تهران- ایرنا- روزگار قرنطینه نه تنها معیشت اقشار نیازمند را زیر تیغ می‌گذارد بلکه روان بسیاری را می‌خراشد. در این میان، خشونت خانگی مساله‌ای است که در هول‌و ولای مبارزه با کرونا و هراس از گرفتاری در چنگالش، گروهی از زنان را درگیر آفتی عمیق‌تر و گاه ویرانگرتر از ویروس مرگبار می‌سازد.

هیچ‌کسی فکر این روزها را نمی‌کرد که ویروسی چنان عالم‌گیر شود که سبک زندگی تمام ابنای بشر را این‌گونه باورنکردنی تحت تاثیر خود قرار دهد.

کرونا آمد و آن چیزی که لابلای آمار مرگ و میر و ابتلای افراد نمود پیدا کرد، سردرگمی مردم و تن‌دادن اجباری آن‌ها به فرم جدید زندگی بود؛ فرمی که با تغییر یک‌باره، خیلی چیزها را برای بسیاری عیان‌تر کرد و تامل در مورد آن را ضروری‌تر.

تا قبل از این بحران، افراد نقش‌های متفاوتی را بر عهده داشتند و علاوه بر نقشی که در خانواده داشتند، ایفاگر نقش‌های خود در بیرون از چارچوب خانه بودند؛ نقش‌هایی که باعث می‌شد افراد، ساعاتی را در هیاهوی زندگی جمعی به سر ببرند. ولی با شروع فراگیری کرونا، اجبار به قرنطینه، همنشینی افراد خانواده در کنار هم و دوری از جامعه، بدون شک تغییراتی را با خود به همراه آورد. این دگرگونی‌ها با وجود اینکه چندان زمان طولانی از بروز و آغاز شیوع کرونا نگذشته ولی تاثیرات آن به وضوح قابل دیدن است.

خودقرنطینگی افراد و ماندن در خانه راه حلی بود که کارشناسان حوزه سلامت و مسوولان بر آن تاکید کردند ولی پیامدهای این راهکار هم بر کسی پوشیده نماند. استرس، چالش و خشونت‌هایی که بعضا خانواده‌ها با آن دست به گریبان شدند شاید کمتر از آسیب کرونا نباشد و چه بسا در طولانی‌مدت آسیبی به مراتب شدیدتر به همراه آورد.

کرونا جسم را درگیر می کند ولی مواجهه با این مشکلات، ممکن‌است سال‌ها روان را دچار خدشه‌هایی جبران‌ناپذیر سازد. پدیده غیرقابل پیش‌بینی کرونا، آنقدر غافلگیرکننده‌ بوده که برای مقابله با آن از حیث حفاظت سلامت روانی شهروندان، نمی‌توان توقع یک برنامه جامع و بی‌نقص را داشت ولی این را هم نمی‌توان منکر شد که صرفِ قرنطینه برای مقابله با این معضل تبعاتی جبران‌ناپذیر را با خود به همراه آورده‌است.

یکی از برجسته‌ترین آسیب‌های  دوره قرنطینه و حبس اجباری خانواده‌ها، گسترش «خشونت خانگی» علیه زنان عنوان شده که از دیرباز، متداول‌ترین نوع خشونت علیه زنان بوده و این روزها به اتفاق پاندمی کرونا، تبدیل به یکی از اولویت‌های دوباره فعالان حوزه زنان و خانواده و حتی سازمان ملل شده است

القای احساس حبس خانگی برای اقشار مختلف باعث افسردگی و به‌هم‌ریختگی‌های روحی روانی بسیاری شده و حال در این میان، زنی را در نظر بگیرید که باید در خانه بماند چرا که بیرون از خانه بیماری و مرگ تهدیدش می کند و از سویی دیگر خانه هم برایش مکان کاملا امنی به شمار نمی‌آید و ناخودآگاه همین آسیب او را مقابل کرونا هم آسیب‌پذیر خواهد کرد.

شاید بهتر است بگوییم‌ قرنطینه بعضا برای تعدادی از زنان کارکرد معکوس پیدا کرده و در این بحبوحه پرهول و ولا، کمتر اقدامات پیشگیرانه‌ای هم در برابر خشونت خانگی و جلوگیری از آن قابل تصور و تدارک است.

افزایش چشمگیر تماس‌های مردمی با اورژانس اجتماعی و سایر نهادهای مرتبط با مساله خشونت خانگی که طی روزهای اخیر مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی و مدیر کل دفتر آسیب‌های اجتماعی این سازمان در گفت‌وگو با رسانه‌ها از آن سخن‌گفته‌اند توجه بسیاری را معطوف به خود کرد تا جایی که وزارت بهداشت در پیامکی از شهروندان خواسته در صورت مشاهده یا مواجهه با موارد کودک آزاری و همسر آزاری در ایام کرونا، برای دریافت خدمات اجتماعی روانی به صورت رایگان و شبانه روزی با شماره تلفن 123، اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، تماس بگیرند. این معضل هم مختص ایران نیست و در جوامع مختلف با زمان‌های نامعلوم، بسیاری را گرفتار این پدیده ناهنجار کرده است

چینی ها پس از دوران قرنطینه، شاهد صف های طولانی طلاق بودند و در فرانسه هم پلیس اعلام کرد سطح خشونت خانگی در دوران قرنطینه تا ۳۲ درصد افزایش یافته است. در برزیل پرونده‌های قضایی خشونت خانگی از افزایش ۴۰ درصدی حکایت دارد و مثال دیگر استرالیا است که تا ۷۰ در صد هم پیش‌رفته است. 

در ایتالیا و آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر هم شرایط مشابهی وجود دارد. بسیاری از فعالان از این درخانه‌مانی را به عنوان یک خطر جدید فراگیر برای زنان یاد کرده و تنش‌های دوران کرونا و پساکرونا را به علت رکود اقتصادی و استرس‌های ناشی از آن را یک بحران جدی برای افزایش خشونت های خانگی می‌دانند.

بدون شک عدم توجه به این معضل، در دوران آتی و گذار از این اپیدمی، باعث می‌شود با واکنش‌های روانی بسیاری از طرف زنان در جامعه مواجه  باشیم که اکنون در سایه هراس از کرونا قرار گرفته و کمتر به آن پرداخته می‌شود.

کرونا ماندگار و بومی شود یا ریشه‌کن، دوران شیوع و جولان آن دارای تاریخ انقضای خاص این ویروس بوده و نظیر دیگر بیماری‌های فراگیر تاریخ بشر بر آن غلبه‌خواهد کرد اما آنچه دیرپا خواهد بود آثاری است که نسلی را با تبعاتش به کام خود خواهد کشید.

نگرانی از فروپاشی اقتصادهای ملی و رکود کمرشکن اقتصاد جهانی باعث شده در بسیاری از کشورها بحث‌هایی جدی میان نخبگان سیاسی برای ایجاد تعادل بین ضرورت‌های حرکت چرخ‌های اقتصاد و مبارزه با کرونا مطرح شود. این روزها فاصله‌گذاری هوشمند اجتماعی راهکاری است که در کشور ما برای ایجاد تعادل میان معیشت و سلامت مطرح شده اما کمتر از آسیب‌های روانی از جمله خشونت خانگی علیه زنان سخن به میان می‌آید. دیرپایی و عمق این آسیب‌ها، هزینه‌هایی درازمدت و سنگین را بر پیکر شهروندان به خصوص آسیب‌پذیرترین آن‌ها یعنی زنان تحمیل‌کرده و در صورت در سایه ماندن این آسیب‌ها، همچون آتشی زیرخاکستر دامنگیر حیات اجتماعی خواهد شد.