تهران- ایرنا- رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی عقیده دارد: اولین مسئله در حوزه فرهنگ این است که بین شعار و عمل در آن اختلاف فاحشی وجود دارد. در مرحله شعار حوزه فرهنگ در عرش است و در مرحله عمل درجایی نه در فرش که حتی زیر آن.

هفتۀ گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز به کار یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، یکی از الزامات در رأس امور بودن مجلس را حضور نمایندگان فعال، منظم، پاکدست، امانتدار و دارای شناخت از شرایط و اولویت‌های کشور دانستند و با تأکید بر اینکه «اقتصاد و فرهنگ» در صدر اولویت‌های کشور است، نمایندگان را به مسائلی همچون اولویت دادن به معیشت طبقات ضعیف، اصلاح خطوط اصلی اقتصاد مثل اشتغال و تولید و تورم، رعایت تقوا و انصاف در انجام وظایف نظارتی، موضع‌گیری‌های انقلابی در حوادث مهم و تعامل برادرانه با قوای مجریه و قضائیه توصیه کردند.

این تاکید رهبری بار دیگر توجه عمومی و نگاه متخصصان را به سوی حوزه‌هایی برد که اگرچه درگیر مشکلات عدیده‌ای هستند و در شعارها توجه مناسبی به آن‌ها می‌شود، در عمل کمتر محلی از اعراب دارند و این مسئله را می‌توان در نوع مواجهۀ مجلس به عنوان نهادی تعیین کننده با آن‌ها برشمرد. تاکید بر اقتصاد و فرهنگ به عنوان دو مفهوم کلیدی البته از سال گذشته در دستور کار مسئولان و به عنوان مبنایی کلیدی در تصمیمات مورد توجه قرار گرفته بود اما شاید این بار توجه به این دو مفهوم و مخاطب قرار گرفتن مجلس شورای اسلامی از سوی رهبر در این راستا بتواند شرایطی عملی را برای تحقق آن فراهم سازد.

فاصلۀ بین شعار فرهنگی و عمل فرهنگی بسیار زیاد است

 نماینده پیشین مردم تهران در دهمین دوره مجلس شورای اسلام و رئیس پیشین کمیسیون فرهنگی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا بیان کرد: اولین مسئله در حوزه فرهنگ این است که بین شعار و عمل در آن اختلاف فاحشی وجود دارد. در مرحله شعار حوزه فرهنگ در عرش است و در مرحله عمل درجایی نه در فرش که حتی زیر آن قرار دارد. اگر بخواهیم اهمیت حوزه فرهنگ را در کشور نشان دهیم یکی از مواردی که این اهمیت را نشان می‌دهد فصل بودجه است و در واقع تابه‌حال حوزه فرهنگ حدود نیم درصد یا حداکثر شش‌دهم درصد از بودجه سالانه را به خود اختصاص داده است.

احمد مازنی افزود: منظورم از حوزه فرهنگ تمام سازمان‌ها و نهادها و دستگاه‌هایی است که در کشور ما فعالیت فرهنگی دارند؛ سازمان‌هایی چون صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، وزارت ورزش و جوانان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، مؤسسات فرهنگی مانند حوزه علمیه و همه این‌ها باهم اعتبارشان به یک درصد نمی‌رسد و حدود نیم درصد بودجه سالانه است.

این‌که حوزه فرهنگ به لحاظ اعتبارات باید تقویت شود، بر این مبناست که ما هرچقدر بخش فرهنگ را تقویت کنیم، می‌توانیم در سایر بخش‌ها هزینه‌های کمتری را صرف کنیم؛ به عنوان مثال اگر فرهنگ خوداتکایی یا فرهنگ اتکای به توانمندی‌های خود تبدیل به یک فرهنگ نهادینه شود، از اشتغال کاذب، پشت‌میزنشینی و از این‌که وقت را به بطالت بگذرانیم، فاصله می‌گیریم. فرهنگ اسراف یا مصرف بی‌رویه بخشی از مسائل فرهنگی جامعه است و از سوی دیگر آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد به مواد مخدر، طلاق، حاشیه‌نشینی و... مجموعه آسیب‌هایی است که در جامعه وجود دارد و این‌ها منشأ فرهنگی دارند و راه‌حل‌های آن فرهنگی است.

اگر ما در بخش فرهنگ هزینه کنیم، هزینه‌های بخش به مربوط به زندان، پرونده‌های دادگستری و هزینه‌های اختلافات خانوادگی کاهش می‌یابد. درنتیجه هرچه در حوزه فرهنگ و آموزش و هنر و ... هزینه کنیم، هزینه‌ها در بخش‌های دیگر که متاثر از این حوزه‌ها است، کمتر می‌شود. هر جامعه‌ای که به آموزش و فرهنگ و هنر اهمیت داده، از زندان و اعدام و آسیب‌های اجتماعی فاصله گرفته است.اصلاح ساختار در حوزه فرهنگ بسیار مهم است

وی در اشاره به مشکل موازی کاری در نهادهای کشور ادامه داد: مسئله دوم در حوزه فرهنگ اصلاح ساختار حوزه فرهنگ است؛ سازمان‌ها و نهادهایی در کشور ما از قبل از انقلاب بوده و بعد از انقلاب هم نهادهای جدیدی اضافه شده است اما به نظر می‌رسد این دستگاه‌های کار موازی انجام می‌دهند. به همین جهت من از سال سوم در دوره دهم که رئیس کمیسیون فرهنگی بودم، کمیته‌ای با عنوان «برنامه‌وبودجه و اصلاح ساختار» را تشکیل دادم. پیشنهاد من این است که کمیسیون فرهنگی در مجلس یازدهم بار دیگر این کمیته را تشکیل دهد و با همفکری و هماهنگی کارشناسان و صاحب‌نظران حوزه فرهنگ، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، دفتر مقام معظم رهبری، وزارت خانه‌ها و نهادهای فرهنگی نسبت به اصلاح ساختار حوزه فرهنگ اقدام کنند.

بسیاری از فعالیت‌های نهادهای مختلف را وقتی بررسی کنید فعالیت‌های هنری همچون تئاتر دانشجویی یا حفظ قرآن که نهادهایی چون دانشگاه‌ها، سازمان تبلیغات، اوقاف و ارشاد و... متولی برگزاری آن هستند دستگاه‌های مختلف ازنظر کمی عددی و آماری متفاوت را ارائه می‌دهند اما در عالم واقع همان افرادی را که یک نهاد اعلام کرده، نهاد دیگر مدنظر دارد.

وی افزود: این موازی کاری باعث تقویت و هم‌افزایی نمی‌شود بلکه دقیقاً هرکدام از نهادها می‌خواهند موقعیت و جایگاه خودشان را حفظ کنند که در نتیجه این موضوع، منجر به ایجاد رقابت و مخالفت و تخریب همدیگر می‌شوند؛ یعنی ناهماهنگی‌ها در سطحی است که نهادهای مرتبط نه‌تنها در مسیر هم‌افزایی حرکت نمی‌کنند بلکه در مسیر نقد غیرمنصفانه همدیگر (اگر نگوییم تخریب) حرکت می‌کنند؛ بنابراین اصلاح ساختار در حوزه فرهنگ موضوعی بسیار مهم است.

مازن یادآور شد: مسئله دیگر این است که برخی از نهادهای مرتبط با حوزه فرهنگ هستند که نیازمند به بازنگری و اصلاح قانون هستند یا اساساً نیاز به قانون تازه دارند؛ مانند سازمان صداوسیما که بعد از بازنگری قانون اساسی تابه‌حال، قانون اداره نظارت بر خط و مشی ندارد؛ یعنی اصل ۱۷۵ قانون اساسی که ریاست سازمان را به عهده رهبری گذاشته است و نظارت را به عهده شورای نظارت سه قوه قرار داده، تاکنون تصویب نشده است؛ ما در دوره چهارم تلاش بسیاری کردیم و حتی کمیسیون آن را تصویب کرد اما این قانون همچنان در نوبت صحن است و این نمونه‌ای از موارد مهمی است که با حوزه قانون‌گذاری در بخش فرهنگ ارتباط دارد و رسیدگی و پیگیری آن مهم است.

اهمیت دادن به نهادهای مردمی در بخش غیردولتی در حوزه فرهنگ مهم است که این هم شامل حوزه‌های علمیه می‌شود و هم  نظام‌ها و نهادهای صنفی حوزه هنر. نظام صنفی هنرمندان ایران می‌شود، اینها از مواردی است که شروع کردیم اما به عمر دوره قبل کفاف نداد و به نتیجه نرسید؛ امیدوارم در مجلس یازدهم یک نظام صنفی هنرمندان را هم پیگیری کنند و انشالله در این جهت هم اقدامی اساسی و ریشه‌ای صورت گیرد.نمایندگان علاقه‌ای به حضور در کمیسیون فرهنگی نداشتند

مازنی در انتها و در واکنش به مشکلات و نقاط ضعف کمیسیون فرهنگی در دورۀ دهم، تصریح کرد: مواردی چون فاصله شعار و عمل، مشکل ساختارهای حوزه فرهنگ، نبود نظام‌های صنفی در حوزه فرهنگ و هنر و بودجه ناکافی در حوزه فرهنگ و مواردی از این قبیل از مشکلات عدیده فرهنگی در کشور و مجلس شورای اسلامی است؛ اما آنچه در درون کمیسیون فرهنگی ما را کمتر به نتیجه می‌رساند این بود که اعضای مجلس علاقه‌ای به عضویت در کمیسیون فرهنگی نداشتند و ما به‌زحمت توانستیم ۱۷ نفر در این کمیسیون جمع کنیم.

وی افزود: چون حوزه فرهنگ در نهادهای مختلف از اهمیت لازم برخوردار نیست و نماینده احساس می‌کند باید به کمیسیونی برود که بتواند برای استانش و حوزه انتخابیه‌اش ارمغانی داشته باشد.

مشکل دیگر این است که کمیسیون فرهنگی متأثر از نگاه سیاسی در کشور است؛ درحالی‌که حوزه فرهنگ باید فراتر از مسائل سیاسی بوده و بر سیاست تأثیر بگذارد و نه این‌که از آن تأثیرپذیرد.

رئیس سابق کمیسیون فرهنگی در مجلس شورای اسلامی، خاطرنشان کرد: بیشتر زمان ما در کمیسیون فرهنگی مجلس دهم، صرف نگاه‌های متعدد جناحی و سیاسی شد که بالأخره نگذاشتند کار به نتیجه برسد. درحالی‌که همه افراد در این حوزه باید علمی و فرهنگی باشند، باهم گفت‌وگو کنند و فرهنگ گفت‌وگو در کمیسیون فرهنگی حاکم شود.