به گزارش ایرنا، ماجرای ساخت سد فینسک در استان سمنان و روی یکی از سرشاخههای رودخانه " تجن " چند سال است که محل اختلاف نظر برخی مسئولان سمنان و مازندران و حتی بخشی از مردم دو استان شده است.
بحث ساخت سد فینسک با ظرفیت ۸ تا ۱۰ میلیون متر مکعب از سال ۱۳۸۹ بر روی سرشاخه های رودخانه تجن واقع در منطقه جغرافیایی استان سمنان در دستور کار وزارت نیرو قرار گرفت و در دولت دهم بودجه مطالعاتی دریافت کرد ، اما طی یک دهه اخیر بارها با افت و خیز همراه شد تا این که در یک سال گذشته بحث ساخت آن با اجرای عملیات عمرانی جدیتر از گذشته شد.
تا کنون واکنشهای رسانهای متعددی نسبت به ساخت این سد در رسانههای دو استان دیده شده است. حتی برخی نمایندگان دو استان نیز اظهارنظرهای تندی در مخالفت یا موافقت اجرای این طرح داشتند ، اما به نظر میرسد این بحث و جدلها به دلیل فراهم نشدن فضایی مشترک برای گفتوگو بین افراد صاحبنظر موافق و مخالف راه به جایی نبرده و حتی پیامدهای منفی اجتماعی هم به دنبال داشته است.
دکتر «بابک مؤمنی» عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور و دکترای علوم و مهندسی آب یکی از مخالفان اجرای این پروژه است که اعتقاد دارد در موضوع فینسک، صدای کارشناسان معترض در برابر قدرتهای سیاسی شنیده نمیشود. او در عین حال که دلایلی علمی و فنی برای مخالفت خود با ساخت سد فینسک مطرح میکند و راهکارهای متعددی برای رفع نیاز آبی احتمالی سمنان دارد، معتقد است بسیاری از پرسشهای فنی پیرامون این پروژه پاسخی از سوی موافقان طرح وجود ندارد و برای حل این مسأله بهتر است فضای گفتوگو بین کارشناسان ایجاد شود و تکیه مسئولان بر خروجی این گفتوگوهای فنی باشد. گفتوگوی دکتر بابک مؤمنی با ایرنا را بخوانید:
ساخت سد فینسک روی رودخانه سفیدرود موافقان و مخالفان زیادی دارد. به عنوان یک کارشناس و متخصص علوم مهندسی آب، مخالفتها را بیشتر فنی میدانید یا منطقهای؟
نکته اول این که نام رودخانه به اشتباه سفیدرود بیان میشود. این رودخانه در زبان مردم اسپیرو نام دارد و اهل سخن میدانند نامهای خاص اینچنینی مثل قزلاوزن و اروند قابل ترجمه نیستند. به همین دلیل در اظهاراتم نام اسپیرو را به کار میبرم.
در مورد سد فینسک اینطور میتوان وارد بحث شد که آغاز عملیات اجرایی سد فینسک در جغرافیای سیاسی استان سمنان و البته جغرافیای طبیعی و محدوده هیدرولوژیک رودخانه تجن از یک سو نگرانیهای فنی اساتید و کارشناسان آب، محیط زیست و کشاورزی را در پی داشته و از سوی دیگر اعتراضاتی جدی هم در محل ساخت سد جدید در استان سمنان و هم بین حقابهبران رودخانه اسپیرو به وجود آورده است. این یعنی مخالفتها ابعاد گوناگونی دارد و در بین مخالفان گروههای مختلفی با دلایل متعدد حضور دارند. شخصا به عنوان یک کارشناس حوزه آب با نگاهی فنی و بر پایه استدلالهای علمی و آماری ساخت سد را غیرکارشناسی میدانم.
ما با نگاهی کارشناسی پرسشهایی را درباره ساخت سد فینسک مطرح کردهایم که میگوییم به آنها پاسخ داده شود. به هیچ وجه بحث قومیتی و دعواهای سیاسی را معتبر نمیدانم. بلکه به عنوان یک کارشناس و متخصص علوم و مهندسی آب نکاتی کاملا فنی و مبتنی بر پژوهشهای علمی را مطرح کردهایم که متأسفانه به آنها پاسخی داده نمیشود. مثلا این که بر اساس آمارهای رسمی موجود، کلیت وجود نیاز آب آشامیدنی در استان سمنان محل تردید است.
ولی در سمنان عدهای از کمبود آب آشامیدنی حرف میزنند و تأمین آب برای مردم هم یک ضرورت است.
شاید واقعیت اینگونه نباشد. کما این که گاهی از زمزمههای موافقان ساخت سد شنیده میشود در رویای تاسیس یک پایتخت صنعتی در اقلیمی که ۹۵ درصد آن بیابانی است هستند و قصد دارند آب مورد نیازش را با گذراندن از کوههای البرز و انحراف بخشی از سرشاخه رودخانههایی همچون تجن، تالار و هراز یا طرح بحث برانگیز شیرینسازی و انتقال آب دریای خزر تامین کنند.
حتی از رشد ۵۵ درصدی جمعیت در افق ۱۴۲۰ سمنان حرف میزنند و وعده انتقال سرریز جمعیت جویای کار مازندران به سمنان را در سایه این صنعتی شدن میدهند. توجیهشان هم این است که اقلیم سرسبز مازندران به زعم آنها به جای فرصت، تبدیل به تهدیدی برای پیشرفت صنعتی این استان شده و اجازه رشد صنعتی مازندران را نمیدهد. البته با این حساب باید پرسید، آلمان که از نظر اقلیمی یک مازندران به تمام معناست و حتی اقلیم معتدل آن با میانگین بارش بیش از هزار میلیمتر در سال به مراتب مواهب طبیعی بیشتری را ایجاد کرده، چطور در کنار حفظ محیط زیست از پیشتازان اقتصاد صنعتی دنیاست؟ بماند که اینجا دو استان مازندران و گیلان با شرایط اقلیمی مشابه آلمان پیرترین جمعیت کشور و نرخ بیکاری بالا دارند. گردشگریشان هم شده مسافرپذیری و رشد زمینخواری، کوهخواری و دریاخواری. کشاورزی هم که قرار بود محور استقلال باشد، هر روز بیشتر از دیروز تحلیل میرود و سهم ۶۰ درصدی این زیرنظام در اقتصاد آغاز دهه ۷۰ مازندران، امروز در پایان دهه ۹۰ به کمتر از ۲۰ درصد رسیده و جایش را سوداگری زمین گرفته است.
به بحث سد فینسک برگردیم. با توجه به ابتدای اظهاراتتان در پرسش قبلی، معتقدید که سمنان نیاز آبی آشامیدنی ندارد؟
بهتر است به آمار رجوع کنیم. بر اساس شاخصهای رسمی منتشر شده از سوی شرکت آبفای سمنان، در حال حاضر میانگین مصرف سرانه کل آب در این استان ۲۰۶ لیتر-نفر در شبانهروز است که از میانگین کشوری ۱۹۴ لیتر-نفر در شبانهروز بیشتر است. اما مشخص نیست بر چه اساسی این مقدار در سند تاییدیه کمبود آب آشامیدنی این استان برای سال ۱۴۱۰ به ۲۲۰ لیتر نفر در شبانهروز افزایش یافت. این برنامهریزی قطعا مبتنی بر شعار «اصلاح الگوی مصرف» نیست و به تامین بیشتر برای مصرف بیشتر میانجامد.
خاطرم هست که «اصلاح و پایدارسازی مدیریت و بهرهبرداری از منابع آب» شعار یکی از وزرای پیشنهادی نیرو برای گرفتن رأی اعتماد از مجلس بود. در برنامهها و چشماندازها از طراحی «سند آمایش آبمحور» و «سازگاری با خشکسالی» حرف زده میشود. اما امروز میبینیم که سد فینسک نقطه آغازی برای ادامه دستاندازیها در مسیر پروژههای متعدد و مخرب انتقال آب بین حوضهای از سرشاخههای کارون بزرگ تا هراز- قرهسو به سمت فلات مرکزی ایران است. در حالی که راهکارهای ارزانتر و بهتری برای رفع نیاز آبی مطرح شده در سمنان وجود دارد.
یعنی آب از جای دیگری تأمین شود یا استفاده بهینه از منابع موجود؟
همیشه تأمین آب راه حل رفع نیاز آبی نیست. گاهی باید در توسعه زیرساختها، اصلاح الگوی کشت و اصلاح الگوی مصرف جویای راه حل بود. تنها ضرورت رسمی اعلام شده برای سد فینسک در اسناد مطالعاتی و بیانات مقامات مسئول نیاز ۷.۵ میلیون مترمکعبی آب آشامیدنی است. برای تامین پایدار این نیازِ عنوان شده، اگر فقط بخشی از هزینه ۶۰۰ میلیارد تومانی ساخت این سد و خط انتقال آن –البته با هزینه ساخت در سال ۱۳۹۷- برای اصلاح شبکه فرسوده توزیع آب شهری و روستایی سمنان اختصاص یابد، از هدررفت ۳۵ درصدی آب در شبکههای توزیع جلوگیری میشود و بخش مهمی از رقمی که به عنوان نیاز آبی مطرح شده تأمین میشود.
اصلاح الگوی کشت در سمنان هم راهکار کمهزینه و پایدار دیگر است که به آن توجهی نمیشود. میتوان حداقل نیمی از الگوی کشتهای غیراستراتژیک و آببر مانند خربزه و هندوانه را به محصول استراتژیک گندم در بیش از ۶۱۰۰ هکتار زمینهای زیر کشت استان سمنان اختصاص داد تا هم نیاز آبی استان را کاهش داد و هم اقتصاد کشاورزیاش را شکوفا کرد. پس از اصلاح الگوی کشت نیز با استفاده از ظرفیت مادههای ۲۷ و ۲۸ قانون توزیع عادلانه آب، میتوان نسبت به خرید بخشی از چاههای کشاورزی و تبدیل کاربری آن به آشامیدنی اقدام کرد.
توسعه سامانههای نوین آبیاری، بازچرخانی آب خاکستری و چندین راه دیگر برای تأمین کمهزینه آب در سمنان هم وجود دارد. حرف ما این است که چرا به جای اجرای طرحهای پرهزینه که پیامدهای محیط زیستی و اجتماعی دارد، به طرحها و اقدامات کمهزینهتر و پایدارتر توجه نمیشود؟
به جای چشم دوختن به منابع آبی مناطقی مانند چاشم، کسیلیان، لاسم، رادکان و سایر مناطق، می توان در قالب یک طرح جامع منابع و مصارف، کل نیاز آب آشامیدنی سمنان را تعریف کرد تا حقایق آشکار شود. اگر واقعا نیاز آبی وجود داشت، پس از تبادل نظر کارشناسی و تخصصی، راههای درست را میتوان انتخاب کرد.
یعنی اگر ضرورت احساس شد مخالف انتقال آب نیستید؟
قبلا هم تأکید کردم که به هیچ وجه نگاه قومیتی و سیاسی در مخالفت با ساخت سد فینسک وجود ندارد. اما نباید فراموش کرد که حتی اثبات نیاز هم نمی تواند دلیلی بر اتخاذ هر تصمیمی بدون در نظر گفتن ملاحظات فنی و محیط زیستی و اجتماعی باشد. باید راه مناسبی را برای رفع نیاز پیدا کرد. با این که بهانه نیاز آبی طبق آمارهای موجود مردود است، به فرض هم حتی اگر ضرورت انتقال سالانه ۷.۵ میلیون مترمکعب آب -حدود ۴۰۰ لیتر در ثانیه- برای تامین نیاز آب آشامیدن اثبات شود، چرا مبدعان طرح انتقال آب خزر به جای ساخت سد جدید در بالادست یک سد دیگر، گزینه انتقال آب از مخزن سد شهید رجایی با یک لوله ۷۰۰ میلی متری را ارائه نمیکنند که خسارات فراوان اقتصادی و زیست محیطی احداث سد فینسک به وجود نیاید؟
این که گفته میشود ساخت این سد روی محیط زیست منطقه تاثیر میگذارد را چقدر درست ارزیابی میکنید؟
بنا بر اذعان شرکت آب منطقهای مازندران مصارف آب پاییندست از جمله نیاز آشامیدنی ۲۲ روستا و دستکم ۷۰۰ هکتار اراضی پاییندست رودخانه اسپیرو دچار تنش جدی میشوند. از طرفی سازمان جهاد کشاورزی مازندران به عنوان متولی اراضی پاییندست رسما اعلام کرده است ساخت این سد ۵۰ هزار میلیارد ریال خسارت به بخش کشاورزی تحمیل خواهد کرد. یعنی این رقم متاثر از ۰.۸ میلیون مترمکعب آب در سال است که در برآورد حقابه کشاورزیِ رها شده برای رودخانه دیده شده است؟
اما موافقان ساخت سد میگویند سد فینسک فقط ۷.۵ میلیون متر مکعب از حجم مخزن سد شهید رجایی را در خود جای میدهد که اثرگذاری چندانی بر کشاورزی پاییندست و مخزن سد شهید رجایی ندارد.
بله. تحلیلهای ارائه شده موافقان نشان میدهد برداشت ۷.۵ میلیون مترمکعب از حجم تنظیمی سالانه ۲۰۴ میلیون مترمکعب سد شهید رجایی -که در ۲۰ سال اخیر کمتر از انگشتان یک دست اتفاق افتاد-، یعنی حدود ۴.۵ درصد حجم آورد متوسط و ۳.۶ درصد حجم آب تنظیمی سد مخزنی شهید رجایی که قابل صرفنظر کردن است. اما در این تحلیل چند نکته اساسی مغفول مانده است.
اول این که اشارهای به شرایط تغییر اقلیم و اثرات آن بر آبدهی رودخانه تجن در شرایط خشکسالی و تنش آبی که عمده سالهای اخیر را شامل میشود نشد.
دوم این که اگر آب سد شهید رجایی مازاد بر نیاز است، پس مسئول کشت نشدن بخشی از زمینها طی سالهای گذشته در پایاب این سد کیست و دلیل آن چیست؟ آمار سطح نکاشت در سالهای زراعی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ و ۱۳۹۷-۱۳۹۶ در اراضی پایاب سد شهید رجایی و تعدد حفر چاههای غیرمجاز و مشکلات اجتماعی حادث شده در این نواحی و به ویژه میزان پیشروی آب شور در نوار ساحلی، میتواند پاسخ مناسبی برای این مدعا باشد.
البته همه این دلایل تازه صرفا نگاهی بر مدیریتِ نداشته منابع آب و نقد مداخلات سیاسیون در عرصههای فنی است. لطمات شدید و جبرانناپذیر زیستمحیطی نقد بسیار جدی و اساسی دیگری است که فرصت و نگاه کارشناسانه خاص خود را میطلبد. گزارشهای مربوط به مطالعات این طرح اگر خوشبینانه نگاه کنیم، سادهانگارانه است.
یعنی گزارشها و مطالعات طرح را فنی نمیدانید؟
اگر منظور از گزارش مطالعات طرح، کمتر از ۲۰ صفحه توضیحات کلی درباره پروژه است که در اختیار کارشناسان گذاشته شد، نمیتوان آنها را معتبر دانست. مهمترین موضوعی که طی این چند سال درباره سد فینسک بر آن تأکید داریم، ایجاد فضای گفتوگویی کارشناسی بین متخصصان این حوزه از هر دو استان است. نگاههای سیاسی به این پروژه از هر دو طرف، غیرحرفهای است. متأسفانه به دلیل همین نگاههای نادرست و برخی ملاحظات غیرفنی، تا کنون شاهد بروز برخی تنشهای اجتماعی بین مردم دو استان که ارتباط فرهنگی و اجتماعی نزدیکی با هم دارند بودیم. این تنشها در صورت بیتوجهی به مسائل فنی و رعایت حقوق محیط زیستی و اجتماعی میتواند افزایش یابد.