تهران - ایرنا - پایگاه خبر الخلیچ الجدید در تحلیلی نوشت : آشتی میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را نباید یک دستاورد تاریخی و مهم ارزیابی کرد چرا که هنوز اجماعی بر سر مسائل مورد اختلاف صورت نگرفته و مواضع عربستان ،امارات ، بحرین و مصر هنگام سخن گفن از تنش با قطر یکسان نیست .

به گزارش ایرنا این پایگاه خبری که به سیاست های قطر در منطقه نزدیک است، نوشت :اعلام خوشبینی وزیر امور خارجه کویت مبنی بر نتیجه بخش بودن حل بحران قطر و آشتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ابراز امیدواری نبود، بلکه اطمینان از امکان دستیابی به آشتی و برقراری روابط دوباره میان قطر و چهار کشور عربی پس از ۳ سال محاصره دوحه بود.

کویت اخیرا از آشکار شدن برخی نشانه های آشتی میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس به ویژه میان قطر و عربستان خبر داد. متعاقب آن وزیر خارجه قطر و همتای سعودی او در سخنانی ضمن تایید اظهارات مقامات کویت ، نسبت به حل برخی اختلافات از جمله باز شدن مرز زمینی سخن گفتند. 

با وجود خوشبینی مقامات قطری و سعودی ، امارات ، بحرین و مصر در اعلام مواضع خود جانب احتیاط را نگاه داشتند اگرچه به صورت کلی از این روند حمایت کردند.

عربستان ، مصر ، امارات و بحرین از ۱۵ خرداد سال ۹۶ با متهم کردن قطر به حمایت از تروریسم تمامی مرزهای خود را به روی این کشور بستند و روابط با دوحه را نیز قطع کردند.

تحریم کننده ها ۱۳ شرط برای از سرگیری روابط با قطر تعیین کردند اما دولت دوحه این شروط را  در تضاد با حق حاکمیت خود دانست و به هیچ یک از آنها عمل نکرد.

این پایگاه خبری افزود : چنین دستاوردی را باید به دیپلماسی و کوشش بی وقفه کویت نسبت داد، زیرا ریاکارانه و غیرمنصفانه خواهد بود که تحقق این دستاورد را به «جرد کوشنر»، مشاور رئیس جمهوری آمریکا که خود و ترامپ نقشی جز شعله ور کردن تنش ها در خلیج فارس ایفا نکرده اند، نسبت داده شود.
افزون بر این، آنچه توسط «رکس تیلرسون» وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده فاش شد به روشنی نشان می دهد که نخستین جرقه های بحران شورای همکاری خلیج فارس از کاخ سفید زده شد. ترامپ ابتکار عمل اختلافات را پذیرفت تا چشم انداز گروه چهار گانه کشورهای عرب محاصره کننده قطر و روایت آنها را برای دامن زدن به این بحران و توجیه محاصره اعمال کند که برای اطمینان از این موضوع فقط باید به توییت های قبلی ترامپ نگاه کرد.
با این حال، اغراق در مورد این دستاورد و مهم و تاریخی دانستن آن اشتباه است، زیرا هنوز اجماعی بر سر مسائل مورد اختلاف و شروط ۱۳ گانه کشورهای محاصره کننده قطر صورت نگرفته است و ۴ کشور عربستان، امارات، بحرین و مصر هنگام سخن گفتن از بحران قطر مواضع یکسانی ندارند.
به نظر می رسد، عربستان در میان چهار کشور محاصره کننده قطر بیشترین شادمانی را برای بازگشت روابط با قطر دارد و علت آن به منافع این کشور که اکثریت آن به رئیس جمهوری آینده آمریکا مربوط می شود، باز می گردد.
عربستان از ترس بیرون آمدن تهران از انزوا و تحریم های اقتصادی، برخی از سیاست های خارجی خود را مورد بازنگری قرار داده به طوری که این بازنگری فقط به قطر خلاصه نمی شود بلکه اکنون ترکیه را در بر می گیرد و برخی نشانه ها حاکی از آن است که روابط ریاض و آنکارا به زودی به ماهیت خود باز می گردد.

 انتظار می رود که دولت "جو بایدن" نه تنها ماه عسل طولانی روابط میان ریاض و دولت "دونالد ترامپ" را به پایان برساند، بلکه رویکرد جدیدی را با دشمن اصلی یعنی ایران که اتخاذ کند که این مایه نگرانی سعودی ها است. 
با این وجود و در حالی که عربستان سعودی آماده پایان دادن به محاصره تحمیل شده بر قطر و حل بحران است، امارات متحده عربی حل بحران را بعید می داند و با آن مخالفت می کند یا دستکم آن را منوط به تحقق شروط ۱۳ گانه کشورهای محاصره کننده قطر داند، شروطی که را می توان آنها ابزار  سلطه کشورهای محاصره کننده توصیف کرد.
 احتیاط اماراتامارات مت حده عربی در روزهای آینده، شرایط را برای میانجیگری کویت سخت خواهد کرد همان گونه که از هیچ کوششی برای منصرف کردن کشورهای دیگر از آشتی با قطر دریغ نخواهد کرد.
امارات؛ قطر را به چشم یک رقیب در میان کشورهای عربی و اسلامی می بیند اما اگر عربستان در نهایت تصمیم به عادی سازی روابط با اسرائیل بگیرد آشتی با دوحه و سپس ترکیه ضروری به نظر می رسد.
ابوظبی؛ دوحه را رقیب خود در منطقه می داند، از این رو به سود امارات نیست که قطر از محاصره خارج شود، امارات مایل است قطر را از صحنه رقابت در زمینه های مختلف از جمله انرژی، سیاست، نفوذ منطقه ای، حمل و نقل، هواپیمایی، مالی، بازرگانی و سرمایه گذاری خارج کند.
قطر توجه ویژه ای به از سرگیری روابط با عربستان دارد و در رابطه با مصر نیز ترجیح می دهد تا با آن رابطه داشته باشد. بحرین نیز اهمیت زیادی برای دوحه ندارد اما قطر می داند که روابطش با امارات حتی در صورت آشتی و بازگشت شورای همکاری خلیج فارس به وضع پیشین، مانند گذشته نخواهد بود، بنابراین بازگشت روابط با عربستان بیشترین اهمیت را برای قطر دارد.
نتیجه گیری این است که عربستان بیشترین اهمیت را برای مقامات قطر دارد که در گفت وگوهای خود با میانجی کویت و نماینده آمریکا بر اهمیت و اولویت مسیر دو جانبه عربستان و قطر تأکید کردند. بنابراین، آشتی با ریاض برای دوحه مهم است، با این امید که طرف های دیگر نیز برای برقراری روابط به توافق بپیوندند. 

موانع اجرا
عربستان در وضعیت سختی در زمینه آشتی با قطر قرار دارد، در واقع آشتی همه کشورهای محاصره کننده با قطر منطقی است اما مواضع امارات، مصر و بحرین نشان می دهد که تحرکات جداگانه عربستان برای حل این بحران با قطر، اعتماد سایر کشورها به عربستان را تضعیف می کند و ریاض تا حد امکان تلاش می کند که این امر واقع نشود؛ از این رو این امر، مساله حل بحران شورای همکاری خلیج فارس را پیچیده می کند و کویت به عنوان میانجیگر باید با این موضوع را بررسی کند.
ترامپ به ویژه پس از تشدید تنش با ایران بعید است بتواند در روزهای آخر دوره ریاست جمهوری خود آشتی میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را محقق کند.
اما طرف های مرتبط با این موضوع از جمله قطر، مصلحت نمی دانند در زمانی که دولت کنونی آمریکا به پایان عمر خود نزدیک می شود، آشتی میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را به عنوان هدیه و دستاورد به آن پیشکش کنند بلکه با اهتمام بالایی منتظر دولت جو بایدن هستند.
تردیدی وجود ندارد که گام بزرگی برای حل بحران شورای همکاری خلیج فارس برداشته شده اما این گام تنها، حرکت ناچیزی در راهی طولانی و پر از مشکلات و با منافعی متضاد است.
افزون بر این، احتمال ناچیزی وجود دارد که تحقق این دستاورد، شورای همکاری خلیج فارس را به دوران طلایی گذشته بازگرداند زیرا اکنون این سازمان از سوی سه قدرت ریاض، ابوظبی و دوحه مدیریت می شود در حالی که در گذشته تنها عربستان رهبری آن را برعهده داشت.