بغداد – ایرنا – ترکمن های عراقی خاطرات زیادی از فرماندهان مقاومت حاج قاسم سلیمانی دارند؛ از روزی که برای آمرلی اشکهایش سرازیر شد تا روزی که برای شناسایی تک تیرانداز سوار بر موتور به دل داعش زد و راه را برای عبور نیروها از رودخانه زرگه در شمال استان صلاح الدین باز کرد.

خبرنگار ایرنا در بغداد در مروری از روزهای سخت و سرنوشت ساز عراق در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ پای خاطرات ابومصطفی الامامی معاون فرماندهی الحشدالشعبی (محور شمال) از نیروهای موثر در جریان جنگ علیه داعش در شمال عراق نشست که خاطرات زیادی از حاج قاسم سلیمانی که او را "حاجی بزرگ" می خواند و ابومهدی المهندس دارد. مشروح این گزارش را می خوانید:

ترکمن های شیعه بی سلاح و بی پناه

همه از نقش حاج قاسم سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس در پیروزی بر گروه تروریستی داعش در عراق اطلاع دارند، اما کمتر از نقش این فرمانده شهید در عملیات آزادسازی مناطق ترکمن نشین عراق شنیده اند.

حاج «ابومصطفی الامامی» معاون فعلی فرمانده الحشد الشعبی در محور شمال عراق، از ترکمنان عراقی است که سال های جوانی را در ایام معارضه در سازمان بدر سپری کرد و بعد از این همه سال، در ایام ریش سفیدی، در تابستان ۲۰۱۴ خود را در رویارویی با گروه تروریستی داعش در استان کرکوک دید.
در آن برهه ترکمنان عراق فاقد هرگونه نیروی تشکیلاتی و یا حتی سلاح بودند و همان طور که الامامی برای خبرنگار ایرنا روایت می کند ، ترکمنان که در حد فاصل اعراب و کردها ساکن هستند، در روزهایی که داعش به عراق یورش برد، بی پناه مانده بودند.
جغرافیای ترکمنان عراق از «تلعفر» در غربی ترین نقطه شمالی عراق (استان نینوا) شروع شده و به «مندلی» شرقی ترین نقطه شمال شرقی عراق در استان مرزی دیاله منتهی می شود.
به گفته الامامی، ترکمنان به دلیل واقع شدن بین اعراب سنی و کردها، فاقد هرگونه نیروی تشکیلاتی برای دفاع از مناطق خود بودند و برای همین وقتی داعش در ۲۰۱۴ ظهور کرد، مناطق ترکمن نشین را به سرعت درنوردید.
الامامی می گوید، فتوای حضرت آیت الله سید علی سیستانی در اعلام جهاد کفایی در پیروزی بر داعش نقش مهمی داشت، اما نقش مردم عراق در لبیک به این فتوا و کمک به موقع جمهوری اسلامی ایران ، این فتوا را به نتیجه رساند.
او می گوید که ترکمنان به طور ویژه در عراق، پیروزی برای داعش را مدیون ایران به ویژه مقام معظم رهبری، سپهبد شهید قاسم سلیمانی و بچه های نیروی قدس به علاوه حاج ابومهدی المهندس و گروه های مقاومت عراق هستند.
الامامی همواره از حاج قاسم به عنوان «حاجی بزرگ» یاد می کند و می گوید که امثال حاجی بزرگ و حاج ابومهدی را جزو اولیاء خدا و نزدیک به خدای سبحان و ناجی منطقه می داند.
وی می گوید که کردها و عرب ها قبل از ظهور داعش، نیرو و سلاح داشتند و ترکمنان در دفاع از مناطق شان همواره به دولت مرکزی اعتماد داشتند، برای همین وقتی داعش ظهور کرد و نیروهای رسمی اعم از ارتش و پلیس فروپاشیدند، هزاران ترکمن به دست داعش به قتل رسیده و اغلب خانواده ها به شهرهای جنوب و مرکز عراق آواره شدند.
وی ادامه داد وقتی فتوای جهاد کفایی مرجعیت عالی دینی صادر شد، جوانان ترکمن از اولین گروه ها بودند که به آن لبیک گفتند و با وجود مشقت آوارگی، در بسیج مردمی نام نویسی کردند اما هیچ تشکیلات رسمی برای سازماندهی آنها وجود نداشت و سلاح هم در اختیار نداشتند.
وی اضافه کرد که تنها نیروی نظامی رسمی در منطقه ،لشکر دوازدهم ارتش عراق بود که نیروهای پیشمرگ کرد در آن برهه آنها را خلع سلاح کردند و سربازان را که عموما از شیعیان بودند، به شهرهایشان بازگرداندند.
الامامی ادامه می دهد که داعش به سرعت تلعفر را در موصل و «بشیر» در کرکوک را تسخیر کرد و «آمرلی» در محاصره قرار گرفت و «سلیمان بیگ» نیز به کنترل داعش درآمد و جاده بغداد به کرکوک کاملا قطع شد.
سلیمانی و ابومهدی اولین فرماندهانی که به کرکوک رسیدند
 الامامی درباره اوضاع آن روزهای منطقه می گوید، در این برهه که داعش ظهور یافته بود، ترکمنان تقریبا در برابر کردها و عرب های سنی بی حفاظ باقی مانده بودند و داعش آنها را تهدید می کرد.
بنابراین اولین تیم ایرانی به دستور مقام معظم رهبری و سپهبد شهید قاسم سلیمانی برادران قدس بودند که وارد منطقه شدند، دو هواپیما مهمات برای ما ارسال و به صورت منطقه به منطقه این سلاح ها بین داوطلبان توزیع شد.
در ابتدا کردها موافق نبودند که ترکمن ها سلاح داشته باشند اما با دخالت براداران سپاه قدس، آنها در نهایت پذیرفتند که ترکمن ها هم سلاح لازم برای دفاع از خود داشته باشند و به این ترتیب بچه های نیروی قدس، نیروهای مردمی ترکمن را سازماندهی کردند. جمهوری اسلامی ایران برای ما مشاوران نظامی برای سازماندهی نیروهای داوطلب فرستاد و مراکز آموزش نظامی دایر کرد، به همین دلیل ما ترکمنان عراق خود را مدیون ایران می دانیم و اعتقاد داریم همه مستضعفین جهان مدیون ایران، مقام معظم رهبری و حاج قاسم سلیمانی و حاج ابومهدی هستند.
اگر این دو حاجی (حاج قاسم و ابومهدی) به منطقه نمی آمدند و با کردها به توافق نمی رسیدند تا ترکمن ها از خود دفاع کنند، هرگز این اتفاقات نمی افتاد؛ آن روزها حتی دولت عراق در فکر تشکیل الحشد الشعبی ترکمن نبود زیرا نمی خواست رابطه اش با کردستان عراق خراب شود.
آن زمان حاج ابومهدی المهندس تعدادی از بچه های گروه مقاومت سرایا خراسانی را به همراه خود به منطقه آورد. این نیروها از طریق هواپیما از سلیمانیه به استان کرکوک انتقال داده شدند و نشست اولیه در شهر «داقوق» در زیارتگاه امامزاده «زین العابدین» برگزار شد و به تدریج نیروها، به مناطق دیگری انتقال داده شدند و سازماندهی نیروها صورت گرفت.

شکستن حصار آمرلی
معاون فرماندهی الحشدالشعبی محور شمال در بیان وضعیت آمرلی در روزهای محاصره، این خاطره را برایمان تعریف کرد:

حاج قاسم و حاج ابومهدی در ابتدا مصمم بودند حصار آمرلی را بشکنند و همه گروه های مقاومت و نیروهای مردمی منطقه را به این منظور  بسیج کردند. در این برهه جمهوری اسلامی ایران تمامی مرزهای خود را برای ارسال مهمات و تسلیحات و ارسال مشاوران نظامی باز کرده بود.
حاج قاسم و حاج ابومهدی به همراه دیگر فرماندهان مقاومت، مقر فرماندهی را در ارتفاعات «طوز خورماتو» در نزدیکی های «سلیمان بیگ» قرار داده بودند.

یکی از آن روزها وقتی از مقر فرماندهی در ارتفاعات طوز خورماتو با دوربین به آمرلی نگاه می کردیم یکی از فرماندهان محلی به سپهبد شهید گفت: «حاجی! آمرلی وضعیت وخیمی دارد!»
سپهبد شهید سلیمانی دوربین را گرفت و به سمت آمرلی نظر انداخت و گفت: «من آمرلی را نمی بینم، بلکه کربلای حسین (ع) را می بینم که اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در محاصره قرار گرفته اند.» و وقتی دوربین را از  چشمهایش جدا کرد، صورتش خیس از اشک بود.
ابومصطفی الامامی در حالی این خاطره را می گفت که اشک از چشمانش سرازیر شده بود و ادامه داد: زمانی هم که می خواستیم عملیات آزادسازی آمرلی را شروع کنیم، سپهبد شهید گفت: «برویم کربلای حسین (ع) را آزاد کنیم!»
ایشان اعتقاد کامل داشت که سرزمین آمرلی مثل کربلا است و معتقد بودند که «کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا» و برای همین روی آمرلی نام کربلا گذاشته بود.
وقتی عملیات شروع شد همه فرماندهان مقاومت ابومهدی، هادی العامری، ابومنتظر المحمداوی و ابوفدک المحمداوی (فرمانده فعلی ستاد کل نیروهای الحشد الشعبی) حضور داشتند.

تحقق وعده حاج قاسم در کوتاه ترین زمان
بین آمرلی و طوزخورماتو یک منطقه به نام «سلیمان بیگ» وجود دارد. عملیات از پشت سلیمان بیک شروع شد و نیروها از این طریق وارد آمرلی شدند و بعد از آزادی آمرلی در مسیر برگشت به جاده اصلی (بغداد – کرکوک) برگشتیم تا در ادامه عملیات سلیمان بیگ را آزاد کنیم، اما در این برهه هنگامه نماز ظهر  شده بود.
حاج قاسم گفتند که الان وقت نماز ظهر است نماز را بخوانیم، ظرف ۲۰ دقیقه سلیمان بیگ هم آزاد می شود.
نماز ظهرو عصر را به جماعت خواندیم.
من شخصا برای این زمانی که حاج قاسم برای آزادی سازی سلیمان بیگ مشخص کرده بود اعتقاد خاص داشتم زیرا حاج قاسم و ابومهدی را آدم های عادی نمی دانستم، برای همین می خواستم بدانم واقعا ظرف ۲۰ دقیقه سلیمان بیگ آزاد می شود؟!
دقیقا ۲۰ دقیقه بعد، دیدم بچه های کتائب امام علی (ع) که آقای «شبل الزیدی» پیشاپیش آنها حرکت می کرد، تکبیرگویان به سمت ما آمدند و به این ترتیب سلیمان بیگ هم آزاد و جاده کرکوک به بغداد باز شد.

و اینگونه الحشدترکمانی تشکیل شد

حاج قاسم و ابومهدی المهندس آدم های مخلصی بودند که در دفاع از مستضعفین به رنگ، قومیت و دین نگاه نمی کردند. کاری نداشتند که این ترکمن، عرب، ایزدی، کرد، شیعه یا سنی است و این مناطق متعلق به کردها است یا سنی ها یا شیعیان، با همه به چشم یکسان نگاه می کردند.
بعد از آزادی سازی آمرلی و سلیمان بیگ، حاج قاسم سلیمانی من و حاج «ابو رضا النجار» را فراخواند و گفت که «الان کار جدی شما شروع شده است!»
به ایشان گفتیم اما هنوز منطقه بشیر در جنوب کرکوک در دست داعشی هاست، اما ایشان گفتند که حدود پنج هزار نیرو از سازمان بدر و گروه های مختلف مقاومت الان در منطقه هستند.
ما تصور می کردیم که همه این نیروها برای دفاع از ما در منطقه می مانند، اما ایشان گفتند این نیروها ماندگار نیستند، بلکه خود شما باید الحشد الشعبی تشکیل بدهید و هر منطقه باید دارای گردان برای حفاظت از خود باشد.
شما مثل کردها و عرب ها باید نیروهای خاص خود را تشکیل داده و از مناطق خود و مناطق مجاور دفاع کنید.

در تلعفر هم همین کار را کردند و نیرو و گردان و تیپ تشکیل دادند.
بنابراین با ابو رضا النجار به شهرها و بخش های مختلف سفر کردیم و با مردم جلسات برگزار کردیم و دیدیم همه آمادگی لازم را دارند از این رو گردانها به نام هر شهر تشکیل شد.
یادم می آید، یک روزها که در سازمان بدر کار می کردیم، با خود می گفتیم آیا می شود روزی یک نیروی ۱۰۰ نفری ترکمن تشکیل بدهیم، اما حالا هزاران ترکمن در الحشد الشعبی برای دفاع از منطقه بسیج شده اند.
حاج قاسم می گفت شماها به خودتان اعتماد کنید و ما هم هرچه نیاز داشته باشید از سلاح و آموزش و مهمات در اختیارتان می گذاریم.
گردانهای شهر را جمع کردیم و یک تیپ به نام تیپ ۱۶ تشکیل دادیم و بعد از آن تیپ ۵۲ را هم ایجاد کردیم که الان دارای دو تیپ از ترکمنان هستیم.
شرایط به همین ترتیب ادامه یافت تا اینکه اقدام به تشکیل محور شمال الحشد الشعبی کردیم  و مقرها و پایگاه های آن نیز شکل گرفتند.
همه این اقدامات با اعتماد به خود و کمک نیروهای قدس صورت گرفت و حاج قاسم هم برهمه آنها اشراف داشت.
در جنگ علیه داعش ایران هیچ چیزی از ما دریغ نکرد و در این راه تعدادی از فرماندهان برجسته نیروی قدس نیز شهید شدند.
ما حاج قاسم سلیمانی را مالک اشتر علی (ع) و حاج ابومهدی المهندس را عمار یاسر می دانیم.

روزی که حاج قاسم تنها به دل دشمن زد
به همراه حاج قاسم در تمامی عملیات ها در منطقه حاج ابومهدی المهندس نیز حضور داشت. ما در چند عملیات با حاج قاسم و ابومهدی بودیم، یکی همین علمیات آزادسازی آمرلی و دیگری «زرگه» بود.
از «ینگجه» عملیات شروع شد، در همان ابتدا یک تک تیرانداز داعشی اجازه پیشروی به نیروها برای عبور از پل زرگه را نمی داد و نیروها را زمین گیر کرده بود.
در آن لحظات، حاج قاسم شخصا یک موتور درخواست کرد، موتور را آوردند، سوار موتور شد؛ فرماندهان از او سوال کردند که می خواهید چه بکنید؟ ایشان گفتند: «هیچ کس حرکت نکند، باید ببینم قضیه چیست تا نیروها بتوانند پیشروی کنند.»
ایشان سوار موتور شد و بچه ها التماس می کردند که حاجی شما خودتان را به خطر نینداز، اما ایشان اصرار داشتند که خودشان برای بررسی و شناسایی جلو برود.
یکی از فرماندهان نیروی قدس در محل، بسیار اصرار کرد، اما حاج قاسم از آن همه اصرار ناراحت شد و گفت که خودش باید گره ماجرا را باز کند و سرانجام حرکت کرد.
ایشان نزدیک ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر خط عملیاتی را دور زد و برگشت. در آن لحظات همه نگران بودند که نکند سردار شهید شود، چون امیدمان در آن لحظات اول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود و بعد حاج قاسم زیرا عملا ایشان فرمانده برجسته دفاع از عراق بودند.
ایشان که برگشت محل دقیق استقرار تک تیرانداز را به نیروها داد و دستور داد نقطه کمین تک تیرانداز را بزنند و اینگونه مکانی را که حاج قاسم مشخص کرده بود، بچه ها زدند و تک تیرانداز خاموش شد و نیروها از پل زرگه عبور کردند و دست آخر توانستیم زرگه را آزاد کنیم. ما در این عملیات هیچ خسارتی نه جانی نه مالی ندادیم، حتی مجروح هم نداشتیم.

این پیروزی ها درسایه فرماندهی محقق می شد که در همه عملیات، پیشاپیش نیروها حرکت می کرد.

اینک ترکمنان قادر به حفظ خود هستند
حاج قاسم به ما وعده دادند که کاری می کنند که ترکمنان در کرکوک، طوزخورماتو، آمرلی و تلعفر بتوانند از خود دفاع کنند و این کار را کردند.
در حال حاضر تجهیزات نظامی خوبی شامل تانک، توپخانه و سلاح و مهمات لازم در اختیار داریم.
قبل از داعش، ترکمنان قدرت لازم را نداشتند و اصلا حق حمل سلاح نداشتند و به سختی ۲۰ تا ۳۰ نفر در کل منطقه، مجوز حق حمل سلاح داشتند.
الان تشکیلات الحشد الشعبی محور شمال نه فقط برای مناطق ترکمن بلکه کل منطقه اعم از کرد و عرب یک چتر حفاظتی و امنیتی ایجاد کرده است و همه ساکنان منطقه چشم امید به الحشد الشعبی محور شمال دارند و هرگز تصور نمی کردیم روز برسد ترکمنان این قدرت را داشته باشند.

آمریکا برای تجهیز تسلیحاتی داعش در ۲۰۲۱ برنامه ریخته بود
ادعای اینکه آمریکا در دفاع از عراق، کار کرده، سخن باطلی است در واقع آمریکایی ها نه تنها هیچ کاری نکردند، بلکه بیشترین آسیب را به عراق زدند.
جنایت هایی که آمریکایی ها کرده اند قابل شمارش نیست. تصور کنید که در ۲۰۱۴ در اوج جنگ با داعش، دولت عراق از آمریکایی ها درخواست سلاح کرد اما آمریکا وعده داد در ۲۰۲۱ این سلاح ها را تحویل دهد.
زیرا می خواستند این دولت داعشی را در عراق سرکار بیاورند و سلاح را تحویل دولت داعش دهند و این فرماندهان ما حاج قاسم و ابومهدی المهندس بودند که چنین اجازه ای به آنان ندادند.
«حاکم الزاملی» رییس وقت کمیسیون امنیت و دفاع پارلمان عراق که از نیروهای جریان صدر است، یک بار در اظهارتی گفت که شب که از ایران سلاح درخواست می کردیم روز بعد هواپیماها انواع سلاح را می آوردند و همین حمایت های ایران بود که باعث شد تا فتوای مرجعیت عالی دینی عراق نتیجه بدهد.
باید از بچه های نیرو قدس و فتوای حضرت آیت الله سیستانی و نیروهای بسیج مردمی عراق تشکر کنم، خود را مدیون همه آنها می دانیم.

ابومهدی المهندس در میان ترکمنان
واقعیت این است که در عراق هرجا که صحبت از سردار سلیمانی است، ابومهدی هم حضور دارد و بازوی اجرایی قدرتمندی برای فرمانده اش بود. مصطفی الامامی در بیان خاطراتش از روزهای دفاع در برابر تکفیری ها خاطره ای هم از ابومهدی دارد و می گوید:  وقتی ابومهدی برای نخستین بار وارد منطقه کرکوک شد، خیلی ناراحت شد و گفت، مظلوم ترین مردم در عراق، ترکمنان هستند.
ایشان شخصا به من گفت که ترکمنان انگار در اسارت دشمن داعشی و دشمن خارجی قرار گرفته اند. برای همین همواره به ما توصیه داشتند که در منطقه به خودتان اعتماد کنید و در دفاع از حقوق خود کوتاهی نکنید.
حاج ابومهدی المهندس می گفتند که تلاش می کنیم که دسته کم هفت هزار نیرو داشته باشید و دیگران به شما در حمایت از منطقه اعتماد کنند.
من امروز به چشم خودم می بینم که بیشترین اعتماد در منطقه به نیروهای الحشد ترکمنان است.
حاج ابومهدی المهندس از طریق جمهوری اسلامی ایران و دولت عراق بسیار به ما کمک کرد. او اهمیت ویژه ای برای منطقه قائل بود و آموزش نظامی نیروهای الحشد ترکمانی را بطور جدی در دستور کار قرار داده بود و سرانجام این نیروها را در زمره نیروهای رسمی کشور قرار داد که الان حقوق از دولت می گیرند.

روزهایی که کسی به فکر ترکمن های شیعه نبود
الامامی که خاطراتش از روزهای سخت ترکمن های شیعه تمامی ندارد، خاطره دیگری تعریف کرد و گفت : «حسن دانایی فر» سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در عراق در ایام اولیه جنگ به منطقه آمدند در آن موقع داعش بشیر را تسخیر کرده بود و تعدادی از زنان و کودکان ترکمن را به اسارت گرفته بود.
در آن زمان فریاد «هل من ناصر ینصرنا» می زدیم اما کسی به فکر ما نبود؛ دولت عراق اصلا به ما نظر نداشت، آمریکایی ها هم فقط به کردها کمک می کردند و این فقط جمهوری اسلامی ایران بود که در آن برهه به دادمان رسید.
آقای دانایی فر به من گفت که آقای امامی! نباید ناموس شیعه به دست داعش بیفتد و همه اینها که در عراق هستند همه ناموس ما هستند و نباید اجازه داد به آنها تعرض شود.
الامامی، گفت و گو را اینچنین پایان داد که "سرانجام فرماندهان نیروی قدس و الحشد الشعبی همه به منطقه آمدند و نیروها از راه رسیدند و محاصره آمرلی بعد از ۹۰ روز مقاومت شکسته شد و در نهایت، بشیر، زرگه، تلعفر و سایر مناطق ترکمن نشین را آزاد کردند. هرگز حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را فراموش نمی کنیم."

ترکمن های شیعه عراق در جریان هجوم داعش در سال ۲۰۱۴ مظلومترین عراقی هایی بودند که از هر سو مورد تهاجم قرار گرفتند؛ خانه هایشان در تلعفر، سهل نینوا در استان نینوا و همچنین بشیر و آمرلی ویران شد ؛ مردان و پسران جوان زیادی از آنان شهید شدند و زنان و کودکان زیادی از آنان به اسارت داعش در آمد که هنوز از سرنوشت تعدادی از آنان خبری نیست.

حالا ترکمن های منطقه شمال عراق، خاطرات زیادی از حاج قاسم دارند؛ اویی که در روزهای سخت در کنارشان ایستاد؛ با خندهایشان خندید و با گریه هایشان اشک ریخت.

برچسب‌ها