بغداد - ایرنا - ملاقات آیت الله سیستانی و پاپ فرانسیس هم متن پرباری داشت و هم حواشی بسیار زیادی را ایجاد کرد. در این ملاقات جلوه های همدلی و همزیستی پررنگ شد، اما بعضی رسانه ها هرآنچه را که خود می خواهند پررنگ و کمرنگ می کنند.

به گزارش ایرنا، ملاقات تاریخی دو رهبر عالی دینی شیعه و کاتولیک در نزدیکی حرم امام علی(ع) دیداری با فضای مذهبی بود که از بیانیه های دو طرف نیز مشهود است. البته به دلیل شرایط کنونی عراق و همچنین سوابق سیاسی هردو چهره، طبیعی بود که رنگ سیاست هم به صحنه دیدار پاشیده شود. پاپ که همواره خود را بعنوان شخصیت دینی خواهان گفتمان مذهبی جا انداخته است، نه برای بهره برداری های سیاسی در واتیکان، که برای صلح و دوستی و همزیستی در عراق پا به کوچه یک و نیم متری منزل مرجع شیعی گذاشت. سخنرانی های متعدد وی در این کشور هم که مدام بر صلح بین ادیان تاکید می کرد گواه این موضوع است.

اما از دیگرسو، به بهانه های مختلف این دیدار دستخوش تحریف ها و تفسیرهای متعدد و شخصی شد. برخی آنرا تقابل سیستم حوزوی قم و نجف قلمداد کرده و برخی هم پا را فراتر گذاشته و آنرا مربوط به تقابل آیت الله سیستانی و نظام جمهوری اسلامی و نظریه ولایت فقیه مربوط کرده اند.

آنچه که در همه این رسانه ها مشترکا دنبال می شود القای "به بن بست رسیدن سیاست های نظام" است که به شیوه های متفاوت مورد بازتاب و پوشش قرار گرفت.

با کمی تدقیق می توان دریافت که آیت الله سیستانی، مقامات سیاسی سابق و حال حاضر عراقی و غیرعراقی را هیچگاه به حضور نپذیرفته اند و از دیدار با آنها سرباز زده اند. نمونه بارز آن رد درخواست "پل برمر" دیپلمات آمریکایی و رئیس موقت عراق در زمان سقوط حکومت صدام و نیز عدم اجازه به حضور مقامات عراقی همراه با پاپ بود. اما این مرجع شیعی نه تنها با رییس جمهور ایران دیدار داشت که برای شخصیت های فقید نظام همچون آیات عظام هاشمی شاهرودی، موسوی اردبیلی و مرحوم هاشمی رفسنجانی پیام تسلیت صادر کردند. آخرین پیام ایشان هم متعلق به شهید سپهبد قاسم سلیمانی بود که ایشان در خطاب به مقام معظم رهبری، تلاش ها و مجاهدت های شهید سلیمانی را ستودند. درحالیکه سردار سلیمانی بارها از سوی رسانه های خاص به مهره اشغالگر متهم می شد اما آنزمان که همین مرجع شیعه از ایشان تقدیر کرد، سخنی به میان نیامد. آیا آیت الله سیستانی سال گذشته و امسال تفاوتی دارد؟ پاسخ منفی است و علاوه بر جایگاه مقاومت این نکته نیز روشن می شود که مواضع آیت الله و نظام یکسان بوده و هست اما از سوی رسانه ها بایکوت و سانسور می شود.

این طبیعی است که این قسمت ها هرگز در کانون توجه رسانه هایی همچون بی بی سی و رادیو فردا نباشد، اما بر خواننده لازم است تا تمام نکات موجود را پیش روی چشم خود داشته باشد و نه بخشی خاص را آنهم با هدف خاص.

آیت الله سیستانی هیچگاه خود را علنا درمقابل نظام جمهوری اسلامی قرار نداده و در عوض همیشه درطرف ملت عراق ایستاده و همیشه مخالف اشغالگری وطن آنها بوده است. ایشان در دیدار با پاپ نیز نسبت به جنگ افروزی و اشغالگری قدرتهای جهان اعتراض کرده و خواستار مداخله و تذکر شخصیت های دینی جهانی همچون پاپ به صحنه سیاست برای جلوگیری از خشونت و جنگ شد، بنابراین این سخن و اشاره ایشان به مساله فلسطین هرگز بررسی نمی شود بلکه با ایجاد دوگانه سازی های سطحی و تقلیل مطلب به خود دیدار (و نه محتوای دیدار) درپی مخدوش ساختن خواسته های اصلی مرجعیت عراق می باشند.

البته در این سیر رسانه ای خاص، اهداف متعددی پیگیری می شوند. برهم زدن امنیت روانی عراق و ایجاد جو ضد ایرانی و نشان دادن آیت الله سیستانی بعنوان شخصیت مخالف و متقابل با سیاست های جمهوری اسلامی و تقسیم شیعیان به تندرو و میانه رو آنهم فراتر از یک کشور و درمقابل هم قراردادن شیعیان ایران و عراق و دوملت برادر برای تفرقه افکنی فقط گوشه ای از اهداف این خط خبری است. جالب اینجاست که تا قبل از این ملاقات برای این منظور، تاختن به الحشدالشعبی از ارکان بمباران رسانه ای غرب بود. اما اکنون پس از تمجید پاپ از نقش بی نظیر آیت الله سیستانی و تشکیل الحشد الشعبی باید بدنبال بهانه ای دیگر برای دستاویز قرار دادن آن باشند.

باید با آگاهی دانست که نزد این رسانه ها فرقی بین آیت الله سیستانی و دیگر مراجع شیعه نیست و احترام آنها نیز نه احترام حقیقی بلکه کاذب است تا با معرفی ایشان بعنوان شخصیتی که خود تایید کرده و می سازند، از جایگاه بی نظیر مرجعیت عراق برای مقاصد خود یعنی دشمنی با نظام جمهوری اسلامی بهره برداری کنند. درحالیکه نظام همواره از احترام به تمامی مراجع تقلید حمایت کرده و علما نزد نظام همیشه احترام ویژه ای داشته اند. آنچه بدیهی است همگام بودن شیعه در ایران و عراق است که با همراهی و رهبری دو رهبر سیاسی-مذهبی جامعه شیعیان از چنان احترامی برخوردار میگردد که پاپ رهبر کاتولیک های جهان برخلاف اسلوب عملی خود به منزل محقر یک مرجع دینی مسلمان شیعه رفته و روی صندلی ساده چوبی با وی درباره صلح جهانی گفتگو می کند.

اساسا مقایسه دیدار پاپ با آیت الله سیستانی با سایر علما آنهم علمای قم مقایسه نادرستی است. چراکه پاپ نه به ایران آمده تا پای علمای قم نشین به ماجرا باز شود و نه وی قصد ارسال پیام سیاسی داشته است تا دیدارش با مرجعیت نجف بطور خاص و به گونه ای جهت دار مورد توجه قرار گیرد و تصمیم به ملاقات با مرجعیت عراق، به منزله تایید بخشی از یک جامعه (شیعه عراق) و رد بخشی دیگر از همان جامعه (شیعه ایران) تلقی شود. درحالیکه که پاپ در برنامه های متعدد خود در سفرش به عراق بطور مداوم از تلاش تمامی مسلمانان و شیعیان در مقابله با تروریسم و جنگ تشکر کرد. چراکه خود بطور کامل می دانست که نقش این جامعه در برقراری ثبات تا چه حد پررنگ است که اگر چنین جانفشانی هایی نبود او هرگز نمی توانست به عراق سفر کند. اما این قسمت سخنان وی نیز به اندازه لازم مورد توجه قرار نمی گیرد.

در این بین اگر پیام سیاسی ای ارسال شد بیشتر از بیت نجف بود تا از واتیکان و مخاطبش هم غرب بود و نه ایران. منویات روشنگرانه و قاطعانه آیت الله سیاسی در انتقاد به جنگ طلبی های اشغالگران آمریکایی و صهیونیستی در عراق، منطقه و جهان و نیز اشاره شخص پاپ به تلاش مرجعیت و جامعه شیعیان برای ایجاد صلح، دولبه یک قیچی برای بریدن زبان غربی هاست. زبانی که کلماتش یا تهدید نیروهای مقاومت بود و یا برای اهداف سیاسی اشغالگرانه می چرخید. ولی یک بیانیه چندخطی از سوی دفتر مرجع عالیقدر زمزمه های عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را خاموش کرد و صدای بلندی که پاپ از آن تقدیر کرد را هم محدود به احقاق حق ملت عراق ننموده و خواهان برقراری صلح درتمام جهان از جمله فلسطین اشغالی شد.

نکته مورد توجه دیگر اینست که درحالی خط خبری خاصی درحال جهت دادن به این ملاقات برای ایجاد رقابت بین رهبر معظم انقلاب و مرجعیت عالی عراق برسر مساله ولایت فقیه است که با قرائت بیانیه دفتر آیت الله همسان بودن نگرش و تفکرات اساسی ایندو مرجع تقلید به وضوح آشکار است. مساله فلسطین و حقوق مردم آن، دست کشیدن قدرتها از اشغالگری و جنگ طلبی و جنگ افروزی در کشورهای منطقه و عراق و معرفی آنها بعنوان عامل فقر، ستم و آوارگی ملت ها از جمله شاخصه های اشتراک بین دو عالم و رهبر دینی ایران و عراق است. هرچند آیت الله سیستانی مساله ولایت فقیه را امری ثابت شده می دانند اما حتی اگر طبق گفته رسانه های غربی نظر دیگری نسبت به این موضوع دینی می داشتند نیز به معنی مخالفت با نظام جمهوری اسلامی -به معنی عام تشکیل حکومت- نیست چرا که اختلاف در آرای فقهی بین علما امری رایج و طبیعی است.

در پایان باید یادآور شد که بعضی از کانون های خبری با کلمات و عبارات ملایم اما هدف دار به استقبال ملاقات تاریخی دو رهبر عالی دینی رفتند تا آن چیزی که در راستای رویکرد خاص خود نیست را "تندروی و غلط" و آنچه را که به تسامح با اشغالگری منجر می شود را "میانه روی و صحیح" توصیف کنند و بعضا این توجهات نه برای پوشش یک دیدار بعنوان خبری مهم بلکه بعنوان بهانه ای برای ساختن شائبه و آلوده کردن فضای مدارا بین ادیان و مذاهب و ملل در منطقه بود. بر رسانه انتشار درست و به موقع محتوا و بر مخاطب مطالبه و تدقیق در مساله لازم است تا آنچه خواسته امواج خبری هدف دار است فراهم نگردد.

برچسب‌ها