به گزارش ایرنا در هفتمین سالروز فتوای تاریخی آیت الله سیستانی مبنی بر جهاد کفایی با داعش، تورقی بر آن روزها یادآور این است که فتوای بیت نجف، شاه بیت نبرد با گروهک تروریستی تکفیری و پیچیده شدن طومار آنها شد.
نگاهی متفاوت بر هفت سال گذشته عراق و منطقه
هفت سال پیش در ۱۴ شعبان المعظم(مصادف با 23 خرداد 1393 شمسی)، نماینده آیت الله سیستانی در خطبه نماز جمعه شهر نجف اشرف فتوای معظم له مبنی بر "وجوب جهاد کفایی بر هرکس که توان گرفتن سلاح دارد" را اعلام کرد تا در روزگاری که دولت عراق عملا قافیه را به تکفیری ها باخته بود، خون تازه ای بر پیکره تا لبه پرتگاه کشیده شده عراق تزریق شود.
داعش که از از تفکر القاعده شکل گرفته بود، از سال ۲۰۱۰ با انتخاب ابوبکر البغدادی به سرکردگی گروه های تکفیری این تفکر و جریان وارد فاز جدیدی از حیات خود شد و با آغاز جنگ داخلی سوریه درسال ۲۰۱۳ بهترین فرصت برای عرض اندام دراختیار بغدادی قرار گرفت.
کشتارهای بیرحمانه و سرهای بریده شده ی سر به فلک کشیده و همچنین حملاتی که سایه شوم خود را بر شرق تا غرب کره خاکی افکنده بود، هیچ یک بر هیچ کس پوشیده نیست و ذکر آنها هم تکراری و بیهوده است.
اما به بهانه هفتمین سالگرد مبارزه با داعش، نوک پیکان جستجوی این نوشتار به هجمه هایی نشانه رفته که بدنبال ایجاد شائبه و جهت دهی افکار عمومی به سوی "دخالت نظامی" هستند.
مقابله نظامی نیروی بسیج مردمی عراق با داعش شاید در نگاه اول محدود به عراق باشد، اما با نگاه تدقیقی می توان دریافت که هرگونه مقابله با این جریان فکری در هر نقطه از جهان، به معنی ضربه زدن به پایه های تروریسم کور است و در هر صورت اقدامی قابل اعتنا و لازم التقدیر است.
اهمیت موجودیت و کارسازی بی نظیر الحشدالشعبی در عراق به قدری روشن و واضح بود که "صدای بلندش برای حقوق محرومان و آسیب دیدگان از جنگ" حتی به واتیکان و رهبرش پاپ فرانسیس رسید که در دیدار تاریخی خود با آیت الله سیستانی از بلند کردن این صدا توسط ایشان تقدیر و تشکر کرد.
خورشید تابان در آسمان غبارآلود عراق
پرواضح است که ندیدن خورشید به معنی کوری است و خورشیدی که بار دیگر همانند زمان اشغال عراق توسط آمریکا، قانون اساسی دموکراتیک را برای این کشور به ارمغان آورد، این بار هم زندگی را به بین النهرین برگرداند؛ "پدر معنوی" عراق این بار هم صدای خود را از لا به لای کوچه های تنگ نجف بلند کرد و فرزندان خود را به میدان فراخواند.
اگر تحسین پاپ متوجه سایر گروه ها و مذاهب بود، سریعا تحلیل های بسیاری بر آن مرقوم می شد اما این سخن از آنجایی که مغایر با رویکرد جریان های خبری خاص است بطور کلی بایکوت شده و کانون توجهات این رسانه ها به خود دیدار تقلیل پیدا کرد تا "معانی خاص" مورد نظر از آن استخراج شود آنهم بدون اینکه به محتوای پرمغز آن اشاره ای شود.
در مقابل سخنان آیت الله سیستانی، خط های خبری به گفتگوی ادیان و مسایل این چنینی پرداختند اما به اشاره مرجعیت عالیقدر درباره جنگ افروزی قدرت ها اشاره ای نکردند! قدرت هایی که خود معترفند بوجودآورندگان تکفیری ها بودند و کشورهای منطقه مانند عراق و سوریه را به نابودی کشاندند و خود برای نابودی این عاملانِ نابودی، ائتلاف تشکیل دادند تا با کشتن بن لادن و ابوبکر البغدادی بهره های انتخاباتی ببرند.
هرچند سرنوشت بازیچه های دست غرب همانند صدام، بن لادن و البغدادی مشابه یکدیگر است اما نباید فراموش کرد که گردانندگان این عروسک ها چه کسانی بودند؟ همچنین باید به یاد داشت که عامل گورهای دسته جمعی و حملات شیمیایی صدام، جنایت هایی مانند زندان ابوغریب پس از سقوط صدام و نیز پدیدآورنده داعش و پرونده های تجاوز جنسی به اقلیت ها، کیست؟
ایدئولوژی و میراث داعش
با نگاهی به بقایای داعش و آنچه که از خود به یادگار گذاشته است، نمی توان تفکر داعشی را از بیخ نابود شده دانست، تفکر داعش مآبانه هنوز در نقاطی از آسیای غربی مانند اردوگاه الهول سوریه موج می زند؛ فرزندانی که بعضا نامشروع به دنیا آمده اند و زنانی که چندین سال تحت فشار و یا با اختیار ایدئولوژی تکفیری را اکنون جزوی از عقاید خود می بینند.
مقابله در عرصه مغزها، لبه دیگر قیچی برای مقابله با رمزهای جنگی است؛ اساسا نمی توان جریان غلط را با همان تفکری درمان کرد که آنرا تولید کرده است؛ ایدئولوژی داعش که روزگاری بر مسایل استراتژیک منطقه تاثیر گذاشته بود، با گذر زمانی نه چندان کوتاه همانند زایش داعش از القاعده دوباره شاهد رویش افکار و اعمال داعشی دیگر با عنوان و اسم دیگر خواهد بود که حتی اگر همین امروز نیز برای علاجش تدبیری اندیشیده شود چه بسا دیر باشد.
چه کسی؟ چگونه؟ کجا؟
هنگامی که دونالد ترامپ در مناظرات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا دولت دموکرات اوباما و هیلاری کلینتون را موسس داعش عنوان کرد، برای عده ای این مساله قابل باور نبود اما رفته رفته با روشن شدن پشت پرده ها معلوم شد حامیان این تروریست ها چه کسانی هستند؟
روند رو به رشدی که داعش به خود گرفته بود می توانست دوباره به نقشه تکراری آمریکا برای ایجاد جنگ و در پی آن، دخالت های نظامی اش کمک کند. آمریکا به عراق که سال ۲۰۱۱ از آن بیرون رفته بود، بازگشت و به فهرست اشغال خود یک کشور دیگر یعنی سوریه را با چاه های نفت فراوانش اضافه کرد و حالا با گذشت حدود ۴ سال هنوز هم دلایلی مثل اعلام نابودی داعش و تصویب مصوبه مجلس عراق مبنی بر خروج نظامیان بیگانه، آمریکایی هارا وادر به ترک کشورهای اشغالی نمی کند.
اما خط خبری نزدیک به آمریکا با وجود مواردی همچون؛ حضور گسترده در کشورهای منطقه مانند قطر، افغانستان و سوریه، انجام عملیات های نظامی یا پشتیبانی خودسرانه و بدون هماهنگی با دولت ها مانند تحرک و جابجایی بیش از ۱۰۰۰ خودرو در سوریه، این حضور را صحیح و در چارچوب قانونی خود تلقی می کنند!
در مقابل فعالیت ایران را به شبه نظامی یا به اصطلاح خودشان میلیشیات نسبت می دهند و منشا هرگونه ناامنی را نیروهای مقاومت و یا مستشاران ایرانی می دانند.
در حالیکه نباید از یاد برد کسی اشغالگر است که آمار تجاوز و جنایاتش در عراق و تجاوز زبانزد محافل حقوق بشر است و همچنین آن طرفی حضور غیرقانونی دارد که شخص اول نظامی کشور ثالث که به درخواست رسمی کشور میزبان وارد پایتخت آن شده است را به بزدلانه ترین شکل ممکن ترور می کند اما بازهم آن کسی که همیشه انگشت اتهام به سوی اوست، ایران است. فرقی هم نمی کند که در یمن و عربستان باشد یا لبنان و سوریه، همواره با ادبیات مخصوص خود اتهامات بی دلیل را علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح می سازند.
در هفتمین سالگرد تاسیس الحشدالشعبی با فتوای آیت الله سیستانی، هیچ رسانه وابسته به سعودی و غرب از نقش این نیروها در ریشه کن کردن داعش صحبتی نکرد حتی با وجود تصریح پاپ فرانسیس و مهر تایید او بر این مطلب، بازهم اصرار آنها به "میلیشات" خواندن نیروهای رسمی قوای مسلح عراق جای بسی تعجب دارد و باید از آنها پرسید که چرا از توصیفات خالی از واقعیت خود دست بر نمی دارند؟
همچنین به عنوان مثال در جایی مانند دیدار با پاپ در وصف آیت الله سیستانی برای ایجاد دوگانه های خاص، تحلیل ها و یادداشت ها می نویسند اما در جای دیگر مانند پیام تسلیت ایشان به رهبر انقلاب اسلامی در پی شهادت سردار سلیمانی و اشاره به نقش پررنگ ایشان در مبارزه با داعش، بایکوت خبری خود را نصیب مرجعیت بصیر نجف می کنند. این رفتار دوگانه همانطور که گذشت صرفا مخصوص یک شخص نیست و بطور مشخص متوجه هر چیزی است که برخلاف رویکرد مدنظر آنها حرکت کند.
ایجاد خط امن و شکل گیری کمربند سفید
با چشم پوشی از هر آنچه که نسبت می دهند و هرچه می گویند، مقابله ایران و عراق با داعش برای هردو کشور مزایایی داشت؛ بعنوان مثال اتحادی که نیروهای پیشمرگه کُرد و نیروهای دولت فدرال عراق و رزمندگان شیعه که روزگاری مشت آهنینی بر سر داعش بود اکنون نیز می تواند الهام بخش اتحاد عراق باشد؛ این تجربه نشان داده که عراق می تواند اتحاد را به خود ببیند و ظرفیت آنرا نیز دارد.
از طرف دیگر خط امنی که برای هردو کشور به ارمغان آمده نیز از دیگر منافع مشترکی است که از آن سهیم هستند؛ اکنون امنیت تقریبا بر عراق حاکم بوده و سوریه نیز از کابوس سیاه داعش رها شده است؛ بررسی دقیق اوضاع این کشورها نشان می دهد که مقابله با داعش به کانونی برای نزدیکی جریان ها تبدیل گشته است.
در آن روزگاری که صدای خمپاره ها و گلوله های داعش در کردستان عراق، در شهرهای مرزی ایران شنیده می شد و آمریکا و دولت های غربی و منطقه ای به درخواست های کمک ملت عراق بی توجه بودند، جمهوری اسلامی ایران به درخواست رسمی کشورهای عراق و سوریه، به یاری همسایگانش شتافت که امنیت شان، خواه ناخواه بر تامین امنیت داخلی خودش تاثیرگذار بوده و هست.
تهران بر خلاف اشغالگران نه برای نفوذ و اشغال چندین ساله و تجاوز، نه برای سرقت نفت و گندم کشور دیگر، نه برای تصمیم گیری و دخالت در امور داخلی بلکه برای تامین امنیت خود در وهله اول و همچنین دولت هایی که پایتخت هایشان تا مرز سقوط رفته در وهله دوم، پا به میدان مبارزه با داعش گذاشت.
به آنچه که همواره با بمباران رسانه ای القا می کنند اشاره ای نداریم، اما نباید با تاثیر از جو رسانه ای، ایران را دنبال نفوذ در منطقه دانست که برای منافع خود دست به هرکاری می زند! آنها از اینکه صفاتی که خود غرب به آنها موصوف است را به جمهوری اسلامی ایران متصف کنند إبایی ندارند اما همواره معروف است که "عقل شنونده" ، جور سخن نادرست گوینده را می کِشد.
نظر شما