تهران- ایرنا- رمان «پانصد میلیون ثروت بانو بیگم» نوشته ژول ورن که به‌تازگی به فارسی ترجمه شده، ضمن اشاره به تیرگی روابط آلمان و فرانسه در دوره تاریخی خود برای اولین بار در مورد پیشرفت علم و فناوری اظهار بدبینی و نگرانی کرده است.

پانصد میلیون ثروت (به فرانسوی: Les Cinq cents millions de la Bégum) یکی از آثار ژول ورن، نویسنده داستان‌های علمی و تخیلی است که در سال ۱۸۷۹ توسط پیرژول‌اتزل ناشر اصلی این نویسنده منتشر شد.

این کتاب به انگلیسی با نام‌های «The Begum’s Millions» و «The Begum’s Fortune» به چاپ رسیده‌است.

داستان این رمان به زیبایی ظهور نازی‌ها در اروپا را پیشگویی می‌کند همان‌طور که بسیاری از منتقدین از شخصیت منفی رمان به عنوان شبه هیتلر یاد می‌کنند.

دکتر سارازان، پزشک فرانسوی برای شرکت در یک کنگرهٔ بهداشتی به انگلستان می‌رود. پس از دیدار با نمایندهٔ یک بانک انگلیسی با خبر می‌شود که ارثیهٔ هنگفتی برابر با پانصد میلیون فرانک فرانسه از سوی شخصی به نام «بانو بیگم» به او رسیده‌است.

دکتر سارازان که مردی نیک خواه و میهن‌پرست است، وقتی این خبر را می‌شنود، شروع به رویابافی می‌کند و تصمیم به ساخت شهری نمونه به نام فرانس ویل در آمریکا می‌گیرد که همه چیز برای آسایش مردم در آنجا فراهم باشد. در همین هنگام دانشمند آلمانی دیگری به نام پروفسور شولتز بنا به اتفاق در می‌یابد که او نیز در ارثیهٔ هنگفتی که به دکتر سارازان رسیده، شریک است.

پروفسور شولتز که آلمانی‌ای متعصب است دوست ندارد این ارثیه به این راحتی‌ها نصیب رقیب فرانسوی‌اش شود، بنابراین وارد عمل می‌شود.

در آن زمان روابط آلمانی‌ها و فرانسویان تیره است. به همین سبب پروفسور شولتز سعی می‌کند به هر ترتیب شده سهم خود را از ارثیهٔ دکتر سارازان جدا کند و موفق هم می‌شود. او برخلاف دکتر سارازان سهم خود را به مصرف گسترش کارخانهٔ فولاد خود و پروژه‌های محرمانهٔ ساخت بمب می‌رساند. پس از مدتی پروفسور شولتز ناپدید می‌شود.

دکتر سارازان تصمیم می‌گیرد برای پی بردن به واقعیت به کارخانهٔ شولتز برود. در آنجا در می‌یابد که شولتز مدت هاست بر اثر انفجار یکی از دستگاه‌های ویرانگر خود کشته شده‌است. دکتر سارازان تصمیم می‌گیرد از تأسیسات و دستگاه‌های کارخانهٔ شولتز برای گسترش فعالیت‌هایش برای خوشبختی هم میهنان و همنوعانش استفاده کند.

نکته جالب توجه در مورد این اثر این است که برای اولین بار در آن ژول ورن تا حدی در مورد پیشرفت علم و فناوری اظهار بدبینی و نگرانی کرده است.

نکته جالب دیگر در مورد اسم کتاب است که در آن کلمه بیگم مشاهده می‌شود؛ از آنجا که ثروت ارث رسیده به قهرمانان داستان از طریق ازدواج جد فرانسوی آنان با یک بیوه بومی هندی برای آنان حاصل میشود عنوان داستان به ثروت بیگم تعبیر می شود و بیگم در اصل همان کلمه ای است که در زبان هندی برای زنان بیوه استفاده می شود.

در زبان فارسی نیز از کلمات بیگ و بیگم برای زنان و مردان استفاده میکنیم.

ژول ورن زمانی این اثر را به رشته تحریر درمی‌آورد که آلمان با خاک فرانسه حمله و بخشی از آن را تصرف کرده است.

انتشارات ققنوس در نظر دارد تمام آثار ژول ورن را به صورت مجموعه‌ای کامل منتشر کند و پانصد میلیون ثروت بانو بیگم اولین بار است که به فارسی ترجمه می‌شود.

عناوین رمان پانصد میلیون ثروت بانو بیگم در ۲۰ فصل تدوین شده است که عبارتند از:

ورود آقای شارپ، دو رفیق، تاثیرات یک‌خبر، دو مدعی، شهر فولاد، چاه آلبرشت، بخش مرکزی، غار اژدها، راه خروج، مقاله‌ای در مجله آلمانی قرن ما، صرف شام در منزل دکتر سارازن، شورا، نامه مارسل بروکمن به پروفسور شولتزْ اشتالشتات، آماده‌باش برای نبرد، بورس سانفرانسیسکو، دو فرانسوی علیه یک شهر، تفهیم با شلیک اسلحه، مغز هسته، یک مساله خانوادگی، نتیجه‌گیری.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

مرد زره‌پوش آن را به وردست‌ها می‌داد تا مجددا در کوره بگذارند، دوباره گرمش کنند و دوباره زیر دستگاه پرس بگذارند.

در آن آهنگری عظیم و غول‌پیکر همه‌چیز مدام در حرکت بود، ردیف‌هایی از تسمه‌نقاله‌های بی‌پایان، صدای خفه ضربات به همراه خُرخُری بم و پیوسته، آتش‌بازی پولک‌های سرخ و کوره‌های بیش از حد داغ که چشم را خیره می‌کرد. در میان جوش و خروش‌های آن مواد به‌بند کشیده‌شده، انسان کودکی بیش به نظر نمی‌آمد.

گرچه آن کارگرانِ پای کوره افرادی خشن و زمخت‌اند! ورز دادن فلز خمیری‌شکل دویست‌کیلویی به کمک نیروی بازو، در آن گرمای سوزان، ساعت‌ها چشم دوختن به آهن گداخته کورکننده، کاری وحشتناک است که پس از ده سال آدم را فرسوده می‌کند.

رمان پانصد میلیون ثروت بانو بیگم نوشته ژول ورن با ترجمۀ فرزانه مهری در ۲۴۰ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.