به گزارش روز چهارشنبه ایرنا به نقل از تارنمای پژوهشی پولیتیکا اکستریور، همزمان با تلاش بازیگران جهانی برای افزایش وزن و نفوذ، تحولات اخیر آمریکای لاتین به چین به عنوان یک قدرت و قهرمان مطلق گره خورده است. از طرفی، روسیه درگیر در جنگ اوکراین، کشورهای آمریکای لاتین را به فکر انداخته است تا روابط عملگرایانه خود در جستوجوی بازارهای جایگزین برای صادرات را تقویت کنند.
آخرین پرده از فعالیتهای بازیگران بزرگ جهانی در آمریکای لاتین در طول همهگیری کووید-۱۹ آشکار شد؛ زمانی که چین و روسیه در خط مقدم همکاریهای بهداشتی و درمانی قرار گرفتند. این دو قدرت در تهیه واکسن با چابکی عمل کردند، در حالی که ایالات متحده و اتحادیه اروپا در حاشیه ماندند و بر شهروندان خود تمرکز کردند.
چین و روسیه به عنوان قدرتهای فرانیمکرهای در دو دهه اخیر حوزه نفوذ خود را در منطقه آمریکای لاتین گسترش دادهاند، اما حضور و وزن آنها در این قاره کاملاً متفاوت است. در حالی که اژدهای آسیایی جایگاه برتری در حوزههای اصلی توسعه را به دست آورده است، حضور روسیه کم رنگ است و از همکاری نظامی فراتر نرفته است و پس از حمله به اوکراین، روابطش با منطقه به ضررش تمام شده است.
پولیتیکا اکستریور در حالی جنگ اوکراین را به ضرر روابط با روسیه دانسته است که واقعیت امر، شکست آمریکا و متحدانش در همسو کردن موضع کشورهای آمریکای لاتین در محکوم کردن روسیه بوده است. «الکساندر سچتینین»، مدیر بخش آمریکای لاتین وزارت خارجه روسیه به تازگی با تاکید بر اینکه شرکای روسیه در آمریکای لاتین به سیاست تحریمهای غرب نپیوستهاند، گفت: روسیه آماده گسترش همکاری با کشورهای آمریکای لاتین در مواجهه با خروج شرکتهای اروپایی و آمریکایی از خاک خود است.
حوزه نفوذ متنوع چین
در ادامه این گزارش آمده است: گسترش حوزه نفوذ دلالت بر این دارد که بازیگر جهانی مورد بحث به دنبال کسب موقعیت برتر، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، در یکی از حوزههای اقتصاد سیاسی بینالمللی یا در حوزههای فرهنگی یا نظامی است. حوزه نفوذ چین در آمریکای لاتین به شکل جریانهای تجاری، سرمایهگذاریها و زیرساختها است. چین امروز اولین شریک تجاری برزیل، شیلی، پرو، اروگوئه و آرژانتین است و با شیلی، کاستاریکا و پرو قراردادهای تجارت آزاد دارد. با اکوادور نیز مذاکرات برای دستیابی به توافق در فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد.
بر اساس ارقام حاصل از «گفتگوی بین آمریکایی» (یک مرکز تجزیه و تحلیل سیاست، مبادله و ارتباطات در مسائل مربوط به امور نیمکره غربی در واشنگتن)، مجموع تجارت بین چین و آمریکای لاتین و کارائیب از نزدیک به ۱۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۲ به ۳۱۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ افزایش یافت. در همان سال، واردات چین از منطقه به ۱۶۸ میلیارد دلار رسید.
در زمینه مالی، غول آسیایی به منبع جایگزینی برای بازار مالی خصوصی و سازمان های برتون وودز تبدیل شده است. برتون وودز (Bretton Woods) توافقی است که در سال ۱۹۴۴ میان کشورهای بزرگ جهان امضا و به موجب آن دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی به رسمیت شناخته شد. این توافقنامه، یک سیستم جدید پولی جهانی را پایهگذاری و دلار را به عنوان ارز جهانی جایگزین استاندارد طلا کرد و به این ترتیب، جایگاه آمریکا به عنوان قدرت غالب در عرصه اقتصاد جهان تثبیت شد.
بانک توسعه چین و بانک صادرات و واردات چین از جمله تامینکنندگان اصلی مالی در منطقه آمریکای لاتین هستند. همانطور که نمودار نشان میدهد، بین سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۰، وامهای انباشته به بیش از ۱۳۷ میلیارد دلار رسیده است و ونزوئلا، برزیل، اکوادور و آرژانتین دریافت کنندگان اصلی آن بودند. بر اساس دادههای گفتگوی بین آمریکایی، سرمایهگذاریهای چین در منطقه آمریکای لاتین، بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۱ بالغ بر ۱۴۰ میلیارد بوده که ۶۴ میلیارد آن مربوط به برزیل و ۲۵ میلیارد آن مربوط به پرو است.
پیوندهای تجاری
پیوندهای تجاری بین غول آسیایی و آمریکای لاتین به طور تصاعدی در قرن بیست و یکم رشد کرده است اما روابط در بخش محصولاتی که تجاری میشوند، نامتقارن بوده است. صادرات به چین بیشتر شامل منابع طبیعی شامل مواد معدنی (۳۵ درصد)، سویا (۱۷ درصد)، سوخت معدنی (۱۲ درصد)، گوشت (۷ درصد) و مس (۶ درصد) است، در حالی که واردات در بخشهای ماشین آلات و تجهیزات الکتریکی (۲۳ درصد)، وسایل مکانیکی (۱۶ درصد) و وسایل نقلیه موتوری و قطعات (۶ درصد) متمرکز بوده است. مبادله تجاری با سرمایهگذاری در زیرساختها همراه بوده است و پروژههایی به ارزش ۶۶ میلیارد دلار بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۱ انجام شده است که ۵۱ درصد آن مربوط به پروژههای انرژی و ۲۹ درصد مربوط به حملونقل است.
کرملین اما طی بیست سال گذشته حمایت خود را از دولتهای با پایه ایدئولوژیک به ویژه با همکاری نظامی و دفاعی افزایش داده است. در ماناگوآ (نیکاراگوئه)، مانورهای نظامی، دریایی و هوایی دائمی از طریق مراکز آموزشی نظامی یا سیستمهای نظارت ماهواره ای مانند «لا گاویوتا» که در سه کیلومتری مقر سفارت آمریکا قرار دارد و کنترل عملیاتی-اداری آن به دست روسیه است، انجام میشود. بیش از ۲۰ توافقنامه دوجانبه در زمینه همکاری نظامی، تبادل پرسنل و آموزش با کاراکاس (ونزوئلا) انجام شده است. روابط با هاوانا (کوبا) به سایر حوزههای نفوذ گسترش یافته است و تجارت، سرمایهگذاری و کمکهای بشردوستانه مهمترین عوامل پیوند هستند.
همکاریهای دفاعی- امنیتی
به گزارش شورای راهبردی روابط خارجی آمریکا، اهمیت همکاریهای دفاعی- امنیتی برای چین در آمریکای لاتین نیز بهاندازهای بوده است که تا کنون فروش بسیار زیادی از تسلیحات و مبادلات نظامی چین با این منطقه بوده است.
ونزوئلا از جمله کشورهایی است که پس از تحریمهای تسلیحاتی آمریکا در سال ۲۰۰۶، بزرگترین خریدار سختافزار نظامی چین در منطقه شد. بولیوی و اکوادور نیز از جمله کشورهایی هستند که میلیونها دلار صرف خرید هواپیماهای نظامی چینی، وسایل نقلیه زمینی و رادارهای دفاعی کردهاند.
حمایت از «چین واحد»
از آنجا که فضای دیپلماتیک به عنوان دماسنج برای اندازهگیری حوزه نفوذ قدرتها عمل میکند باید گفت که حمایت دیپلماتیک کشورهای آمریکای لاتین از سیاست «چین واحد» افزایش یافته است. در حال حاضر تنها هشت کشور در آمریکای لاتین و کارائیب تایوان را به رسمیت میشناسند. پاناما، جمهوری دومینیکن و السالوادور بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸ و نیکاراگوئه در دسامبر ۲۰۲۱ از جمهوری خلق چین حمایت کردند و آن را به رسمیت شناختند.
سبقت چین از آمریکا
تلاش بازیگران جهانی برای دسترسی و نفوذ سیاسی و اقتصادی در منطقه، نشانه سالهای اخیر در آمریکای لاتین بوده است.
پس از همهگیری کووید-۱۹، چین به تولیدکننده پیشرو جهانی واکسن و تامینکننده اصلی بازار کشورهای با درآمد پایین و متوسط تبدیل شد و جای ایالات متحده و اتحادیه اروپا را در این نقش گرفت. غول آسیایی نه تنها خود را به عنوان یک بازیگر جهانی که قادر به مقابله با قدرتهای سنتی است، تثبیت کرده است، بلکه خود را به عنوان یک جایگزین واقعی برای کشورهای آمریکای لاتین که به دنبال گسترش حاشیه استقلال خود هستند، معرفی کرده است.
میزان نفوذ و مداخله این کشور در آمریکای لاتین سبب ابراز نگرانی مقامها و کارشناسان مختلف آمریکایی شده است. در سالهای گذشته تمرکز واشنگتن به سمت آسیا، اقیانوسیه و منطقه خاورمیانه بوده است. همین امر موجب شده تا «جو بایدن» رئیسجمهوری کنونی آمریکا به این نکته اذعان کند که آمریکا باید رهبری خود را در منطقه برای مقابله با چین تشدید کند.
نکته حائز اهمیت اینکه در مقابل تمایل فزاینده بازیگران جهانی برای گسترش نفوذ در آمریکای لاتین، چالش اصلی که کشورهای آمریکای لاتین با آن مواجهند، بازتعریف نقش منفعل و آسیبپذیری است که مشخصه آمریکای لاتین است. تعیین مسیرهای روشن در مواجهه با رقابت ژئوپلیتیکی بازیگران جهانی در منطقه نیز باید به اولویت سیاستگذاران تبدیل شود.