به گزارش خبرنگار ایرنا تجاوز نظامی عراق به خاک ایران در ۳۱ شهریور ۵۹ و حدود ۱۹ ماه از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد. دشمن بعثی به تصور به هم ریختگی شرایط سیاسی و اجتماعی ایران به تحریک و تشویق استکبار جهانی جنگی را علیه ملت ایران آغاز کرد با این تصور خام که سه روزه تهران را تصرف کند اما ایستادگی و مقاومت ملت ایران در همان روزهای اول آغاز جنگ اشتباه محاسباتی دشمن را آشکار کرد.
ملت غیور ایران به رهبری امام راحل، با تمام توان و تمام قد در مقابل ماشین جنگی دشمن ایستادگی کردند و هنوز خاطرات مردم شهرهای مختلف را به یاد داریم که هر چه از خوراک و پوشاک به دستشان میآمد به جبههها میفرستادند تا فرزندان غیور میهن، دلگرمتر از روز قبل از وجب به وجب خاک پاکمان پاسداری کنند.
استان سربلند اردبیل که غیرت و همت مردان و زنانش صلابت سبلان را تداعی میکند، و سه هزار و ۴۰۰ شهید این استان حاکی از عزم و اراده و ایستادگی مردم این استان در دفاع از کیان ملی و اسلامی است. گواه این ادعا نام ماندگار سرداران شهید میرمحمود بنیهاشم، نصرالله کریمی، بنامعلی محمدزاده، داور یسری، ابوالفضل پیرزاده، شاپور برزگر، حسین گنجگاهی، عمران همرنگ، محمدرضا رحیمی، فیضالله حامدی، مرتضی فخرزاده، عقیل عرشنشین، عمران پستی، رکابعلی نظرزاده، رحیم واحدی، سیدجعفر خراسانی و میرعلی یوسفی سادات است که مانند ستارگان درخشان بر بلندای استان و سینه سبلان میدرخشند.
یکی از شهدایی که به لحاظ پایین بودن سن اما بلند همتی، شهره عام و خاص شد، شهید "مرحمت بالازاده" از اهالی روستای "چای گرمی" شهرستان انگوت استان اردبیل بود؛ این دانش آموز افتخارآفرین در هفدهم خردادماه ۱۳۴۹، در روستای "چای گرمی" شهرستان انگوت استان اردبیل در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود و پدرش حضرتقلی و مادرش ختائی عظیمی نام داشت.
مرحمت که از خردسالی به آموزه های دینی و اسلامی علاقه داشته است، بعد از آغاز جنگ تحمیلی اشتیاق حضور در جبهه های نبرد را داشته که ماجرای اذن گرفتن وی از مقام معظم رهبری (رئیس جمهور وقت) برای عزیمت به جبهههای نور علیه ظلمت، بسیار جالب، شنیدنی و عبرتآموز است.
این ماجرا به زبان ترکی اینگونه سروده شده است و این شعر در محافل و اجتماعات بسیج از زبان مداحان و سخنرانان شنیده میشود؛
وئردی مولانین آدی دنیا بویی عزت بیزه
بیر قارا کوینک یئتیشدی عشقدن خلعت بیزه
اِتمهروک سودا حسینین عشقینی دنیا ایلن
چون یقین واردی قیامتده وئرر قیمت بیزه
واری دی "انگوت"ده بالازاده آدلی نوجوان
عرض ادیبدی رهبره "قاسم" اولوب حجت بیزه
حضرت قاسم جوانلیقدا اولوب سردار عشق
امر اِدون سیزده یارانسین جنگ ایچون فرصت بیزه
سن ایمه خاطیر منی محروم ادیلّر جبههدن
بی خبرلر بیلمیولّر حق وئریب غیرت بیزه
حضرت قاسم کیمی مولایه جان بذل ایلهرم
افتخار ایلر جهاندا دولت و ملت بیزه
یا گَئرک احوال قاسمدن داها سوز گلمه سین
یا گواهیِ جهاد اولسون بوگون قسمت بیزه
آلدی اذن جنگی گِئتدی مرحمت عشقین یولون
وِئردی بیر استاد مثلی درس حریت بیزه
پرچمی چیگنینده فتح اتدی شرافت قله سین
قالدی بالازاده لردن سنگر "همت" بیزه
مرحمت لَر بیر بَه بیر عباسدن درس اورگشیب
تا اولوبدور هر شهید عنوانی بیر عزت بیزه
سینه میزده معدن الماس دیر عشق حسین
حشر بازاریندا بسدیر بو آغیر ثروت بیزه
ای "پاشاپور" گر اوزولسه دنیادان اَل غم یئمه
جنت الاعلا بیزیمدیر باخسا او حضرت بیزه
یعنی در شهر انگوت نوجوانی به نام بالازاده بود و در زمان جنگ تحمیلی با وجود اینکه حدود ۱۳ ساله بود، شوق رفتن به جبهه ها را داشت اما به خاطر کم سن و سال بودن، با حضور وی در صحنه نبرد ممانعت میکردند و در نهایت، این نوجوان غیور خود را با زحمت به محضر آیت الله خامنهای (رئیس جمهور وقت) میرساند و میگوید: حضرت قاسم ۱۳ ساله بوده اما امام حسین (ع) به او اجازه جنگ داده است؛ من نیز ۱۳ سال دارم اما فرماندهان سپاه اردبیل به من اجازه نمیدهند به جبهه بروم؛ تقاضا میکنم یا از این به بعد روضه و احوالات حضرت قاسم را در عزاداریها نخوانند و بازگو نکنند یا دستور بدهید اجازه بدهند من نیز به جبهه اعزام شوم؛ در نهایت مرحمت رضایت آیت الله خامنهای را جلب میکند و به سفارش ایشان، فرماندهان سپاه نیز اجازه میدهند تا مرحمت به نبرد اعزام شود و این رزمنده مخلص بعد از مدتها جانفشانی، در ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در جزایر جنوب به درجه رفیع شهادت نایل میآید.
مرحمت بالازاده یکی از شیر بچههای استان اردبیل بود که در دوران طلایی دفاع مقدس به مدد خلوص نیت و مرام والا درخشید و نام و نشان خود را برای همیشه در تارک ایران اسلامی ماندگار کرد.
رشادت و شهامت این بزرگ مرد کوچک، شمهای از غیرت و تعصب اهالی استان اردبیل در پاسداری از ایران زمین است و اکنون نیز در دامان پاک مادران این دیار، فرزندانی رشد میکنند و میبالند که ایران را چون جان عزیز میدارند و حاضرند برای وجب به وجب این خاک مرتفع، جانفشانی کنند.
در طول هشت سال جنگ تحمیلی با وجود اینکه سنگرها و خاکریزهای نبرد، فرسنگها دورتر از استان اردبیل بود و هرگز صدای تیر و خمپاره و رگبار دشمن به گوش اهالی این استان نمیرسید اما دل مردم دورترین نقطه مرزی این استان به عشق دوردستترین رزمنده در سنگرها میتپید و همین دلبستگی و وحدت ملی بود که ایرانی یکپارچه و متحد را همچون مشتی آهنین در برابر عراق و متحدانش مقاوم و استوار کرد.
ماحصل این پایداری و پایمردی ملی سبب سربلندی ایران اسلامی در مقابل چشمان جهان و کرنش کشورهای متخاصم در برابر ایران شد و امروز ما اقشار مختلف مردم وظیفه داریم تا همان روحیه اخلاص و اتحاد ملی را حفظ و تقویت کنیم.
این روح حماسی از برکات دفاع مقدس بود، همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی در فرازی فرموده اند" این جنگ یک گنج بود"، باید با تامل در ظرافت و حکمت نهفته در این جمله عمیق و پرمحتوا، این همدلی و همداستانی را به فرزندان خود و نسلهای آینده بازگو کنیم تا خون غیرت و همت برای حفظ میهن در رگهای آیندگان بدود و قلب ایرانیان همواره برای این سرزمین آبا و اجدادی بتپد.