تهران- ایرنا- چند ماه مانده به انقلاب و در آبان ۱۳۵۷، شاه مستاصل از همه جا، دولت نظامی و متکی به ارتش غلامرضا ازهاری را سر کار آورد که این دولت نیز عمر کوتاهی داشت. اما چرا ارتش شاهی با آن همه تبلیغی که درباره آن می‌شد، موفق به جلوگیری از سقوط رژیم پهلوی نشد؟ پاسخ این سوال به روایت رادیو بی‌بی‌سی را بخوانید.

به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایرنا، آیت الله خمینی و هوادارانش در پی تسخیر ارتش از درون بودند و نه رویارویی با آن و شعارهایی چون ارتش برادر ماست، خمینی رهبر ماست در راهپیمایی ها شنیده می‌شد. چنین شعارهایی برای شاه که ارتش را مهم ترین نهاد حافظ سلطنت و استقلال ایران می دانست، سخت ناگوار بود.

شاه می‌گوید: البته پرواضح است اساس، به هم زدن و از بین بردن ارتش شاهنشاهی و نیروهای مسلح است. امروز ارتش نیرومندی دارید. پنج سال دیگر ارتش ایران در حدود خودش برای مملکت چهل میلیونی یکی از ارتش های خوب دنیا خواهد بود و این دستگاه پر از عواطف میهنی و پر از عشق میهنی است و با این ارتش نمی‌توان شوخی کرد. با وجود این ارتش، ایرانستان درست نمی‌شود.

آوردن ارتش به خیابان ها اشتباه بود

در واقع اعلام حکومت نظامی سراسری به دنبال حوادث ۱۷ شهریور به گفته ارتشبد عباس قره باغی رئیس ستاد بزرگ ارتشداران، ضعف درونی ارتش را نشان داد: از دوره نخست وزیری جعفر شریف امامی که این بحران، شدید شد و بعد منجر به اعلام حکومت نظامی در کشور شد، از آن وقت ضعف بیشتر نیروهای مسلح دیده شد.

به نظر ارتشبد فریدون جم نحوه به کارگیری ارتش در خیابان ها اساسا اشتباه بود: اصلا ارتش را هیچ جای دنیا نمی آورند. این طور خرده خرده در کوچه ها و چندین ماه با این به اصطلاح شلوغ کاری ها روبه رو کنند. ارتش نمی تواند یک روز کار پلیس را انجام دهد و یک روز گل بزنند به او، و یک روز او را ماچ کنند و یک روز جلوی رویش عکس شاه را آتش بزنند و فحش بدهند، با این کارها این دیگر ارتش نیست. به علاوه از نظر روانی و از نظر انسجام ارتش هم، ارتش موقعی نیرو دارد که تمرکز داشته باشد. وقتی آن را تکه تکه کردید در هر کوچه پس کوچه، تمام قدرت آن از بین رفته است. ارتش را تکه تکه کردند و متلاشی. از یک طرف ارتش را در کوچه ها می گذاشتند از طرف دیگر به آنها می گفتند خشونت و تیراندازی نکنید.

شیرمان را حلالتان نمی کنیم

به گفته ارتشبد قره باغی، هم ادامه حضور ارتش در خیابان ها و تماس سربازان با مردم آنها را تحت تاثیر قرار داد: یک روز به او دستور می‌دادند که تیراندازی کنید یک روز می‌گفتند دست به اسلحه نبرید. ارتشی همین طور می‌ایستاد و مردم از جلوی آنها رد می‌شدند و تظاهرات می‌کردند و به همه مقدسات مملکت ناسزا می‌گفتند. سرباز هم همین طور نگاه می‌کرد و آرام آرام با تک تک آنها صحبت می‌کردند. تظاهرات کنندگان حتی ارتشی ها را می‌بردند در جاهایی و نفری دویست تومان به آنها پول می‌دادند، یک دست لباس می‌دادند. انقلابیون از راه مذهب در نیروهای مسلح نفوذ می‌کردند. خوب نیروهای مسلح ما هم همه مسلمان و اکثریت آنها شیعه بودند. مثلا در ده، آخوند ده با پدر و مادر سربازان صحبت می‌کرد و مادر نامه می‌نوشت به پسر سربازش که من شیرم را حلالت نمی‌کنم. این ها گزارشاتی بود که به دست ما می‌رسید.

علاوه بر این به نظر داریوش همایون از وزرای جهانگردی و اطلاعات شاه، اکثر فرماندهان ارتش گوش به فرمان شاه بودند و به خود اجازه ابتکار عمل نمی‌دادند: ارتش آن روز ایران نه رهبری داشت نه فرمانده ای، نه ابتکاری داشت و نه جراتی. ارتش فرماندهان درجه دوم داشت و فرمانده درجه اول، شخص شاه بود.

گل ها را زمین بیندازید

سعی شاپور بختیار پس از تصدی نخست وزیری بر این بود که هم جانب انقلابیون را نگه دارد هم اعتماد امرای ارتش را به دست آورد. ارتشبد قره باغی می‌گوید بختیار در جلسه شورای امنیت ملی از ارتش خواستار مدارا شد: بختیار گفت تظاهرکنندگان به سربازها گل خواهند داد و بگویید این گل ها را بگیرند. بعد دو سه نفر از آقایان گفتند این گل ها ممکن است مسموم باشد. بختیار گفت بگویید گل ها را بگیرند و ولی بیندازند زمین و آن را بو نکنند. اما آقایان بدانند اگر از این مردم حرکاتی غیر از گل دادن هم سر زد این ها فعلا باید تحمل کنند و جور و ظلم گذشته را درک کنند.

نگران اف ۱۴

ایالات متحده پشتیبان اصلی شاه هم به گفته ویلیام سالیوان سفیر وقت آمریکا دریافته بود که کار شاه تمام است و حفظ وحدت ارتش تنها ضامن وحدت ایران است: من گفتم تنها وسیله ای که می تواند وحدت ملی را در ایران حفظ کند ارتش است. از نظر دولت آمریکا ارتش باید به نحوی از ورطه درگیری های انقلابی برکنار بماند و با کسانی که سرانجام به قدرت می رسند، توافقی حاصل کند.

در همان ایام ژنرال هایزر معاون سرفرماندهی نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی به تهران رفت. یکی از ملاقات های او با ارتشبد قره باغی بود: هایزر گفت آمده ام بگویم دولت آمریکا از ارتش ایران پشتیبانی می‌کند و ارتش ایران هم به نظر ما مصلحت است که از دولت بختیار پشتیبانی کند. البته آن چیزی که به طور خلاصه می توانم بگویم مساله اصلی این بود که ما آخرین و مدرن ترین هواپیمای آمریکایی را خریده بودیم. این هواپیما اف ۱۴ بود و موشک های مخصوص فنیکس (موشک های بسیار پیشرفته آن زمان) داشت. آمریکا به صورتی استثنایی و همزمان این هواپیما را هم به ارتش خود و هم به ارتش ما داده بود. در قرارداد خرید هم قید شده بود که آمریکا در حفظ اسرار این هواپیما و بمب و وسایل آن نظارت خواهد کرد. یعنی هایزر بیشتر برای نظارت در این کار و سایر سلاح ها و امور به ایران آمده بود. هایزر در یکی از جلسات گفت دولت آمریکا و دول غربی از اعلیحضرت پشتیبانی نمی‌کنند. آن وقت من کمیته بحران را دعوت کردم و گفتم وضع این طور است آقایان چه کنیم؟ تنها کاری که به نظر ما رسید این بود که جلوی خمینی، جلوی بی بی سی و جلوی نوار کاست های خمینی گرفته شود. دو روز بعد دیدیم از هایزر خبری نیست، من دنبالش فرستادم که آقا چطور شد؟ گفت: بی بی سی دراختیار ما نیست. گفتیم خوب شما که می‌دانستید در اختیار شما نیست. گفت شما بروید بازرگان و بهشتی را ببینید.

اما به گفته سایروس ونس وزیرخارجه وقت آمریکا ماموریت هایزر در تهران فقط این بود که ببیند چطور می تواند ارتش را حفظ کند: سفر هایزر فقط به خاطر حفظ وحدت ارتش ایران بود و او ماموریت دیگری نداشت.

فکر کتک زدن ژنرال هایزر

اردشیر زاهدی سفیر وقت ایران در واشنگتن هم در این باره نظری دارد: هایزر اصلا حق نداشت به ایران بیاید. ما یک مملکت مستقلی بودیم. من به شاه عرض کردم قربان اجازه دهید به مجرد این که او پا به فرودگاه مهرآباد گذاشت ارتش او را از کشور بیرون یا توقیفش کند. هایزر یک ژنرال خارجی بود و حق نداشت بدون اجازه ارتش و رئیس مملکت پا به ایران بگذارد. بعضی از امرای ارتش آمدند و خواستار توقیف او شدند و حتی یکی از امرای ارتش می خواست هایزر را کتک بزند.

ماموریت هایزر

درباره ماموریت هایزر در ایران صحبت بسیار شده است. برخی آن را برای ترتیب دادن کودتا می دانستند و برخی برای جلوگیری از آن. قره باغی می گوید که هدف هایزر حتی برای ارتشیانی که با او در تماس بودند، هم روشن نبود: هایزر یک روز موافق کودتا بود و روز دیگر مخالف آن. بالاخره اعلیحضرت قبل از تشریف بردن مرا خواستند و گفتند صحبت های کودتا ایجاد ناراحتی کرده است و بختیار هم از این بابت نگران است. شما این را تکذیب کنید. من هم قبل از تشریف بردن اعلیحضرت مصاحبه کردم و گفتم انتظار دارم بعد از خروج اعلیحضرت از کشور، ارتش و ملت رو درروی هم قرار نگیرند. چون اگر ارتش و ملت روبروی هم قرار بگیرند، نه ارتشی باقی خواهد ماند و نه ملتی و البته این آرزوی هیچ ایرانی نیست.

با این تفاصیل کودتای ارتش در ایران منتفی شد. آیت الله خمینی هم در پاریس، درباره شکست دولت نظامی ارتشبد ازهاری گفت: این حکومت نظامی نتوانست بر مردم تاثیر بگذارد. یک مردمی که از جان خودشان گذشته اند دیگر نمی‌شود با حکومت نظامی از آنها جلوگیری کرد.

منبع: انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی، مرکز نشر اسناد انقلاب اسلامی

برچسب‌ها