به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایرنا، ناطق نوری می گوید: بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ برخلاف خودم که خیلی آرام و راحت بودم، شوک عظیمی به دوستان من وارد شد. دوستان و علاقمندان و اطرافیان خیلی به هم ریخته بودند. بسیاری از دوستان به من میرسیدند و میگفتند خانوادههای ما بعد از شنیدن نتیجه انتخابات گریه میکردند.
همان روز اول که من به آقای خاتمی تبریک گفتم تا حدودی ناراحتی دوستان التیام داده شد. چند روز بعد در ستاد انتخاباتی جلسه ای تشکیل دادیم و من به دوستان اعلام کردم هیچ کس حق ندارد که انتخابات را تحلیل کند. اصلا بحث کردن در ستاد انتخاباتی و جلسات ممنوع است که حالا علل یابی کنیم که چرا شکست خوردیم و موفق نشدیم.
بعد از آن هم که خدمت مقام معظم رهبری رسیدم ایشان پرسید که حال و احوال چطور است؟ گفتم: من به دوستان گفتهام که هیچ کس راجع به انتخابات تحلیل نکند.
ایشان فرمود: چرا؟ گفتم: علتش این است که همه عصبانی اند و هر چیزی را بخواهند تحلیل کنند، به گردن همدیگر میاندازند که تو بد تبلیغ کردی، تقصیر تو بود، تو آن کار را کردی و نه تنها چیزی از آن در نمیآید، بلکه جدل و درگیری به از هم پاشیدن نیروها میانجامد. دیگر این که چون احساسی هستند، سطحی تحلیل میکنند و این ضرر دارد.
همچنین خدمت مقام معظم رهبری عرض کردم البته بنا دارم یک کار تحقیقاتی و پژوهشی روی این جریان بشود، اما الان سرانگشتی و بدون تحقیق و پژوهش بگویم این اولین شیشه نیست که در اسلام شکسته شد.
به نظر من قبل از انتخابات زلزله هایی آمده بود ولی ما به آن توجه نکردیم. انتخابات دوره پنجم مجلس یک زلزله بود، یعنی فضا یک جوری شد که برای مثال ناگهان فائزه هاشمی وارد صحنه شد و کارگزاران تشکیل شد و به سرعت بالا آمدند. این یک پیام از جامعه به ما مسوولان بود اما پیام را خیلی جدی نگرفتیم که جامعه دارد به صورتی در میآید که هر کس شعار ارزشی بدهد کمرنگ تر و هر کس با اباحه گری وارد میدان شود، طرفدار بیشتری پیدا میکند.
حوادث مشهد یک زلزله بود، عده ای ریختند و آتش زدند و خراب کردند که اینها گروهک منافقین نبودند. این ها جرات این کار را ندارند. تعدادی اراذل و اوباش از یک جای شهر راه افتادند، غارت کردند، آتش زدند و تخریب کردند، حالا این خیلی مهم نیست، نکته اصلی این است که مردم عادی هم نگاه کرده و هیچ دخالتی نکردند.
حادثه اسلامشهر یک هشدار بود، حادثه قزوین که در آن سازمان تبلیغات اسلامی و کمیته امداد را تخریب کردند، یک هشدار بود که به آنها توجه نشد. حالا یک زلزله آمد با یک ریشتر بالاتر. این اجمالش بود اما تفصیلش احتیاج به یک پژوهش دارد. هر چند من در رابطه با علل آن خیلی حرف نزدم و به احدی نگفتم که تو مقصر بودی یا نه و اصلا به روی خودم نیاوردم. مصاحبه ای با روزنامه کیهان کردم که مقداری حرف زدم و گفتم رای نیاوردن من علل مختلفی داشت که یکی از آنها تبلیغات و نوع آن بود که شاید خیلی مناسب نبود. شاید من نیاز به تبلیغات نداشتم زیرا همه مرا می شناختند و چاپ و نصب آن پوسترهای بزرگ اثر بدی گذاشت.
منبع: خاطرات علی اکبر ناطق نوری، مرکز نشر اسناد انقلاب اسلامی