زنکا (زنان) یکی پس از دیگری از راه می رسند، فاطمه زیر انداز بزرگی در سابات (ایوان) خانه اش انداخته تا برای دور همی شان روی آن بنشینند. امروز قرار است ممتحنی (آزمونگر) از قشم برای محک زدن هنر دست زنان نقاشه و سهیلی به این روستاها بیاید. کودکان نیز همراه مادرانشان آمده اند.
سمفونی رنگ و طرح و نقش و نگار است. هنوز ساعت ۱۰ صبح نشده است که همه دور هم روی زمین نشسته اند. پیاله های قهوه و گلاس های(لیوان) چای نیم چاشت دست به دست می چرخند و صدای خنده و شوخی بلند است و گاهی نجوا هایی آهسته به گوش می رسد.
برخی از مادران به همراه چوکی (پسربچه ای) ۱۰ - ۱۲ ساله که رانندگی می داند از سهیلی خودشان را به خانه فاطمه رسانده اند. دروازه دالان (منزل) باز است و دختون (دختران) و زنکا (زنان)، کم(وسیله چوبی گرد که در زمان انجام رودوزی هایی چون گلابتون و دیگر طرح های شلوار بر روی پارچه به کار گرفته می شود) به دست و بالشتکو زیر بغل وارد خانه می شوند و هر یک جایی برای نشستن انتخاب می کنند.
رنگ پارچه های بسته شده به کم و ابریشم ها و زری ها و پولک ها، تابشی مضاعف به نور صبح زمستان داده است. یکی یکی برقع ها برداشته می شود و صورت زنان دیده می شود. کمی استرس و ترس در چشمان جوان تر ها پیداست؛ گویا منتظر اتفاق مهمی هستند. مسن تر ها، که هنوز با برقع نشسته اند، اما با اطمینان خاطر سوزن می زنند.
ممتحن زنی است که مانتو و مقنعه سیاه اداری اش، او را از دیگر زنان که با پیراهن و تنبان قشمی و لیسو به سر در جلسه حاضر شده اند متمایز کرده است.
با دقت بسیار یکی یکی بر جوغن ها (جوغن چارجوبی است که بالشت کوچک پارچه ای بر روی آن قرار گرفته و کار بافت زری و شک بافی انجام می شود) و کم ها می رود و زری دوزی، گلابتون دوزی، خوس دوزی و شک بافی زنان را زیر نظر می گیرد.
هیچ وقت ندیده بودم که ممتحن برای گرفتن امتحان به خانه ای امتحان دهندگان بیاید، اما راضی کردن این همه زن برای رفتن به مرکزی اداری برای دریافت کارت صنایع دستی کار سختی است.
خانه فاطمه امروز میزبان زنانی است که خواهان شغل و ایجاد تغییر در زندگی خود هستند. زنان هنرمندی که تشویق یکی از زنان تاثیر گذار روستا، تصمیم گرفته اند کار کنند و هنر دستشان را در تعاونی با زنان دیگر، برای خرج خود و فرزندانشان، به کار بگیرند.
هو دادن به از نون دادن - آب دادن بهتر از نان دادن است
فاطمه با پیراهن نارنجی و لیسوی (روسری) زرد رنگش در حال حرف زدن با زنان روستا است. قبل از شروع جلسه در گپ و گفتنی که با ایرنا داشت توضیح داده بود که در جلساتی که بعضی اوقات هر هفته و گاهی هر ۲ هفته یک بار برگزار می شود. از هر دری با زنان از بهداشت زنان و کودکان گرفته تا مسایل مالی، از استفاده درست از اینترنت گرفته تا راه انداختن یک تعاونی زنان روستایی صحبت می کند.
زنان که می آیند دستپاچه نیست و با انرژی زیاد بعد از پایان کار ممتحن، کارت های صنایع دستی را که برای آنها صادر شده است بین شان تقسیم می کند. برای صدور این کارت های ماه تلاش شده است و حالا خوشحالی عجیبی در چشم فاطمه و دیگر زنان دیده می شود.
روزی که فاطمه تصمیم گرفت خانه مسکونی پدری اش را در نقاشه بازسازی کند و آن را تبدیل به یک اکولوژ یا اقامتگاه روستایی کند، شاید فکرش را هم نمی کرد که چقدر می تواند زنان روستای نقاشه را با خود همراه کند.
فاطمه یکی از زنان جوان روستای نقاشه است که شغلش معلمی است. تجربه ها و سختی ها زندگی در نقاشه، از نبود مدرسه و آب لب شور و شیرین، از نبود خانه بهداشت تا نبود مکانی برای بازی و سرگرمی، او را واداشته است تا بلکه توجه دولت، مردم و علاقه مندان به محیط زیست را به فقر عمومی نقاشه معطوف کند.
به محرومیت های روستا، به وضعیت کودکان و زنان و همین طور به حفظ محیط زیست نقاشه که از اهمیت بالایی برای او برخوردار است. کسانی که نقاشه را می شناسند و زندگی کردن در روستاهای قشم را دیده اند می دانند که برای یک زن روستایی قشمی انجام چنین فعالیت هایی بسیار سخت و تقریبا ناممکن است.
شانس هر دختر قشمی داشتن امکان تحصیلات عالی و شغل و حضور فعال اجتماعی نیست و بسیاری از آنان در همان سال های نوجوانی شان ترک تحصیل کرده و با تشکیل خانواده از حضور در اجتماع محروم می شوند.
وی نیز محرومیت و محدودیت را در کودکی تجربه کرده است اما شاید بتوان گفت شانس، بخت و یا به قول قدیمی ها قسمت مسیر زندگی او را از دیگر زنان محلی جدا کرده است.
گلابتون دوزی
صنعت دوخت طرح زیبا و منقش بر روی پارچه با نوارهای طلایی، گلابتون دوزی نام دارد. در این صنعت روش کار به این شکل است که ابتدا نقش را روی پارچه انداخته و پارچه را بر روی دایره ای چوبی به نام «کم» می اندازند و با کش محکم می کنند و با استفاده از نخ های گلابتون شروع به سوزن دوزی می کنند.
به طور کلی گلابتون دوزی در تزیین لباس های محلی زنان به کار می رود و طرح اصلی آن از لباس های محلی زنان هند و بنگلادش اقتباس شده است. لباس های گلابتون دوزی بیشتر جنبه مصرف محلی دارند، اما در حال حاضر، به خاطر زیبایی نقوش و راحتی این لباس، مورد توجه زنان دیگر نیز قرار گرفته اند.
همچنین از گلابتون دوزی برای تولیداتی نظیر دمپایی، شلوارهای زنانه، سر آستین، پیش سینه، دور یقه، لبه پرده، دیوار کوب، پشتی، کوسن، سجاده، جلد قرآن و تابلو استفاده می کنند.
خوس دوزی
این هنر به کمک نوازهای نقره ای باریک و بر روی پارچه توری ریز بافت تجلی یافته و گاه ستاره هایی فلزی بر روی پارچه می نشانند و از آن برای تزیین مقنعه، دستار (چادر زنانه) استفاده می شود. پارچه مصرفی بیشتر به رنگ های سیاه، سفید، سبز و زرشکی است که هر دو روی پارچه شکل یکسان دارند.
نقاشه یا نغاشه روستای ساحلی در مجاورت جزیره هنگام در ۵۵ هزار گزی مغرب قشم و ۵۷ کیلومتری شهر قشم با جمعیتی حدود ۳۰۰ نفر از توابع بخش حرا در شهرستان مرزی قشم، استان هرمزگان است که در فاصله ۵۷ کیلومتری شهر قشم و ۱۰۶ کیلومتری شهر بندرعباس (مرکز استان) به حساب می آید. روستایی که قبل از حضورم در آن در کتابی خوانده بودم که آبش از چاه تامین می شود و محصولش غلات و خرما و شغل مردمش زراعت و صیادی است.
هر چند آن طور که او به من گفت «تا با چشم خوادندین باور مکن که مردم شاگو» - «شنیدن کی بود مانند دیدن».
در خاطرات مردم نقاشه روزگاری وجود دارد که خرماهای آنجا به کشورهای عربی صادر می شدند. امروز اما درختان کهور پاکستانی نخلستان ها را خشکانده و جایی برای رشد درختان خرما نگذاشته اند.
در روستاهای قشم که قدم می زنی چشمت زیاد به این درخت های زمین خوار می اُفتد. درختان سرسبزی که نیازی به آبیاری ندارد چرا که ریشه خود را در خاک، تا حدود ۵۸ متر، می تازاند و هر آن چه آب در اطراف خود پیدا می کند از زمین می مکد.
ریشه های آن ها به راحتی از یک منبع آب زیر زمینی به منبع دیگری می روند و به همین دلیل آبی برای درختان اطراف خود باقی نمی گذارند. شاید تعداد کمی از آنها برای روستای کوچکی مثل نقاشه کافی باشد که تمام درختان خرما و زندگی آنها را بخشکاند.
یک مای خراب صد تا مای خراب اکنت - یک ماهی فاسد و خراب، صد ماهی خوب را فاسد می کند
پاک سازی نخلستان ها از درختان کهور پاکستانی، می تواند آرزوی بزرگی باشد چرا که برآورده شدن آن، به زندگی در یک روستا جان تازه می بخشد، اما اینکه کسانی همچون این زنا چقدر می توانند از کمک های دولتی و مردمی برای انجام کار خود بهره ببرند، معلوم نیست.
نخلستان های آباد برای مردم نقاشه یعنی آبادی، یعنی زندگی و آب، یعنی خانه بهداشت و خانه فرهنگ و شاید زمین کوچک بازی کودکان.
صدای اذان در نقاشه بلند است و بچه ها از تنها دبستان روستا به خانه برگشته اند. زن باردار در میون سرا (حیاط خانه) منتظر شوی اش است تا با ماشین، او را به نخستین خانه بهداشت برساند.
چوکی (پسربچه ای)، کندورک (آدامس) می جود و در حال بازی با کهره (بزغاله) هاست. مردون (مردان) از دریا برگشته اند. یکی گفت «هوا ناخواهر بو. بی چوک کچک بکن» - «هوا طوفانی بود. بیا بچه را بغل کن.»
نقاشه، دستمال آبی پر آسیب و گلابی - پارچه ای پر از میوه زرد، استعاره از آسمان پرستاره است.
جزیره قشم با وسعت یکهزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع از تنگه هرمز به موازات ساحل جنوبی ایران به طول ۱۳۵ کیلومتر و عرض میانگین ۱۱ کیلومتر از توابع هرمزگان است و ۳۰۰ کیلومتر خط ساحلی دارد.
شهرستان قشم شامل جزیره های قشم، هنگام و لارک با حدود ۱۵۰ هزار نفر جمعیت از تنگه هرمز به موازات ساحل استان هرمزگان به طول ۱۵۰ و عرض میانگین ۱۱ کیلومتر در میان آب های خلیج فارس گسترده شده است.