صرف نظر از نگاههای سیاه و سفید درباره خانواده و حکومت پهلوی، بررسی روایتهای دقیق از افرادی که خود درون این سیستم بوده و زیر و بالای آن را از نزدیک لمس کردهاند، تصویر واقعیتری از این حکومت به دست میدهد. پژوهش ایرنا در سلسله گزارشهایی، کوشش دارد زوایای کمتر دیده شده حکمرانی پهلوی را از زبان مقامات و مدیران این حکومت بازخوانی کند. در شماره اول، گزارشی از کتاب «من و خاندان پهلوی» ارائه شد و اینک گزارشی از کتاب خاطرات ارتشبد حسن طوفانیان ارائه میشود.
کتاب خاطرات ارتشبد حسن طوفانیان حاصل ۱۱ جلسه مصاحبه ضیاء صدقی با ارتشبد حسن طوفانیان است که تحت عنوان پروژه تاریخ شفاهی هاروارد انجام شده است. حسن طوفانیان متولد ۱۲۹۲ ش در تهران بود که حرفه نظامیگری انتخاب کرد. وی در مهرماه ۱۳۳۶ به درجه سرتیپی رسید و عضویت کمیسیون دائمی سازمان دفاع نظامی را عهدهدار شد. بعد آجودان شاه شده و به درجه سرلشکری و بعد هم سپهبدی رسید. وی ریاست اداره چهارم ستاد بزرگ را به عهده داشت و در آبان ۱۳۵۲ به درجه ارتشبدی رسید.
طوفانیان ریاست اداره کل صنایع نظامی را نیز برعهده داشت و از سال ۱۳۴۲ مسئول خرید اقلام نظامی ایران شد و تا پایان رژیم پهلوی عهدهدار این سمت خطیر و پولساز بود. اعتماد محمدرضا پهلوی به وی موجب شد محرم اسرار نظامی شود و نقش مهمی در معاملات اسلحه ایران بازی کند.
وضعیت تسلیحاتی ایران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷
مهمترین بخش از کتاب خاطرات طوفانیان مربوط به خرید تسلیحات نظامی میشود؛ تسلیحاتی که خود او مسئول خرید آنها بوده است. طوفانیان که در شهریور ۱۳۲۰ ش به عنوان یک نیروی نظامی خدمت میکرده است، وضعیت تسلیحات ایران به خصوص هواپیماها را بسیار ضعیف ارزیابی میکند. شاهد این مدعا گفتههای او در مورد حمله متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران است که میگوید: «هواپیماهای انگلیسی آمدند روی تهران، هواپیماهای روسی آمدند توی تهران...ما هم برحسب وظیفهای که میتوانستیم بلند شدیم ولی کاری نمیتوانستیم بکنیم...».[۱]
با توجه به چنین گفتههایی طوفانیان خرید هرچه بیشتر تسلیحات در این دوره را مورد تایید قرار میدهد و با توجه به گفتههای او طی این ۳۷ سال بخش زیادی از پول نفت و درآمد کشور صرف خرید سلاح به خصوص از آمریکا و به نسبتی کمتر از کشورهایی مانند آلمان، شوروی، انگلیس و ... میشود. برای نمونه او به خرید کارخانههای تولید سلاح از آلمان اشاره دارد که «۱۴ سال پیش از انقلاب» «سالی ۴۰ هزارتا تفنگ» میساخت[۲] و خرید «هواپیماهای کرتیس» از آمریکا.[۳]
فساد مالی و قاچاق مواد مخدر
فساد مالی موضوعی است که در ارتباط با حکومت پهلوی حرف و حدیثهای زیادی به دنبال داشتهاست؛ اتهاماتی که خود کارگزاران آن دوره هم به یکدیگر نسبت دادهاند و سعی داشتهاند خود را از آن مبرا کنند. طوفانیان هم به عنوان یکی از آن کارگزاران به این موضوع اشاره میکند و البته سعی دارد که زیاد به این مساله نپردازد. او میگوید که «شاه به من میگفت جلوی دزدی را بگیر اما اینها که دورش بودند نمی گذاشتند».[۴]
طوفانیان به فساد مالی در خانواده اشرف پهلوی به طور صریح اشاره دارد و شهرام پسر اشرف و مهدی بوشهری همسر اشرف را جزو افرادی میداند که فساد مالی گستردهای داشتند..[۵]
طوفانیان بیشتر به مسائل تسلیحاتی میپردازد و سعی دارد کمتر به مسائلی همچون فساد و قاچاق مواد مخدر اشاره کند اما در جاهایی با آن که آنچنان راغب نیست، اشارهای به این مسائل میکند. او اشاره دارد که در روزنامهها در مورد قاچاق مواد مخدر به دست اشرف مطالبی آورده میشد اما محمدرضا پهلوی زیر بار چنین حرفهایی نمیرفت.[۶] البته به مصرف مواد مخدر توسط افسرها و وزرا در خانه هوشنگ دولو اشاره میکند که شاه نیز از او حمایت میکرد.[۷]
ارتباط با اسرائیل، آمریکا، انگلیس
ارتباط با کشورهای خارجی بخش مهمی از خاطرات طوفانیان را به خود اختصاص داده است. یکی از این مباحثی که طوفانیان به آن اشاره میکند ارتباط با اسرائیل است و هیچگاه هم ابایی از گفتن آن نداشته است. او میگوید که «وابسته نظامی اسرائیل با من دوست بود».[۸] طوفانیان به نماینده خودش و نماینده ساواک در اسرائیل اشاره دارد و سفرهای خود به اسرائیل و آمدنِ شخصیتهای اسرائیلی به ایران را بازگو میکند.[۹] البته او میگوید آنها رسماً در ایران سفارت نداشتند اما سفیر داشتند.[۱۰]
بخش زیادی از این خاطرات به مناسبات و خرید تسلیحات از آمریکا اختصاص دارد. البته برخی از منابع معتقدند که طوفانیان مهره آمریکاییها بود که در ارتش شاهنشاهی خدمت میکرد و به همین دلیل هم بیشتر تسلیحات نظامی را از این کشور تهیه میکرد. حسین فردوست نیز او را فردی میداند که از سوی مستشاران آمریکا در ایران برای پست خرید سلاح انتخاب شده بود. البته خودش هم به این امر اشاره میکند و میگوید: «اسکاچ کف...یک ژنرال چهار ستاره روس از مجرای مترجم گفت، به پولدارترین ژنرال دنیا خوش آمد میگوییم اما حیف که این ژنرال پولدار همه پولهایش را میدهد به آمریکا».[۱۱]
طوفانیان به خوبی اشاره میکند که آمریکا چگونه در کودتای ۱۳۳۲ از شاه حمایت کرد و مدعی است در انقلاب ۵۷ هم میتوانست کمک کند اما نکرد. او در همین مورد میگوید: «کاپیتان بولارد می گوید من بودم که در سال ۱۹۵۲ دلارها را بردم ایران و شاه را روی تخت سلطنت نگهش داشتم»[۱۲] یا در جایی دیگر میگوید: «در سال ۵۲-۵۳(میلادی) آمریکا اینقدر به شاه کمک کرد، باید در اینجا هم شاه کمک میشد برای اینکه شاه را عادت داد به این کمک».[۱۳]
طوفانیان به نقش مستشاران امریکایی در ایران نیز اشاره دارد و معتقد است که شاه به خارجیها بیشتر از ایرانیها بها میداد.[۱۴] با توجه به چنین دیدگاهی است که او میگوید: «سالی هجده یا بیست میلیون دلار هزینه هیات مستشاری را در ایران من میدادم».[۱۵]
طوفانیان آنچنان به انگلیسیها توجه ندارد و بیشتر سعی میکند تا نقش آمریکا را پررنگ نشان دهد. او معتقد است که انگلیسیها سلطنت پهلوی را تضمین کردند و میگوید: «محمدرضا شاه این سلطنت را به ارث گرفت با آن وضعی که انگلیسیها او را هم می خواستند بگذارند».[۱۶] البته طوفانیان برخی از افراد نزدیک به شاه همچون حسین فردوست را از سال ۱۳۲۰ جاسوسان انگلیس میداند و میگوید: «فردوست جاسوس انگلیسیها بوده از آن وقت».[۱۷]
سیاستهای منطقهای حکومت پهلوی
با توجه به کتاب خاطرات طوفانیان میتوان به خوبی به ابعاد مداخلات حکومت پهلوی در منطقه و حتی تا آفریقا پی برد؛ اینکه چگونه برای پیشبرد سیاستهای خود کمکهای مالی و تسلیحاتی به کشورهای مختلف انجام میشد و اینکه حکومت پهلوی چگونه سعی داشت در منطقه دخالت کند و ارتشبد طوفانیان به عنوان یکی از مهرههای مهم حکومت نقشآفرینی میکرد. او به کمکهای نظامی و مالی که به پاکستان میشد، اشاره دارد.[۱۸] برای نمونه میگوید: «وقتی که هند و پاکستان با هم جنگشان شد در ۱۹۶۵، شاه مرا احضار کرد...گفت: طوفانیان فوراً سوار هواپیما شو برو قرارگاه جنگی پاکستان و به پاکستان هر کمکی میتوانی بکن ... من برای پاکستان midget submarine قاچاقی از ایتالیا خریدم ولی با اعلیحضرت رفتم پاکستان».[۱۹]
ساواک چگونه سازمانی بود؟
طوفانیان در مصاحبه خود سعی دارد تا کمتر وارد مباحث امنیتی شود اما از گفتههای او مشخص است که نسبت به ساواک بسیار بدبین است و آن را نقد میکند. برای نمونه در نوار شماره ۹ از مصاحبه خود میگوید که «در سازمان ساواک ما دانش نبود»[۲۰]و یا اینکه معتقد است: «سازمان امنیت غالب رده بالاهایشان دنبال کسب و کار بودند».[۲۱]
جمعبندی
شرح مصاحبه ارتشبد حسن طوفانیان را نمیتوان چشم و گوش بسته و یکسره قبول کرد چرا که او به عنوان یکی از کارگزاران تاثیرگذار حکومت پهلوی به خصوص در خرید تسلیحات شناخته میشود. به همین دلیل نباید توقع داشت که طوفانیان بدون هیچ حب و بغضی مصاحبه کرده باشد. او که وابسته به آمریکاییها بود و با اسرائیل ارتباط داشت، در مصاحبه خود نگاه مثبتی به خرید سلاح از این کشور و حضور مستشاران آمریکایی در ایران دارد.
طوفانیان در این گفت و شنود با مصاحبهگر طرح تاریخ شفاهی هاروارد ضمن بیان سابقه نظامی خود به مسئله خریدهای نظامی که مهمترین مسئولیت او در دوران محمدرضا پهلوی بود، پرداخته و بخشهایی از این فرآیند پر رمز و راز را تبیین کرده است. خریدهای نظامی ایران از کشورهای خارجی و ارسال سلاح به دیگر کشور بخش مهمی از خاطرات طوفانیان را به خود اختصاص میدهد.
از نکاتی که حرف و حدیثهای زیادی در مورد آن مطرح است اما طوفانیان هیچ گونه ورودی به آن نداشته، بحث زندانی شدن و فرار او از ایران است. اگرچه برخی از منابع همچون خاطرات فردوست، روزنامه کیهان و ... به زندانی شدن و فرار او اشاره دارند اما طوفانیان در خاطراتش تنها به ذکر این نکته بسنده میکند که مدتی در ایران مخفیانه زندگی کرده و بعد هم از ایران خارج شده است. به هر ترتیب مطالب خاطرات ارتشبد طوفانیان به دلیل حساسیت جایگاه او در حکومت پهلوی قابل اعتناء است.
پینوشتها:
[۱] نوار شماره ۵، ص ۳
[۲] نوار شماره ۳، ص ۱۸
[۳] نوار شماره ۱،ص۱۷
[۴] نوار شماره ۷، ص۱۸
[۵] نوار شماره ۵، ص ۱۸؛ نوار شماره ۸، صص۱،۲
[۶] نواره شماره ۵، ص۱۸
[۷] نوار شماره ۷، ص۱۸؛ نوار شماره ۷، ص۱۸
[۸] نواره شماره ۲، ص ۱۰
[۹] نوار شماره ۹، ص۱۰
[۱۰] نوار شماره ۹، ص۹
[۱۱] نوار شماره ۳، ص ۴
[۱۲] نوار شماره ۲، ص ۱۵
[۱۳] نوار شماره ۱۰، ص۶
[۱۴] نوار شماره ۵، ص ۱۳
[۱۵] نوار شماره ۷، ص ۹
[۱۶] نوار شماره ۵، ص۱۳
[۱۷] نوار شماره ۶، ص ۴
[۱۸] نوار شماره ۲، ص ۹
[۱۹] نوار شماره ۲، ص۱۰
[۲۰] نوار شماره ۳، ص ۹
[۲۱] نوار شماره ۹، ص۳