پهلوی از زبان پهلوی (۸)/ علی امینی: آمریکایی‌ها به شاه گفتند فساد در اتاق شماست

تهران- ایرنا- «علی امینی» نخست‌وزیری بود که همه می‌دانند برخلاف میل شاه و به‌دلیل اجرای اصلاحات آمریکایی در ابتدای دهه ۴۰ به ریاست کابینه رسید؛ چهره‌ای که در خاطراتش می‌گوید دلیل مخالفت محمدرضا شاه با وزارتش در کابینه مصدق، تلاش برای مداخله آسوده در انتخابات بوده است.

صرف‌نظر از نگاه‌های سیاه و سفید درباره خانواده و حکومت پهلوی، بررسی روایت‌های دقیق از افرادی که خود درون این سیستم بوده و زیر و بالای آن را از نزدیک لمس کرده‌اند، تصویر واقعی‌تری از این حکومت به دست می‌دهد.

پژوهش ایرنا در سلسله گزارش‌هایی، تلاش دارد زوایای کمتر دیده شده حکمرانی پهلوی را از زبان مقام‌ها و مدیران این حکومت بازخوانی کند. پیش از این، گزارشی از کتاب «من و خاندان پهلوی» تألیف «احمدعلی مسعودانصاری»، گزارشی از مصاحبه ارتشبد «حسن طوفانیان» با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد، خلاصه‌ای از کتاب «خاطرات پرویز راجی» آخرین سفیر پهلوی در انگلیس با عنوان «در خدمت تخت طاووس»، گزارشی از کتاب «خاطرات شاپور بختیار» آخرین نخست وزیر دوران پهلوی، گزارشی از کتاب «خاطرات ابوالحسن ابتهاج» اقتصاددان و از مدیران شاخص سازمان‌ها و نهادهای اقتصادی و اداری پهلوی، گزارشی از کتاب «خاطرات عبدالمجید مجیدی» از مدیران شاخص اقتصادی در دوره پهلوی دوم و نیز خاطرات «فرح دیبا» سومین و آخرین همسر محمدرضا پهلوی ارائه شد.

گاهی اوقات شاه برای این‌که یکی دیگر را از بین ببرد متوسل به یک ایکسی می‌شد. {رزم‌آرا} هم جزو همان‌ها بود

اینک نگاهی می‌اندازیم به خاطرات «علی امینی» از اعضای جبهه ملی و یکی از چهره‌های سیاسی دوره پهلوی که وزیر اقتصاد شد و بعد هم با قبول کردن پست نخست‌وزیری مجری اصلاحات بود اما خیلی زود از این ماموریت برکنار شد و در روزهای پایانی حکومت پهلوی یک بار دیگر این سمت به او پیشنهاد شد اما نپذیرفت. شرح خاطرات او در پروژه تاریخ شفاهی هاروارد به صورت مکتوب درآمده که از جهات گوناگون حائز اهمیت است چرا که می‌تواند به عنوان یک منبع دست اول به برخی از پرسش‌ها پاسخ دهد. البته نباید فراموش کرد که امینی همه وقایع را از دیدگاه خودش دیده و نمی‌توان تمام گفته‌های او را بی کم و کاست پذیرفت.

پهلوی از زبان پهلوی (۸)/ علی امینی: شاه در انتخابات روزه‌ شک‌دار نمی‌گرفت

نخست‌وزیری رزم‌آرا به شاه تحمیل شده بود

داستان نخست‌وزیری حاجعلی رزم‌آرا و ترور او در تاریخ معاصر ایران جای بسی اما و اگر دارد که از دل همین تاریخ شفاهی می‌توان رگه‌هایی به حقیقت آن پیدا کرد. علی امینی در خاطرات خود به رزم‌آرا هم توجه دارد و معتقد است که نخست‌وزیری رزم‌آرا به محمدرضا پهلوی تحمیل شده بود. او در خاطراتش می‌گوید: «شاه دلِ ‌خوش از هیچ‌کس نداشت. همیشه یک‌جوری… حالا خارجی‌ها می‌کنند. خودش بهش تحمیل می‌شد. چون چیزی نبود او (رزم‌آرا) تحمیل شده بود بهش دیگر.»[۱]

امینی اینگونه استدلال می‌کند که «گاهی اوقات شاه برای این‌که یکی دیگر را از بین ببرد متوسل به یک ایکسی می‌شد. این هم جزو همان‌ها بود. حالا اوضاع…. خارج‌اش را هم کار ندارم کی بود هر چی بود. شاید هم مثلاً آمریکایی‌ها بودند من نمی‌دانم.»[۲]

پهلوی از زبان پهلوی (۸)/ علی امینی: شاه در انتخابات روزه‌ شک‌دار نمی‌گرفت
رزم آرا در کنار شاه

چرا شاه با وزارت علی امینی در دولت مصدق مخالف کرد؟

امینی برای بازگو کردن و نشان دادن مخالفت‌های محمدرضا پهلوی با خودش ابتدا به ارتباط خانوادگی با دکتر محمد مصدق اشاره می‌کند. به نحوی که می‌گوید: «مصدق‌السلطنه واقعاً قوم‌وخویش‌ ما بود خیلی نزدیک.» و بعد به جریان ملاقات با دکتر مصدق در هنگام نخست وزیری و مخالفت شاه با وزیر کشور شدن خودش را اینگونه می گوید که «رفتم ببینمش که خب ملاقاتی بکنیم بعد هم بروم به رشت. می‌خواستم بروم دنبال کار و زندگی خودمان ... حالا تقریباً نمی‌دونم ساعت ۸ شب آن‌وقت‌ها بود و گفت آقا بفرمایید این‌جا نزدیک و نشستیم پهلوی ایشان و… گفت که شما نمی‌خواهید به ما کمک بکنید. گفتم آقا من مشورت هرچه بفرمایید. گفت نه نه. مشاور معنا ندارد و باید بیایید توی میدان.»[۳]

علی امینی می‌گوید به دکتر مصدق اظهار داشته شاه با وزیر شدن او در وزارت کشور مخالفت می‌کند اما مصدق پاسخ داده «شاه از من چیزی مضایقه نمی‌کند»

او به پیشنهاد وزارتخانه‌های مختلف از طرف دکتر مصدق اشاره داشته که چگونه آنها را رد کرده است و سپس می‌گوید که «رسیدم به وزارت کشور. من پهلوی خودم فکر کردم خب وزارت کشور ...گفت بسیار خوب وزارت کشور را. گفتم آقا یک مطلب هست. شما پیش از این‌که این موضوع علنی بشه با شاه صحبت بکنید اگر ایشان قبول کردند… گفت شاه از من چیزی مضایقه نمی‌کند.»[۴] اما «فرداش دیدم که عصری دکتر فاطمی آمد که آقا مصدق‌السلطنه خجالت می‌کشید به شما تلفن بکند و رفته و شاه قبول نکرد وزارت کشور شما را.»[۵]

امینی دلیل مخالف شاه با وزیر کشور شدن خودش را اینگونه می‌داند که با این کار عملاً شاه نمی‌توانست در انتخابات دخالت کند چون «من رو می‌شناسد نمی‌تواند از راه در کند. این است که روزه شک‌دار نمی‌گیره. مخالفت می‌کند.»[۶]

مصدق گفت انگلیسی‌ها به هیچ قیمتی با من کنار نمی‌آیند

دوران نخست وزیری دکتر محمد مصدق و مبارزه او با انگلستان و تلاش برای ملی شدن نفت از جمله مواردی است که علی امینی در خاطرات خود به آن پرداخته است. امینی می‌گوید هنگامی که دکتر مصدق از دادگاه لاهه بازگشته بود «یک‌روز من را خواست و گفت می‌خواهم با شما مشورتی بکنم. گفتم بفرمایید. گفت که من در آمپاسم. گفتم چه آمپاسی؟ گفت انگلیسی‌ها به هیچ قیمتی با من کنار نمی‌آیند.»[۷]

او معتقد است که دکتر مصدق هم در برخورد با انگلیسی‌ها اشتباهاتی داشت و می‌بایست روش خود را تغییر می‌داد یا یک واسطه‌هایی قرار می‌داد که بالاخره این کار رو تمام کنند «چون... مملکت توی آمپاس نمیره باید در بیاد بیرون.»[۸] البته می‌گوید که مصدق «گفت حیثیت من در خطر است.» من هم «گفتم آقا شما حیثیت‌تان را برای کار مملکت می‌خواهید یا برای آن دنیا. خدا بیامرزه، گفتم آن دنیا شفیع ما علی ابن ابیطالب است. شما به درد نمی‌خورید.»[۹]

پهلوی از زبان پهلوی (۸)/ علی امینی: شاه در انتخابات روزه‌ شک‌دار نمی‌گرفت
مصدق در دادگاه لاهه

البته امینی می‌گوید که در جواب به دکتر مصدق گفته است: «شما این حیثیت‌تان را باید روی مملکت بگذارید و من شخصاً معتقدم که اگر شما فردا بروید پشت رادیو بگویید ملت ایران من با تمام این فرسودگی و این ترتیبات نشد. یک نفر به‌جای خودتان بگذارید و کمک کنید این کار تمام بشود. چون این کار اگر بماند به ضرر مملکت می‌شود.»[۱۰]

شاه مملکت و نخست‌وزیری که محض خاطر رئیس‌جمهور آمریکا پذیرفت

در شرایطی که محمدرضا پهلوی خطر سقوط را در جریان حوادث منجر به کودتا ۲۸مرداد۱۳۳۲به خوبی حس کرده بود با راهنمایی و ارشاد حامی قدرتمند خود یعنی آمریکا تصمیم گرفت دست به انجام اصلاحات بزند. شاه ابتدا برای زمینه‌سازی اصلاحات، جعفر شریف امامی را به نخست وزیری انتخاب کرد اما مدتی بعد او را از کار برکنار و به جای وی علی امینی را انتخاب کرد. شاه بعدها در گفت‌وگویی با یک خبرنگار آمریکایی اظهار داشت، دولت کندی او را به انتخاب امینی برای نخست وزیری مجبور کرد. امینی در خاطراتش می‌گوید که «شاه مملکتی بگه من روی فشار، فلان‌کس را انتخاب کردم. پس بنابراین شما در مقابل خارجی نمی‌توانید تحمل بکنید. این خودش یک‌مقدار به نظر من سبکش کرد و به‌اش هم شرحی نوشتم.»[۱۱]

پهلوی از زبان پهلوی (۸)/ علی امینی: شاه در انتخابات روزه‌ شک‌دار نمی‌گرفت

این گفته‌ها در روزنامه‌ها منتشر شد و به قول امینی برای او که بد نشده بود اما «آبروی مملکت رفته. یک شاه مملکتی میگه من نمی‌خواستم دکتر امینی را کندی گفت من قبول کردم.»[۱۲] او به مخالفان مسجل کرد «که بله بنده نوکر آمریکایی‌ها هستم.» و به قول امینی در هر صورت از او چیزی کم نمی‌شد جز این‌که «شاه خودش رو خراب کرد و مقدمات همین کار هم شد.»[۱۳]

شاه گفت که آمریکایی‌ها می‌گویند فساد پشت در اتاق شماست

مهمترین وظیفه دولت امینی در راستای سیاست خارجی آمریکا مبتنی بر پیشبرد جنگ سرد و محدودسازی کمونیسم و اصلاحات ارضی بود. به این ترتیب ورود وی به صحنه سیاست با علم کردن بیرق اصلاحات ارضی و مبارزه با فساد همراه بود؛ فسادی که امینی از زبان خودِ شاه هم بر آن تاکید دارد و می‌گوید: «یک روز اعلیحضرت به من گفتند که آمریکایی‌ها می‌گویند که فساد پشت در اتاق شماست که شاه باشدـ گفتم بله.»[۱۴]

علی امینی به شاه گفته است «سیاستم اینه که این فساد را از در اتاق شما بلند کنم در اتاق دولت بخوابانم که با دولت طرف باشند»

امینی به گفته خودش می‌خواست فساد را از دربار دور کند آنجایی که به وضوح خطاب به شاه می‌گوید: «سیاستم اینه که این فساد را از در اتاق شما بلند کنم در اتاق دولت بخوابانم که با دولت طرف باشند.»[۱۵]

نخست‌وزیرانی که تملقات را برای تبدیل سلطنت به حکومت کلید زدند

امینی در خاطرات خود به یکی از مهمترین مساله‌ها در تاریخ پهلوی؛ یعنی تبدیل سلطنت به حکومت اشاره می‌کند و معتقد است که این اتفاق از زمان نخست‌وزیری منوچهر اقبال و حسین علاء شروع شد، آنجایی که می‌گوید: «حالا اون اقبال البته یک پرانتری بود ولی از آن‌جا تملق شروع شد. وقتی اقبال تو مجلس در مقابل استیضاح مجلسی‌ها گفت بله باید صبر کنید تا شاه بیایند از شاه اجازه بگیریم. مرد حسابی آخه این را تو مجلس آدم نمی‌گه خوب به اختیار دولته که آقا عجالتاً اجازه بدید یک‌ ماه به من مهلت بدید برو شاه هم برمی‌گرده. این و تو مجلس می‌گه ‌بعد هم هرچی اعلیحضرت بگویند همان است خوب ببینید. این را یواش‌یواش شروع کردند که آقا شما هستید بعد هم البته تملقات داشتند.»[۱۶]

پهلوی از زبان پهلوی (۸)/ علی امینی: شاه در انتخابات روزه‌ شک‌دار نمی‌گرفت

به گفته امینی آن‌قدر نسبت به محمدرضا پهلوی تملق می‌شد که او هم از نخست وزیری استعفا می‌دهد. از افرادی که با او قرار بود اصلاحات ارضی انجام دهند فقط «ارسنجانی ماند و درخشش قبول نکرد و الموتی هم قبول نکرد و خلاصه ما رفتیم جزو همان لیست سیاهی که همیشه بودیم منتهی یک قدری به نظر من سیاه‌تر.»[۱۷]

امینی معتقد است که از همین دوره محمدرضا پهلوی به او می‌گفته که «فلان‌کس من یا باید حکومت کنم یا می‌رم ...خود شاه ـ گفت یا باید حکومت کنم یا می‌رم. جلو خود من. گفتم آره هر وقت حکومت کردید می‌رید.»[۱۸]

امینی در گفته‌های خود به نفوذ و سرکوب ساواک اشاره می‌کند و معتقد است که این سازمان در همه زمینه‌ها اعمال نفوذ می‌کرد از معاملات تا ازدواج و طلاق

من صدای انقلاب را می‌شنوم

یکی از مهمترین سخنرانی‌های محمدرضا پهلوی که از تلویزیون هم پخش شد، طی روزهای پایانی حکومتش بود؛ سخنانی که در آن رو به مردم گفت که «من صدای انقلاب شما را می‌شنوم».

عده‌ای گفته‌اند متن سخنرانی مشهور شاه در میانه آبان ۱۳۵۷ را امینی نوشت در صورتی که امینی در خاطراتش می‌گوید متن نوشته او نبوده اما با این حال می‌گوید که به شاه گفته «می‌خواهید شاه مشروطه باشید بگید آقا این‌هایی که دوروبر من بودند به من دروغ گفتند چه کردند چه کردند چه کردند و من بالاخره اغفال شدم بنابراین می‌خوام از این به بعد سعی بکنم که این کارها پیش نیاد.» امینی به گفته خودش موافق عذرخواهی شاه از مردم بوده است اما «واقعاً همان نطق با اینکه البته دیر بود.»[۱۹]

ساواک در همه زمینه‌ها اعمال نفوذ می‌کرد

در طول تاریخ همواره این مردم بوده‌اند که مورد ظلم و ستم واقع شده‌اند. در دوره پهلوی به گواه برخی از سیاستمداران آن دوره یا نوشته‌های تاریخ‌نگارانه مردم از سوی دستگاه مخوف ساواک با زور و ظلم مواجهه می‌شدند. علی امینی به عنوان یکی از مهمترین سیاستمداران آن دوره معتقد است که از «ابزار زور» در حکومت بسیار استفاده می‌شد و می‌گفت که برقراری نظم با زور ممکن نمی‌شود.

امینی یکی از ابزارهای اعمال زور در روزهای پایانی را «گاز اشک‌آور» می‌داند و می‌گوید که «به شاه گفتم. آقا گاز اشک‌آور هست ـ چوب و چماق هست گفت بله ما راجع به پلیس کوتاهی کردیم. گفتم خوب آقا این تانک که تو خیابون میارید نمی‌دانم این تانک برای جنگ است نه برای توی خیابونه. گفت بله ما خیال نمی‌کردیم که مردم این‌جور باشند گفتم آقا مردم این‌جور باشند بستوه آمدند این‌جور شدند.»[۲۰]

امینی در گفته‌های خود به نفوذ و سرکوب ساواک اشاره می‌کند و معتقد است که ساواک در همه زمینه‌ها اعمال نفوذ می‌کرد تا آنجایی که در مصاحبه می‌گوید: «همین سازمان امنیت ... اگر کار خودش را می‌کرد خوب بسیار خوب. اما ایشون دفتر ازدواج و طلاق، معاملات تمام بایستی با اجازه سازمان… خوب این به سازمان امنیت چه ارتباطی داره. خونه حسن را تخلیه کنه ـ زمین یکی را بگیره،ـ هم دادگستری شد هم نمی‌دانم مالیه شد همه این‌ها شد ... وقتی بنا روی اعمال نفوذ شد هرکی سعی می‌کنه. چون این زور از بالا منتقل می‌شد به پایین. شاه به وزیر زور می‌گه وزیر به معاون زور می‌گه بعد بالاخره اون عضو هم تو مردم تو کوچه می‌زنه سر اون.»[۲۱]

منابع

[۱] تاریخ شفاهی هارواد، نوار شماره ۲

[۲] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۳] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۴] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۵] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۶] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۷] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۸] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۹] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۱۰] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۱۱] تاریخ شفاهی هارواد، نوار شماره ۳

[۱۲] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۱۳] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۱۴] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۱۵] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۱۶] تاریخ شفاهی هارواد، نوار شماره ۴

[۱۷] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۱۸] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۱۹] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

[۲۰] تاریخ شفاهی هارواد، نوار شماره ۵

[۲۱] تاریخ شفاهی هارواد، همانجا

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha