تهران- ایرنا- در دعای بیست و چهارمین روز ماه رمضان از خدا می‌خواهیم توفیق اطاعت و ترک نافرمانی‌اش را نصیبمان کند ولی فراموش نکنیم حدفاصل میان طاعت و نافرمانی خدا یک کلمه است؛ بندگی. 

پیامبر اکرم (ص) در بیست و چهارمین روز از ماه مبارک رمضان اینگونه دعا کردند: اَللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک فِیهِ مَا یرْضِیک وَ أَعُوذُ بِک مِمَّا یؤْذِیک وَ أَسْأَلُک التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَک وَ لاأَعْصِیک یا جَوَادَ السَّائِلِینَ؛ خدایا، در این ماه آنچه تو را خشنود می کند از تو درخواست می‌کنم و از آنچه تو را بیازارد به تو پناه می آورم و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانی ات را خواستارم، ای بخشنده به نیازمندان.

طاعت و بندگی را می توان بهترین دستاورد ماه مبارک رمضان دانست؛ چون هر کسی در این ماه نشان می دهد که چقدر به حرف های خدا گوش می دهد و بایدها و نبایدهای الهی را رعایت می کند. حضرت رسول (ص) در آخرین جمعه ماه شعبان به مسلمانان مژده فرا رسیدن ماه مهمانی خدا را دادند ولی نه از آن نوع مهمانی هایی که در آن انواع سفره های رنگارنگ پهن می کنند و سور و سات به راه است. البته عیش و نوش معنوی این ماه هوش از سر بندگان برده است؛ به گونه ای که شب ها تا سحر را به شب زنده داری و شرکت در جلسات ذکر و دعا به سر می برند.

رسول خدا (ص) فرمود با گرسنگی و تشنگی در این ماه به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت باشید یا سفارش فقیران و نیازمندان و یتیمان را کردند و گفتند به سالمندان احترام بگذارید و هوای کوچکترها را داشته باشید. همچنین فرمود زبان های خود را از آن چه نباید گفت و چشم هایتان را از آن چه نباید دید و گوش هایتان را از آن چه نباید شنید، حفظ کنید.

شما آزاد هستید یا بنده؟ طبیعی است که بگوییم خدا ما را آزاد آفریده و بنده هیچ کسی نیستم ولی وقتی داستان برخورد امام کاظم (ع) با بشر حافی را در تاریخ می خوانیم، می توانیم کلاه خودمان را قاضی کنیم که آیا ما جزو کدام گروه هستیم. این داستان را از زبان استاد شهید مرتضی مطهری نقل می کنیم که گفت: روزی امام هفتم از کوچه های بغداد می گذشت که از یک خانه ای صدای عربده و تار و تنبور بلند بود؛ می زدند و می رقصیدند و صدای پایکوبی می آمد. اتفاقا یک خادمه ای از منزل بیرون آمد در حالی که آشغال هایی همراهش بود و گویا می خواست بیرون بریزد تا مامورین شهرداری ببرند. امام به او فرمود صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ سؤال عجیبی بود. خادمه گفت از خانه به این مجللی این را نمی فهمی؟ این خانه بُشر است؛ یکی از رجال و اشراف و اعیان، معلوم است که آزاد است. امام فرمود بله، آزاد است، چون اگر بنده بود که این سر و صداها از خانه اش بلند نبود.

بُشر متوجه تاخیر خادمه شد و خادمه ماجرا را تعریف کرد و زمانی که فهمید این سخنان را موسی بن جعفر (ع) گفته، انقلابی در او ایجاد شد و سراسیمه به دنبال امام رفت و حتی به خود فرصت نداد که کفش هایش را بپوشد و برای پیدا کردن امام با پای برهنه بیرون دوید و خودش را به دامن امام انداخت و با اظهار شرمساری از کارهایش، گفت که می خواهد بنده خدا باشد و از آن لحظه بنده خدا شد.

حالا حکایت برخی از افرادی که ادعای مسلمانی دارند، اینگونه است. یعنی از هفت دولت آزاد هستند ولی خود را بنده خدا می دانند در حالی که بندگان خدا ویژگی هایی دارند که در قرآن آمده است و هر روز که نام حضرت محمد (ص) را در نماز ذکر می کنیم ابتدا از آن حضرت به عنوان بنده خدا و سپس به عنوان فرستاده الهی یاد می کنیم. مهمترین ویژگی های بندگان خدا در آیات پایانی سوره فرقان آمده است که می توان به اطاعت خدا، تواضع و فروتنی، برخورد نیک و دوری از گناهانی همچون تکبر، اسراف و قتل اشاره کرد.

گاهی خودمان را مسلمان و بنده خدا می دانیم ولی به هر شکلی که دوست داریم، زندگی می کنیم. برخی افراد وقتی مسئولیت می گیرند، هرچند مسئولیتی کوچک و پیش پا افتاده باشد، دیگر خدا را بنده نیستند و تصور می کنند همه باید در خدمتش باشند؛ بعضی دیگر وقتی به ثروتی می رسند، دست و پای خود را گم می کنند و بندگی از یادشان می رود. شاید داستان ثعلبه را شنیده باشید که از پیامبر خدا(ص) خواست تا برایش دعا کند و رسول خدا با اصرارهای فراوان ثعلبه، دعا کرد و او ثروتمند شد ولی همان ثروتمندی، او را از بندگی بازداشت تا جایی که حاضر نشد به دستور پیامبر خدا عمل کند و زکات مالش را بپردازد.

برخی خود را مسلمان می دانند و اهل نماز و روزه هم هستند ولی وقتی سخن از خمس و زکات می شود، فراموش می کنند که این خمس و زکات هم در ادامه فروع دین آمده است یا اهل امر به معروف و نهی از منکر نیستند، با این که احکام آن را می دانند و شرایط لازم را هم دارا هستند یا خانمی که هر روز صدقه می دهد و اهل ذکر و دعاست ولی در مساله حجاب توجهی به احکام الهی ندارد. برخی هم از روی چشم و هم چشمی مرتکب اسراف و بریز و بپاش می شوند؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از بندگان تنگدست و نیازمند با دیدن اشرافی گری برخی ثروتمندان، آه سردی از دل می کشند و به دنبال لقمه نانی حلال می گردند.

برخی از بزرگان دین می گویند طاعت خدا و عبودیت، اوج تکامل روح یک انسان و قرب او به خداست و عبودیت، تسلیم مطلق در برابر ذات پاک اوست. عبادت فقط رکوع و سجود و قیام و قعود نیست، بلکه روح عبادت تسلیم بی قید و شرط در برابر کمال مطلق و ذات بی مثالی است که از هر عیب و نقص به دور است.

امام صادق(ع): حقیقت بندگی خدا در سه چیز است که یکی از آنها این است که بنده در آنچه خدا به او داده، مالکیتی برای خود قائل نشود. در حدیثی از امام جعفر صادق (ع) آمده است که حقیقت بندگی خدا در سه چیز است؛ یکی این که بنده در آنچه خدا به او داده، برای خود مالکیتی در نظر نگیرد. زیرا بندگان واقعی خدا مالک چیزی نیستند. آنان، مال را متعلّق به خدا می دانند و آن را هر جا که خدا فرمان داده، به مصرف می رسانند. دوم این که بنده برای خود تدبیر و چاره اندیشی نمی کند و سوم این که تمام اشتغالش به چیزهایی باشد که خدا او را به انجام آنها فرمان داده یا از آنها باز داشته است و این نخستین درجه پرهیزکاران است. با همین حدیث می توانیم دریابیم که در کدام مرحله از بندگی هستیم.

اگر حوصله دارید، حقیقت بندگی را از زبان آقامجتبی تهرانی بشنوید یا کتاب این استاد اخلاق را مطالعه کنید که به همین نام است.