نیروی انسانی هر کشور عامل اصلی توسعه پایدار محسوب میشود و باید برای تربیت و توانمندسازی آن برنامهریزی مناسبی داشت تا بتوان آن نیروی انسانی تربیتشده را برای اهداف توسعه به کار گرفت. زیرا پیشرفت با بهرهمندی از نیروی انسانی کارآمد به دست میآید.
آنچه تعداد و توزیع سنی جمعیت کنونی را تعیین کرده، رفتار جامعه در گذشته بوده است. بخشی از این رفتار به موضوع ازدواج و فرزندآوری بر میگردد. رفتاری که امروز، وضعیت فردا را مشخص میکند و هر جا بتوان این رفتار را اصلاح کرد، به وضعیت جمعیتی آینده میتوان امیدوار بود.
چند سیاست جمعیتی در کشور داشتیم؟
سیاستهای جمعیتی در کشور چهار بار تغییر پیدا کرده است. سیاستهایی که گاهی با محدودکردن و گاهی با تشویق کردن همراه بوده است. سیاستهای تشویقی که در سالهای اخیر تنه به تنه مشکلات فراوان اقتصادی و معیشتی، نمیتواند موفقیت چندانی کسب کند.
«علیاصغر کلاهی» دانشیار پزشکی اجتماعی مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در مقالهای با عنوان «سیاست جمعیتی جمهوری اسلامی ایران: مرحله خردورزی» در شماره دوم مجله سلامت اجتماعی در بهار ۱۳۹۸ در این زمینه مینوسید: جمعیتشناسی علمی است که برنامهریزان را قادر میسازد که آینده را پیشبینی کرده و بر اساس الزامات و مقتضیات، سیاست جمعیتی بلندمدت کشور خود را تعیین کنند.
با اینکه این علم دستکم از ۲۰۰ سال پیش کاربردی شده اما در کشور ما تمایل چندانی برای به کارگیری آن نشان داده نشده است. در حالی که سیاست جمعیتی یک سیاست چند نسلی است اما در زمان معاصر و در کمتر از ۴۰ سال، سیاست جمعیتی در ایران، ۴ بار تغییر یافته است.
اول: سیاست تحدید موالید در دهه ۵۰ شمسی
دوم: سیاست تشویقی غیرکارشناسی و شتاب زده ۱۳۵۸ تا اواخر دهه ۶۰ شمسی
سوم: سیاست مجدد تحدید موالید در دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی
چهارم: بازگشت به خردمندی و سیاست جایگزینی با افزایش باروری که در سال ۱۳۹۳ اعلام شد
به نوشته کلاهی، به نظر میرسد اتخاذ سیاست تحدید موالید برای مقابله با کاهش ناگهانی و شدید مرگومیر بعد از سال ۱۹۵۰ اجتنابناپذیر بود و سیاست مجدد تحدید موالید در مرحله سوم نیز به نوعی مقابله با سیاست تشویقی مرحله دوم محسوب میشود اما سیاست مرحله دوم شتابزده و بدون در نظر گرفتن عواقب آن اتخاذ شده بود.
این پژوهشگر مینویسد: در مورد مرحله چهارم یا بازگشت به عقلگرایی شاهد توجه به دانش قطعی جمعیتشناسی هستیم که حداقل هدف آن، سطح جایگزینی است.
انفجار جمعیت در دهه ۶۰ شمسی به سیاست کنترل جمعیت در دهه ۷۰ شمسی منجر شد. سیاستی که روی در و دیوار با شعار «دو بچه کافیه» و «فرزند کمتر، زندگی بهتر» دیده میشد و اتفاقا توانست سرعت رشد جمعیت ایران را کنترل کند.
رهبر معظم انقلاب در ۱۹ مهر ۱۳۹۱ در اجتماع مردم بجنورد درباره موضوع سیاست کنترل جمعیت در دهه ۷۰ شمسی فرمودند: «یکی از مهمترین موجودیهای با ارزش ما، همین نسل جوانِ تحصیلکرده است. نسل جوان تحصیلکرده، هم شجاعت دارد، هم امید دارد، هم نشاط و تحرک دارد. من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکی از خطاهائی که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مساله تحدید نسل از اواسط دهه ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دهه ۷۰ باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بنده حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد.»
«نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونی اگر ما پیش برویم - من چندی پیش هم در ماه رمضان در سخنرانی گفتم - کشور پیر خواهد شد. خانوادهها، جوانها باید تولیدمثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدودکردن فرزندان در خانهها، به این شکلی که امروز هست، خطاست. این نسل جوانی که امروز ما داریم، اگر در ۱۰ سال آینده، ۲۰ سال آینده و در دورهها و مرحلههای آینده این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همه مشکلات کشور را اینها حل میکنند؛ با آن آمادگی، با آن نشاط، با آن شوقی که در نسل جوان هست و با استعدادی که در ایرانی وجود دارد. پس ما مشکل اساسی برای پیشرفت نداریم.»
موضوع سیاستهای جمعیتی در این بین با انتقادهایی همراه بود و در نهایت در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳، سیاستهای کلی جمعیت از سوی دفتر رهبر معظم به قوای سهگانه و مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد.
چالشهای ناشی از کاهش جمعیت
ایران دوره گذار باروری خود را مانند دیگر کشورهای در حال توسعه در نیمه دوم قرن بیستم تجربه کرد، به طوری که از سال ۱۳۶۴ به بعد، میزان باروری روند کاهشی داشته و کارشناسان پیش بینی کردند در حدود سالهای منتهی به ۱۴۲۰، با پدیده صفر شدن رشد جمعیت و پس از آن، منفی شدن جمعیت روبهرو خواهیم شد.
انفجار جمعیت در دهه ۶۰ شمسی منجر به سیاست کنترل جمعیت در دهه ۷۰ شمسی شد. سیاستی که روی در و دیوار با شعار «دو بچه کافیه» و «فرزند کمتر، زندگی بهتر» دیده میشد و اتفاقا توانست سرعت رشد جمعیت ایران را کنترل کند
«دنیا رئوفی» مدیر مرکز آموزش بهورزی دانشگاه علوم پزشکی اهواز، «فریبا ایدنی» کارشناس آموزش بهورزی دانشگاه علوم پزشکی اهواز، «میترا هاشمیان» کارشناس مسئول باروری سالم دانشگاه علوم پزشکی مشهد و «محمد احمدیان» مدیر سلامت جمعیت، خانواده، تغذیه و مدارس دانشگاه علوم پزشکی در مقالهای با عنوان «نرخ باروری کلی و سیاستهای فعلی وزارت بهداشت» در شماره ۹۰ مجله بهورز در سال ۱۳۹۳ در این زمینه مینویسند: به اعتقاد بسیاری از جامعهشناسان در نتیجه کنترل و تعدیل جمعیت، چالشهایی در بدنه کشور ایجاد میشود و به طور یقین چنانچه راهکارهایی از سوی دولت و متولیان فرهنگی و سازمانهای تاثیرگذار ارائه نشود، کشور دچار آسیبهای جدی و جبرانناپذیری خواهد شد.
نرخ باروری چیست؟
یکی از پدیدههای مهم جمعیتی، باروری است که عبارت است از توان بالقوه زاد و ولد یک زن که از سن ۱۵ سالگی شروع و در سن ۴۹ سالگی تمام میشود و عوامل مختلفی از جمله محیط، اقلیم، نژاد و وضعیت اقتصادی در آن نقش دارد.
باروری از اجزای وقایع چهارگانه حیاتی است و از آنجا که در افزایش یا کاهش جمعیت به طور مستقیم موثر است، به عنوان مهمترین عامل حرکت زمانی جمعیت شناخته میشود.
پژوهشگران در مقاله «نرخ باروری کلی و سیاستهای فعلی وزارت بهداشت» در شماره ۹۰ مجله بهورز در سال ۱۳۹۳ در این زمینه مینویسند: نرخ باروری کلی یا TFR در بیان سادهتر، تعیین تعداد فرزندانی است که جانشین والدین شوند و حد جایگزینی ۲.۱ باشد. اگر این شاخص در حد ۲.۱ فرزند یا کمتر باشد، به معنی کاهش تدریجی جمعیت و در نهایت انقراض نسل است.
این پژوهشگران ادامه میدهند: از مهمترین چالشهای ناشی از کاهش نرخ باروری رشد جمعیت میتوان به کاهش حجم و رشد جمعیت، کمشدن نیروهای توانمند برای دفاع از کشور، کوچکشدن نسلهای بعد، رکود اقتصادی و سالمندی جامعه اشاره کرد.
وضعیت ایران در نرخ باروری
پژوهشگران در این مقاله ادامه میدهند: انتقال باروری در ایران به طور غیرمستمر در فاصله زمانی سه دهه، یعنی از ابتدای دهه ۱۳۵۰ تا اواخر دهه ۱۳۷۰ شکل گرفته است.
در مصوبه قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۳۶۸ پیشبینی شده بود، در سال ۱۳۹۰، میزان باروری کلی زنان از ۲.۴ به ۴ میرسید اما در عمل رویدادی بسیار فراتر از این پیشبینی رخ داد؛ به طوری که در سال ۱۳۹۰، میزان باروری کل زنان به ۱.۷ یا ۱.۶ رسید و به این ترتیب، ایران نرخ باروری کلی کمتر از حد جایگزینی را تجربه کرد.
نویسندگان مقاله میگویند: بدون شک نمیتوان نقش اجرای سیاستهای جمعیتی را در کاهش نسبی نرخ باروری و به دنبال آن، رشد جمعیت را انکار کرد اما به نظر میرسد این عامل بهتنهایی نمیتواند موجب کاهش شدید و بسیار فراتر از پیشبینی روند رشد جمعیت کشور شود و باید این پدیده را ناشی از علل و عواملی فراتر و متعددتر از علل و عوامل یادشده دانست.
پژوهشگران این مقاله ادامه میدهند: از عمده عواملی که در دو دهه اخیر باعث کاهش سریع رشد جمعیت ایران شده، میتوان به افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش تعداد ازدواج، افزایش تعداد طلاق، طولانیبودن فاصله ازدواج تا تولد فرزند اول و فاصله بین دو بارداری، ناباروری زوجها، میزان بالای سقطهای عمدی و غیرعمدی و عوارض آن، گرفتن فتوی و نظر موافق برخی از علمای مذهبی بر جواز کنترل و کاهش جمعیت، افزایش میزان باسوادی زنان، گرایش زنان به تحصیلات و آموزش عالی، توسعه شهرنشینی و توسعه اشتغال زنان اشاره کرد.
آیا درد جمعیت فقط با درمان ناباروری حل میشود؟
نکته قابل تامل در سالهای اخیر این است که بسیاری از مسئولان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در زمینه مشکل جمعیت، فقط بر طبل درمان ناباروری میکوبند.
در سال ۱۳۹۳ گفته میشد نزدیک به ۳ میلیون زوج نابارور در کشور داریم و این در حالی بود که آن زمان یکی از چالشها در این زمینه، بیمهنبودن خدمات ناباروری بیان میشد. این آمار در سال ۱۴۰۲ حدود ۱.۵ میلیون بیشتر شده و به ۴.۵ میلیون زوج نابارور رسیده است.
«بهرام عیناللهی» وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ در این زمینه گفت: ۴.۵ میلیون جمعیت کشور ما ناباروند و امکاناتی ایجاد کردیم تا بتوانند فرزنددار شوند که در همین راستا ۱۰۳ مرکز جدید درمان ناباروری در کل کشور ایجاد شد و پوشش کامل بیمه خدمات ناباروری را محقق کردیم.
در گزارشهای بعدی با موضوع جمعیت به بحث بیمه خدمات ناباروری خواهیم پرداخت، اما نکته قابل تامل و پرسش مهم این است که آیا واقعا همه درد جمعیت با درمان ناباروری حل میشود؟
بر اساس پژوهشها، میانگین سن ازدواج در سال ۱۳۴۵ در آقایان ۲۵ و در خانمها ۱۸ سال بود. این آمار در سال ۱۳۹۳ تغییر کرد و به ۲۷ سال در آقایان و ۲۴ سال در خانمها افزایش پیدا کرد.
همچنین بر اساس گزارشهای مرکز آمار ایران، میانگین سن ازدواج در بهار ۱۴۰۱ برای مردان به ۲۷.۸ سال و زنان به ۲۳.۷ سال رسید.
هم راستا با بحث سن ازدواج، بحث کاهش ازدواج نیز مطرح است. در سال ۱۳۹۲ حدود ۷۰ هزار ازدواج کمتر از سال ۱۳۹۱ در کشور ثبت شد. حتی در دیماه ۱۴۰۱ آمارهایی منتشر شد که نشان میداد با وجود طرحهایی مانند جوانی جمعیت و حمایتهای تریبونی از ازدواج، تفاوت چندانی در تعداد ازدواج در کشور رخ نداده است.
نکته جالب اینکه در سایت مرکز آمار ایران و سایت ثبت احوال، آمارهای رسمی مدون و درستی از ازدواج در سالهای مختلف برای مقایسه وجود ندارد و آمارهایی که در رسانهها عنوان شده نیز با یکدیگر تفاوتهایی دارند.
عدم نظارت و بیقانونی موجود در زمینههای مختلف از جمله مسکن و شغل، توانسته بسیاری از افراد را از مسیر ازدواج خارج کند و آنهایی که ازدواج کردند هم آنقدر با مشکلات فراوان دست به گریبان هستند که به موضوع جمعیت حتی فکر هم نکنند
نتیجهگیری
براساس آمارهای مرکز آمار ایران، جمعیت کشور در حال حاضر ۸۵ میلیون و ۷۶ هزار و ۹۴۸ نفر و نرخ رشد جمعیت ۱.۲۴ درصد است.
وضعیت اقتصادی، معیشت، مسکن در کنار مشکلات اجتماعی در دهه اخیر منجر به کاهش میل و رغبت برای ازدواج و به دنبال آن، کاهش فرزندآوری شده است. مشکلاتی که فقط با بیلبوردها، صحبتها و وعدههای مسئولان پای تریبونها برطرف نمیشود.
وقتی زن و مرد با وجود همه مشکلات گفتهشده، قصد و نیت ازدواج دارند، مهمترین چالش پیش پای آنها، مسکن و شغل است.
نبود نظارت و بیقانونی موجود در زمینههای مختلف از جمله مسکن و شغل، سببشده بسیاری از افراد از مسیر ازدواج خارج شوند و آنهایی که ازدواج کردند هم آنقدر با مشکلات فراوان دست به گریبان هستند که به ندرت به موضوع جمعیت فکر میکنند.
با این حال، مسیر جوانی جمعیت از درمان ناباروری ۴.۵ میلیون زوج نابارور نمیگذرد و این واقعیتی است که مسئولان باید به آن توجه کرده و در این مسیر فقط بر طبل درمان ناباروری نکوبند.
در این زمینه ممکن است گفته شود زوجین نابارور خودشان قصد بچهدارشدن دارند و نمیتوانند، اما آنهایی که با وجود گذشت چند سال از ازدواج، هنوز بچهدار نشدند، در واقع تمایلی به آن ندارند. هر چند این تفکر نادرست است و باید از آنها پرسید کدام مشکل سببشده تاکنون بچهدار نشوند و چرا نمیتوانند موانع مختلف را از پیش پای خود بردارند.