حجت الاسلام والمسلمین امین رضا عابدی نژاد روز سه شنبه در گفت و گوی تفصیلی با خبرنگار ایرنا با اشاره به جایگاه حوزه به تبیین رابطه حوزه علمیه و مقوله سیاست پرداخت و افزود: هنگامی میتوانیم تصویر روشنی از رابطه میان حوزه های علمیه و سیاست ارائه دهیم که ابتدا تعریفی روشن از حوزه های علمیه و مقوله سیاست داشته باشیم، لذا اگر بخواهیم از حوزه های علمیه تعریفی غایت محور ارائه دهیم میتوانیم حوزه علمیه را نهاد اقامه دین معرفی کنیم و اقامه دین به معنی تحقق همه جانبه ولایت الهی و نفی ولایت طاغوت در ساحت های فردی واجتماعی حیات انسان است.
وی در توضیح دین افزود: منظور ما از دین قرائت صحیح از اسلام که همان مذهب تشیع و مکتب اهل بیت است می باشد.
عابدی نژاد اظهار داشت: بنیان و اساس دین، اصلی به نام «ولایت الهی» است و این اصل بدان معناست که تنها مرجع حکومت و قانون و تنظیم حیات اجتماعی و فردی برای انسان ها، خدای متعال است و هیچ مرجع دیگری جز خداوند متعال نمی تواند برای حکومت انسان ها و تنظیم رفتارهای فردی و اجتماعی آن ها قانون گذاری و بر آنها حکومت کند و مقصود از اقامه دین تحقق ولایت الهی در ابعاد مختلف حیات انسان است. اصولا با تحقق ولایت همه جانبه الهی اهداف دین، انسان و خلقت تامین میشود.
وی با اشاره به این که هدف خداوند از تنظیم روابط فردی و اجتماعی و ایجاد شبکه حکم و امر و نهی، تعالی انسان است افزود: تولی به ولایت الهی به معنی پذیرفتن حاکمیت خدا و قوانین الهی است و از نظر قرائت صحیح اسلام، تنها با پذیرش این سرپرستی و واگذاری قانون گذاری به خداوند است که انسان به تعالی می رسد.
وی ادامه داد: در مقابل شبکه ولایت الهی یک شبکه موازی با سرپرستی طاغوت وجود دارد که نوع دیگری از نظم اجتماعی و سبک زندگی را تبلیغ و ترویج میکند. ما می توانیم از ولایت الهی به سیاست الهی و از ولایت طاغوت به سیاست شیطانی تعبیر کنیم. بر این اساس هنگامی که میگوییم حوزه های علمیه نهاد اقامه دین هستند معنایش این میشود که اصلی ترین ماموریت حوزه های علمیه بسط و تحقق سیاست الهی و مبارزه با سیاست های شیطانی است.
عابدی نژاد در توضیح ماموریت های حوزه های علمیه گفت: وقتی اقامه دین را به تحقق ولایت الهی و نفی ولایت طاغوت دانستیم آن وقت تمام فعالیت ها و ماموریت های حوزه های علمیه در ذیل این ماموریت معنا و ارزش پیدا میکند و ولایت الهیه و اقامه دین به طور حتم مبتنی بر یک جهان بینی توحیدی است. بر این اساس تبیین جهان بینی توحیدی مقدمه ای بر اقامه دین و برپایی تمدن توحیدی است، بنابراین کسی اشکال نکند که ماموریت حوزه تبلیغ دین است نه سیاست مساله این است که اگر تبلیغ در جهت ولایت الهی نباشد آن تبلیغ هم الهی نخواهد بود.
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم با اشاره به سلسله طولی ولایت گفت: بر این اساس مبنای پذیرش ولایت فقیه و ولایت ائمه اطهار و انبیاء عظام همان اصالت ولایت الهی است و اصولا بدون پذیرش سلسله ولایت پذیرفتن ولایت الهی هم معنایی ندارد.
وی افزود: اقامه دین و به عبارت دیگر پذیرش ولایت الهی و نفی ولایت طاغوت مبتنی بر ریشه های هستی شناختی انسان شناختی و معرفت شناختی روشنی است که تبیین همین مبانی و نیز تبیین احکام و اخلاق و سیاست الهی و نیز افشا اخلاق و سبک زندگی طاغوتی و غیر الهی شرط تحقق و اقامه دین است. بنابراین همه ماموریت های علمی و عملی حوزه های علمیه بر این اساس معنا پیدا میکند.
عابدی نژاد گفت: حکومت اسلامی در واقع مظهر تجلی ولایت الهی در ظرف اجتماع است و ولایت الهی در حکومت اسلامی ظهور پیدا می کند، البته ولایت الهی و حکومت اسلامی دشمن دارد و این خط دشمنی از آغاز تا پایان حیات بشر بر کره خاک ادامه دارد، تقابل ولایت الهی و طاغوت را همیشه تاریخ داشته ایم و این دقیقا نقطه درگیری بین ولایت رسول اکرم با اباسفیان و یا نقطه درگیری بین ولایت امیرالمومنین و معاویه بوده است.
رکن اصلی اقامه تبلیغ، جهاد تبیین است
عضو هیات علمی گروه فلسفه جامعة المصطفی العالمیه در ادامه گفت و گوی خود به موضوع تبلیغ دین پرداخت و با بیان اینکه تبلیغ دین، مرتبه ای از مراتب از اقامه دین و تحقق سیاست الهیه است اظهار داشت: زمانی که از تبلیغ دین سخن می گوییم اگر تبلیغ واقعا تبلیغ باشد، هدف غایی آن اقامه دین می شود و مقصود از جهاد تبیین همین نوع از تبلیغ است که البته مختصات خودش را دارد.
وی بیان کرد: اقامه دین باید بر پایه نظامات فرهنگی، سیاسی، آموزشی و دینی باشد و این اقامه دین، مقدمات و لوازمی دارد که از مهم ترین ارکان آن، تبلیغ و تبیین است. از این روست که اگر اهلبیت و علمای گذشته ما تبلیغ دین می کردند، تبلیغ را به عنوان مقدمه اقامه و اظهار دین انجام می دادند.
عابدی نژاد با اشاره به دیدگاه هایی که رسالت حوزه های علمیه را بی ارتباط با سیاست معرفی میکنند درک درستی از دین و ماموریت های حوزه های علمیه ندارند بیان کرد: سکولاریزه کردن حوزه های علمیه نتیجه التقاط در مبانی فکری و بدعت گذاری در دین و تکذیب آیات الهی است. البته برخی تحت تاثیر ادبیات پروتستان و لیبرال، قصد دارند این کل یکپارچه معطوف به ولایت الهی را تجزیه و به رابطه گنگ فردی میان انسان و خدا خلاصه کنند.
وی با بیان این نکته که حد توقفی برای این بدعت گذاران وجود ندارد، افزود: این نوع نگاه در ادامه تلاش می کند که احکام مربوط به امر به معروف و نهی از منکر، اختلاط غیر شرعی محرم و نامحرم، حرمت مشروب خوردن همچنین هم جنس گرایی را با توجه به خاستگاه ذهنی خود زیر سوال ببرد و این پاره پاره کردن دین و نگاه های حداقلی به دین، خود بدعت در دین است.
وی بیان کرد: نظام سکولار دین را مبتنی بر نظام سرمایه داری تحریف می کند این در حالیست که نظام تبلیغ دین باید در خدمت اقامه دین باشد.
وی افزود: این که در تبلیغ دین، به دنبال تحکیم پایه های نظام سلطه، سرمایه داری و سکولار هستیم یا دنبال اقامه نظام اسلامی هستیم، دعوایی است که در تاریخ انقلاب اسلامی از ابتدا وجود داشته است و امام(ره) از آن به تقابل میان اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی تعبیر می فرمود.
حکومت اسلامی بدون زیرساخت نسبت به نظام اعتقادی تاسیس نمی شود
قائم مقام مرکز تحقیقات حکومت اسلامی مجلس خبرگان رهبری با اشاره به چرایی سیاست ورزی در اسلام گفت: برخی می گویند چرا امام صادق(ع)، امام رضا(ع) یا امام حسن عسگری(ع) دست به شمشیر نبردند؟ جواب این است که اولا تنها روش دخالت در سیاست خروج بالسیف نیست و امامان ما به معنی واقعی کلمه همیشه در حال جهاد سیاسی بوده اند ثانیا هدف غایی همه انبیا و ائمه طهار دین و اقامه نظام توحیدی بوده است، البته این حرکت یک حرکت تاریخی بوده و مراحل این حرکت تاریخی احکام و خصوصیات خود را داشته است.
عابدی نژاد افزود: باید برای فعلیت حکومت الهی قدم به قدم حرکت کرد و به طرف مرحله اقامه دین پیش رفت. اهلبیت در همه زمان ها با توجه به شرایط همان زمان قدم به قدم پیشروی می کردند و این پیشروی ها را حکومت طاغوت هم احساس می کرد و به خاطر توقف همین پیشروی ها و برای کاهش چالش ها و مشکلات ایجاد شده در حکومت طاغوت بود که در نهایت امامان معصوم (ع) را به شهادت می رسانند.
وی ادامه داد: این که بگوییم می توان حکومت اسلامی را بدون زیر ساخت نسبت به نظام اعتقادی تاسیس کرد، حرف کاملا نادرستی است. همه حرکت های امامان و علما معطوف به اظهار و اقامه دین بوده است و اگر به تاریخ مراجعه فرمایید می بینید که علمای ما هم همین طور بوده اند، اما بالاخره در مقام عمل و اجرا محدودیت های مراحل حرکت وجود دارد و جامعه باید به مرحله ای برسد که امکان عقلایی برای تشکیل حکومت اسلامی وجود داشته باشد که در این صورت بر همه علما و هر کسی که توانش را دارد تشکیل حکومت اسلامی واجب است. لذا براساس مقدماتی که ذکر شد این نتیجه را می گیریم که سیر عمومی حرکت علما در مسیر سیاست به معنی پذیرش ولایت الهی با مقتضای هر شرایطی بوده است. البته همه نکات ذکر شده برای مخاطبی است که مساله توحید و تولی به ولایت الهی برای او حل شده و پذیرفته باشد.
علما در پذیرش ولایت الهی اختلاف ندارند
عضو هیات علمی گروه فلسفه جامعة المصطفی العالمیه در ادامه اظهار داشت: پایان تاریخ به معنای فلسفی آن با ایجاد یک حکومت جهانی مدینه فاضله به رهبری ولی الهی است و در این مورد کشور ما نیز در همین مسیر است و سیاست های کلان حاکم بر نظام اسلامی را باید از همین دریچه نگاه کرد و فهمید نظام اولویت در سیاست خارجی یا معاهدات و همکاری های دوجانبه و مانند آن باید برخوردار از همین منطق باشد.
وی در پاسخ به این سوال که امام خمینی(ره) در منشور روحانیت در مورد برخی حوزوی ها نکاتی را بیان کردند که نشان می دهد تفکر دین منهای سیاست در آن زمان نیز پررنگ بوده است، گفت: هنگامی که حضرت امام وارد نجف شدند حوزه نجف پرشور ترین استقبال را از ایشان انجام داد، در حوزه علمیه نجف شاگردان محقق اصفهانی، به عنوان یکی از ارکان حوزه نجف، کاملا رویکرد سیاسی داشتند و آیت الله خویی نیز هنگامی که امام(ره) به حوزه تشریف بردند و دفتر خود را در اختیار ایشان قرار داد. بنابراین متن حوزه هم در نجف و هم در قم با مفاهیم سیاسی اسلام آشنا است و جریان های سکولاریستی در حوزه در اقلیت هستند و بسیاری اوقات در جریان انقلاب کارشکنی میکردند و می کنند.
وی ادامه داد: به طور حتم دشمن در مورد حوزه برنامه ریزی دارد و باید هشیار بود. امام راحل می فرمودند که دشمن تا حد مرجع سازی هم پیش می آید .شاخص نفوذ در حوزه اسلام منهای سیاست یا محافظه کاری است. تعبیر رهبری اینطور است که محافظه کاری قتلگاه انقلاب است.
قائم مقام مرکز تحقیقات حکومت اسلامی مجلس خبرگان رهبری در ادامه با بیان این که علمای اسلامی در پذیرش ولایت الهی اختلاف ندارند گفت: اختلافات میان علما بیشتر در مصادیق و شبهات موضوعیه است یعنی در سیاست دینی چه روشی و چه اولویتی باید به کار گرفته شود اختلافاتی وجود داشته است، اما همگی قبول داشتند که اسلام سیاست است و قبول داشتند که سیاست، ابزار ضروری برای رسیدن به اهداف اسلامی است ولی گاهی افراد در تطبیق مصداق ها دچار اختلاف می شوند و این اختلاف در زمان امام خمینی (ره) نیز اتفاق می افتاد که در حقیقت به دین شناسی بر نمی گردد بلکه این اختلافات به موضوع شناسی و زمان شناسی بر می گردد.
وی با ذکر یک قاعده اصولی به تبیین وجود اخلاف در موضوع شناسی پرداخت و افزود: یکی از ادله ای که برای وحدت ولایت فقیه داریم (یعنی ولی فقیه یک نفر باشد و شورایی بودن آن مناسب نیست) این است که اگر قرار باشد تطبیق کلی و جزیی از ناحیه چند نفر تصدی شود، موجب اختلال نظام می شود و این ضرر زیاد و فاجعه آمیزی دارد. اصل ولایت فقیه مرجع حل اختلاف است. ولایت فقیه است که امت را یکپارچه و متحد می کند.