به گزارش ایرنا، تاسوعا، نهمین روز محرم، از روزهای مهم برای شیعیان در سراسر جهان است. این روز را می توان روز وفاداری نامید چرا که حضرت عباس(ع) که این روز به نام وی است در کنار سه برادر خود به عهدی که با امام حسین(ع) بسته بودند، عمل و جان فدای ولایت کردند.
تاسوعا روزی است که در آن اصحاب حسین سرافرازانه کنار امام و سرورشان ماندند و در این روز شمر با نامهای از طرف عبیدالله بن زیاد وارد کربلا شد که در آن از عمر بن سعد خواسته شده بود یا در برخورد با امام حسین(ع) جدیت به خرج دهد یا فرماندهی لشکر را به شمر واگذار کند.
عمر سعد از واگذاری فرماندهی به شمر خودداری کرد و آماده جنگ با امام حسین(ع) شد. با هجوم لشکریان در عصر این روز، امام حسین(ع) با فرستادن برادرش عباس بن علی از آنها خواست که شب را به آنها مهلت دهند.
همچنین در این روز شمر اماننامهای برای حضرت عباس و دیگر فرزندان ام البنین فرستاد، اما حضرت عباس نپذیرفت.
شیعیان، تاسوعا را روز عباس(ع) به شمار میآورند و آن را مانند روز عاشورا گرامی داشته و به ذکر فضائل و سوگواری در آن میپردازند.
تاسوعا روز عباس است، درست است که حضرت عباس (ع) در روز عاشورا به شهادت رسیده است اما شأن و منزلت وی در میان عاشقان و شیفتگان آن حضرت به حدی است که در روز تاسوعا برای سقای خیمهها و پرچمدار لشگر حسین (ع) تاسوعا عزاداری می کنند.
امروز روز وداع با سقای نینوا، حضرت ابوالفضلالعباس (ع)، آن مظهر ایمان، شجاعت و شهامت و ایثار بود. روزی که زمین و زمان با یاد علمدارکربلای حسینی(ع) به لرزه در آمده و بی گمان خورشید هم شرمسار از ماه بنی هاشم است.
امروز تاسوعای حسینی است و امام حسین (ع) شجاعترین مردان خود را در راه اهداف بزرگ اسلام به آسمان میفرستد تا در میان ملائک قرار گیرد و عطر خوش خونش، نینوا را پُر کند.
امروز مردان و زنان داغدار و شیفته ابوالفضل(ع) بر سینه و سر میزنند، امروز سقای کربلا به عرش ملکوتی میهمان است. امروز صدای عموجان عموجان فرزندان حسین (ع) در غم عباس (ع) به یکباره صحرای نینوا را فرامیگیرد.
عباس (ع) آن قمر بنیهاشم امروز علم کربلا را به عاشورا میسپارد. وی در این روز عشقش را به فرزند علی (ع) و فاطمه (س) خالصانه نشان میدهد، امروز وی میفهماند که شهادت در راه نهضت حسینی، ایمان میخواهد ایمانی که وی در مکتب علی مرتضی آموخته است.
امروز قطع دستان عباس (ع) نشان از برادری و مخلص بودن او به اباعبداللهالحسین (ع) و مکتب آرمانی و ملکوتیاش را دارد.
هر چه در وصف علمدار کربلا بگوییم کم است چرا که وی مظهر ایثار، اقتدار، آزادگی ، وفاداری و برادری است، بی شک عشق به امام حسین(ع) را باید از او آموخت او که خالق تاسوعای حسینی است و با عظمتترین ماه تابان است.
امروز خورشید عاجز از غروب کردن است. امروز بادها نمیوزند، امروز حرکتها ایستادهاند امروز خونها در رگها به خروش آمده و نفسها در سینهها محبوس شده است. امروز نینوا، نینوای دیگری است. امروز جانها بر غم عباس (ع) میتپد. امروز نالهها بر آسمان بلند است. امروز حسین (ع) علمدارش را تقدیم محشر الهی کرد.
تاریخ همیشه گواه است که مردم استان چقدر به حضرت عباس (ع) ارادت دارند و نام ابوالفضل (ع) همیشه در این سرزمین جاودانه است. عشق به حضرت عباس (ع) مثالزدنی است.
تاسوعای حسینی همانند دیگر جای جای این سرزمین پهناور در دیار قومیت ها حس و حال عجیبی دارد، انگار همه چیز از پیش تعیین شده است و تمام مردم پیر، جوان، خرد سال و میانسال به خیابان ها می آیند و نوای "حسین حسین" سر می دهند و بر فاجعه شهادت عباس ابن علی(ع) علمدار سپاه حسین(ع) ناله سر می دهند و هم نوا با آسمان این شهر می گریند.
تاسوعا روز امتحان ورود به عاشوراست، همه اصحاب و یاران حسین(ع) خود را برای امتحان عشق و بندگی آماده می کنند و در این سرزمین هم هریک آمده اند که ارادت خود را به نمایش بگذارند اگر جویای دل هریک از آنها شویم به طور یقین آرزوی کربلا در چنین روزی را در سر می پرورانند.
خوشا به حال آنان که در کربلایند و در بین الحرمین سینه می زنند، حال و هوای دلشان را فقط خودشان می توانند بگویند و بس اما این شب ها، اینجا هم کربلا است و صحرای نینوا مگر نه اینکه در فراق یار و همراه با اهل خیمه های امام حسین(ع) اشک می ریزند و هریک با خود دلی از محبت آورده اند.
بغض های نشسته در گلوی ملتمسِ زیارتت، هر روز تو را می خواند، نگاه کن چگونه با هر بار صدا زدن نام زیبایت، شعله های اشتیاق برای پابوست از وجود گُر می گیرند.
دلهایی که مشتاقانه آقای خوبان را طلب کردند اما پای رفتنشان نبود و سر روی شانه تنهایی خود گذاشتند و اشک حسرت ریختند؛ غافل از اینکه هر دلی که میشکند کافیست تا نام مبارک آقا و سرور شهیدان و علمدارش را به زبان آورند.
پس فقط کافی است در هر شهر و روستا و هر کوچه و خانه ای که حضور داری گوشهای آرام بنشینی و دلت را به بین الحرمین وصل کنی،لحظاتی چشم هایت را ببندی و باز کنی و به فاصله یک پلک زدن، خود را روبروی حرم ببینی، آرام و بی قرار وارد بین الحرمین که شوی «اذن دخول» بخوانی.
از همین نقطه کره خاکی که هستیم، دور و نزدیک سلام و صلوات میفرستیم بر امام خوبیها و چشم امید داریم به نگاه پر مهر و محبت حضرت که جوابی برای سلامهایمان باشد و شفاعت کنند و تا حاجت، حاجتمندان روا شود.
امام مهربانیها، آقای خوبم من هم مانند تمام عاشقانت به نشانه عرض ارادت سر تعظیم فرود میآورم و کبوتر دلم را از دور راهی کربلا و بین الحرمین میگردانم و سلامت میدهم.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ....