وقتی از او خواستم تا یکی از بهترین خاطره های یکی دو هفته خود را تعریف کند، گفت اینجا یعنی مسیر کربلا همه اش خاطره است. مثلا نحوه مهمان نوازی طایفه های مختلف عراقی. حاج آقای بهشتی را می گویم روحانی جوان و فعال در مسجد امام علی(ع) واقع در یک سه راهی؛ آن هم یک سه راهی که یک راهش به حرم امیرمومنان(ع) و راه دیگر آن به مسیر پیاده روی اربعین و به کربلا ختم می شود. در این مسجد روزانه هفت هزار برادر و سه هزار خواهر زائر می توانند بیاسایند و خستگی از تن به در کنند و برای رفتن به حرم حضرت امیر(ع) غسل زیارت کنند.
وقتی بدن های خسته و کوفته خود را پس از ساعت ها نشستن در ون های عراقی و عبور کردن از روی پستی بلندی های جاده های زرباطیه یعنی همان شهر مرزی مهران خودمان تا کاظمین و از کاظمین تا سامرا و از سامرا تا نجف در آن گرمای بالای ۵۰ درجه به مسجد امام علی(ع) می رسانیم و با پذیرایی گرم خادمان حسینی روبرو می شویم، خستگی راه را فراموش می کنیم و دوست داریم ساعت ها در این مسجد خنک استراحت کنیم و از فضای معنوی و فرهنگی آن لذت ببریم؛ مسجدی که فکر همه چیز را کرده بودند؛ از وای فای پرسرعت و شارژر گوشی همراه گرفته تا حمام و مسابقه هایی برای کودکان.
وقتی به مسجد امام علی(ع) رسیدیم، نماز جماعت به پایان رسیده بود و امام جماعت بر فراز منبر رفته بود تا برای نمازگزاران سخنرانی کند؛ آن هم چه نمازگزارانی! یکی بعد از نماز بر روی پتوی خود وِلو شده بود، یکی با گوشی همراه خود وَر می رفت، دیگری با دوستش مشغول صحبت شده بود و یکی دیگر هم درحالی که دراز کشیده بود، چفیه را انداخته بود روی صورتش تا استراحتی کند و ساعتی بعد که هوا کمی خنک تر می شود، پاشنه های کفشش را وَر بکشد و در مسیر پیاده روی قرار گیرد. آن عده ای هم که هنوز به زیارت امیرمومنان(ع) نرفته بودند، منتظر پایین آمدن خورشید و کاهش گرمای نجف بودند تا مبادا گرمازده شوند.
وقتی سخنران، صحبت های خود را شروع کرد، با خود گفتم این روحانی جوان چگونه می خواهد در این جمعیت چند هزار نفری که هر کسی ساز خودش را می زند، حق سخن را ادا کند! حجت الاسلام عبدالمجید بهشتی یکی از ۲۷۰ خادمی است که از تهران راهی نجف شده تا در قالب موکب احباب الزهرا(س) به زائرانی که برای استراحت به مسجد امام علی(ع) می آیند، خدمات ارائه کنند؛ یکی به عنوان سخنران، یکی مداح، یکی انتظامات، دیگری آشپز و به قول قدیمی ها یکی هم چای ریز و کفش جفت کن. همه این هماهنگی ها هم با پسر آیت الله حکیم صورت گرفته که مرقد جدش نیز در این مسجد قرار دارد.
بهشتی در سخنرانی خود ابتدا به طرح ۲ سوال شرعی پرداخت و گفت جواب سوال اول را می دهد ولی نمازگزاران تا پایان سخنرانی فرصت دارند پاسخ سوال دوم را بگویند و جایزه ای هم بگیرند. سوال اول این بود که یک مسافر در چه مکان هایی می تواند نمازهای شکسته خود را کامل بخواند و پاسخ را هم اینگونه مطرح کرد که مسجد الحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه و حرم امام حسین(ع) می توانیم نمازهای دو رکعتی را کامل بخوانیم. اما سوال دوم او این بود که کدام نماز واجب است که در هر رکعت آن یک تشهد خوانده می شود.
بهشتی پس از طرح این سوال به موضوع زیارت پرداخت و گفت ملاک قبولی زیارت، فقط اشک چشم نیست. اگر هنگام زیارت اشک چشم نداشتید ولی بعد از زیارت حس خدمت به شما دست داد، بدانید زیارت شما قبول شده است. او به برخی آداب زیارت هم اشاره کرد و از آفت کبر در زیارت هم سخن گفت و گفت هنگام درآغوش گرفتن ضریح امامان، مراقب حق الله باشید و حق الناس را هم رعایت کنید. بهشتی به شکلی هنرمندانه به فلسفه صلوات بر محمد و آل محمد(ص) اشاره کرد و در میان سخنرانی برای این که ببیند حواس چند نفر از پامنبری هایش جمع است به بهانه بیان آداب صلوات فرستادن، از آنان صلوات می گرفت.
یک مداح پس از سخنرانی بهشتی به ذکر مصیبت پرداخت و با پایان یافتن مراسم، گروهی از جوانان برای پاسخ دادن سوال شرعی در کنار بهشتی نشستند. هر کسی پاسخی داد و در نهایت دو نفر پاسخ صحیح دادند که نمازگزاری که به رکعت دوم نماز جماعت رسیده باشد، در هر رکعت یک بار تشهد را می خواند. بهشتی تا رسیدن جایزه، به هر یک از پاسخ دهندگان یک شکلات داد تا دهانشان را شیرین کنند و زمانی که جایزه اصلی رسید، به هر کدام یک تصویر کوچک هنری (پیکسل) با عکس حاج قاسم و ابومهدی هدیه داد. با این حال حرف های جوانان ادامه داشت و نیم ساعتی طول کشید تا این جمع متفرق شوند.
از بهشتی خواستم تا از زیبایی های پیاده روی اربعین سخن بگوید که گفت: در مسیر هنگامی که از مهران می آمدیم بیش از ۳۰ موکب از طوایف مختلف عراقی برای ما سرعت گیر بودند. تصور کنید با خودرو در حال حرکت هستید و با سرعت به سمت مقصد می روید و ناگهان به یک سرعت گیر می رسید. آنجاست که اعصاب شما خورد می شود ولی این سرعت گیرها همه اش عشق است. آن موکب دار عراقی اجازه حرکت نمی دهد و می گوید من هم می خواهم در ثواب زیارت شما شریک شوم. محبت های زائران نسبت به یکدیگر مثل شریک کردن دیگران در غذا و سفره و امکانات از زیبایی های این پیاده روی است.
او پلی میان پیاده روی اربعین و ظهور امام زمان(عج) زد و گفت: گویی زمینه سازی ظهور در اینجا شکل می گیرد؛ به گونه ای که جیب انسان با جیب دیگران تفاوتی نمی کند. در گذشته وقتی این حدیث را می شنیدیم که در هنگام ظهور امام زمان (عج) انسان ها دست در جیب یکدیگر می کنند و کسی هم ناراحت نمی شود، می گفتیم مگر چنین چیزی ممکن است ولی اربعین این معادلات را به هم می زند و در اینجا می توان ایثار و از خودگذشتگی را لمس کرد.
بهشتی به یک نکته مهم هم اشاره کرد و گفت: کسی که اربعین نیامده باشد، هر قدر هم پیاده روی را توصیف کنید، نمی تواند به درستی درک کند و متوجه شود و شاید قطره ای از دریا را ببیند درحالی که باید به این اقیانوس بیاید و ببیند. وی به آیه ۱۴۸ سوره بقره اشاره کرد و گفت: فاستبوا الخیرات یک مصداق عملی در پیاده روی اربعین دارد. گاهی یک موکب دار مشغول پذیرایی است و یکی از بالاترین کارها خدمت کردن به زائران حسینی است ولی ما افرادی را در پیاده روی اربعین می بینیم که خیلی زرنگ هستند و زمانی که یک موکب دار خسته می شود، برای او یک لیوان چای یا آب می آورد؛ یعنی به خادم امام حسین(ع) خدمت می کند.
او از پیاده روی اربعین به عنوان یک ظرفیت فوق العاده یاد کرد ولی به این نکته هم اشاره کرد که اگر حواسمان به این نعمت نباشد و از آن مراقبت نکنیم، ممکن است منشا بخشی از انحرافات باشد. وقتی از او خواستم مثالی از انحراف ها بزند، به خلف وعده ها اشاره کرد و گفت مثلا قرار می گذاریم که بعد از زیارت، فلان ساعت در فلان نقطه حاضر شویم ولی چون به صورت کامل زیارت نکرده ایم، خودمان را توجیه کنیم که اگر مقداری هم دیرتر شد ایرادی ندارد. به هر حال اگر بخواهیم نعمت اربعین پایدار بماند، باید پاسدار امر به معروف و نهی از منکر باشیم.
وی امر به معروف و نهی از منکر را نیازمند فرهنگسازی دانست ولی به این نکته هم اشاره کرد که باید درمواردی هزینه کرد و این، هنر نیست که بدون هزینه کردن امر به معروف یا نهی از منکر کنیم. امام رضا (ع) فرمود دین لقلقه زبان برخی افراد است و هنگامی که منافع آنان در خطر قرار گیرد، دینداری را کنار می گذارند. مساله این است که در این شرایط می خواهیم هزینه کنیم و به قول بزرگان گاهی برای دین، باید پول داد و گاهی باید جان و گاهی باید آبرو داد. بر همین اساس برخی این چالش را مطرح می کنند که اگر در عاشورا حضور داشتید، آیا حاضر بودید جان و مال و آبروی خود را بدهید و از امام خود محافظت کنید. عاشورا و کربلا تکرار می شود و حکم امام زمان (عج) هم مشخص است که فرموده امر به معروف کنید ولی آیا حاضریم جان و مال خود را بدهیم؟
این خادم زائران حسینی به سخنرانی خود هم گریزی زد و از آن به عنوان یک مثال کمک گرفت و گفت: در هیچ جایی از دنیا پیدا نمی کنید که هنگام سخنرانی، مستمع دراز کشیده باشد و کوله را زیر سر خود گذاشته باشد. چون همه این کار را بی ادبی و بی احترامی می دانند ولی اینجا چنین ضابطه ای وجود ندارد. در اعتکاف هم شبیه چنین صحنه ای وجود دارد ولی این از جذابیت های پیاده روی است که سخنران ناراحت نمی شود که چرا شنونده خوابیده است. در واقع صدا به گوش شنونده می خورد و ممکن است یک روایتی را یاد بگیرد.