به گزارش خبرنگار ایرنا، تاریخ دوران جنگ تحمیلی سراسر با رشادت و از خودگذشتگی رزمندگان اسلام نوشته شده است در این جنگ نابرابر و تهاجم سنگین دشمن، سربازان و فرماندهانی بودند که تمام توان خود را برای حفظ این آب و خاک به کار گرفتند.
جنگ تحمیلی و دفاع رزمندگان در پاسداری از کیان ایران اسلامی، برگ تاریخی زرینی در تاریخ این مرز و بوم است که علاوه بر اینکه در تاریج جنگ های نوین جهان کمنظیر است، خود تئوری تازهای در زمینه جنگ به شمار می رود که تنها با رشادت و ازخودگذشتگی رزمندگان اسلام رقم خورد.
سروان «جعفر ایازی» یکی از فرماندهان دوران جنگ تحمیلی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز فرماندهی حفاظت از ۶۵ کیلومتر از نوار مرزی شلمچه تا کوشک را بر عهده داشت و در ۳۱ شهریور در این مرز به همراه نیروهایش توانست حمله سنگین دشمن را متوقف و علاوه بر صدمات سنگین به نیروهای دشمن، ۱۷ نفر از نیروهای عراقی را نیز که جزو نخستین اسرای عراقی بودند، دستگیر کند.
وی در عملیات فتح خرمشهر نیز حضور داشت و در طول جنگ تحمیلی بیش از سه سال به عنوان فرمانده گروهان و فرمانده گردان در جبهههای نبرد حق علیه باطل خدمت کرد و از جانبازان دوران جنگ است.
سروان جعفر ایازی متولد سال ۱۳۲۷ مهاباد است و در سال ۱۳۵۰ پس از اخذ دیپلم ریاضی وارد دانشکده افسری و در سال ۱۳۵۳ با اخذ درجه ستوان دومی در ارتش مشغول خدمت شد و در آن دوران به عنوان نیروهای نوهد (نیروی ویژه هوابرد) دورههای مختلفی از پیاده نظام تا سقوط آزاد و چتربازی را با موفقیت سپری کرد.
خبرگزاری ایرنا به مناسبت هفته دفاع مقدس گفت وگویی با این فرمانده دوران جنگ تحمیلی به شرح زیر انجام داده است:
ایرنا: نخستین روز جنگ تحمیلی در کدام منطقه حضور داشتید و آغاز جنگ در این منطقه چگونه بود:
سروان ایازی: پس از فارغ التحصیلی از دانشکده افسری به عنوان نیروهای نوهد (نیروی ویژه هوابرد) مشغول خدمت شدم و برای اینکه این نیرو جزو نیروهای مهم و حساس بود و نیاز به مهارتهای خاص داشت دورههای مختلفی از پیاده نظام تا سقوط آزاد و چتربازی، خنثی سازی مهمات و انواع بمبها را فرا گرفتم.
در سال ۱۳۵۸ کمی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فرماندهی حفاظت از ۶۵ کیلومتر از نوار مرزی شلمچه تا کوشک را برعهده گرفتم و در این منطقه مرزی ۳۲ دژ هر کدام به فاصله حدود سه کیلومتر از هم فاصله داشتند، ساعت حدود ۹ و ۳۰ دقیقه صبح بود که گروهبان علی پور مسوول دژ ۲ در پیامی اعلام کرد نیروهای عراقی مشغول برداشتن سیمخاردارهای نوار مرزی خود هستند و من دستور دادم اگر نیروهای عراقی به سیمخاردارهای مرز ایران هم دست زدند، سریع اعلام کنید.
حدود ساعت ۱۰ صبح بود که گروهبان علی پور دوباره پیامی فرستاد که نیروهای عراقی مشغول جمعآوری و کنارزدن سیمخاردارهای مرز ایران هستند و پس از شنیدن این خبر از دژ مرکزی به سمت دژ شماره ۲ همراه با ۱۶ قبضه توپ ۱۰۶ حرکت کردیم.
حدود ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه نیروهای عراقی که با آرایش نظامی «L» وارد خاک ایران شدند، پس از پیشروی حدود ۳۰۰ متر در خاک ایران و مشهود شدن تجاوز نظامی، از دژ ۲ ما هم برای توقف آنها عملیات دفاعی را شروع کردیم.
دشمن بعثی در این تجاوز با ادوات نظامی سنگین و تانکهای «T72» پیشروی را آغاز کرد و به نیروها دستور دادم که برای منهدم کردن این تانکها تنها از توپ ۱۰۶ استفاده کنند چون آر.پی.جی اثری بر روی این نوع تانکها نداشت.
سرانجام در یک نبرد قهرمانانه توانستیم حرکت دشمن را متوقف کنیم و دشمن پس از قبول شکست تعدادی از نیروهایش کشته و یا فرار کردند و اولین دسته از نیروهای متجاوز عراقی را در این منطقه اسیر کردیم.
یکی از نیروهای اسیر عراقی سرگرد «نقیب» نام داشت و در بازجویی که از وی انجام دادم گفت که ما نیروهای گارد صدام هستیم و قرار بود ۲ ساعت پس از پیشروی در خاک ایران خرمشهر را فتح کنیم و هم اکنون خبرنگاران داخلی و خارجی در بصره منتظر اعلام این خبر هستند اما ما تصور چنین مقاومتی از نیروهای ایرانی نداشتیم.
ایرنا: با اسرای عراقی چکار کردید؟
سروان ایازی: در این نخستین روزهای جنگ دشمن هجمههای زیادی در مورد سقوط شهرهای مرزی پخش کرده بود و بسیاری از اهالی شهرهای مرزی قصد خروج و ساکن شدن در سایر مناطق را داشتند و ما برای مقابله با این هجمه ها و فشارهای روانی، این اسرای عراقی و به همراه بخشی از ادوات منهدم شده را در یکی از خیابان های خرمشهر به نمایش گذاشتیم و سپس اسیران منتقل شدند.
ایرنا: در نخستین روز جنگ دشمن حملات هوایی گستردهای در مناطق مرزی و عمقی کشور انجام داد، در این روز آیا خسارتی به نیروها و خانوادههای آن در مناطق مرزی وارد شد؟
سرهنگ ایازی: حدود ۲ روز قبل از شروع حمله عراق به ایران، با توجه به احتمال شروع درگیری خانههای سازمانی در این مناطق که خانوادههای درجه داران و پرسنل ارتش در آن ساکن شده بودند، تخلیه شد و دشمن در نخستین حمله هوایی تمام این خانهها را بمباران کرد و خوشبختانه با تدابیر صورت گرفته این حملات خسارت جانی نداشت اما تمام اسباب و اثاث خانههای ما از بین رفت و تاکنون هم غرامتی از این لحاظ به ما پرداخت نشده است.
ایرنا: چند سال در طول جنگ تحمیلی در جبهه حضور داشتید؟
سروان ایازی: در سال ۱۳۵۹ در منطقه شلمچه بودم و پس از آنکه از ناحیه مهره پشت زخمی شدم به بیمارستانی در اصفهان منتقل و پس از بهبودی دوباره به جبهه برگشتم و تا سال ۱۳۶۲ به مدت سه سال در جبههها حضور داشتم.
در این مدت در عملیاتهای زیادی از جمله جنگ ۳۴ روزه خرمشهر، تنگ جذابه، عملیات دوب هوران، فتح المبین و آزادسازی خرمشهر حضور داشتم.
در طول جنگ ۵۶ دستگاه تانک و نفربر عراقی را منهدم کردم و از بسیاری از این ادوات منهدم شده عکس گرفتم.
ایرنا: شما از جمله فرماندهانی بودید که در طول خدمت مستند و عکسهای دوران خدمت را حفظ و آن را به عنوان کتاب مکتوب کردید، تا حالا چند کتاب از خاطرات تان منتشر شده است؟
سروان ایازی: من از همان دوران ابتدای خدمت با استفاده از یک دوربین عکاسی ۱۳۵ از بسیاری از صحنههای حضور در جبهه و موفقیتهای سربازانم عکس گرفتم و آرشیو عکس بسیاری خوبی از آن دوران دارم.
نخستین کتابم با عنوان «رزم آوران خرمشهر» چاپ شد و کتاب دوم هم با عنوان «از نوهد تا خرمشهر» شامل ۳۰۰ صفحه خاطرات جنگ و ۷۰ قطعه عکس از مناطق جنگی منتشر شده است و امسال نیز کتاب سوم به نام «ناگفتههای رزم خرمشهر» که شامل ۲۸۵ صفحه است در آن حقایق و ناگفتههای از جنگ بیان شده و در هفته دفاع مقدس رونمایی میشود.
در بخشی از کتاب از «نوهد تا خرمشهر» آمده است: «هیچکس نمیتواند جنگ را توجیه کند. جنگ نتیجه عملی افکار شوم و پلید سیاستمداران زورگو و استثمارگر است که تحمیل میشود و تاوان آن را افراد بیگناه میپردازند. تنها توجیه جنگ در دفاع است. اگر روزی بر حریم و ناموس و خاک وطن تجاوز شود، جنگ تحمیلی شود و از حرام و مکروه به واجب در میآید. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از این نوع جنگهاست».
ایرنا: شیرین ترین خاطره دوران جنگ برای سروان ایازی چیست؟
سروان ایازی: در عملیات فتح خرمشهر به عنوان فرمانده دژ ۱۵۱ دومین واحدی بودیم که به همراه سربازانم وارد خرمشهر شدیم، نیروهای عراقی در بسیاری از خیابان های این شهر با زبان عربی نوشته بودند که «ما آمدیم و تا اینجا ماندگار شویم» ما نیز پس از فتح این شهر و پاکسازی نیروهای عراقی در زیر مطالب نوشته عراقی می نوشتیم «ما آمدیم، شما یا فرار کردید یا کشته شدید یا اسیر شدید» و این شیرین ترین خاطره من در دوران جنگ تحمیلی است.
ایرنا: در مورد تلخ ترین خاطره تان در دوران جنگ تحمیلی هم بفرمایید؟
سروان ایازی: دوران جنگ تحمیلی هر روزش برای ما خاطره بود و در طول این جنگ چند بار زخمی شدم و هر بار پس از بهبودی به منطقه بر میگشتم اما تلخ ترین خاطره من در عملیات رمضان در سال ۱۳۶۱ بود که برنامه ریزی برای فتح بصره انجام شده بود و ما اطلاعات بسیار کمی در زمینه مسیر در خاک دشمن داشتیم.
در این عملیات با پمپاژ آب کارون دریاچه مصنوعی و مثلثی شکلی درست کرده بود که امکان انتقال ادوات نظامی را از ما سلب کرد و از طرفی دیگر آتش سنگینی در مسیر تردد نیروهای ما با انواع خمپاره و توپخانه به راه انداخته بود.
در این عملیات ما شهدای زیادی دادیم و شهادت سه فرمانده شامل شهید داود عیوضی علی لو، شهید اسماعیل زارعیان و شهید داود مرتضوی در یک روز، آن را به تلخ ترین خاطره دوران دفاع مقدس تبدیل کرد.
در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ رژیم بعثی عراق با تصمیم و طرح قبلی و با هدف برانداختن نظام نوپای جمهوری اسلامی جنگی تمام عیار را علیه ایران اسلامی آغاز کرد؛ به همین مناسبت در تقویم جمهوری اسلامی اسلامی ۳۱ شهریور تا ۶ مهر به عنوان هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است.
جنگ تحمیلی به مدت هشت سال طول کشید که طی آن بیش از ۱۸۸ هزار نفر از مردم ایران شهید شدند؛ که از این تعداد ۱۷۱ هزار و ۲۳۵ نفر در جبهه های جنگ و ۱۶ هزار و ۷۰۸ نفر بر اثر حملات هوایی و توپخانه ای دشمن به شهرها و مناطق مسکونی به شهادت رسیده اند.
مهاباد در جنوب آذربایجانغربی واقع شده است.