از کنار ما رد میشوند و به ما تنه میزنند، بعضیها هم که حواسشان نباشد عصایم را روی زمین میاندازند، شاید عذرخواهی کنند و شاید با عبارت "مگه کوری" راهشان را ادامه دهند .
مسیرمان را ادامه میدهیم و بهجای فکر کردن به کارهایمان مثل هرروز به مسیر رفتوآمد، این بزرگترین مشکلمان فکر میکنیم؛ یعنی امروز چه چیزی جلوی پای ما وجود دارد، یک موتور، ماشین، رِگال مغازهداران یا یک گودبرداری غیراستاندارد دیگر .
عصای سفید عجله نکن، هنوز مانده تا به مقصد برسیم، باید فکر کنیم از این پیادهروها از کدام خطوط زردرنگ گمراهکنندهاش که مثلاً مخصوص ما طراحیشده است عبور کنیم، میدانم خیلی از این خطوط قابلتشخیص نیست چون بارنگ جداشده که ما نمی تونیم آن را ببینیم.
البته به گمانم محلههای بالای شهر اوضاع بهتری از محله ما داشته باشند، ایستگاه اتوبوسی با تابلوی هشدار مشخص برای مسافر معلول و پیادهروهایی با سنگفرشهای مشخص که بتوانند این خط را از میان سنگفرشهای معمولی تشخیص دهند.
عصای سفید، میدانم دلت میخواهد روی خطوط موازی زردرنگ که نشان از ادامه دادن مسیر است حرکت کنی، آرزوی یک مسیر بدون مانع برای ما حسرت شده است و میدانم دوست داری با لمس موزاییکهای زرد سکهای که مسیرش به جوی آب یا خیابان ختم میشود از من محافظت کنی ولی بارها شده است که به جوی افتادیم یا با سروصدای مردم نجات پیدا کردیم.
از مردم میپرسم که آیا شما میدانید این موزاییکهای زرد برای چیست؟، "برای تردد موتورسواران در روزهای برفی"، " مسیر مخصوص دوچرخهسواران " و جوابهایی که یکی از آنها مربوط به نابینایان نبود، راستی چرا؟ زیرا آگاهی ندارند، زیرا تابلویی برای اطلاعرسانی نیست و هزاران چونوچراهای دیگر.
ساختوسازهای غیر کارشناسی پیمانکارها که با یک گودبرداری، رنگ و جنس موزاییکها را عوض میکنند و یا نمیدانند این رنگ و تفاوت موزاییکها برای چیست، بیتوجهی برخی از عابران، نبود امکانات ورزشی و تفریحی برای معلولان و مشکل استخدامی، عجب معضلی برای ما شده است.
قانون عصای سفید میگوید که وقتی یک نابینا برای عبور از خیابان عصای خود را بهصورت افقی بالا میبرد در حکم چراغقرمز و دستور ایست پلیس برای رانندگان است پس باید برای عبور فرد نابینا توقف کرد ولی این قانون هم مثل برخی از قانونهای حمایت از معلولان ضمانت اجرایی کمی دارد.
عصای سفید! بازهم درد دل شبانهروزی ما شروع شد، توقف خودروها در معابر و ایستگاهها ، داربستهای فلزی ناامن بدون علامت هشدار، احترام نگذاشتن به حریم شخصی ما، حتی بدون اجازه دست ما را میگیرند و از خیابان عبور میدهند، اینها همه بسیار آزاردهنده است، ایکاش این توجه موقع سوار و پیاده شدن از وسایل نقلیه و آسانسورها بود، ایکاش ترحم بیجا نبود.
من و عصای سفیدم بچگی نکردیم، حتی ذوق خرید لباس شب عید را هم نداشتیم زیرا جایی برای بازی نداشتیم، بعضی از خانوادهها و بچهها به بودن ما اعتراض میکردند و بعضی هم اجازه بازی میدادند، راستی چرا اینقدر ما برای استفاده از امکانات، خدمات و مبلمان شهری باید اجازه میگرفتیم که کسی ناراحت نشود درحالیکه ما هم حق داشتیم و داریم.چرا ما باید شبها بیرون میآمدیم تا در تنهایی شهر را بگردیم و خرید کنیم و یا حتی از وسیلههای بازی پارکها استفاده کنیم.
صدای خانم مدیر مدرسهای که هرروز از جلوی آن سوار اتوبوس میشوم، لحظهای حواسم را از دغدغه روزانه جدا میکند، صدایی که از بلندگو طنینانداز میشود: " بچهها امروز روز جهانی نابینایان یا همان عصای سفید است، خیلی از آنها با درس خواندن استاد، وکیل، مهندس و یا حتی آهنگساز شدند، یادتان باشد آنها هم مثل ما حقدارند از حقوق شهروندی برخوردار باشند، یادتان باشد در مسیر عبور آنها در پیادهروها که بارنگ زرد مشخصشده تردد نکنید زیرا این مسیر مخصوص آنهاست که متوجه بشوند راه ادامه دارد یا نه و از همه مهمتر بچهها، رنگ عصای سفید و قرمز نشاندهنده این است که فرد هم ناشنوا و هم نابیناست پس ما باید بیشتر بهحق و حقوق آنها احترام بگذاریم ".
میشنوی عصای سفید، میشنوی؟ امروز یک نفر به فکر ما بود، یک نفر بدون هزینه و جلسههای آنچنانی بدون نتیجه از ما گفت و به دیگران هم گفت. میشنوی؟ من و عصای سفیدم به نشانه قدردانی در کف پیاده رونوشتیم : " خوشحالیم که ما را دیدید، با تشکر، من و عصای سفید". ۲۳ مهرماه مصادف با ۱۵ اکتبر به نام روز ایمنی عصای سفید نامگذاری شده است، در این روز فعالان امور نابینایان تلاش میکنند تا آن را بهعنوان سمبل هویت اجتماعی این افراد معرفی کنند. سازمان آموزشی، علمی، فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و شورای جهانی نابینایان در سال ۱۹۵۰ میلادی در جلسهای مشترک، قانون عصای سفید را تصویب کرد.
در این قانون همه حقوق اجتماعی فرد نابینا بهعنوان عضوی از یک جامعه متمدن باهدف ﺗﻮﺟﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ رفع ﻣﺸکل این قشر و اﯾﺠﺎد محیطهای ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای استفادهکنندگان از ﻋﺼﺎی ﺳﻔﯿﺪ، انعکاس یافته است.
طبق آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی (Who) حدود ۴۵ میلیون نفر نابینا در دنیا زندگی میکنند و هرساله یک تا ۲ میلیون نفر به این آمار افزوده میشود، زیرا در هر ثانیه پنج نفر و در هر دقیقه یک کودک در دنیا نابینا میشود.
حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نابینای مطلق و حدود ۶۰۰ تا ۶۵۰ هزار کمبینا در کشورمان زندگی میکنند.