به گزارش خبرنگار ایرنا، انگار از سرشت، پیوندی ناگسستنی با امام زمانش داشت، نیمه شعبان ۱۳۳۷ دیده به دنیای فانی گشود و نیمه شعبانی دیگر در ۱۳۶۶ با زینت شهادت به دیدار معشوق شتافت.
او پس از پایان تحصیلات مدرسهای قصد رفتن به دانشگاه کرد، اما سال ۵۶ برای او همانند بسیاری از همرزمانش اوج فعالیت علیه رژیم پهلوی بود؛ این جوان ۱۹ ساله از نیروهای بسیار فعال و مبارزی بود که در شعار نویسیها ، تعویض تابلوها، نوشتن نام شهدا بر خیابانها ، تکثیر نوار و اعلامیههای امام و هر تلاشی برای پیروزی انقلاب اسلامی در فارس نقشی پررنگ داشت.
به شهرهای مختلف میرفت و با کوله باری از عکس امام و اعلامیههای انقلابی برمیگشت؛ او پس از پیروزی نیز پای کار انقلاب ماند و ابتدا در گروه حفاظت مشغول شد، از اولینهایی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لار تشکیل داد و بنیانگذار کمیته امداد اما خمینی این شهر بود.
جهاد و تلاش خالصانه از خصلتهایی بود که شعبانعلی عفیفه از جوانی با خود داشت؛ خانههای بسیار برای مستضعفان شهرش ساخت؛ تا نیمههای شب مصالح حمل میکرد، برق کشی میکرد و با این همه توقعی برای مزد یا حتی سپاسگذاری نداشت.
این جوان جهادی برای کمک به آبادانی به بیشتر روستاهای لارستان رفت و سه ماه نیز افتخاری برای سر وسامان دادن و برقراری نظم در لار مشغول شد.
از کلاسهای درس فنی تا جبهههای معرفت
شعبانعلی عفیفه در سر هوای تحصیل و دانشجویی داشت؛ برای همین پس از انقلاب فرهنگی برای ورود به دانشگاه آزمون داد و در رشته امور فنی و کشاورزی وارد دانشگاه اردبیل شد.
او در همان دوره دانشجویی نیز به گفته خود بارها به جبهههای جنگ تحمیلی رفت؛ در یکی از خاطرات خود نوشته بود: "بنده دانشجوی رشته امور فنی و کشاورزی دانشگاه اردبیل هستم و بعد از آن هم اگر خدا قبول کند تا کنون ۱۲ بار به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شده ام و فردا نیز برای سیزدهمین بار راهی جبهه هستم".
روحیه دفاع از همان ابتدا با شروع تحریکات ضد انقلاب در کردستان به همراه شهید مفید به کردستان رفت و با شهید چمران در سرکوب آشوبگران همکاری داشت و اسفند ماه ۱۳۵۹ عازم جبهه مریوان شد.
نظم مثالزدنی شعبانعلی عفیفه در جبهههای جنگ زبازد شده بود و همرزمان سپاهیاش به مزاح میگفتند: " شعبان نماینده ارتش در سپاه است"؛ این دانشجوی نستوه معتقد بود که میخواهیم بجنگیم باید نظم را رعایت کنیم .
همین روحیه نظم، ایستادگی و جهاد بود که سبب شد شهید صیاد شیرازی او را در عملیات رمضان به عنوان فرمانده گروهان شلمچه منصوب کند.
آرزوی جانبازی پیش از شهادت
شعبانعلی عفیفه در ۲۶ سالگی ۱۳ بار به جبهههای جنگ رفته بود؛ میگفت: ابتدا جانبازی را از خدا خواستهام و در آخر شهادت را، چون دوست داشتم احساس ابوالفضل (ع) در وجودم باشد.
این جوان خستگی ناپذیر و کوشا عاقبت پس از سالها حضور در جبهه و در حالیکه مسئولیت معاونت گردان را بر عهده داشت نیمه شعبان ۱۳۶۶ در شلمچه آسمانی شد.
او یکبار در خاطراتش نوشته بود هیچگاه بدون شور و مشورت از خداوند (استخاره) به جبهه نیامده ام و همیشه تابع دستورات اسلام و تحت امر مرجع تقلید امام خمینی بوده ام".
۲ توصیه دانشجوی شهید به هموطنان دیروز، امروز و فردا
او در وصیت نامه خود، خطاب به پدر و مادرش نوشته بود: من شهادت را دوست دارم و با جان و دل پذیرای آن هستم و از آن با آغوشی گرم استقبال می کنم ... این جمله و حرف امام را فراموش نکنید که فرمودند آن روز خوب را جزو زندگانی خود بدانید که در حال مبارزه در جبهه حق علیه باطل هستید".
شعبانعلی عفیفه در ادامه ۲ توصیه نیز برای همه هموطنانش داشت و نوشت: "ای هموطن برای زنده کردن ارزشها و شناخت حقیقت معنوی، بیشتر به قرآن مراجعه کنید و نهج البلاغه را از یاد نبرید و یاد شهدا را گرامی بدارید".