همدان- ایرنا- یک سازگر و نوازنده تار معتقد است: یک نوازنده حرفه‌ای هیچگاه نمی‌تواند یا یک ساز بی‌کیفیت هنر خود را ارائه دهد و با اطمینان خاطر بیشتر یک صدای باکیفیت از اثر موسیقی خود به نمایش بگذارد و امروز به واسطه ورود غیرحرفه‌ای عده‌ای به این عرصه، به هنر سازگری لطمه وارد شده است.

به گزارش ایرنا؛ «مهران رشیدی» هنرمندی حرفه‌ای است که از سال ۱۳۷۲ و سنین نوجوانی ذوق و اشتیاق خود را به هنر بروز و ظهور داد و با وجود مخالفت پدرش، هیچگاه دلسرد نشد و امروز در جایگاه خود یک نوازنده تار و سازگر حرفه‌ای به شمار می‌رود و برای ماندگاری هنر تارسازی جنگید.

کار هنری خود را نزد پدرش که او نیز استادی چیره‌دست در تارسازی است، شروع کرد و بیشتر اوقات فراغتش را در کارگاه پدر می‌گذراند، به گفته مهران، زمانی که پدرش برای کاری به تهران رفته بود، با همان هنری که از دستان پدر فرا گرفته بود، کاسه ساز را تیشه‌کاری کرد و قالب را تراشید و این شد نخستین هنر سازگری «مهران رشیدی».

در حال حاضر ملایر بیش از ۳۰۰ کارگاه سازگری دارد، هنرمندانی که سال‌هاست در گوشه کارگاه خود، جان سخت چوب را جلا می‌دهند و در نهایت می‌شود تار، سه تار، کمانچه و آلات موسیقی اصیل ایرانی که با خلاقیت نوازندگان این مرز و بوم بر جان و دل عاشقان هنر نقش می‌بندد و نام و آوازه‌اش می‌شود «قطب تارسازی ایران».

خانواده رشیدی از آن دست هنرمندان مطرح ایرانی هستند که هنر تارسازی نسل به نسل در این خانواده منتقل شده تا امروز که به دست «مهران رشیدی» و ۲ برادرش فرزندان این پیشکسوت تارسازی ملایر رسیده و هنر دست او امروز در دست بزرگان موسیقی ایرانی هنرنمایی می‌کند، به همین دلیل گفت و گویی صمیمی با این هنرمند مطرح ملایری داشتیم که در پی می‌خوانید:

ایرنا: از شروع کارتان بگویید و اینکه چرا حرفه پدرتان را ادامه دادید؟

رشیدی: از کودکی به هنر دست علاقه زیادی داشتم، همیشه به دست پدرم نگاه می‌کردم تا کار را یاد بگیرم، زمانی که در کارگاه نبود و یا استراحت می‌کرد، به کارگاه می‌رفتم و بدون اجازه شروع به کار می‌کردم، پدرم خیلی موافق این نبود که من هم حرفه او را ادامه دهم و تاکید می‌کرد درسم را بخوانم.

یادم می‌آید وقتی کلاس سوم راهنمایی بودم و پدرم مجبور بود برای کاری به تهران برود، کاسه ساز را تراشیدم و آماده کردم، وقتی پدرم برگشت و کاسه ساز را دید، شاگردش گفت این ۲ روز که شما نبودید مهران آن را درست کرده، پدرم متعجب شد و گفت: از این کار دیگر چه چیزی بلدی؟ گفتم من همه کار را بلدم و از همین زمان بود که پدرم فضا را برای من مهیا کرد تا سازگری را به طور کامل بیاموزم، به شرط آنکه به درسم لطمه نزد.

با اعتماد به نفسی که پدرم به من داد، ساز را تا مرحله انتهایی درست کردم، البته می‌خواست من را محک بزند، هیچ وقت یادم نمی‌رود زمانی‌که مشتری برای خرید سازهای پدرم آمده بود، پدرم ساز من را نیز به خریدار نشان داد و بعد از تست کردن ساز، با همان قیمت معمول روز، ساز من را هم خریدند که باعث تشویق بیشتر من شد تا برای ادامه کار مصمم شوم.

وقتی دیپلم گرفتم به اندازه‌ای این شغل برای من جذاب و مهم شده بود که تمام وقتم را برای ساخت تار و نوازندگی گذاشتم و طی این ۳۳ سال، با سختی‌ها و مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردم، اما در کنار آن دستاوردهای بسیار خوبی را نیز کسب کردم.

ایرنا: ساخت انواع ساز مهارت خاصی می‌خواهد از شناخت نوع چوب گرفته تا دیگر مواد اولیه، شما این مهارت سازگری را چطور آموختید؟

رشیدی: به طور قطع خالق یک اثر و پدیده باید به تمام جوانب کار شناخت و آگاهی داشته باشد و من هم از این قاعده مستثنی نبودم، اگر جز این نباشد نمی‌توانی در کارت موفق شوی، ابتدا تحقیقاتی روی چوب‌ انجام دادم که برای ساخت سازها از چه نوع چوب‌هایی استفاده می‌شود، مثلا برای ساخت ویولون از چوب کاج استفاده می‌شود و مناسب‌ترین چوب برای ساخت تار، چوب توت است که با موسیقی ایرانی مَچ‌تر است و صدای خاص و منحصر به فردی دارد که ایده‌آل‌ترین چوب برای ساخت تار به شمار می‌رود.

اما اگر سازنده ساز مهارت ساخت ساز را نداشته باشد، به نوعی حتی اگر بهترین چوب را هم استفاده کند، نمی‌تواند کیفیت مطلوب را بدست آورد، من در این مسیر اول به صورت تجربی فوت و فن کار را از پدرم یاد گرفتم و سپس آکادمیک اطلاعاتم را در این حرفه تکمیل کردم.

جلوتر که آمدم به واسطه نوازندگی و کلاس‌هایی که می‌رفتم، با نوازندگان و سازهای بیشتر و حرفه‌ای‌تری آشنا شدم و همین ارتباط با نوازندگان حرفه‌ای‌تر و سازهای حرفه‌ای، تلنگری به من زد که باز هم جدی‌تر کار را دنبال کنم.

ایرنا: کار جدی و حرفه‌ای خود را از چه زمانی شروع کردید؟

رشیدی: به طور جدی شروع کار من از زمان آشنایی با نوازندگان حرفه‌ای بود، بعد از اینکه سال ۱۳۷۸ از خدمت سربازی آمدم، حس استقلال بیشتری داشتم و تصمیم گرفتم به شهرهای بزرگتر نزد اساتید این هنر بروم و سراغ سازهایی رفتم که مرجع هستند و در دست بزرگان موسیقی و نوازندگان حرفه‌ای همچون «جلیل شهناز» و «محمدرضا لطفی» است.

نوع کیفیت صدای سازها را بررسی کردم و از آن سال سازهای یحیی را هماهنگ کردم، با وجود اینکه هماهنگ کردن با این اساتید و دیدن آنها بسیار سخت بود، اما برای هدفم جنگیدم.

ایرنا: پروسه ساخت تار چه مدت زمانی طول می‌کشد و آیا می‌توان گفت نوع مواد اولیه تاثیری در سرعت عمل کار شما دارد؟

رشیدی: اگر کسی سازنده تار نباشد و تخصص لازم را هم نداشته باشد، شاید بتواند ساز بسازد ولی تارساز حرفه‌ای نیست و خطای بسیاری دارد، اما وقتی خودتان سازنده هستید درصد خطای کار بسیار پایین می‌آید و مواد اولیه‌ای که استفاده می‌کنی نقش مهمی در صدای تار دارد.

پروسه ساخت یک ساز برای من بین یک‌ماه تا ۵۰ روز طول می‌کشد گاهی تا ۲ ماه هم زمان می‌برد که یک تار خوب بسازم، زمانی‌که چوب را می‌تراشیم در این مدت طی یک فرایند طولانی باید مراقبت کنیم چوب ترک نخورد و کاسه تار و شیره‌های تنه درخت باید به طور کامل خشک شود، آب و یکسری مواد این شیره‌ها را از تنه درخت خالی می‌کنیم، هم سریعتر خشک شده و هم اینکه چوب به نوعی کُشته می‌شود تا حین کار حرکت نکند و تاب نخورد.

با همه این زحماتی که می‌کشیم، ممکن است دسته تار حین کار برایش اتفاقی بیفتد و تاب بردارد و عملا نابود شود و قابل استفاده نباشد و ممکن است این اتفاق در زمان ساخت تار بیفتد و هر چه زحمت کشیدیم همان یک قوسی که در چوب ایجاد شده، کل کار را از بین ببرد، به همین خاطر تارسازی نیاز به صبر و حوصله فراوان دارد.

ایرنا: در هر حوزه‌ای اختصاصا هنر، موانع، مشکلات و فراز و فرودهایی وجود دارد که شاید سرعت کار را بکاهد، برای ما از دغدغه‌هایتان بگویید؟

رشیدی: یکی از معضلاتی که امروز برای سازگرها ایجاد شده و ما را بسیار آزار می‌دهد، تولید بی‌رویه ساخت ساز در ملایر است که بیداد می‌کند و هیچگونه نظارتی هم وجود ندارد.

ساز بخشی از فرهنگ موسیقی ما ایرانیان است و از گذشته صفحات موسیقی‌ای که ضبط شده و مردم از آن استفاده کرده‌اند، یک سازنده و نوازنده‌ای داشته و صاحب آن اثر ممارست‌هایی کشیده تا در نهایت به درجه استادی رسیده و توانسته آن آثر را خلق کند و یک بخش بسیار مهم از کار صوتی و اثر هنری که هنرمند ارایه داده، مربوط به سازی است که با آن می‌نوازد.

یک نوازنده حرفه‌ای هیچگاه نمی‌تواند یا یک ساز بی‌کیفیت اجرا کند، ساز برای سازنده و نوازنده مکمل یکدیگر هستند و در نهایت با ساز خوب یک خروجی باکیفیت تحویل مخاطبان می‌دهد، از طرفی سازنده‌ای که تار می‌سازد، قبول کرده کار هنری انجام دهد و اگر تنها برای کار تجاری و درآمد باشد، نباید این کار را ادامه دهد، چون لطمه به پیکره هنر وارد می‌کند، کاری که امروز بسیار معمول شده است.

کار وقتی تجاری شود، کیفیت فدا می‌شود و از طرفی هم چوب دیگر قابل بازیافت نیست، نکته حائز اهمیت این است که تنه درخت باید بالای ۴۵ سال عمر داشته باشد تا برای ساخت تار مناسب باشد، در صورتی‌که عده‌ای چوب را بدون حساب و کتاب قلع و قمع می‌کنند و به محیط زیست آسیب جدی می‌زنند و با همین ناپختگی و بدون تخصص افرادی هستند که در ماه بیش از ۳۰ تار تولید می‌کنند، کاری غیر قابل باور.

با احتساب اینکه من بین ۴۰ تا ۵۰ روز یک تار می‌سازم، مصرف کار من سالی یک درخت است، اما سازندگان غیرحرفه‌ای سالی ۱۰۰ درخت را برای تارسازی قطع می‌کنند و این آسیب جدی به محیط زیست و طبیعت است.

سازهایی که با این سرعت و بدون توجه به کیفیت ساخته می‌شوند، ساز هنرجویی است، من چوب مورد نیاز را امروز کیلویی ۱۰ هزار تومان می‌خرم و برای تهیه یک تار چوبی به وزن ۲۵۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم نیاز دارم و حین کار حدود ۶۰ درصد این چوب پِرت می‌شود و فقط کاسه تار برای من ۲ میلیون تومان هزینه دارد، پس چطور ممکن است قیمت کل یک تار در بازار سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان باشد.

سازگری یک کار فرسایشی و سخت است و بعد از سالها آرتروز انگشت و دست می‌گیریم، به خاطر همین من یک قالب طراحی کردم که مقداری اضافه‌های کار را می‌گیرد و به کار من سرعت می‌دهد و مابقی ساخت تار را با دست انجام می‌دهم.

ایرنا: پیشنهاد شما برای عبور از این چالش و مانع چیست؟

رشیدی: باید بگویم نبود صنف یا تشکل ویژه برای تارسازی مشکل مهم دیگری این حرفه است که نبود آن موجب بروز مشکلات این چنینی شده، وقتی صنف سازسازی نداریم، نمی‌توانیم مجوز رسمی بگیریم و نمی‌توانیم از هیچ تسهیلاتی نیز برخوردار شویم، به خاطر نداشتن صنف بارها به من پیشنهاد گرفتن جواز درودگری دادند که با حرفه ما متفاوت است.

چهار بار کارگاه من را که طبقه اول منزلم بود، به خاطر نداشتن مجوز پلمب کردند و در نهایت مجبور شدم از صنایع دستی مجوز بگیرم، همکاران ما هم هیچ رغبتی نداشتند که صنف تشکیل دهیم، در حالی‌که با وجود بیش از ۳۰۰ کارگاه تارسازی، اما هنوز صنف نداریم و تاکید و پیشنهاد جدی من تشکیل یک صنف مستقل است.

ایرنا: در این میان نقش خانه موسیقی چیست؟ تا چه اندازه توانسته در شناسایی و حل مشکلات هنرمندان موسیقی تاثیرگذار باشد؟

رشیدی: خانه موسیقی ایران به عنوان یک تشکل صنفی غیردولتی با هدف حفظ، گسترش و معرفی موسیقی و هنرمندان این عرصه فعالیت می‌کند و هر شهر و استانی خودش نیاز به یک صنف مستقل دارد، من از سن کم و حدود ۲۰ سال است که عضو خانه موسیقی هستم و از این طریق بیمه واریز می‌کنم.

مشکلی که در خانه موسیقی وجود دارد اینکه در نهایت با حداقل دستمزد بازنشست می‌شویم، پدرم من که ۱۳ سال سابقه بیمه دارد و به سن ۶۰ سالگی رسیده و در سن بازنشستگی حداقل دستمزد را می‌گیرد، اینها واقعا معضل و مشکل است که باید برای آن تدبیر شود، این هنر نیاز به حمایت جدی دارد.

یکی از مشکلات دیگر ما این است که به دلیل بروکراسی‌های اداری و سنگ‌اندازی در مسیر راه، تاکنون موفق نشدیم از تسهیلات استفاده کنیم.

ایرنا: در کنار فراز و نشیب‌هایی که در این هنر داشتید، چه موفقیت‌هایی تاکنون کسب کرده‌اید؟

رشیدی: من از سن ۲۳ سالگی مدرک درجه یک سازسازی و از سن ۲۲ سالگی مدرک درجه یک هنری را کسب کردم و تاکنون افتخار این را داشتم که با نوزاندگان حرفه‌ای تار در کشور آشنا شوم و در محضر اساتید بزرگی همچون شادروان «محمدرضا لطفی» اطلاعات کسب کنم.

دو تا از آلبوم‌های استاد «محمدرضا شجریان» به نام «رندان مست و مرغ خوشخوان» که در دهه ۸۰ به سرپرستی و آهنگ‌سازی استاد «مجید درخشانی» اجرا شد، ساز دست استاد درخشانی از ساخته‌های من بود که با آن کنسرت اجرا و زیر صدای استاد شجریان با آن نواخته شد.

از دیگر ساخته‌های من دست اساتید بزرگی همچون «پویان بیگلر» است که بهترین شاگرد حال حاضر «محمدرضا لطفی» و نوازنده بسیار چیره‌دستی است و دیگر اساتیدی همچون «تینوش بهرامی» و «آزاد میرزاپور».

استاد شجریان وقتی ساز من را دست استاد درخشانی دید، یک ساز به من سفارش داد و من هم برایش ساختم و زیر سیم‌گیر ساز سال ساخت و سفارش استاد نیز قید شده، همچنین نشان اصالت ملی تار را نیز دریافت کرده‌ام.

علاوه بر تجربه‌ اولیه‌ای که نزد پدرم یاد گرفتم، حدود ۲ سال نزد استاد لطفی آموزش‌های لازم را فرا گرفتم و حرفه‌ای کارم را ادامه دادم، اما هیچگاه از کارم راضی نشدم و همیشه برای بهتر شدن تلاش کردم، چراکه کار هیچگاه انتها ندارد و افق دید باید باز باشد، همیشه آرزو داشتم ساز من دست اساتید مطرح کشوری باشد و خوشبختانه از دهه هشتاد این اتفاق بزرگ برای من افتاد.

همچنین این افتخار را دارم که نزد اساتید بزرگی همچون «هوشنگ ظریف» و «کیوان ساکت» و «مجید درخشانی» کار کردم و آموزش نزد استاد «محمدرضا لطفی» نیز از دیگر آرزوهایم بود که محقق شد.

و سخن آخر:

رشیدی: عده‌ای زحمتکش سال‌ها برای این هنر فاخر خون دل خوردند تا امروز ملایر به عنوان قطب تارسازی کشور مطرح شود، این برند هنری نباید با ساخت سازهای بی‌کیفیت از بین برود، عده‌ای راه را اشتباه می‌روند، در حالی‌که اگر تفکر درست پشت کار باشد، به طور قطع در یک جایی به موفقیت خواهی رسید، اما اگر تنها امرار معاش و درآمد هدف باشد، این هنر لطمه می‌بیند.

از آنجا که چوب توت سم آرسنیک دارد و گازی که حین کار از آن متصاعد می‌شود، برای ریه بسیار خطرناک است و از طرفی ساخت یک تار باکیفیت با سختی زیادی همراه است، این هنر نیاز به حمایت ویژه دارد و درد دل هنرمندان این حرفه باید شنیده شود.