اردبیل - ایرنا - جانباز دفاع مقدس و دارنده نشان فداکاری می‌گوید: دانشجوی دانشکده افسری بودم که خبر آزادی خرمشهر همه جا پیچید و تکبیرگویان به نمازخانه دانشکده رفتیم و نماز شکر خواندیم و با همان لباس دانشجویی به میان مردم رفتیم.

امیر سیدرضی‌الدین سید حاتمی روز پنجشنبه در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) مرکز اردبیل اظهار کرد: دانشجویانی که یک دوره قبل از ما وارد دانشکده رزمی مهندسی ارتش شده بودند، در عملیات آزادسازی خرمشهر حضور داشتند و تعدادی از آنها به شهادت رسیدند.

وی افزود: توفیق حضور در عملیات آزادسازی خرمشهر را نداشتم اما ۲ بار و در مجموع به مدت ۲۰ ماه در سال‌های ۶۰ و ۶۱ در جبهه‌های نور علیه ظلمت بودم و به غیر از من، برادرانم نیز به جبهه‌ها اعزام شده بودند که سیدرسول به شهادت نائل آمد و سید محی‌الدین و سید جلال‌الدین به افتخار جانبازی دست یافتند.

مین منفجر شد و من ...

این یادگار دوران دفاع مقدس اضافه کرد: در مناطق عملیاتی غرب و جنوب به عنوان تخریب‌چی در کنار رزمندگان اسلام بودم و به عنوان نیروی مهندسی رزمی در حین تخریب، روی مین رفته بودم و بر اثر انفجار مین جانباز شدم و درصد جانبازی‌ام را ۸۹ درصد قید کرده‌اند و در ایران درمان شدم و برای پیوند قرنیه چشم به انگلستان منتقل شدم که پس از ۹ سال بر اثر فشار پیوند قرنیه به اصطلاح پس زد و الان چشم چپم که ترکش هم دارد مقداری دید دارد.

وی گفت: عملیات‌های فتح خیبر و خیبر را درک کردم و در مناطق باتلاقی برای نصب پل‌های معلق تلاش و همکاری می‌کردیم و این پل‌های مخصوص را به طول هشت و عرض ۶ متر در کارخانه ماشین‌سازی اراک می‌ساختند و برای تردد خودروهای سنگین و نفربرها آنها را نصب می‌کردیم.

امیر سیدرضی سیدحاتمی گفت: در یکی از عملیات‌ها برای پاکسازی معبر رفته بودیم که روی مین رفتم. لحظه‌ای که مین منفجر شد و من مجروح شدم، همه جای بدنم سوخته بود و مقداری از پای راستم نیز قطع شده بود اما سوختگی‌های بدنم به قدری شدید بود که درد شکسته شدن استخوان پایم را احساس نمی‌کردم و در همان لحظات آیه " یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَ سَلَامًا عَلَیٰ إِبْرَاهِیمَ" را خواندم و آرامش یافتم.

این یادگار دوران دفاع مقدس افزود: آن لحظه در میدان عراقی‌ها بودیم و بچه‌ها تحت راهبری و فرماندهی من به آن منطقه رفته بودند و ما شب‌ها کار می کردیم و تا ساعت هشت صبح و روشنایی هوا باید آنجا را ترک می‌کردیم بنابراین ابتدا نگران بودم که اگر در اثر جراحت از حال می‌رفتم، بچه‌ها در برگشت به خاک خودمان و به خصوص در یک دوراهی ممکن بود مسیر را گم کنند. اما خوشبختانه آرامش خودم را باز یافتم و با هم به سنگرها و خاکریزهای خودمان برگشتیم.

وی یادآورشد: خوب که فکر می‌کنم به این نتیجه می‌رسم که اخلاص و دلدادگی زمان جبهه‌ها در تحمل سختی‌ها و جراحت‌ها بسیار موثر بوده است به طوری که الان در زندگی عادی و روزمره، وقتی آب جوش روی دست آدم می‌ریزد نمی توان آن را به راحتی تحمل کرد.

درسی که از صیاد شیرازی گرفتم

امیر سیدحاتمی گفت: سپهبد صیاد شیرازی فرمانده ما بود و خلوص ایشان به حدی بود که فرماندهی او به رهبریت تبدیل شده بود و در دل‌های ما جا داشت و من بعد از ۴۰ سال هنوز به وصیت ایشان عمل می‌کنم که عقیده داشت باید همه وجود خود را برای خدمت به خلق و خدا به کار بگیریم.

این جانباز اردبیلی اضافه کرد: شهید صیاد شیرازی بسیار ساده‌زیست بود و همانگونه که امام امت نیز ساده‌زیست بودند و مقام معظم رهبری هم ساده‌زیستی را پیشه کرده‌اند و امروز اگر مسئولان و مدیران نیز به ساده‌زیستی روی بیاورند، بیشتر در دل‌ها نفوذ خواهند کرد و کارهایشان بیشتر خدایی و خالص خواهد بود.

امیر سیدرضی الدین سید حاتمی یادگار دفاع مقدس از اردبیل

خاطره انقلاب اسلامی در اردبیل

وی با ذکر خاطره‌ای از دوران حضور خود از اولین تظاهرات ضد رژیم ستمشاهی در اردبیل گفت: در اولین تظاهرات علیه رژیم شاه به خاطر دارم که مردم شعار "اولسون بو شاه ظالم" سر می‌دادند و ماموران شهربانی هم مردم و تظاهر کننده‌ها را تعقیب می‌کردند ، من یک تکه آجر برداشتم و محکم به سمت راننده خودرو پرتاب کردم و به سرنشین خورد و از سر عصبانیت، تظاهرات کننده‌ها را رها و مرا تعقیب کردند و بالاخره دستگیر شدم.

این پیشکسوت جبهه و جهاد ادامه داد: به یاد دارم که با قنداق اسلحه به سرم می‌زدند و سرم بین پوتین آن مامور و دیوار گیر کرده بود که یکی از کارکنان آنجا که مرا می‌شناخت، دلش به حال من سوخت و خودش را روی من انداخت و فریاد زد: بابا می‌کشید این بدبخت را" و اینگونه شد دست از سرم کشیدند.

امیر سیدحاتمی گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته انقلاب اسلامی شدم و در سال ۱۳۵۸ به دانشکده افسری راه یافتم و در رشته مهندسی رزمی مشغول به تحصیل شدم و دوره‌های عقیدتی، سیاسی، نظامی و کوهستان و سر انجام دوره چتربازی برای هلی‌برد را در تیپ نوحد ارتش سپری کردم و در سال نخست دانشجویی من، جنگ تحمیلی شروع شد.

این جانباز دوران دفاع مقدس گفت: با چشم خودم دیدم که یک هواپیمای سوخو عراقی محدوده فرودگاه تهران را بمباران کرد اما احتمالا خلبان کنترل هواپیما را از دست داده بود و به اشتباه چتر هواپیما را باز کرد و نیروهای هوانیروز ما آن را در خارج از تهران در آسمان منهدم کردند.

خدا قبول کند، خیّر هستم

وی که سال‌هاست دستی در امور خیر دارد گفت: من تحت تاثیر آموزه‌های شهید صیاد شیرازی سرپرستی حدود ۱۵ نفر از ایتام تحت پوشش کمیته امداد امام (ره) را عهده‌دار شده‌ام و در روزهای تولد آنها و در برخی مناسبت‌های ملی و مذهبی به همراه خانواده برای آنها هدایایی می‌بریم و خوشحالشان می‌کنیم.

امیر سیدحاتمی ادامه داد: روزی متوجه شدم حوزه علمیه‌ای که در شهرک کارشناسان اردبیل دایر است، نمازخانه ندارد و طلاب در حیاط نماز می‌خوانند و آیت‌الله عاملی امام جمعه اردبیل هم اشاره‌ای کردند که خوب است این مشکل حل شود، در اردبیل ملکی از قدیم داشتم و آن را فروختم و مشغول به ساخت مسجد برای حوزه علمیه شدم و این بنا حدود ۶۰۰ متر زیربنا دارد و زیرزمین و بخش همکف آن احداث شده است و بقیه کارهایش را پیگیری می‌کنیم.

چگونه نشان فداکاری گرفتم

این یادگار دوران دفاع مقدس در خصوص دریافت نشان فداکاری از سوی فرمانده کل قوا گفت: ارتش هر ۲ سال برای جانبازان و جمعی از بازنشستگان خود گردهمایی‌هایی برگزار می کند. امسال اعلام کرده بودند که همین گردهمایی دوسالانه در مشهد برگزار خواهد شد و من نیز جزو مدعوین هستم.

امیر سیدحاتمی افزود: من به آن گردهمایی رفتم و در مشهد با برخی از یاران و همرزمان قدیمی دیدار کردم و در برنامه‌های این گردهمایی متوجه شدم که من هم به افتخار دریافت نشان فداکاری مفتخر شده‌ام.

وی در پایان گفت: به عنوان یک ایرانی و اردبیلی و رزمنده‌ای که در کنار فرزندان غیور این ملت برای پاسداری از دین و میهن جنگیده‌ام، تا زمانی که توان دارم از هیچ خدمتی برای رضای هموطنان و صلاح و آبادانی کشورم دریغ نمی‌کنم.

استان اردبیل با بیش از یک میلیون و ۲۸۰ نفر جمعیت و ۱۲ شهرستان در شمال غرب ایران بیش از سه هزار و ۴۰۰ شهید والامقام را به نظام اسلامی تقدیم کرده است.