به گزارش خبرنگار ایرنا، استان مرزی ایلام با دارا بودن ۴۳۰کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق یکی از استانهایی بود که در هشت سال دفاع مقدس بیش از ۳۰۰بار مورد هجوم موشکهای رژیم بعث قرار گرفت.
همه آن سالهای دهشتناک در یاد و خاطر کودکان جنگ باقی مانده، ترس و اضطرابی و نگرانی والدینی که بچههای کم سن و سال را نصف شب برای پتوی میپیچیدند و با ضروری ترین وسایل زندگی راهی کوهها و بیابانهای اطراف شهر میشدند تا از گرند توپ و موشک در امان بمانند.
آن همه لحظه دهشتناک جنگ، روزهای سخت بمباران، لحظه تکه تکه شدن همسایههایمان را دیدیم، خرابی و دود و بوی مشمئز کننده گوشت و خون عزیزانمان را حس کردیم، ترس و اضطرابی کودکان و زنانی که در زیر آوار خانههای خراب جسم نیمه جانشان را بیرون میکشیدیم، دیدیم.
اینجا منطقه مرزی بود و درگیری و جنگ و صدای توپ و تانک و ضدهوایی و غرش هواپیما بیش از سایر مناطق و شهرهای کشور مهمان شب و روزمان بود.
جایی نمیرفتیم زیرا که غیرت مردان و زنان این دیار اجازه نمیداد خانه و سرزمین خویش را برای دشمن خالی بگذاریم.
ماندیم، شهید و جانباز دادیم و با همه کابوسهای شبانه و ترس های سالهای جنگ در سرما و گرما زندگی کردیم.
آن روزها که مهران شهر خون و آتش و گلوله به دست دشمن افتاده بود و بر در و دیوارش می نوشتند، امروز مهران و فردا تهران، باز هم جوانان رشید و مردان غیرتمند و شیرزنان این سرزمین بودند که در آنها روزهای طاقت فرسا و گرمای ۵۰درجه تیرماه این شهر را از چنگال دشمن نجات دادند.
کسی چه می دادند در آن هنگامه نبرد سخت و جانکاه بر نیروها و رزمندگان عزیز این سرزمین چه گذشت؟!!!
گرمای طاقتفرسای هوا بیداد می کرد، بیش از ۲۴ ساعت بود که نیروها نه آبی داشتند برای رفع عطش و نه لقمه نانی خشک که شکم خویش را سیر کنند.
باید دشمن را دور میزدند و شبانه خود را به پشت اردوگاه دشمن میرساندند تا در حلقه محاصرهای سخت آنها را به دام می انداختند و شکست می دادند.
صدای شکمهای گرسنه، لبهای خشکیده، تن عرق سور شده جوانان این سرزمین، تاب آن گرمای بی امان ذرهای در اراده آسان خلل وارد نکرد و شجاعت و غیرت و همت شأن موجب شد که این پیروزی بزرگ رقم بخورد.
آن روزها گذشته و از دهم تیر برای ما یک خاطره ماندگار مانده که شهرمان را از دشمن پس گرفتیم.
آن روزها گذشته اما همه آن عزت و افتخار و سربلندی و غرور که مایه مباهات کشور شد حتی در تاریخ و تقویم ملی کشورمان ثبت نشده است؟!!!
ما مردمان مرزدار و با غیرت کرد و ترک و عرب چه جانانه مدافع این آب و خاک بودیم و همواره تن عزیزانمان آماج گلوله بود و روزهای خوش بچگی مان در جنگ و ترس و دلهره و رنج گذشت، کسی چه میداند چه بر ما گذشت؟!!!!
گرامی باد یاد و خاطره عزیزان شهیدی همچون شهید سابوته که با پاهای تاول زده اش عهد کرده بود تا وقتی که مهران را از دشمن پس نگیرد، محاسنش را نتراشد.
یاد باد یاد و خاطره بزرگ مردان شهیدی همچون شهید یادگار امیدی، شهید رحیمی مقدم، شهید هلتی، غیوری زاده، کریمی و دهها و صدها شهید بزرگواری که جان خویش برای این سرزمین فدا کردند و با غیرت و شجاعت مثال زدنی خود تجلی غرور و غیرت و شهامت برای ایران زمین شدند.
آن روزهای با افتخار در تقویم ثبت نشده اما همه آن لحظات جانکاه در سلول سلول قلب و مغز ما مردم مرزدار آنچنان عجین و حک شده که هنوز اضطراب و استرس روزهای ناخوشش و غرور و افتخار روزهای پیروزیش را در غم و خنده های مان به یاد می آوریم و آن را برای کودکانمان بازگو می کنیم.
یاد باد آن روزگاران پر التهاب و پر تنش، آن روزهای سخت و ترس و استرس، آن روزهای همدلی و اتحاد و مهر که با کمترین امکانات پناه و همراه هم بودیم.
همدیگر را در غم ها و سختی ها دلنوازی می دادیم و در خوشی ها و روزهای خوب پیروزی شادی آور هم بودیم.
عملیات کربلای یک در ساعت ۲۳:۳۰ روز ۹ تیر ۱۳۶۵ با رمز یا اباالفضلالعباس(ع) ادرکنی آغاز شد، در روز اول، نیروهای عراقی از حمله نیروهای ایرانی، غافلگیر شدند. به طوری که در روز دوم یعنی دهم تیرماه،شهر مهران آزاد شد.
در نهایت در روز ۱۹ تیر، عملیات با موفقیت به پایان رسید.
مرز مهران اکنون شاهراه عتبات عالیات و ایلام پایتخت زائران حسینی شده است و نزدیکترین و ایمن ترین راه به عتبات عالیات است.