سانتریفیوژها با سرعت بیشتری می چرخیدند، دیپلماسی غزه، جایگاه ایران در جهان را ارتقا داده بود، کشورهای دور و اطراف در غرب آسیا و شمال آفریقا برای احیای روابط با ایران صف کشیده بودند، دامنه قدرتنمایی ایران از منطقه فراتر رفته و اعضای ناتو در خاک ابرقدرت آن روز یعنی ایالات متحده از قدرت گرفتن ایران ابراز نگرانی کرده بودند، برای اولین بار در تاریخ روابط بینالملل، ایران در عملیات دفاع مشروع خود؛ وعده صادق، یک رژیم دارای سلاح هستهای را هدف حمله مستقیم خود قرار داد، با عضویت درگروه بریکس، سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا حالا دیگر ایران در جمع قدرت های نوظهور جهان قرار گرفته بود، در روزگاری که ردای قدرت از آتلانتیک به پاسیفیک واگذار می شد... و در روزی که دولت سیزدهم در میانه راه به پایان رسید.
اینها احتمالا بخشی از مکتوبات و قضاوت تاریخی آیندگان از روایت سیاست خارجی ایران در سالها یا دهههای آینده باشد؛ از بهار ۱۴۰۳ که عمر دولت سیزدهم به پایان رسید اما با تلاشهایش، بهار دیپلماسی و قدرتیابی ایران آغاز شد.
به گزارش سیاست خارجی ایرنا، اردیبهشت ۱۴۰۲ رخدادی دیپلماتیک در پکن انجام شد که یک "فریم" از «خاورمیانه جدید» یا به قول برخی از تحلیلگران روابط بینالملل «دوران پساجنگ خلیج فارس» به نمایش گذاشت.
لحظه ای که وزیر خارجه چین در قامت یک میانجی دست وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی را به نشانه احیای روابط دیپلماتیک تهران-ریاض در دست هم میگذاشت چند کیلومتر آنطرفتر، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه که کشورش خاورمیانه امروزی با مرزهای فعلی را پدید آورده و برای خود حق تاریخی نفوذ در غرب آسیا را قائل است از رئیس جمهور چین به خاطر واسطهگری در ازسرگیری رابطه ایران و عربستان تشکر میکرد.
همزمان شدن این رویداد تصویری «آیکونیک» از واقعیتهای جدید غرب آسیا رقم زد که آخرین حلقه از زنجیری بود که ترتیبات سیاسی-امنیتی آمریکایی حاکم بر منطقه را (که بعد از جنگ سرد و با آغاز جنگ اول خلیج فارس با حمله به عراق تسلط پیدا کرد) به یک «نظم کهنه» تبدیل کرد.
در منطقهای که قدرتهای بزرگ در ابتدای قرن بیستم گویی سرنوشت محتوم آن و آیندهاش را پیشاپیش در معاهده «سایکس-پیکو» نوشتهاند، دیپلماسی ایران در این خطه حادثهخیز جهان، نقطه درخشان و تاریخی کارنامه سیاست خارجی دولت سیزدهم است که در ۱۰۰۰ روز موفق شد «معماری درخشان نظم سیاسی-امنیتی ایرانی» را در میانه بحرانیترین وضعیت تاریخ غرب آسیا در این منطقه رقم بزند.
سیاست خارجی دولت شهید رئیسی و وزارت امور خارجه شهید امیرعبداللهیان تقریبا تمام فرصتهای به وجود آمده در منطقه را به خدمت منافع ملی ایران درآوردند.
رئالیسم ایرانی
تابستان ۲۰۲۱ یکی از نقاط عطف تاریخی منطقه است، جایی که برای آمریکاییها یادآور شکست در ویتنام بود، انگار تاریخ برای ایالات متحده تکرار شد و شبیه به فرار از «سایگون»، نظامیان آمریکایی بعد از ۲۰ سال اشغال افغانستان از کابل خارج شدند.
این اتفاق، در سطح جهانی به نفع ایران و چین ارزیابی شد؛ دو کشوری که در جریان بحران سوریه و مبارزه با تروریسم تکفیری در منطقه در جبهه میدانی و سازوکارهای جهانی ایالات متحده را به عقب راندند و شراکت منطقه ای را شکل داده بودند.
پیشروی دستور کار منطقهای تهران و شرکا به گونه ای پیش رفت که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در سفرش به سرزمینهای اشغالی در فرودگاه بنگوریون وادار شد بگوید اجازه نخواهد داد منطقه به ایران و چین واگذار شود، بایدن البته پیش از آنکه موفق به انجام چنین کاری شود، از ادامه رقابتهای اتنخاباتی و ریاست جمهوری ایالات متحده انصراف داد و برای همیشه به تعطیلات رفت!
ترک افغانستان توسط آمریکا، ادراک جدیدی در حکام سعودی در تزلزل اتکای امنیتی به کاخ سفید شکل داد و باعث «پارادایم شیفت» در سیاست خارجی عربستان و سوق دادن ریاض به اتخاذ راهبرد «تعادل بخشی» در رابطه با غرب و شرق و جهت گیری «رئالیسم» توسط سعودیها در دیپلماسی منطقه ای آنها شد. مجموعه این تحولات باعث شد در اولین گام عربستان از پکن بخواهد رابطه مجدد این کشور با ایران را برقرار کند.
عادی سازی روابط بین تهران و ریاض در شرایطی اتفاق افتاد که پیش از آن در منطقه «پیمان ابراهیم» آخرین تلاش آمریکا و رژیم صهیونیستی برای "مهار ایران" رخ داده بود.
احیای رابطه ایران و عربستان محرک تحولات بعدی در منطقه بود که یکی از مهمترین آنها پذیرش دوباره سوریه در اتحادیه عرب بود. اقدام پادشاهی سعودی در راهبرد تنش زدایی با ایران مورد استقبال منطقه واقع شده و کشورهای عربی دومینووار به سمت تهران متمایل شدند. مصر و اردن اولین آنها و بحرین آخرین دولت عربی است که خواهان تجدید رابطه با ایران شده است.
بازگشت بحرین
الگوی عربستانی در واسطه قرار دادن پکن مورد استفاده پادشاهی بحرین قرار گرفت. اوایل خرداد، پادشاه بحرین در دیدار با ولادیمیر پوتین رئیس در کاخ کرملین ضمن تاکید بر تمایل کشورش بر عادی سازی روابط با ایران رییس جمهور روسیه را واسطه قرار داد تا منامه را در پیشبرد این هدف یاری نماید.
حمد بن عیسی آلخلیفه در مسکو گفت: ما در گذشته مشکلاتی با ایران داشتیم، اما الان هیچ مشکلی وجود ندارد بر این اساس هیچ دلیلی برای به تعویق افتادن عادیسازی روابط با ایران وجود ندارد. پادشاه بحرین خطاب به پوتین گفت: ما در کل به حسن همجواری با همسایگانمان میاندیشیم و بدون شک آنها نیز همین تفکر را دارند. تلاش میکنیم میان ما و آنها روابط عادی دیپلماتیک، تجاری و فرهنگی وجود داشته باشد و این بی شک بار دیگر در حمایت شخص شما از این مسئله انجام میشود و این مساله مورد استقبال عموم مردم بحرین و نیز شخص بنده است.
حمد بن عیسی تاکید کرد: در خصوص حل مشکلات میان ایران و بحرین نیز میدانیم که در واقع مشکلی وجود ندارد و خدا را شکر هیچ دلیلی برای به تعویق انداختن (احیای روابط) وجود ندارد.وضعیت جاری میان تهران و منامه به نقطهای بازگشت کرده که مذاکرات بانکهای مرکزی طرفین به منظور آزادسازی منابع مسدود شده بانک مرکزی و سایر بانکهای ایرانی در بحرین آغاز شده است و ۲ طرف در این مذاکرات نسبت به آزادسازی منابع ارزی ایران در بحرین که در یک بستر فنی و بر اساس احترام متقابل صورت بپذیرد تاکید و تفاهم کردند.
هنر هماهنگی«جمع نقیضین»
اقتدار ایران در مرزهای آشوب خاورمیانه در محیطی عملیاتی شد که آغاز جنگ غزه، دستگاه سیاست خارجی ایران را با یک شرایط ویژه و اضطراری بی سابقه قرار داد. حمله رژیم صهیونیستی به غزه و کشتار دیوانه وار زنان و کودکان فلسطین پس از طوفان الاقصی در کنار عزم تل آویو برای نابودی و محو مقاومت در منطقه، خاص ترین وضعیت امنیتی در تاریخ غرب آسیا را پدیدار کرد.
ابرهای سیاه جنگ بار دیگر بر آسمان خاورمیانه ظاهر شده بود و دیپلماسی ایرانی در جهنم گشوده صهیونیستی، باید گام های خود را کاملا محاسبه شده برمی داشت. در این "شطرنج بحران" ایران کاری بس دشوار داشت. دیپلماسی باید بین تناقض ها را جمع می بست. کابینه جنگی اسرائیل برای خلاصی از مهلکه و تحت «دکترین بن گوریون» در کشاندن بحران به بیرون از مرزهای اشغالی فلسطین، تلاش می کرد دامنه جنگ را گسترش دهد و ایران و ایالات متحده را وارد چرخه تنش و درگیری کند. ترور مستشاران ایرانی در منطقه و حمله به کنسولگری ایران در دمشق، تمام تیرهای تحریک آمیزی بودند که از سوی اسرائیل برای "تسهیم هزینه جنگ" به سوی کشورمان پرتاب شد.
از یک طرف، ایران نمی توانست در مقابل جنگ رژیم صهیونیستی با شبکه مقاومت، بی تفاوت باشد و از طرفی دیگر، هماهنگی های ایران در "اتاق جنگ مقاومت" علیه ارتش صهیونیستی باید طوری پیش می رفت تا پای ایران به تله گذاری جنگی صهیونیست ها کشیده نشود. هنر دیپلماسی ایران در وضعیت "جمع نقیضین" این بحران، در عملیات دفاعی «وعده صادق» به نمایش گذاشته شد. جایی که بازدارندگی دولت-ملت ایرانی پس از حمله مستقیم اسرائیل به اماکن دیپلماتیک کشورمان در سوریه نباید خدشه دار می شد. اینجا بود که یک نقطه عطف تاریخی خلق شد؛ اکسیر «میدان» و «دیپلماسی» دو بال قدرت سیاست خارجی ایران در عملیات «وعده صادق» یک شاهکار نظامی در تاریخ نظامی و دیپلماسی جهان ایجاد کرد. جمهوری اسلامی ایران رژیم صهیونیستی، یک قدرت مجهز به سلاح هسته ای را با صدها موشک و پهپاد هدف قرار داد بدون آنکه اسرائیل بتواند کوچکترین پاسخی به این حمله مستقیم را بدهد.
از میدان مشق تا میدان جنگ
بخش زیادی از این دستاورد مرهون دیپلمات شهید ایرانی حسین امیرعبداللهیان و وزارت خارجه بود. او با این شرایط بیگانه نبود چرا که زندگی و زمانه امیرعبداللهیان در "میدان مشق" دیپلماسی، دوره ای پرتلاطم و خطیر بود به ویژه برای کسی که محیط آشوبناک خاورمیانه را برای فعالیت های خود در دستگاه سیاست خارجی برگزیده بود. وزیر خارجه فقید، بهار سال ۱۳۹۰ تنها به فاصله کوتاهی که از مسئولیت سفیری ایران در بحرین از منامه به تهران بازگشت و مدیر خاورمیانه و خلیج فارس وزارت خارجه شد «بیداری اسلامی» در شمال آفریقا و غرب آسیا آغاز شد. پیوند دیپلمات شهید با منطقه از همینجا آغاز شد. امیرعبداللهیان بعد از عملیات طوفان الاقصی و همچنین جنگ خونبار غزه و نسل کشی آپارتاید اسرائیلی در این باریکه شب و روز در پی راهی برای پایان جنایت در غزه و کمک رسانی به مردم فلسطین بود. این اتفاق حسین امیرعبداللهیان را به فعال ترین وزیر خارجه جهان تبدیل کرد. سفرهای متعدد او در سطح منطقه و حضور در مجامع بین المللی برای دفاع از حقوق مردم فلسطین، نصاب جدیدی از فعالیت های دیپلماتیک به جا گذاشت.
هنر دیپلماسی
رایزنی های امیرعبداللهیان قبل و بعد از عملیات وعده صادق بسیار برجسته بود. روزهایی که همه راه ها به تهران ختم شده بود و قدرت های مهم جهانی و متحدان تل آویو از امیرعبداللهیان درخواست می کردند ایران ضربه دردناکی به اسرائیل وارد نکند.
در و روابط بینالملل و در میان تعاریف متعدد از دیپلماسی دو تعریف و رهیافت بیشتر از همه مصطلح است. یک تعریف به معنای سازش و مماشات (Appeasment) است. تعریف دیگر دیپلماسی یعنی "هنر و توان اعمال مسالمتآمیز قدرت" است. دولت سیزدهم در جهت گیری سیاست خارجی اش از تعریف دوم استفاده کرد. تحلیل محتوای دیپلماسی دولت رئیسی نشان می دهد در ادراک دولت، مهم ترین هدف سیاست خارجی تأمین قدرت، منافع و امنیت ملی در مناسبات جهانی و منطقه ای بوده است بدون اینکه باعث تنازع، بحران و نهایتا جنگ با دیگر بازیگران منطقهای و جهانی شود.
بکارگیری این راهبرد طی ۳ سال و به خصوص در جنگ غزه و آوردگاه منطقه، یک مدل موفق ارائه داد. شاید به همین خاطر بود که روزنامه مشهور گاردین انگلیس زمستان سال گذشته نوشت ایران است که قدرت اول منطقه است، نه ایالات متحده آمریکا.