به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، طالبان به دنبال عقبنشینی نیروهای آمریکایی از افغانستان و برای دومین بار از سال ۱۹۹۴، در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ (۲۵ مرداد ۱۴۰۰) بار دیگر قدرت را در افغانستان به دست گرفتند و این موضوع کشورهای همسایه «قلب آسیا» را با چالشهای متفاوتی روبهرو کرد.
پایگاه اینترنتی مدرن دیپلماسی در مقالهای درباره تاثیر بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان بر جمهوریهای آسیای مرکزی مینویسد: طالبان در حالی به قدرت بازگشتند که این بار کشورهای آسیای مرکزی که تجربه تاریخی کوتاهی در زمینه کشورداری دارند، خود را در موقعیت دشوار ژئوپلیتیکی یافتند. هرچند که برخی از این جمهوریها، قابلیت بالایی را در زمینه کشورسازی و ملتسازی از خود نشان دادهاند.
قزاقستان و ازبکستان رشد خوب اقتصادی، توسعه جمعیتی و ثبات سیاسی بالایی را در طول سالهای گذشته از خود به نمایش گذاشتهاند. شاید برخی بگویند که این توسعه در بستر حکمرانی اقتدارگرایانه رخ داده اما باید توجه داشت که این روش حکومتداری، ویژگی این منطقه از جهان است. همانطور که ساموئل هانتیگتون در کتاب سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی میگوید، ثبات سیاسی اولین موضوع در علم کلاسیک سیاست است.
از نظر تاریخی تمامی جمهوریهای آسیای مرکزی از نظر ژئوپلیتیکی در پیوند با روسیه و نزدیک به چین و آسیای جنوبی بودهاند. تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان از زمان دستیابی به استقلال، تلاش کردهاند تا روابط خود را با بازیگران خارجی در توازن و موازنه با پیوند ژئوپلیتیکی با روسیه و نزدیکی به چین و آسیای جنوبی تعریف کنند. با وجودی که این کشورها همچنان از نظر سیاسی تحت نفوذ روسیه قرار دارند اما تعاملات اقتصادی گستردهای را با چین و سایر کشورهای جنوب غربی قاره کهن آغاز کردهاند.
ایجاد چارچوبهای ۵+۱ بین جمهوریهای آسیای مرکزی با چین، ژاپن و هند را میتوان بخشی از تلاش این کشورها برای پیوند زدن اقتصادهای رو به توسعه خود با آسیای شرقی و جنوبی در کنار پیوند ژئوپلیتیکی با روسیه تعریف کرد.
مدرن دیپلماسی مینویسد: در سه دهه گذشته ارتباطات این کشورها با افغانستان و ایران محدود بوده است. با وجودی که آسیای مرکزی مدرن از نظر ژئوپلیتیکی به منطقه آسیای جنوبی و آسیای جنوب غربی نزدیک شده است اما هنوز از بسیاری از جنبهها از شبه قاره هند فاصله دارد.
این شرایط اما از سال ۲۰۲۱ و روی کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان دگرگون شده است. بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان تاثیرات عمیق سیاسی و اقتصادی بر منطقه گذاشته است. عقبنشینی آمریکا از افغانستان به فعال شدن قدرتهای منطقهای منجر شده که تلاش داشتهاند تا از فرصت خلا قدرت به وجود آمده برای تقویت موقعیت خود استفاده کنند.
طالبان نیز در بدو روی کار آمدن به دلیل بحران مالی، تحریم، بلوکه شدن داراییهای خارجی، کاهش کمکهای خارجی و بحران آب، نگران بیثباتی حکومت خود بود. از این رو آنها نیز به دنبال شرکای جدید و راههای برون رفت از انزوای سیاسی و اقتصادی بودهاند.
چین اولین قدرت بزرگ بود که طالبان را به عنوان قدرت حاکم بر افغانستان تا حدودی از نظر دیپلماتیک به رسمیت شناخت. پکن در فوریه ۲۰۲۴ (اسفند ۱۴۰۲) نماینده حکومت سرپرست طالبان را به عنوان «سفیر» پذیرفت. به طور کلی، رژیم طالبان هنوز به طور رسمی توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده است، اما این موضوع مانع از تماس بازیگران اصلی با رهبری جدید افغانستان نشده است.
روسیه، با وجود عدم شناسایی رسمی، میزبان هیاتهای طالبان بوده تا در مورد تهدیدات منطقهای و زمینههای بالقوه تعامل با کابل گفتوگو کند. مسکو تلاش داشته تا در مسیری محتاطانه بین همکاری با اعضای طالبان و مهار جنبشهای افراطی در قلمروی خود گام بردارد.
جرجی آساتریان نویسنده مقاله مدرن دیپلماسی که عضو هیات علمی دانشگاه دولتی لامانسف مسکو است، با تاکید بر اینکه رهبران طالبان نسبت به حضور و نفوذ چین در افغانستان محتاط هستند، مینویسد: تمایل طالبان برای پذیرش سرمایههای چینی آشکار است اما در عین حال علاقهای به تمایل چین برای اعمال فشار سیاسی به آنها ندارند.
وضعیت پاکستان به عنوان یکی از مراکز تربیت جنبشهای پشتون بعد از روی کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان «متناقض» بوده است. ارتش و سازمان اطلاعاتی پاکستان (ISI) در طول سالهای گذشته همواره از گروههای مختلف طالبان به ویژه شبکه حقانی حمایت کردهاند ولی با این حال پس از قدرت یافتن دوباره طالبان در افغانستان، روابط دوجانبه بین اسلامآباد و کابل، تیره شده و مقامات کابل و قندهار در راستای کاستن از نفوذ سیاسی اسلامآباد در این کشور گام برداشتهاند.
مدرن دیپلماسی تصریح کرد: در اواخر سال ۱۴۰۲، پاکستان فشارهای خود بر طالبان برای ریشهکن کردن سازمان تحریک طالبان پاکستان که گروهی انشعابی از طالبان افغانستان است را افزایش داد و این موضوع به منشا بسیاری از اختلافات بین دو کشور تبدیل شد. علاوه بر این، روابط ناپایدار ایران و پاکستان طی ماههای گذشته مانع از همکاری تهران و اسلامآباد درباره افغانستان شده است.
کشورهای آسیای مرکزی اما به دنبال فرصتهای بیشتری برای برقراری تعامل با طالبان نه تنها در حوزههای امنیتی بلکه حتی در حوزههای اقتصادی هستند. شاهد هستیم که به رسمیت شناخته نشدن طالبان از سوی ازبکستان، عاملی برای افزایش حجم مبادلات دوجانبه نبوده است.
این مقاله در ادامه به روابط پر تنش تاجیکستان و دولت امامعلی رحمان با طالبان پرداخته و مینویسد: در جریان نشست سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) به رهبری روسیه در سال ۲۰۲۳، دوشنبه خواستار ایجاد کمربند امنیتی در اطراف افغانستان بود که این موضوع به شدت از سوی طالبان رد شد. تثبیت روابط تاجیکستان و افغانستان شاید بزرگترین چالش برای افزایش تعامل بین حکومت سرپرست با جمهوریهای آسیای مرکزی باشد.
مدرن دیپلماسی در پایان نتیجهگیری کرده است که در ماههای آینده برخی از کشورهای آسیای مرکزی به دنبال افزایش همکاریهای اقتصادی و امنیتی با طالبان خواهند بود ولی روابط پاکستان و طالبان پر تنش باقی خواهد ماند و این موضوع به کاهش نفوذ سیاسی ارتش پاکستان بر طوایف و جناحهای مختلف طالبان منجر خواهد شد.