به گزارش روز دوشنبه ایرنا، بنگلادش در چنان هرج و مرجی فرو رفته است که شاید بتوان آن را با وقایع دو سال گذشته سریلانکا یا آشفتگی میانمار پس از سقوط دولت آنگ سان سوچی (نخست وزیر مستعفی) مقایسه کرد.
حسینا واجد که با عنوان شیخ حسینا شناخته میشود، پیش از این هم مجبور شده بود بنگلادش را ترک کند؛ زمانی که او در اروپا اقامت داشت، کودتای خونینی علیه پدرش، رئیس جمهور شیخ مجیب الرحمن، در سال ۱۹۷۵ روی داد که در جریان آن تقریباً تمام خانواده کشته شدند. او اقامت خود را در خارج از کشور تمدید کرد و در اوایل دهه ۱۹۸۰ به کشور بازگشت. او به سرعت در صحنه سیاسی شهرت یافت و موفق شد هوادارانی در میان اعضای «عوامی لیگ» یعنی حزب پدرش بیابد.
پس از یک کودتای نظامی دیگر در سال ۲۰۰۶، حسینا و رقیب اصلی سیاسی او، خالده ضیا، در آستانه از دست دادن حق خود برای مشارکت در سیاست در بنگلادش بودند. ضیا از پذیرش تبعید خودداری کرد و در بنگلادش در حصر خانگی ماند. حسینا پیش از بازگشت به بنگلادش مدتی را در اروپا و آمریکا گذراند و در انتخابات ۲۰۰۸ شرکت کرد و با قاطعیت پیروز شد.
اما بازگشت پیروزمندانه او به قدرت در سال ۲۰۰۸ بعید است که تکرار شود، با توجه به خونریزی های گسترده و قتل های بی رویه ای که در طول سالهای اخیر رخ داد، احیای ثروت سیاسی خود این بار برای حسینه ۷۶ ساله بسیار دشوار خواهد بود و با توجه به خشم عمومی نسبت به حکومت او، امکان یک ضدکودتای موفق برای تسهیل بازگشت او به بنگلادش در حال حاضر قابل تصور نیست.
محمد یونس؛ تلاش برنده جایزه صلح نوبل برای پایان دادن به خشونت
دولت موقت بنگلادش به ریاست یکی از مخالفان حسینا، محمد یونس، تنها برنده جایزه نوبل بنگلادش، در ۸ اوت، سه روز پس از فرار حسینا، سوگند یاد کرد. یونس، یکی از معدود شخصیت های سیاسی برجسته است که در سراسر بنگلادش مورد احترام قرار دارد و هیئت مشاوران ۱۶ نفره (معادل وزرای کابینه) که او انتخاب کرد افراد برجسته جامعه مدنی را شامل میشود که چندین نفر از آنها تمجیدهای بین المللی دریافت کرده بودند.
در حال حاضر، سازمان دهندگان اعتراضات دانشجویی خواستار پاک شدن سیاست بنگلادش از وجود سیاستمداران مرتبط با فساد و سوء مدیریت هستند؛ چهرههایی که نه تنها در زمان حکومت حسینا، بلکه در دولت هایی که قبل از او نیز در مسند قدرت بودند.
یونس همچنین باید به چالش های مختلف در روابط با دو همسایه بزرگ بنگلادش یعنی هند و چین بپردازد.
هند، کشوری که مدافع اصلی حسینا در صحنه جهانی بود، از رفتن او هم شوکه و هم غمگین است. این کشور نگرانی های امنیتی در مورد از بین رفتن احتمالی نظم و قانون و سرکوب هدفمند جمعیت بزرگ هندو در بنگلادش دارد.
کابینه مشاوران و احزاب سیاسی بزرگ بنگلادش به طور کلی ممکن است نیاز به پاسخگویی در برابر دهلینو داشته باشند تا افرادی که امنیت ملی هند را تهدید میکنند به قدرت نرسند. دولت آینده بنگلادش ممکن است همزمان با رفع نگرانیهای آمریکاییها در مورد چین، مشغول رفع نگرانیهای امنیتی هند نیز باشد.
وظیفه اصلی دولت موقت سازماندهی یک انتخابات عمومی جدید است. تقاضا برای تشکیل دادگاه برای محاکمه هزاران اعدام غیرقانونی و نقض حقوق بشر چه در سطح محلی و چه در سطح بین المللی ممکن است شرایط را برای شرکت عوامی لیگ در انتخابات ملی آینده پیچیده کند در حالی که بسیاری از بنگلادشی ها سرنگونی حسینا را دومین استقلال خود می نامند.
بنگلادش در بازی هند، چین و آمریکا
پس از ادای سوگند یونس، نارندرا مودی، نخست وزیر هند، اولین رهبر جهان بود که به او تبریک گفت.
مودی در شبکه ایکس نوشت: آرزوهای خوب من بدرقه پروفسور محمد یونس با قبول مسئولیتهای جدید ایشان است. ما امیدواریم که زودتر به حالت عادی بازگردیم تا امنیت و حفاظت از هندوها و سایر جوامع اقلیت را تضمین کنیم.
وی افزود: هند به همکاری با بنگلادش برای تحقق آرزوهای مشترک هر دو ملت برای صلح، امنیت و توسعه متعهد است.
چند روز پیش از ادای سوگند، یونس به طور غیرمستقیم از هند به دلیل امتناع این کشور از اظهار نظر در مورد خشونت دولت بنگلادش علیه معترضان اصلاح سهمیه انتقاد کرد. او در مصاحبهای با تلویزیون دهلی نو گفت: اگر بنگلادش را بیثبات کنید، آتش در سراسر بنگال، از جمله میانمار و هفت خواهر [ایالتهای شمال شرقی هند]، در بنگال غربی، همه جا پخش خواهد شد.
هند چندین متحد نزدیک خود در کشورهای همسایه را در سالهای اخیر از دست داده است؛ دهلی نو قبلاً با موقعیتهای مشابهی در مالدیو و نپال مواجه بوده است، جایی که احساسات ضد هندی افزایش یافته و به ظهور رهبران متمایل به چین منجر شده است.
دور شدن بنگلادش از هند با توجه به نقش حیاتی آن در حفاظت از امنیت شرق هند و تضمین ارتباط حیاتی با آسیای جنوب شرقی میتواند برای مودی نگران کننده باشد. به طور خلاصه، رهبری جدید در بنگلادش، اگر با احزاب طرفدار روابط نزدیکتر با چین، آمریکا و پاکستان همسو شود، چالش مهمی برای هند ایجاد خواهد کرد که هنوز آمادگی مقابله با آن را ندارد.
پوشش فعلی موضوع بنگلادش توسط رسانه های هندی، این باور جمعی را در هند جا انداخته است که به قدرت رسیدن دولتی اسلام گرا در این کشور میتواند گرایشهای رادیکال و بنیادگرا را افزایش دهد.
یک ادعای تازه و ردپای آمریکا
جزیره سنت مارتین، یک خشکی مرجانی کوچک در خلیج بنگال، به یک کانون ژئوپلیتیک تبدیل شده است. روز گذشته شیخ حسینا، نخستوزیر سابق بنگلادش مدعی شد آمریکا در ازای حمایت سیاسی به دنبال تصاحب این جزیره بوده است، ادعایی که پسرش آن را رد کرده است. این جزیره در نزدیکی مسیرهای دریایی حیاتی قرار دارد و موقعیت نظارت بالقوه بر منطقه، آن را به یک دارایی کلیدی در جنگ قدرت بین غول های جهانی مانند واشنگتن و پکن تبدیل می کند.
جزیره سنت مارتین، زمینی به مساحت سه کیلومتر مربع که در قسمت شمال شرقی خلیج بنگال واقع شده است، به طور غیرمنتظره ای به نقطه کانونی در آشفتگی سیاسی مداوم بنگلادش تبدیل شده است. این جزیره کوچک مرجانی محل زندگی تقریباً ۳۷۰۰ نفر است که عمدتاً به ماهیگیری و کشاورزی اشتغال دارند.
موقعیت استراتژیک این جزیره در نزدیکی میانمار و نزدیکی آن به مسیرهای دریایی حیاتی، توجه قدرت های بزرگ جهانی به ویژه آمریکا را برانگیخته است.
حسینا در پیامی به حامیان خود گفت: اگر حاکمیت جزیره سنت مارتین را تسلیم میکردم و به آمریکا اجازه میدادم بر خلیج بنگال تسلط داشته باشد، میتوانستم در قدرت باقی بمانم.
این اولین بار نیست که حسینا به علاقه واشنگتن به این جزیره اشاره می کند. اوایل سال جاری میلادی، او ادعا کرد «یک مرد سفید پوست» به او پیشنهاد بازگشت آرام به قدرت را در ازای یک پایگاه هوایی در جزیره سنت مارتین داده است.
با این حال، سجیب واجد، پسر حسینه ، ادعاهایی مبنی بر اینکه مادرش هر گونه اظهارنظری در مورد استعفای خود داشته است را رد کرد.
به رغم این اظهارات، وزارت امور خارجه آمریکا قاطعانه هرگونه ادعا درباره سنت مارتین را رد کرده است، متیو میلر، سخنگوی این وزارتخانه، اظهار داشت: ما هرگز در مورد تصرف جزیره سنت مارتین هیچ گفتگویی نداشته ایم.
اهمیت نظامی استراتژیک جزیره سنت مارتین چیست؟
جزیره سنت مارتین که به نام ناریکل جینجیرا یا جزیره نارگیل نیز شناخته می شود، در قرن هجدهم میلادی برای اولین بار توسط بازرگانان عرب که آن را جزیره نامیدند، قابل سکونت شد.
این جزیره بعداً در سال ۱۹۰۰ در حوزه اختیارات هند بریتانیا قرار گرفت و به نام یک کشیش مسیحی به نام سنت مارتین نامگذاری شد. پس از تجزیه هند در سال ۱۹۴۷، این جزیره بخشی از پاکستان و بعداً پس از جنگ آزادیبخش ۱۹۷۱، به تملک بنگلادش در آمد.
وضعیت این جزیره به عنوان قلمرو بنگلادش با توافق سال ۱۹۷۴ بین بنگلادش و میانمار تثبیت شد و بعداً توسط دادگاه بین المللی حقوق دریا (ITLOS) در سال ۲۰۱۲ تأیید شد و سازمان ملل نیز حاکمیت بنگلادش بر جزیره را به رسمیت شناخت.
جزیره سنت مارتین ارزش استراتژیک قابل توجهی دارد، در درجه اول به دلیل موقعیت آن در نزدیکی تنگه مالاکا، یکی از شلوغترین مسیرهای تجارت دریایی جهان. یک پایگاه نظامی در این جزیره به هر کشوری نظارت بینظیری بر خلیج بنگال، از جمله نظارت بر سرمایهگذاریها و فعالیتهای چینی در منطقه اطراف تنگه مالاکا، میدهد.
موقعیت جزیره همچنین امکان نظارت بالقوه فعالیتهای تجاری و نظامی در منطقه را فراهم میکند و آن را به یک دارایی بسیار مطلوب برای قدرتهای جهانی مانند چین یا آمریکا تبدیل میکند.
فراتر از ارزش نظامی استراتژیک، جزیره سنت مارتین یک دارایی اقتصادی و زیست محیطی حیاتی برای بنگلادش است. این جزیره در منطقه اقتصادی انحصاری بنگلادش (EEZ) قرار می گیرد که امکان دسترسی به منابع ارزشمند دریایی مانند ماهی، نفت و گاز را فراهم می کند.
حضور در سنت مارتین، نفوذ در اقیانوس هند و خلیج بنگال
نزدیکی این جزیره به میانمار نیز آن را به محل اختلاف در مناقشات مربوط به مرزهای دریایی تبدیل کرده است. با وجود حکم دادگاه بین المللی حقوق دریا در سال ۲۰۱۲، ماهیگیران بنگلادشی در حین انجام کار در نزدیکی جزیره با بازداشت و هشدار نیروهای دریایی میانمار مواجه شده اند.
بحران روهینگیا وضعیت را پیچیده تر کرده است، به طوری که بیش از ۷۰۰ هزار پناهجوی روهینگیا در سال ۲۰۱۷ به دنبال سرکوب خشونت آمیز میانمار به بنگلادش گریختند.
هجوم پناهجویان نگرانیهایی را در مورد امنیت جزیره ایجاد کرده است، بهویژه با گزارشهایی که نشان میدهد اعضای ارتش آراکان، یک گروه شورشی مستقر در میانمار، در تلاش برای ادعای مالکیت جزیره هستند.
برخی علت علاقه آمریکا به جزیره سنت مارتین را بخشی از یک استراتژی گسترده تر برای مقابله با نفوذ چین در جنوب آسیا می دانند. بنا بر گزارش ها، آمریکا پیشنهاد کرده است که بنگلادش به ائتلاف چهارگانه یا کوواد بپیوندد و گزارش های تایید نشده ای مبنی بر پیشنهاد واشنگتن برای اجاره این جزیره برای یک پایگاه نظامی وجود دارد.
خرید احتمالی جزیره سنت مارتین توسط آمریکا نگرانی هایی را در میان همسایگان بنگلادش، به ویژه هند و چین ایجاد کرده است. حضور نظامی آمریکا در این جزیره می تواند به عنوان کنترلی برای جاه طلبی های چین در منطقه عمل کند، به ویژه با توجه به سرمایه گذاری های مداوم چین در طرح کمربند و جاده (BRI) از طریق بنگلادش و میانمار.
اما از سوی دیگر نیز موقعیت استراتژیک جزیره میتواند برای نظارت بر کشتیرانی هند در خلیج بنگال نیز مورد استفاده قرار گیرد.
از آنجایی که هند خود یک ایالت خلیج بنگال است، این کشور اهمیت زیادی به سنت مارتین نمی دهد. اما آمریکا در صورتی که بتواند این جزیره را تصرف کند، خواهد توانست از اینجا کل منطقه از جمله کنترل چین و هند را کنترل کند. همانطور که برخی کارشناسان معتقدند آمریکا بحران روهینگیا را برای حفظ هژمونی خود در منطقه ایجاد کرده است.
آن چه بنگلادش و حاکمیت آن را برای آمریکا مهم میکند، نه یک جزیرهکه احاطه بر اقیانوس هند و خلیج بنگال و رفت و آمدهای دریایی است.