تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۰

تهران - ایرنا - «آنچه کودکان و نوجوانان را شاد می‌کند و به آن نیاز دارند، خرید کیف و کفش و لباس فاخر، خانه‌های لوکس و مجلل و یا حتی تحصیل در مدرسه غیرانتفاعی نیست؛ باور کنید هم‌صحبتی والدین با فرزندان بهترین هدیه است»؛ این عبارت را نه یک روانشناس، بلکه یک نوجوان ۱۳ ساله می‌گوید.

گروه جامعه ایرنا - خانواده مهمترین داشته یک انسان است؛ جایی امن؛ از هر کجا که بُریدی دری برایت باز است تا حس امنیت و آرامش را بازیابی کنی و جانی دوباره بگیری؛ اینکه خانه کجا باشد و خانواده چه کیفیتی داشته باشد از اصل موضوع که دادن حس امنیت و آرامش است، نمی‌کاهد؛ فقط درصد و میزان دریافت این و عنصر مهم و حیاتی تغییر می‌کند.

اما نهاد مقدس خانواده در سال‌های اخیر با چالش های متفاوتی از گذشته روبرو شده است؛ چالش‌هایی که اگر در گذشته موضوعات اقتصادی را در بر می‌گرفت، اکنون روابط میان فردی بین اعضای خانواده بر آن افزوده شده است.

آرمین نوجوان ۱۳ ساله درباره خانواده‌اش چنین می‌گوید: ساعات کمی از روز پدر و مادرم را می‌بینم و آرزوی دیدار مفصل و گفت‌وگوی صمیمی با خانواده در دلم مانده است؛ در طول روز اگر هم با پدر و مادرم تماس تلفنی بگیرم، بسیار کوتاه خواهد بود.

می گوید: از شما می‌پرسم، فرزندی که قبل از یکسالگی به مهد کودک سپرده شود؛ در طول عمر شاید به تعداد انگشتان دست غذایی که مادر پخته را بخورد، طعم اخم و لبخند پدر را نچشیده باشد، بیشتر ساعات عمرش را در کلاس‌های مختلف درسی، کمک آموزشی، زبان و موسیقی بگذراند و آرزوی گفت‌وگو با مادر و پدر را داشته باشد و آنها از مشکلات و خواسته‌هایش بی خبر باشند؛ چه تفاوتی با فرزندی که در بهزیستی بزرگ شود، دارد؛ شاید اگر به بهزیستی سپرده می شدم، حداقل یک معلم یا سرپرست و فردی که بتوان با او صحبت کرد، در دسترس داشت.


آرمین با اینکه نوجوان است اما معتقد است، مگر نوجوانانی که پدر و مادری ثروتمند و با تحصیلات عالی ندارند، غذا چه چیزی می خورند؛ احتیاجات انسان و خانواده که نباید اولویت یک زندگی باشد، ما وضعیت مالی خوبی داریم اما نمی‌دانم چه نیازی به این همه کار کردن و دور بودن از فرزند وجود دارد.

این موضوع و اعلام نیاز فرزندان به حضور خانواده در سال‌های اخیر بسیار دیده و شنیده شده است اما والدین این موضوع را بهانه تراشی کودکان و نوجوانان خود می‌دانند و اعلام می‌کنند، امکاناتی که کودکانشان در اختیار دارند، آرزوی بسیاری از خانواده‌ها است؛ آنها نمی دانند صفا و صمیمیت و دوستی و در کنار هم بودن، چیزی است که خانواده بیشتر از پول و امکانات نیاز دارد.

نیکا نیز کلاس یازدهم است؛ پدر و مادر او وکیل هستند، او به همراه برادر و پدر و مادر در یک خانه اعیانی در شمال تهران زندگی می‌کند؛ نیکا به معلم خود گفته است خانه ما هشت اتاق خواب دارد و من و برادرم هر کدام یک پرستار داریم، در سال دو بار به سفر خارجی می رویم، همه چیز داریم اما شاد نیستیم؛ او از معلمش می خواهد به جای درس دادن با هم صحبت کنند؛ او می گوید نیاز او درس خواندن نیست، نیازش داشتن همصحبتی است، نیکا به تازگی در فضای مجازی با پسری دوست شده و قصد دارد با معلم خود در این خصوص مشورت کند.

نداشتن همنشین و هم‌صحبت، تنها به خانواده‌هایی با تمکن مالی بالا مربوط نمی شود؛ آرزو دختری ۱۴ ساله است که در یک خانواده متوسط زندگی می‌کند؛می‌گوید در تمام شبانه روز گوشی در دست با افراد مختلف گفت‌وگو می‌کند و تنهایی خود را با فضای مجازی پر می‌کند، او ترفندهای مختلفی در این فضا را آموخته است و از این فضا لذت می‌برد.

آرزو می‌گوید مادرم کارمند است و ما یکدیگر را زیاد نمی بینیم، پدرم هم دو شیفت کار می کند، او هم کاری به کار ما ندارد؛ عملا در خانه ما هر فردی برای خودش زندگی می کند.

او برای اینکه این ادعا را ثابت کند، می‌گوید: از طریق اینستاگرام غذای ترکیه‌ای را یاد گرفتم و در زمانی که مادر و پدرم نبودند، غذا پختم؛ شب که پدرم غذا را در یخچال دید، با تعجب به مادرم گفته بود، مگر آرزو به سنی رسیده که بتواند غذا بپزد؛ آنجا بود که متوجه شدم، از زمانی که ۶ ساله بودم تا همین الان من را ندیده و بزرگ شدنم را درک نکرده است!

مادر آرمین نوجوان 16 ساله، مالک یک آزمایشگاه است و پدرش داروخانه دارد؛ به گفته آرمین خانواده آنها از همه نعمت‌های مادی به واسطه تلاش و تحصیل مادر و پدرش برخوردار است اما صمیمیت و مهربانی و در کنار هم بودن در خانواده آنها نیست.

او می گوید هر بار به این وضعیت اعتراض می کنم که من به این نیاز دارم که در کنار پدر و مادرم باشم، آنها هربار به بهانه‌ای من را از سرِ خود باز می‌کنند؛ اخیراً برای اینکه تنها نباشم دوستانم را با خود به خانه می آورم؛ یا اینکه با هم به کافه می‌رویم؛ آنها هم اغلب در خانه تنها هستند و یا اینکه با دوستانم برنامه تفریح و خوشگذرانی می‌گذاریم؛ آرمین می‌گوید حتی اگر من شب به خانه نیایم؛ خانواده متوجه غیبت من نمی‌شوند.


سازمان ملل متحدد در سال ۱۹۹۴ میلادی خانواده را چنین تعریف می‌کند: «خانواده یا خانوار به گروه دو یا چند نفره‌ای گفته می‌شود که باهم زندگی می‌کنند، درآمد مشترک برای غذا و دیگر ضروریات زندگی دارند و از طریق خون، فرزندخواندگی یا ازدواج، با هم نسبت دارند»؛ اما این نهاد که در دین مبین اسلام نیز بر تشکیل و حراست از آن تاکید شده، در سال‌های اخیر و در دنیای مدرن با چالش‌هایی همراه شده است که بخشی از آن ناشی از توسعه فضای مجازی و مشغله ‌های متعدد والدین و بخشی نیز به دلیل غلفت از توسعه روابط میان فردی در خانواده‌ها است.

لیلا برزین کارشناس خانواده در این خصوص می‌گوید: دنیای امروز و خانواده‌های امروزی با آنچه در زندگی پدران و مادران ما وجود داشت، تفاوت های بسیاری دارد؛ عصر اطلاعات همانطور که موفقیت ها و پیروزی‌ها و در پی آنها شادی‌هایی را به خانواده آورده است، آسیب هایی را هم به همراه داشته و خانواده‌ای نیست که از این آسیب ها در امان باشد.

وی بر این باور است که خانواده‌ها باید مدیریت اوضاع کنونی را یاد بگیرند تا از وضع موجود آسیب کمتری ببینند.

پدر و مادرها تلاش می کنند تمام مشکلات مادی فرزندان را حل کنند تا هیچ کمبودی احساس نکنند در حالی که برخی محرومیت‌ها انسان را خودساخته می کند
به گفته برزین؛ پیش از این زمان وعده‌های غذایی به دلیل اینکه همه اعضای خانواده دور میز غذا جمع می شدند، فرصت خوبی برای گفت‌وگوی اهل خانه و رفع و رجوع برخی مشکلات بود اما به دلیل مسائلی که خودمان برای خانواده ایجاد کرده‌ایم، این امکان از برخی خانواده‌ها گرفته شده است به طوری که شاهدیم در برخی خانه ها غذایی طبخ نمی‌شود تا اعضای خانواده دور میز غذا یا سفره بنشینند و دقایقی را در کنار هم باشند؛ یا اگر هم غذا پخته شود، هر کدام از اعضای خانواده در ساعتی که خودش تمایل داشته باشد، غذایش را میل می کند.

او با بیان اینکه عنصر خانواده فردمحور شده است، اظهار داشت: اکنون پدر و مادر خود را خدای فرزندان می دانند و تلاش دارند تمام مسائل و مشکلات مادی آنها را حل کنند تا آنها هیچ کمبودی احساس نکنند، در حالی که برخی محرومیت ها و کمبودهای مادی، انسان را خودساخته می کند.

برزین معتقد است؛ والدین نباید خود را مسئول رفع همه مسائل مادی فرزندان بدانند و باید زمان کافی برای در کنار خانواده و فرزندان بودن را ایجاد کنند؛ حتی گاهی با نوجوان خود بازی کنند و او را سرگرم کنند.

حضور والدین بهترین حمایت برای فرزند است؛ اینکه والدین تنها نقش کیف پول برای خانواده داشته باشند، فرزندانی تک بعدی و با شخصیتی آسیب پذیر تربیت می کنند

وی، به عنوان نمونه به زندگی یکی از مراجعانش اشاره می کند و می گوید: این پسر جوان با وجود داشتن تحصیلات دانشگاهی و شغل خوب و وضعیت مادی مناسب، اما مهارت ارتباط گرفتن با همسر خود را نمی‌داند؛ با بررسی زندگی گذشته او که در معرض جدایی از همسرش قرار دارد؛ متوجه شدیم، او اصلا پدر و مادر را در کنار هم ندیده است؛ پدر همواره ماموریت بوده و مادر هم به شغل پرستاری اشتغال داشته و زمان کمی در کنار هم بودند و فرزند مهارت هایی که باید از رابطه والدین خود و در دوران کودکی می آموخت را نیاموخته و امروز در دورانی که خود خانواده تشکیل داده به مشکلات عدیده دچار شده است.

این کارشناس خانواده به والدین توصیه‌هایی دارد و می‌گوید: پدر و مادر مسئولیت پذیر باشند و بدانند که فرزند آنها امانتی در دستشان است، بسیاری از بزه کاران، خلافکاران و افراد ناموفق، از ابتدا این گونه نبودند بلکه خانواده آنها را به این سمت و سو، سوق داده است.

برزین می گوید اگر جای والدین این نوجوانان بودم؛ کار را کم می‌کردم و زمان بیشتری را در کنار خانواده می ماندم؛ حضور والدین بهترین حمایت برای فرزند است؛ اینکه والدین تنها نقش کیف پول برای خانواده داشته باشند، فرزندانی تک بعدی و با شخصیتی آسیب پذیر تربیت می کنند.


مرضیه خداهمتی کارشناس اداره مشاوره و مددکاری پلیس نیز از جنبه دیگری به مشکلات این نوجوانان نگاه می کند و می‌گوید: سبک تربیتی سهل گیرانه والدین به دلیل مشغله کاری زیاد و یا فراهم نمودن امکانات رفاهی زیاد فرزند را شخصیتی پرتوقع، لوس و منفعت طلب بار می آورد.

به گفته وی، یکی از ویژگی های عمده این سبک های غلط تربیتی، رفتارهای خود برتربینی است که به وضوح در رفتارهای تک فرزند قابل مشاهده است و منجر به این می شود که وی به این تفکر برسد که فرد خاصی است و با دیگران تفاوت دارد و خواسته های او بر خواسته دیگران اولویت دارد.

وی تاکید می‌کند: پدر ناآگاهانه خود را سرگرم کار می نماید، مادر غرق در فعالیت های اجتماعی خارج از خانواده می‌شود و این والدین تمامی امکانات مالی و امتیازات را در ازای درس خواندن به فرزند خود می دهند و در نتیجه فرزندی که در محیط خانواده رها شده و نظارتی بر وی نمی باشد، خود را با گروه دوستان سرگرم می سازد.

کارشناسان بر تعادل رفتار خانواده‌ها تاکید دارند؛ صبر، بردباری، حضور به موقع، موضوعاتی است که باید از سوی والدین رعایت شود تا فرزندانی قوی و دارای فکر و ایده به جامعه تحویل دهند.