گروه ایرنا زندگی - ۱۳ رجب میلاد فخر عالم امکان؛ امیرالمومنین علی علیه السلام است؛ روزی که به یُمن میلاد پدر یتیمان عالم، به روز پدر مشهور شده و افتخار پدران، طی طریق در مسیر ایشان است؛ مرد بزرگی که نخلستانهای مدینه نشانه همت و تلاشگری و کارآفرینی ایشان است؛ به گواه تاریخ ایشان در مدت ۲۵ سال خانه نشینی، حدود چهل حلقه چاه در مدینه حفر کردند و اقتصادیترین و کارآفرین ترین فرد مدینه شناخته میشدند.
پدران از دیرباز نان آور خانه و خانواده بودهاند؛ این نقش تاریخی از ابتدای خلقت همراهشان بوده و هنوز هم با وجود آنکه زنان به میدان کار و تلاش پا نهادهاند اما همچنان نقش پدری در کنار تامین هزینههای زندگی دیده میشود و شاید به همین علت است که با وجود همه پیشرفتها و تحولاتی که در دهههای اخیر در جامعه رخ داده است، همچنان کمتر به جایگاه آنان در نظام تربیت خانواده توجه میشود.
حقیقت اینجاست که پدران دیروز و امروز متفاوت از یکدیگرند؛ انگیزه ها، تحصیلات، شغلها، سختکوشی پدرانِ فرزندان دهه پنجاه و شصت، با پدران فرزندان دهههای هفتاد، هشتاد و نود تفاوتهای بسیاری دارد. آنچه یک دهه شصتی از پدرش در ذهن دارد و تعریفی که از پدر برای خود ترسیم کرده، با نگاه یک دهه هشتادی به پدر متفاوت است؛ اگرچه هنوز هم به گستره ایران پدرانی را میتوان یافت که در برابر سرد و گرم روزگار و ناملایمات زندگی همچون کوه ایستادهاند و زبری و خشکی دستانشان را بر راحتی فرزندانشان میپسندند.
دو روایت از دو نسل
آقا رضا پدری کارگر بود؛ شبها که به خانه میآمد، گرد و خاک از سر و رویش پیدا بود، مجبور بود حتما سر و تن خود را آب بزند و خاک و گرد را از چهرهاش بزداید؛ در کارگاه ساختمانی کار میکرد و شبها با اشتیاق بسیار به سمت خانواده میآمد و دستهای مهربانش را بر سر صورت فرزندانش میکشید؛ دور سفره شام از وضعیت فرزندان می پرسید و اگر لازم بود گاهی عصبانی میشد و اخم میکرد؛ گاهی لبخند میزد و با سخنان امیدوار کننده سعی در هدایت فرزندانش داشت.
پدر، به تمام معنا پدر بود؛ با وجود اینکه روزانه بیش از ۱۵ ساعت در خانه نبود اما از احوال همه ۶ فرزندش آگاه بود و سفارش های لازم را به مادر داشت. فرزندان بزرگتر در خانه و در غیبت پدر، مسئولیتهایی داشتند. پسر بزرگ مسئول خرید نان و مایحتاج روزانه بود؛ دختر بزرگ هم به مادر در آشپزی و سایر کارها کمک میکرد؛ هر یک از اعضای خانواده مسئولیت هایی داشتند که آنان را برای مسیر زندگی آینده آماده میکرد.
این پدر، پسر بزرگ خود را تابستانها به بازار می فرستاد تا راه و رسم کاسبی در بازار را بیاموزد؛ پسر دیگرش را به کارگاه دوخت و دوز لباس کودک؛ دختران هم در کنار تحصیل در مدرسه، در خانه از مادر راه و رسم خانه داری، آشپزی و تدبیر امور خانه را میآموختند.
تمام تلاش او این بود که فرزندانش در کنار موفقیت در درس و تحصیل؛ مهارتهای لازم زندگی و کسب حلال را بیاموزند که تقریباً در همه این موارد نیز موفق بود و اکنون که سی سال از آن روزها میگذرد و در دوران بازنشستگی به زندگی فرزندانش نگاه میکند، از عملکرد خویش راضی است.
در نقطه مقابل؛ پدران این روزگار با پدران دهههای گذشته تفاوتهایی دارند؛ همه سختیها را به جان میخرند تا کودکشان کمبودی مادی نداشته باشد.
آرمان یک پدر و متولد ۶۴ است و کارمند یک شرکت خصوصی است؛ یک دختر و یک پسر دارد؛ میگوید ماهانه چهل میلیون تومان هزینه دارد؛ این هزینهها شامل اجاره خانه، قسط مدرسه غیرانتفاعی فرزندان، هزینه ایاب و ذهاب و خورد و خوراک خانواده چهار نفرهشان است و هزینه ها او را مجبور به کار در اسنپ کرده است.
معتقد است پدر باید تمام تلاشش این باشد که فرزندانش کمبودی نداشته باشند، حتی اگر این تامین بودن، به قیمت ندیدن پدر باشد. آرمان؛ از ساعت هشت صبح از خانه بیرون میآید و گاهی ۲۳ شب به خانه می رود؛ مایحتاج خانه را میخرد و با خود می آورد؛ بیشتر مواقع فرزندانش را در خواب می بیند.
به قول خودش، همه سختیها را به جان میخرد تا «آب در دل فرزندانش تکان نخورد» میخواهد فرزندانش پزشک بشوند و برای این انگیزه و هدف جان خود را هم میدهد؛ میگوید در نوجوانی و جوانی سختی های زیادی کشیده است و طاقت سختی کشیدن فرزندان را ندارد اما به راستی کدام یک از دو دیدگاه پسندیدهتر است؛ بسیاری از کارشناسان معتقدند پدران دهههای گذشته در فرزندپروری موفق تر عمل کردهاند و فرزندانی کوشا و توانمند را به جامعه تحویل دادهاند.
پدران مسئولیت پذیری را به فرزندان بیاموزند
لیلا برزین کارشناس خانواده درباره نحوه برخورد و تربیت فرزندان به مقایسه دهههای شصت و هشتاد می پردازد و میگوید: پدرانی که خود متولد دهههای چهل بودند، فرزندانی کوشاتر تربیت کردهاند؛ آنها مسئولیت پذیرتر هستند و میتوانند گلیم خود را در جامعه از آب بیرون بیاورند.
او معتقد است خانوادههای امروزی باید در رفتار با فرزندان به ویژه فرزندان پسر تجدیدنظر کنند و کسب درآمد برای تامین ۱۰۰ درصدی خانواده را به موضوع تربیت ترجیح ندهند.
برزین میگوید: وقتی وارد مدرسه پسرانه میشوید، با پسرانی مواجه می شوید که روحیه دخترانه و زنانه دارند و این امر نشان دهنده این است که این پسران همواره با مادر و خواهر خود هستند و از بودن در کنار پدر و دریافت رفتار مردانه از او بی بهرهاند.
او میگوید: پدران به دلیل مشغلههای زیاد کاری و غیبت طولانی در خانه، تربیتفرزندان را به مادران سپردهاند و مادران نیز با روحیه لطافت زنانه به تربیت فرزندان می پردازند.
برزین به حضور در یکی از مدارس پسرانه در تهران اشاره میکند و میگوید: معلمان و مدیران مدارس پسرانه همه خانم هستند؛ پسران نیز در اغلب زمان روز با مادران هستند و این امر پسرانی را روحیه زنانه به جامعه تحویل میدهد.
او میگوید: زنان معمولا حمایت طلب هستند نه حمایتگر، بنابراین پسران نسل آینده که باید پدرانی حمایتگر باشند، خودشان خواستار حمایت هستند و مشکلاتی در آینده خواهند داشت؛ بهتر است پدران تلاش کنند تا به ویژه فرزندان پسر را با خود همراه کنند و او را محیط های مردانه آشنا کنند.
این کارشناس خانواده معتقد است، روز پدر فرصت مناسبی است تا پدران و خانوادهها در نقشهای خود تجدید نظر کنند؛ هرچند تامین خانواده و فرزندان بر عهده پدران است اما نباید تامین نیازهای مادی را به موضوع تربیت و نیازهای روحی فرزندان ترجیح دهند.
نظر شما