وی با نام كامل رابرت جاناتان دمی در بیست و دوم فوریه 1944 در روزهایی كه آمریكا نیز درگیر جنگ دوم جهانی شده بود،در لانگ آیلند نیویورك به دنیا آمد.در بیست سالگی وارد دانشگاه تگزاس شده و در رشته ادبیات انگلیسی به عنوان شاگرد اول فارغ التحصیل شد.
دمی مدتی را در روزنامه های محلی به عنوان خبرنگار فعالیت كرد و مدتی بعد نیز به استخدام خبرگزاری آسوشیتدپرس درآمد.در این مدت در سرویس حوادث فعالیت می كرد كه همین امر بعدها در سینما بسیار به كارش آمد و به داستان های جنایی اش رنگ و بویی خاص بخشید.از سال 1974 به عنوان كارگردان با فیلم مامان دیوانه فعالیت خود را آغاز كرده و به موازات آن نیز نویسندگی را نیز ادامه داد كه به رمان پرفروش یكشنبه سیاه ختم شد.
اثری كه دو سال بعد به فیلمی متوسط تبدیل شد و نتوانست موفقیت رمان را تكرار كند.دهه هشتاد را می توان آغاز حركت دمی به سمت سطح اول سینما دانست كه با فیلم ملوین و هوارد(1980)كلید خورد و با فیلم چیزهای وحشی ادامه یافت. در همین ایام دمی به شدت در تلویزیون هم فعالیت می كرد كه ماحصل آن چند مجموعه موفق تلویزیونی بود.
اما شاهكار كارنامه بلند بالای این كارگردان 'سكوت بره ها' بود كه در سال 1991 ساخته شد و پنج اسكار را برای تیم سازندگانش به ارمغان آورد كه دمی نیز از آن بی نصیب نمانده و بهترین كارگردان سال شناخته شد. درامی روانشناسانه با درونمایه جنایی كه بخش عمده ای از موفقیت خود را از فیلمنامه درخشانش وام گرفته است.فیلمنامه ای كه تجربیات دمی از سال ها كار در بخش حوادث رسانه نقش مهمی در شكل گیری آن داشته و قهرمان و ضد قهرمانش همچنان الگویی برای فیلمنامه نویسان جوان محسوب می شود.
فیلم داستان افسر پلیس جوانی به نام كلاریس استرلینگ است كه پس از فارغ التحصیلی از دانشكده پلیس درگیر پرونده ای پیچیده در رابطه با دكتری آدمخوار به نام هانیبال لكتر می شود. كلاریس به عنوان قهرمان فیلم فوق العاده از كار درآمده و حس همذات پنداری را در مخاطبان خود برمی انگیزاند.در نقطه مقابل نیز دكتر لكتری قرار دارد كه یك بدمن فوق العاده است كه سایه روشن های بسیار در آن به چشم می خورد.
در تك تك لحظات فیلم حضور كارگردانی باهوش و خوشفكر حس می شود كه بدون كمترین خودنمایی كارش را به بهترین وجه انجام داده می دهد.برای مثال می توان به صحنه نفسگیر درگیری كلاریس و لكتر اشاره كرد كه مخاطب را سرجای خود میخكوب می كند.فروش فوق العاده فیلم در كنار یادداشت های ستایش آمیز نویسندگان و منتقدان سینمایی،سالی رویایی را برای دمی رقم زد كه در ادامه به فیلم فیلادلفیا ختم شد.
درامی تلخ كه برای نخستین بار به بیماری ایدز پرداخته و آن را محور قصه خود قرار داده است. اندرو بكت وكیل كه در موسسه ای حقوقی كار می كند پس از فاش شدن ابتلایش به ایدز از موسسه اخراج می شود. اندرو كه این كار را بی عدالتی می داند از وكیلی سیاهپوست برای احقاق حقش كمك می گیرد.درامی بسیار تلخ و تاثیرگذار كه به فاجعه ای به نام ویروس اچ آی وی پرداخته و عمق فاجعه را به مخاطبانش نشان داده است.
نقطه قوت فیلم بازی های درخشان تام هنكس در نقش اندرو كه اسكار بهترین نقش اول را به چنگ آورد و دنزل واشنگتن در نقش وكیلش است كه تاثیرگذاری كار را بیش از پیش كره اند. در كنار آن باید به موسیقی عالی فیلم و ترانه آن كه جایزه اسكار را نیز تصاحب كرد، اشاره كرد. دمی در مقام كارگردان توانست درامی تاثیرگذار را تدارك ببیند كه هنوز هم تازگی و اثرگذاری خود را از دست نداده است.
این كارگردان با استعداد در سال های بعد نتوانست موفقیت های نیمه اول دهه نود را تكرار كند و به همین خاطر نیز فعالیت هایش در قاب كوچك تلویزیون به شدت افزایش داد.با این حال در دهه اول قرن بیست و یكم به بازسازی فیلم به یادماندنی كاندیدای منچوری در سال 2004 پرداخت كه در قیاس با نسخه اصلی،كاری كاملا متوسط و معمولی از آب درآمد.تنها نقطه قوت آن بازی فوق العاده دنزل واشنگتن در كنار مریل استریپ است كه بسیاری از ضعف های فیلم را پوشانده است.
درام عاشقانه راشل ازدواج می كند با بازی خوب آن هاتاوی آخرین اثر سینمایی دمی است كه تنوع بیشتری به كارنامه كاری اش بخشیده است.فیلم درباره خانواده از هم پاشیده ایست كه زن و مرد هریك ازدواج دیگری را پس از جدایی انجام داده اند و حال دختران آنها این دو را مقصر مرگ تنها برادرشان می دانند.فیلمی بسیار متكی به دیالوگ كه مخاطب را از نیمه های داستان خسته و كسل می كند كه تنها پایان تكان دهنده اش نشان از حضور كارگردانی خلاق به نام جاناتان دمی دارد.
فراهنگ**1983**م.ج
تهران- در ميان فيلمسازان مختلف سراسر جهان اشتراكات بسياري به چشم مي خورد كه يكي از آنها ساخت تنها يك شاهكار به يادماندني در ميان خيل آثار آنهاست كه جاناتان دمي نيز با سكوت بره ها از اين گروه به حساب مي آيد.