#
تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 88/10/22
فرهنگی.سینما.شبانه
کیوان علی محمدی و امید بنکدار کارگردانان فیلم سینمایی شبانه در این اثر
سینمایی تلاش کرده اند که روندی ساختارشکنانه را دنبال کنند در حالی که
ناخواسته به مخاطب سردرگمی را هدیه و شخصیت هایی فاقد هویت را معرفی می
کنند.
به گزارش روز سه شنبه ایرنا، مواد مخدر و موضوعات پیرامون آن همیشه از
سوژه های داغ سینمایی بوده و سینمای جهان را به خود مشغول داشته است. در
سال های اخیر با پیچیده تر شدن این جریان و تولید قرص های روانگردان (
اکستازی ) توجه سینماگران بیشترمعطوف به این سوژه شده و آثار زیادی با
کیفیت های گوناگون در این باب خلق کرده اند.از مهمترین آنها می توان به
مرثیه ای برای یک رویا ساخته دارن آرونوفسکی اشاره کرد.
سینمای ایران نیز به تبعیت از این موج جدید، کارهای نمایشی زیادی را
دراین رابطه تولید کرد که از مهمترینشان می توان به شمعی در باد ساخته
پوران درخشنده و شبانه ساخته مشترک کیوان علیمحمدی و امید بنکدار اشاره
کرد.
شبانه که چند روزیست روی پرده رفته ، بحث اعتیاد عده ای جوان به قرص های
اکس را محور خود قرار داده و در لابلای آن به زندگی هریک از آنها سرک می
کشد. فیلم از فیلمنامه ای غیر خطی برخوردار بوده که به تقلید از برخی
آثار مطرح این سال ها نوشته شده با این تفاوت که آنها روایت غیر خطی
همراه با خطوط داستانی موازی را با مهارت به کار گرفته و جلوی از هم
گسیختگی آن را گرفته اند. اما در شبانه شاهد چند پارگی داستان و تشتت آن
بوده و عملا چیزی به نام شخصیت پردازی را در فیلم مشاهده نمی کنیم.
کاراکترهای فاقد هویت همراه با انواع و اقسام ضعف های فیلمنامه ای،
تماشاگر بخت برگشته را دچار سردرگمی کرده و برای یافتن یک خط داستانی
ساده به زحمت می اندازد. این دو کارگردان که سابقه درخشانی در عرصه فیلم
کوتاه دارند از پایه و اساس با تعریف سینما مشکل داشته و پیچیده نمایی را
فضیلتی برشمرده و تعریف داستان به شکل سرراست و بی لکنت را عیبی بزرک بر
می شمارند!
درهالیوود که وجه صنعت بر هنر چربش بیشتری دارد، کارگردانی مانند
الیوراستون پس از ساخت چند فیلم درجه یک و بسیار خوش ساخت و استاندارد،
به سراغ فیلمی مانند doors the رفته و سبک خاص بصری اش را پیاده کرده و
در فیلم های بعدیش به کمال می رساند. به بیانی دیگر ابتدا استون توانایی
های فنی اش را ثابت کرده و بعد به ساختارشکنی روی می آورد. اما در اینجا
این دونفر در اولین ساخته سینمایی شان ساختار و اصول کلاسیک را به گوشه ای
نهاده و ساختاری به شدت نامتعارف را برگزیده اند. سوژه فیلم که حول محور
مصرف اکس می چرخد بهانه را به دست کارگردان داده تا نماهای عجیب و غریب
و پر از اعوجاج را به نمایش گذاشته و سرگیجه و سردرد را به تماشاگرش هدیه
کند.
بنکدار و علیمحمدی در شبانه به شدت تحت تاثیر فیلم های مرثیه ای برای یک
رویا ، قطار بازی و نردبان جیکوب بوده و به بهانه یکی از کاراکترها به
موضوع جنک هم پرداخته و تصویری ذهنی و کشدار را از جبهه و جنک به تصویر
کشیده است.این فصل فیلم با وجود کند بودنش بسیار خوب از کار درآمده و به
لحاظ تکنیکی در سطح مطلوبی به سر می برد. ازاین دست بخش های امیدوارکننده
در طول فیلم کمتر به چشم خورده و در مقابل شاهد تصاویر و قاب های
نامتعارف و تدوینی کلیپ گونه هستیم که نه تنها در پیشبرد داستان نقشی
ندارند بلکه بدان لطمه هم وارد می کنند.
شخصیت منفی فیلم با بازی غلو آمیز بهاره رهنما که این روزها ردپایش در
همه جا به چشم می خورد، بسیار ضعیف از کار درآمده و شباهت فراوانی به خیل
منفی های فیلم های مواد مخدری دارد. البته رهنما در این میان کمترین
تقصیر را داشته و ایراد را باید در نویسندگان فیلمنامه شبانه که
کاراکترهای مثبت و منفی را سیاه سیاه و سفید سفید دیده اند ، جستجو کرد.
نمایش کاراکتر زن اغواگر که با توجه به ضوابط دینی و مذهبی کشورمان به
هیچوجه شایسته نمایش نیست ،کاراکتر فوق را به کپی کمرنگی از اصل آن تبدیل
کرده و تماشاگر را به خنده وا می دارد!
اما از حق نباید گذشت که این دو کارگردان جوان حاشیه صوتی غنی ای را برای
فیلمشان تدارک دیده و به لحاظ بصری کاری شسته رفته ارائه کرده اند. اما
مشکل فیلمنامه آن و ذوق زدگی و شتاب آنها برای تولید فیلمی آوانگارد و
ساختارشکن است که متاسفانه با شکست همراه بوده است.فروش متوسط فیلم را هم
باید به حضور هدیه تهرانی پس از چند سال غیبت از عرصه سینما مربوط دانست
نه ساختار ام تی وی وار آن.
همکاری طولانی مدت علیمحمدی و بنکدار که سال گذشته دومین کار مشترک
سینمایی شان به نام شبانه روز با استقبال بهتر و بیشتری روبرو شد هم از
موضوعهای جالب سینمای پرحاشیه ایرانست که در جای خود قابل تامل بوده
وباید به آنها از این بابت دست مریزادی جانانه گفت.
از: محمد جلیلوند