نمایش بیژن و منیژه کم توجه به ابعاد زیبایی شناسانه نگارشی
..................................................
تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 87/05/01
فرهنگی.تئاتر.نقد.بیژن و منیژه
نمایش بیژن و منیژه برگرفته از داستان شاهنامه فردوسی و به کارگردانی
محمود عزیزی در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر در حال اجرا است .
محمود عزیزی مدرس و کارگردان تئاتر و از جمله فعالان عرصه نمایشی کشور است
که تا کنون نمایش های بسیاری را به صحنه برده است اما به اعتقاد
کارشناسانه ازوی تا کنون هیچ اثرشاخصی در عرصه کارگردانی و نویسنده گی
تئاتر دیده نشده است .
وی از جمله کارگردانانی است که دراغلب آثار تئاتری خود هرگز نتوانسته است
به تکنیک و شیوه اجرایی بخصوصی که منحصر به یک کارگردان صاحب سبک و
حرفه ای تئاتر است دست یابد.
عزیزی پیش از این چندین بار با الهام از داستان های کهن واسطوره ای ،
عارفانه وعاشقانه اقدام به تولید تئاتر کرده است و در پرونده کارگردانی
خود بیش از30 نمایش را در کسوت کارگردان و نویسنده به صحنه برده است .
وی این بار نیز به سراغ داستانی از حکیم توس رفته و حکایت بیژن و منیژه
را در قالب تئاتری به صحنه برده است .
بیژن پهلوان نامدار ایران زمین فرزند گیو و از شکم بانو گشسب نوه
دختری رستم و نوه پسری گودرز است که به دست سپاه توران به اسارت در می
آید او واله و دلداده دختر افراسیاب (منیژه )است شاه توران این رسوایی را
نمی پذیرد و دستور می دهد تا بیژن را به سیاه چالی اندازند و منیژه هم
از عشق بیژن محروم از امکانات درباری سرگردان کوی و برزن می شود دراین
بین گرگین دیگر پهلوان ایرانی به دربار خسرو ایران خبر می آورد که
بیژن کشته شده ، غم و اندوه سرانجام شوم بیژن سراسر ایران زمین را فرا
می گیرد رستم از سوی کیخسرو ماموریت می یابد تا خبری از صحت و سقم مرگ
بیژن به دست آورد رستم دستان در کسوت یک تاجر رهسپار ملک توران می
شود و ادامه داستان .
داستان های شاهنامه به جهت وجهه نمایشی و دراماتیک تا کنون بارها و
بارها به عنوان منبع الهام نویسندگان عرصه تئاتر چه در داخل و چه در
خارج از کشور بوده اند که دراین بین گهگاه آثار در خور تقدیری هم دراین
حوزه تولید شده است .
در این عرصه و درزمان معاصر می توان به بهرام بیضایی و دکتر قطب
الدین صادقی به عنوان مشهورترین نمایشنامه نویسان و کارگردانان تئاتری
اشاره کرد که بارها از آثار حماسی و پهلوانی ایرانی در قالب های تئاتری
استفاده کرده اند .
اما عزیزی در نمایش بیژن و منیژه تلاش کرده است تا با استفاده ازامکانات
صحنه ای ، چون نور ،موسیقی ، طراحی حرکات نمایشی ، طراحی لباس بازیگران
امکانات صحنه گردان و بالابرهای سن نمایش تالار اصلی و گروه حرکات موزون و
برخی از بازیگران مطرح عرصه تئاتر اثری تماشاگر پسند را به صحنه ببرد که
البته در این مسیر چندان موفق به نظر نمی رسد .
داستان با جنگی نمادین و نمایشی آغازمی شود که امروزه در کارگردانی آثار
کلاسیک روشی متداول و فنی محسوب می شود، پس از چند دقیقه نقال وارد صحنه
شده و بخش هایی از داستان را در قالب نقل گویی نمایشی روایت میکند وی
سعی دارد فضای داستان را به فضایی عاشقانه سوق دهد و از مضمون رزمی و
جنگی واقعی اثر بکاهد و صد البته که این تلاش کوششی نافرجام است که در
نیمه راه می ماند.
نقالی دراین نمایش بیشتر شیوه ای سنتی و نخ نما شده از نقل شاهنامه ای
است که پیشتر در قهوه خانه ها مرسوم بوده است و از حدود یکصد سال پیش با
ورود تئاتر مدرن به ایران در بسیاری از آثار حماسی ایرانی همواره این
شیوه ساده ترین و دم دست ترین روش اجرایی بوده است .
نقال در جایی از نمایش چنین می گوید : قصه قصه همیشگی جنگ است جنگ انسان
ها برعلیه ناشناخته ها ی طبیعت ، در نمایش بیژن و منیژه نگارنده سعی
کرده است تا با دست بردن در اشعار نغض حکیم توس و اشعار نچندان دلچسب
ساختگی خود ازهمان ابتدای نمایش با ایجاد قرارداد نمایشی داستانی مستقل
از شاهنامه را ارائه کند ونکبه اثر رابرمضمون عاشقانه قراردهد ! اما هر
چه نمایش پیش می رود این دخالت کم و کم تر شده و قصه نعل به نعل داستان
شاهنامه پیش می رود و تلاش های نگارنده در مسیرتغزلی کردن و عاشقانگی اثر
چندان سودی ندارد .
استفاده از رنگ ها و ارایه های زیبای بصری در طراحی لباس بازیگران ،
طراحی حرکات نمایشی گروه حرکان موزون و موسیقی در خور تقدیرسعید ذهنی
ازجمله محاسن نمایش بیژن و منیژه است که البته باعث گیرایی نمایش و از
جمله جذابیت های بصری این اثر هم شده است .
در نمایش بیژن و منیژه با شرع کلام نمایشی آرام آرام ضعف های مفهومی و
معنایی نگارش متن هویدا می شود و ادبیاتی که سعی دارد به سمت شاعرانگی
سوق داده شود بیشتر به سوی لودگی و تمسخر زبان پارسی و خلق جملاتی نا
مفهوم در معنا می رود .
در جایی از نمایش یکی از بازیگران خطاب به شخصیت مقابل خود چنین می گوید
لکه ننگی پیش آمده و در جایی دیگر گفته می شود این اقتدار فرسوده و
زنگار دار به لعنت خدا هم نمی ارزد و یا در جایی دیگر گفته می شود
کارروزگار ما به آنجا رسیده که هرکس و بی کس قصد تاج و تخت ما را دارد
در نمایش بیژن و منیژه نویسنده به تقلید از آثار کلاسیک تئاتری تلاش می کند
تا ادبیاتی مطنطن و شاعرانه را عرضه کند که متاسفانه به دلیل ضعف نگارشی
و عدم توجه به زیبایی های کلامی هیچ سنخیتی با ادبیات و زبان پارسی ندارد
ادبیاتی سرشاراز اغلاط معنایی در جمله بندی ،بیان ضعیف و نارسای برخی از
بازیگران خصوصا بازیگران نقش های گرگین و کنیز که با ضعف بیانی خود
ضربه ای جبران ناپذیر به اثر وارد می کنند از دیگر مشخصه های نمایش
بیژن و منیژه است .
هرچند کارگردان تلاش کرده است معایب متن رابا کارگردانی وطراحی حرکات
نمایشی و ایجاد فضا ی تئاتری بپوشاند اما در نمایش بیژن منیژه آنچه بیش
ازهمه باعث آزار تماشاگر تئاتر شده است ادبیات نامانوس و ساختگی نویسنده
و زبان غریب اثر است .
شماره 053 ساعت 09:20 تمام