یک پژوهش : نوجوانان متعلق به سطوح اقتصادی خانوادگی ضعیف،افسرده تر هستند

یک پژوهش : نوجوانان متعلق به سطوح اقتصادی خانوادگی ضعیف،افسرده تر هستند # تهران، خبرگزاری جمهوری اسلامی 14/01/84 داخلی.اجتماعی.نوجوان. نتایج یک پژوهش نشان می دهد که افسردگی در طبقات اجتماعی - اقتصادی ضعیف ، بیش تر است و بررسی انجام شده فزونی میزان افسردگی درطبقات اقتصادی ضعیف را تایید می کند. نتایج پژوهشی باعنوان "ارتباط ویژگی های جمعیت شناختی با میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان دبیرستانی" که درفصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی منتشر شده است، نشان می دهد نوجوانان دانش آموز متعلق به سطوح اقتصادی خانوادگی خیلی ضعیف، ضعیف ومتوسط، در مقایسه با نوجوانان متعلق به سطوح اقتصادی خانوادگی خیلی خوب و خوب به افسردگی بیشتری دچار هستند. همچنین یافته های این پژوهش در خصوص رابطه جنسیت با افسردگی، حاکی از تفاوت معنادار میان دختران و پسران نوجوان تحت مطالعه است. این بدان معناست که دختران از افسردگی بیشتری در مقایسه با پسران برخوردارند و نسبت دختران افسرده به پسران افسرده ، تقریبا دو به یک در افسردگی متوسط تا شدید، و چهار به یک در افسردگی شدید است. بر اساس این پژوهش، در تبیین این تفاوت در میزان شیوع بر پایه جنسیت، می توان به عواملی همچون تفاوت درابزارها و روشهای مختلف اندازه گیری از یک سو و تفاوت جامعه و نمونه آماری از سوی دیگر اشاره کرد. هر چند در توجیه تفاوت افسردگی میان دختران و پسران، می توان به عوامل چندگانه زیستی، روانی،اجتماعی و شناختی اشاره کرد و این فرض که دختران در مقایسه با پسران بیشتردرمعرض بروزافسردگی قرار دارند، مطرح می شود. به عنوان نمونه، در خصوص دخترانی که هنوز به مقطع نوجوانی نرسیده اند نیز این احتمال که در رویارویی با مشکلات، شیوه ای متمرکز اتخاذ کنند بیشتر است ، به علاوه دوران بلوغ که با پیامدهای زیستی، روانی، اجتماعی و شناختی نیز همراه است، در دختران زودتر آغاز می شود. همچنین دختران نگرانی بیشتری رادرخصوص تصویربدن خود در دوران نوجوانی تجربه می کنند و احتمال بیشتری وجود دارد که مورد سوء استفاده و آزار جنسی قرار گیرند. آنهااحتمالا درمقایسه باپسران فشار بیشتری رادر خصوص مطابقت با نقش های اجتماعی محدودکننده متحمل می شوند. بر اساس این پژوهش، تفاوت معناداری در خصوص ارتباط میان سن و افسردگی میان نوجوانان دانش آموز یافت نشده است. اما بین دختران 17 و18ساله بادختران 15 ساله، تفاوت در میزان افسردگی، کاملا معناداربود، بدین معنا که دختران 17 و 18 ساله در مقایسه با دختران 15 ساله به افسردگی بیشتری دچار بودند. می شود گفت، در جامعه تحت مطالعه این پژوهش،دختران درسنین اواخر نوجوانی افسردگی بیشتری را نسبت به سنین اواسط نوجوانی تجربه می کنند. پایان نوجوانی زمانی است که نوجوان از یکسو با تکالیف دوران جوانی و بزرگسالی نظیرانتخاب شغل و پذیرش نقشهای اجتماعی تازه روبرو می شود و از سوی دیگر دوره رشد زیست شناختی به اوج خود می رسد. این دوره که دوره انتقال به اوایل بزرگسالی است، دربرگیرنده انواعی از اتفاقات مهم و در عین حال استرس زاست. فارغالتحصیل شدن و جدایی از دوستان دبیرستان، ورود به دانشگاه و ترک خانه و لزوم انطباق با این تغییرات و اتفاقات مهم، ضمن وارد کردن استرس زیاد به نوجوانان، ممکن است آنها را با افسردگی بیشتری مواجه کند. اجتمام (ت )/ ن.ک/1647