۲۶ مرداد ۱۳۹۰، ۰:۰۱
کد خبر: 7127040
T T
۰ نفر

به بهانه ورود آزادگان

۲۶ مرداد ۱۳۹۰، ۰:۰۱
کد خبر: 7127040
به بهانه ورود آزادگان ..................................................
خبرگزاری جمهوری اسلامی 90/05/26 اجتماعی.مناسبتها.آزادگان.ایلام ایلام-پرندگان را به جرم خوش خوانی در قفس محبوس می کنند ، گلها را به بهانه عطر و زیبایی از شاخ زارها می چینند و یوسف را به گناه عفت و بی گناهی به غل و زنجیر می کشانند .
اما چه باک ! مرغان باغ ملکوت که نمی توانند نخوانند، گل های محمدی که نمی شود عطر نپراکنند و یوسف ها که روا نیست از بیم زندان تن به عصیان و گناه بیالایند.
پس این سرنوشت محتوم همه پرندگان باغ محمدی است که یوسف وار پاس عصمت خویش بدارند و حتی به قیمت شکنجه و زندان دست از دوست نشویند، و چنین کردند انصار و یاران خمینی کبیر (ره ) در زندانهای مخوف دشمن بعثی.
اسیران، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و همیشه یار انقلاب و اسلام بودند.
در 26 مرداد سال 69، پس از رنج های فراوانی که از هجر یاران بر دل عشاق سنگینی می کرد، سرانجام طلایه داران سپاه عشق پای به خاک میهن اسلامی گذاشتند.
به راستی که قلب ملت خانه آنهاست و آنان قدم بر قلب ملت نهادند و آمدند، خوش آمدند.
آزادگان، صبورتر از سنگ صبور و راضی ترین انسانها به قضای الهی بودند، سینه هایی فراخ تر از اقیانوس داشتند و جمعی مخلص، مقاوم، اهل ایثار و فداکاری و صاحب دل هایی خسته بودند که از همه جا و همه کس بریده و به خدا پیوسته و امیدوار بودند.
آزاده نامیده شدند چون از قید نفس و نفسانیات رهایی پیدا کرده بودند.
ای آزادگان، تاریخ هیچ گاه شما را که درس مقاومت و ایستادگی و آزادگی به جهانیان داده اید، فراموش نخواهد کرد.
شما از جان مایه گذاشتید و امروز ما تنها می توانیم قطره ای باشیم در مقابل دریای صفا و صلابت و استواری شما.
شما که بهتر از همه شاگردی مکتب اهل بیت کردید و زینب وار مروج اسلام و انقلاب بودید و هم اکنون که به خانه آمده اید نیز باید لباس جدیدی از رزم پوشیده و در برابر دشمن جدید قد برافرشته و در عرصه سازندگی تلاش کنید.
آفرین بر همت شما غیور مردان تاریخ ایران زمین.
شب تیره اسارت با دمیدن خورشید آزادی به سر آمد و همه دیدند که با پایمردی های خود ثابت کردید که درختان تنومند بیابانید، نه گل برگ های سستی که با هر نسیم کمر خم می کنند.
آری صبح روشن آزادی دمید؟ اما بدانید که ابرهای تاریکی هر زمان به گونه ای یاس و تیرگی می پراکنند و اکنون در این صبح روشن، زمان مبارزه با تیرگی هایی است که ریشه جوانان و امیدهای این مرز و بوم را هدف گرفته اند آگاه و هوشیار باشید پس از سال ها از آمدنت باز می گویم: خوش آمدی، ای پرچمدار عزت و استقامت و پایداری.
می دانم از دیار صبر آمده ایدچشم و چراغ دل امت،می دانم که از ستم دشمنان سخت خسته و رنجوری، اما مجالی برای درنگ نیست، اسبت را زین کن که مجاهدتی عظیم در پیش است، ایران زنده است به دلاور مردانش، ایران با شکوه و پر صلابت است به غیرت مردانش و استواری اراده شیرزنان و شجاع مردانش.
ای راست قامتان پیروز که استواری شرمنده شماست و صبر و شکیبایی درس استقامت را از شما آموخت،ای کسانی که عطرهای بهشتی در پیراهن دارید و عشق در ضمیر خود می پرورید وای کسانی که شهادت را به چشم تجربه کردید ، بدانید که شما شهیدی زنده از کاروان شهدای همیشه جاوید انقلابید.
ای برادر آزاده، تو با استقامتت تجلی گر واژه صبر بودی، بسیار واژه نگاران واژه صبر را برایم معنا کردند، اما فقط در قالب الفاظ؟ و تنها تو بودی که وجودت،زندگیت، و همه هستی ات را در قالب صبر به ما نمایاندی.
امروز، روز فخر و مباهات است، امروز روزی است که اسوه های مقاومت و پایمردی ثابت کردند که تاب ماندن و به زانو در آوردن طاغوت را دارند، روزی است که این پرندگان عاشق ثابت کردند که طاقت سال ها صبر در مقابل مصیبت را دارند و امروز روز شادی آنها و روز افتخار و مباهات ماست.
آری،ای غیور مردان آزاده، آسمان آبی را و هم بوی خوش آزادی را از شما دریغ داشتند، تا زمانی که سلاح در دست داشتید کسی جرات رویارویی با شما را نداشت، ولی آنگاه که همچون شیر قوی پنجه ای از قضا در دام گرفتار آمدید، هر روباهی قصد تعرض کرد، غافل از آنکه سرباز مکتب عاشورا در زندان اسارت هم هیبت خداگونه و روحی حیدری دارد.
و همین بود که دفاع ما را مقدس کرده بود و هر آنچه را که به آن مربوط می شود نیز از خاک و آب و هوای جبهه اش بگیر تا کشته هایش که شهیدند و مجروحانش که جانباز خوانده شدند و اسرایش که آزاده بودند.
آخرین روز اسارت فرا رسید و اسرا یکدیگر را در آغوش می کشیدند، از یکدیگر حلالیت می طلبیدند و قرآن را بر سر همدیگر می گرفتند و یکدیگر را به آیه های ملکوتی می سپردند .
در مرز خسروی بانگ به کنعان رسیدگان طنین انداز بود.
اتوبوس های آن سوی مرز به منزله فرشتگان نجات در انتظار مسافران کربلا بودند، همگان خاک پاک وطن را توتیای چشم کردند ،با مشاهده هر ایرانی رگ حیات در اندام تکیده هر آزاده ای جان می گرفت.
آری شما اسیر دشمن نبودید، بلکه دشمن اسیر صلابت و آزادگی شما بود، سالروز آزادی تان از بند دژخیم بعثی مبارکباد .
565/7177/320 شماره 131 ساعت 16:25 تمام
۰ نفر