نگاهی به پدیده کودکان خیابانی و کار /
آوارگان و نان آوران کوچک
..................................................
تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 89/10/14
اجتماعی.کودکان خیابانی و کار.کرمانشاه
کرمانشاه - همه ی کودکان حق دارند از شرایط خوب زندگی برخوردار باشند، حق
دارند بازی کنند؟ آموزش ببینند تا شرایط مناسب شکوفایی توانایی ها و رشد
جسمی و معنوی و اخلاقی و اجتماعی آنها فراهم شود.
این جمله های زیبا و منطقی، ماده 27 پیمان نامه جهانی حقوق کودک است که
انسانهای بسیاری در سراسر جهان آن را به هر دلیل زیر پا گذاشته و در
نتیجه میلیونها کودک بی گناه به علت بی سرپناهی یا فقر در خیابانها رها
شده اند.
کودکانی که مشتریان دایمی زباله دانهای شهر هستند، بر زمین سر می گذارند
و سقفشان آسمان است و یا کودکانی که اگر چه سر پناهی برای زندگی دارند
اما سرنوشت سازترین سالهای زندگی و آینده اشان را به بهای ناچیزی در
قبال دستفروشی و کارهای پست به خیابان هدیه می کنند.
پیمان جهانی حقوق کودک یک پیمان نامه بین المللی است که برای دفاع و
حمایت از حقوق کودکان تهیه شده است، این پیمان پس از 10 سال گفت وگو بین
کشورهای عضو سازمان ملل در سال 1989 میلادی تدوین شد و در سال 1990 به
مرحله اجرا در آمد ، هم اکنون از 193 کشور جهان، 191 کشور به این پیمان
ملحق شده و خود را ملزم به اجرای مفاد آن کرده اند، جمهوری اسلامی ایران
در سال 1373 به صورت مشروط به پیمان حقوق کودک ملحق شده است.
بقا ، رشد، حمایت و مشارکت از مهمترین مفاد این پیمان نامه 54 ماده ای
است که در ماده 32 آن درباره کار کودکان آمده است: کودک باید در برابر هر
کاری که رشد و سلامت او را تهدید می کند، حمایت شود، دولت ها باید حداقل
سن کار و شرایط کار کودکان را مشخص کنند.
همه ی ما هر روز در معابر و خیابانها، شاهد حضور کودکانی هستیم که با
ظاهری ژولیده و غبارآلود به دست فروشی یا تکدی گری مشغول هستند.
سماجت این نان آوران کوچک، در تحریک احساسات ما آنقدر آزاردهنده است که
گاه مظلومیتشان را تحت الشعاع قرار می دهد.
خیابان مامن گروه دیگری از کودکان نیز هست که علت اصلی حضور آنها در
خیابان نان آوری نیست بلکه بی سرپرستی ، بدسرپرستی و بزهکاریست که آنها
را به آوارگان کوچک مبدل ساخته که تنها سرپناهشان خیابانها است.
پدیده کودکان خیابانی و کار ، منحصر به کشور ما نیست ؟ از کوچه های
غبارآلود افغانستان تا خیابانهای پرزرق و برق نیویورک، سایه این پدیده ی
شوم گسترده است و معمولترین آسیب اجتماعی است که در سراسر گیتی تقریبا
نتایج یکسان و مشابهی دارد.
آمارهای غیر رسمی حاکی از آن است که اکنون حدود 100 میلیون کودک خیابانی
در جهان زندگی پررنجی را می گذرانند و 250 میلیون کودک زیر سن
قانونی کار در کشورهای جهان سوم به کار مشغول هستند.
کودکان کار و خیابان با وجود مشکلات متعددی که آنان را در معرض خطر قرار
می دهد، از حمایت های آموزشی، بهداشتی و روانی و اجتماعی لازم برخوردار
نیستند.
فقر والدین ، طلاق ، مرگ و اعتیادشان بستر آشکار ساز این آسیب است و
خیابانها برای این سرمایه های ملی به مانند دانشگاهی است که آزمون ورودی
آن دله دزدی، وقاحت و سماجت می باشد و دوران تخصصی آن در مراکز کانون
اصلاح و تربیت و نهایتا زندانهاست.
بر همین اساس، اندیشه مطالعه و بررسی کودکان خیابانی در سال های گذشته
اذهان کارشناسان مسایل اجتماعی را مشغول کرده است.
کودکان فقیر دارای خانواده یا بدون خانواده که در خیابان ها، ایستگاه های
راه آهن و سایر مراکز تجاری زندگی می کنند، بخشی از جامعه بشری هستند که
پرداختن به آن، جلوگیری از شروع آسیب های اجتماعی است.
در ورودی اتاقهای دادگاه ، کودکان خیابانی را می بینید که به جرمهای پیش
پا افتاده ای چون مواد خوراکی ؟ کف زنی و همانند آنها دستبند به دست و
ردیف به ردیف نشسته اند و منتظر ورود به ندامتگاه ها هستند.
نوجوانان مجرمی که محرومیت توام با بی عدالتی و نبود دنیای امید بخش آنان
را به انجام جرمهایی چه بسا غیر هوشمندانه کشانده است ؟ مجرمان کوچکی که
ممکن است مجرمان پرسابقه و جنایتکاران بعدی باشند.
آگاهی جامعه نسبت به پدیده ی کودک خیابانی امری است لازم چرا که موج
کودکان خیابانی بزودی از حالت کودکی خارج شده و تبدیل به جوان خیابانی
خواهد شد.
کودک خیابانی به عنوان گروهی از کودکان جامعه است که با توجه به شرایط
خاص سنی خود در حال گذراندن دوران بلوغ و بحران هستند؟ اینان نیازمند
حمایت جدی بیشتر والدین هستند ولی از آنجا که به دلایل گوناگون از حمایت
والدین محروم هستند در خیابانها رها شده و آمادگی لازم برای کسب هر نوع
آسیب پذیری را دارند.
همانگونه که اشار ه شد گروه دیگری از قربانیان خیابان، کودکان کار هستند.
همه ما در زندگی روزمره با کودکانی سروکار داریم که در خیابانها دستفروشی
می کنند یا به انواع مختلف به تکدی گری مشغول هستند.
پژوهشها نشان می دهد کودکان کار بخشی از جامعه انسانی اند که در زیر
سن 15 سال، پیش از آن که دوره رشد جسمی و ذهنی آن ها به پایان برسد، به
سبب عوامل خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی وارد دنیای کار می شوند و در این
روند، رشد جسمی و ذهنی آنها آسیب می بیند.
وجود این کودکان درجامعه ما نشان از آسیبهایی دارد که معمولا در خانواده
شکل گرفته و بتدریج وضعیتی را سبب میشود که کودکانی که در این سن نیاز به
بهره مندی از امکانات رفاهی و آموزشی مربوط به خود را دارند دچار مشکلات
مختلفی می شوند از جمله انجام کارهای سخت و زیان آور یا دوری از خانواده
و محروم بودن از مهر و محبت خانواده، بازماندن از تحصیل، بیماریهای جسمی
و مشکلات بی شمار دیگری که در برخی موارد با افتادن در دام گروههای سازمان
یافته تبهکاری به مراتب تبعات بدتر و بیشتری گریبانگیر آنان می شود.
براساس تعاریف سازمان های بین المللی (سازمان بهداشت جهانی یونیسف وآژانس
بین المللی کودکان خیابانی ) کودکان خیابانی را می توان بر اساس وضعیت
زندگی آنها به چهار گروه تقسیم کرد:
کودکان بی خانمان که خانه و خانواده ندارند و در خیابان زندگی می کنند،
این کودکان را اصطلاحا کاتن می گویند.
کودکانی که دارای خانه و خانواده هستند و به دلایلی مختلف از خانواده خود
جدا شده اند و تنها به صورت گروه های کوچک و گاه زیرپوشش باندهای مربوط
زندگی می کنند.
کودکانی که قبلا بی خانمان بوده اند اما هم اکنون در سر پناه ها و مراکز
حمایتی نگهداری می شود.
کودکانی که دارای خانواده هستند و با خانواده خود زندگی می کنند. اما به
دلایل مختلف و عمدتا فقر، وقت خود را در خیابان می گذارنند، این گروه از
کودکان به دو دسته تقسیم می شوند.
1 - گروهی از آنان در خیابان به کارهای مختلف می پردازند ( فرش گل،
روزنامه، آدامس ، زباله گردی ، واکس زنی و...)
این گروه کودکان کار و خیابان را تشکیل می دهند.
2 - گروه دیگر به تنهایی یا همراه پدر و مادر خود به گدایی مشغولند و
برخی از آنها در سنین کودکی به منظور کارهای پست اجاره داده می شوند.
کودکانی که در خیابان حضور دارند از حقوق اساسی خود از جمله آموزش ،
بهداشت ، تغذیه و امنیت محرومند به علت حضور طولانی در خیابان مشکلات و
آسیبهای فراوانی را تجربه می کنند.
این کودکان در تمام جنبه های اساسی رشد (رشد جسمی حرکتی عاطفی روانی
اجتماعی و ذهنی ) دارای مشکلاتی هستند.
یافته های پژوهشی که توسط زهرا قمری دارستانی کارشناس آسیبهای اجتماعی
انجام شده نشان می دهد: از نظر رشد جسمی حرکتی با مشکلاتی مانند کم
خونی، کاهش قد و وزن ، بیمارهای مربوط به دهان، چشم ، قلب ، گوارشی ،
پوست وسوء تغذیه روبرو هستند.
از نظر رشد ذهنی دارای مشکلاتی مانند بیسوادی، مشکلات گفتاری ، کمبود توجه
و تمرکز، مشکلات یادگیری و کمبود شناخت محیط پیرامون خود هستند.
از نظر رشد عاطفی هیجانی از مشکلاتی مانند احساس کم ارزشی ، بیقراری و
ناآرامی ، انتقام جویی ، بدبینی، افسردگی ،ترس و ناامنی، بحران هویت و
اضطراب رنج می برند.
از نظر رشد اجتماعی مشکلاتی مانند پرخاشگری ، خشونت، ناسازگاری، سرقت ،
سوء استفاده جنسی، تمایل به بزهکاری، اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر و
مشکل در برقراری ارتباط مناسب با دیگران را دارا هستند.
براساس این پژوهش بیشترین گروه کودکان خیابانی در کشور ایران کودکانی
هسنتد که در خانه و خانواده خود زندگی می کنند ( 83درصد). بیشتر این
کودکان به علت فقر به کار و گدایی مشغول هستند.
براساس این پژوهش هم اکنون در کشور ما دسته بندی کودکانی که در خیابان
حضور دارند به صورت زیر است:
کودکان بدسرپرست ، کودکان بی سرپرست ، کودکان بزهکار ، کودکان کار ،
کودکان اتباع بیگانه ، کودکان مبتلا به بیماریهای صعب العلاج یا کودکان
روانی یا معلول ، کودکانی که با پدر یا مادر ، خواهر یا برادر خود بسر می
برند و کودکانی که با ناپدری یا نامادری یا قیم خود زندگی می کنند.
بر اساس این پژوهش، در آمارهای غیررسمی ، تعداد کودکان خیابانی در سطح
کشور یک میلیون و 200 هزار کودک اعلام شده است اما آماری به صورت رسمی از
تعداد این کودکان در کشور وجود ندارد.
عدم امکان دستیابی به میزان دقیق کودکان خیابانی عمدتا به خاطر زندگی
پنهان، جابجایی آنان و متغیر بودن تعداد آنان در زمانهای مختلف می باشد.
اما به هر حال کودکان خیابانی پدیده ای رشد یابنده در جهان و در کشور
ماست که کارشناسان اجتماعی معتقد به افزایش این پدیده در سالهای اخیر به
ویژه در کلان شهرهای کشور هستند.
در حال حاضر سازمان بهزیستی مسوول ساماندهی کودکان خیابانی است که با
همکاری نهادها و سازمانهای دیگر از جمله نیروی انتظامی ، شهرداری ،
استانداری ، دادگستری ، آموزش و پرورش ، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات
بهداشتی و درمانی، آموزش فنی و حرفه ای این وظیفه را انجام می دهد.
سازمان بهزیستی از سال 1378 مراکز تشخیص و جایگزینی و طبقه بندی کودکان
خیابانی را در کشور از طریق دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی تاسیس کرده
است.
فعالیت تشکلهای غیردولتی در کشور در این زمینه تاکنون فراگیر و جدی نشده
است.
یافته های پژوهشگران در خصوص علل بوجود آمدن کودکان خیابانی عنوان می کند
: در ایجاد مشکلات اجتماعی به علت پیچیدگی آنها یک عامل موثر نیست بلکه
مجموعه ای از عوامل به درجات گوناگون تاثیر گذار است.
از عوامل مهم می توان فقر (اقتصادی )، تفاوت شدید طبقاتی، نرخ بالای بیکاری
، افزایش بی رویه جمعیت در محله های حاشیه نشین شهرها، فقر فرهنگی
خانواده ها (بی سوادی و کم سوادی )، افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، فوت یک یا
هر دو والد بر اثر سوانح طبیعی و یا اجتماعی، افزایش بی رویه مشاغل کاذب
با درآمد بالا، سست شدن بنیان ارزش های اخلاقی و اعتقادی در جامعه را نام
برد.
شماره 016 ساعت 09:47 تمام