۱۳ تیر ۱۳۸۸، ۰:۰۱
کد خبر: 7360225
T T
۰ نفر
شهید دستواره، مجاهد خستگی ناپذیر دوران عشق و شهادت # تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 88/04/13 فرهنگی.معارف.شهید دستواره سالهاست که از دوران جنک و خونریزی فاصله گرفته ایم، زندگی روزمره گویی رشادت های آنانکه خالصانه پای در وادی عشق نهادند را از یاد ما برده است.
سالگرد شهادت دلاورمردان هشت سال خون و شهادت بهترین زمان برای مرور خاطرات آن دوران و یادآوری حماسه ای است که با خون فرزندان این سرزمین کهن آبیاری شد تا همیشه سرافراز و سربلند بر تارک جهان بدرخشد. سردار شهید سید محمدرضا دستواره قائم مقام فرمانده لشکر 27 محمدرسول الله (ص ) از جمله سرداران هشت سال دوران ایثار و شهادت است که در این گزارش به مناسبت روز 13 تیرماه سالگرد شهادتش به مرور زندگی او می پردازیم باشد تا با این تحفه اندک بتوانیم گوشه ای از دین خود را به شهدا ادا کنیم. * تولد و کودکی محمدرضا دستواره به سال 1338 ه.ش در خانواده ای مذهبی و مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل دبستان را در مدرسه ای به نام باغ آذری گذراند. سپس تا مقطع دیپلم، تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. ایشان در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظه ای قوی برخوردار بود. گرایش دینی و علایق مذهبی از همان کودکی در حرکات و سکنات شهید دستواره به وضوح نمایان بود و هر روز افزایش می یافت. او به تلاوت قرآن و شرکت در مسابقات قرائت قرآن علاقه وافری داشت. زمانی که خود هنوز به سن تکلیف نرسیده بود اعضای خانواده را به انجام تکالیف الهی و رعایت اخلاق اسلامی توصیه می کرد و همسایگان، او را به عنوان روحانی خانواده اش می شناختند. * فعالیتهای سیاسی - مذهبی با اوج گیری انقلاب اسلامی، همراه با سیل خروشان امت مسلمان در تظاهرات و فعالیتهای مردمی شرکت فعال داشت و در این زمینه چند بار توسط عوامل رژیم منحوس پهلوی دستگیر شد. سال 1357 زمانی که در سال آخر دبیرستان درس می خواند نه تنها خود فعالانه در تظاهرات و اعتراضات عمومی علیه طاغوت شرکت می کرد، بلکه دوستان همکلاسی و برادران کوچکترش را نیز به این امر ترغیب و تشویق می کرد. زمانی که یکی از برادرانش گفته بود شاه توپ و تانک دارد و پیروزی بر او مشکل است اظهار داشته بود که: ما خدا را داریم. شهید دستواره به واسطه حضور فعال و مستمری که در صحنه های مختلف داشت توسط عوامل رژیم شناسایی و در روز 14 آبان سال 1357 در دانشگاه تهران دستگیر و روانه زندان شد، اما پس از مدتی از زندان آزاد شد. وی به هنگام ورود حضرت امام خمینی (ره ) فعالانه در مراسم استقبال از حضرت امام (ره ) شرکت کرد و مسئولیت امنیت قسمتی از میدان آزادی را به عهده گرفت . پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی جهت پاسداری از دستاوردهای انقلاب به جمع پاسداران کمیته انقلاب اسلامی پیوست و طی چهار ماه خدمت خود در این نهاد انقلابی، زحمات زیادی را در جهت انجام ماموریتهای مختلف و تثبیت حاکمیت انقلاب اسلامی تحمل کرد، وی سپس به خیل سپاهیان پاسدار پیوست و بلافاصله داوطلبانه طی ماموریتی عازم کردستان شد. * حضور در کردستان و مقابله با ضدانقلاب او همراه فرماندهان عزیزی چون شهید چراغی و حاج احمد متوسلیان، زحمات زیادی را در مقابله با ضدانقلاب به جان خرید. بعد از آزادسازی شهر مریوان در معیت متوسلیان و سایر برادران رزمنده وارد شهر مریوان شد. از آنجا که این شهر جنک زده پس از آزادی با مشکلات متعددی مواجه بود و سازمانها و موسسات دولتی تعطیل شده بودند، به دستور متوسلیان، دیگر همرزمان در مراکز و ادارات مختلف از جمله شهرداری، رادیو و تلویزیون مشغول خدمت شدند. شهید دستواره نیز ماموریت یافت تا کالاهای ضروری مردم را تهیه کرده و در اختیار آنان قرار دهد. او به نحو احسن این ماموریت را انجام داد و در روزهای عملیات نیز مانند سایر برادران، سلاح به دست در قله های مریوان با ضدانقلاب و با دشمن بعثی جنگید. ایشان مدتی نیز فرماندهی پاسگاه شهدا، در محور مریوان را به عهده داشت. * شهید دستواره و دفاع مقدس هنگامی که سردار متوسلیان ماموریت یافت تیپ محمدرسول الله (ص ) را تشکیل دهد، او همراه سایر رزمندگان به سمت جبهه های جنوب عزیمت کرد و در آنجا به علت مهارت در جذب نیرو مامور تشکیل واحد پرسنلی تیپ شد. ایشان با میل باطنی که به گردانهای رزمی داشت، روحیه اطاعت پذیری اش باعث شد تا بدون هیچگونه ابهامی مسئولیت محوله را قبول کند، اما از فرماندهان تقاضا کرد که مجاز به شرکت در عملیات باشد. بنابراین در روزهای عملیات، سلاح به دست در کنار فرماندهان گردان وارد عمل می شد. شهید دستواره به همراه سرداران لشکر محمدرسول الله (ص ) برای یاری رساندن به مردم مسلمان و ستمدیده لبنان و شرکت در نبردهای پرحماسه رمضان و مسلم بن عقیل به فرماندهی تیپ سوم ابوذر منصوب شد و تا زمان عملیات خیبر در همین مسئولیت به خدمت صادقانه مشغول بود. در عملیات خیبر بعد از شهادت فرمانده دلاور لشکر محمدرسول الله (ص ) شهید حاج همت و واگذاری فرماندهی به شهید کریمی، شهید دستواره به عنوان قائم مقام لشکر 27 حضرت رسول (ص ) منصوب شد. پس از شهادت کریمی در عملیات بدر، وی به عنوان سرپرست لشکر در خدمت رزمندگان اسلام علیه کفار جنگید و در نهایت با انتصاب فرماندهی جدید لشکر، ایشان همچنان به عنوان قائم مقام لشکر، در خدمت جنک و دفاع مقدس انجام وظیفه می کرد. مناطق اشغالی کردستان و صحنه های مختلف جبهه های جنوب کشور بویژه عملیات والفجر8 و جاده ام القصر (در فاو) شاهد دلاوریهای عاشقانه و جانفشانیهای این شهید عزیز است. * شهیدی که 11 بار مجروح شد از خصوصیات بارز شهید، خوشرویی، صفای باطن، اخلاص و توکل به خدا بود. به گفته همرزمانش، جایی که او بود غم و اندوه بیرون می رفت. او در روحیه دادن به رزمندگان نقش به سزایی داشت. از شجاعت بالایی برخوردار بود. تجزیه و تحلیل حساب شده مسائل جنک و قدرت تصمیم گیری سریع، یکی از ویژگیهایی بود که در مشکلات، سید را یاری می کرد. با آنکه از نظر جسمی بدنی نحیف و لاغر داشت، خستگی ناپذیری و اعتماد به نفس او زبانزد خاص و عام بود. او در اکثر نبردها بجز مواقعی که مجروح شده بود، حضور داشت و در شبهای عملیات تا صبح در خط اول درگیری با دشمن و در کنار رزمندگان از نزدیک به هدایت عملیات می پرداخت. آن بزرگوار تا هنگام شهادت 11 بار مجروح شد ولی هرگز از پای ننشست و با شجاعت کم نظیر تا نثار جان عزیزش به دفاع از اسلام و آرمانهای متعالی حضرت امام خمینی (ره ) و حفظ کیان جمهوری اسلامی ادامه داد. * نحوه شهادت در عملیات کربلای یک که برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد، جهت شرکت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت. ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته می شود که خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می ماندی و بعد بر می گشتی، در جواب می گوید به آنها گفته ام کنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگهدارید. بیش از 10 روز از شهادت برادرش نگذشته بود که در عملیات کربلای 1، روز آزادسازی شهر مهران از چنگال دشمن بعثی (13 تیرماه 1365)، روح بزرگش از کالبد رها شد و مظلومانه به شهادت رسید و در جرگه شهیدان کربلا راه یافت و بر سریر عند ربهم جلوس کرد. در پایان بخشی از وصیت نامه شهید سید محمد رضا دستواره را مرور می کنیم تا شاید چراغ و نور هدایتی باشد برای کسانی که قصد دارند پای در رکاب حق و حقیقت بگذارند. حمد و شکر و ثنا و سپاس برای خداوند قادر متعال و درود و رحمت بی پایان برای پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین و نیز درود و سلام به پیشگاه امام بزرگوار امت این امید همه امیدواران و مستضعفان و همچنین درود به پیشگاه امت خدا جو و حق طلب و کفر ستیز این امام عزیز خاصه رزمندگان مخلص جبهه های نبرد حق بر علیه باطل و نور بر علیه ظلمت . ننک و نفرین و خواری ابدی برای دشمنان دون صفت و اهریمنی منش که ظالمانه با این اسلام و انقلاب و رهبر و امت در قعر شقاوت در ستیز است . حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظه ای دست از مبارزه و استقامت برندارید من که در این عمر خود نتوانستم بهره ای از این اقیانوس بیکران الهی یعنی جهاد فی سبیل الله ببرم ولی همواره سعی داشتم با چاکری مجاهدان مخلص خود را خاک پای آنها سازم .
۰ نفر