۱۴ مهر ۱۳۸۷، ۰:۰۱
کد خبر: 7459019
T T
۰ نفر

سیری در شعرها و اندیشه "سهراب سپهری"

۱۴ مهر ۱۳۸۷، ۰:۰۱
کد خبر: 7459019
سیری در شعرها و اندیشه "سهراب سپهری" ...............................................
کاشان، خبرگزاری جمهوری اسلامی 14/07/87 داخلی. فرهنگی.ادبی.مفاخر.سپهری.
"سهراب سپهری" نامی آشنا نه تنها برای اهل ادب بلکه برای هر ایرانی هنر دوست است که سرسوزن ذوقی در شعر و هنر دارد.
شاعر نامدار ایران زمین، "سهراب سپهری"، در 15مهر ماه سال 1307 در کاشان چشم بــه جهان گشود ، تحصیلات خود را در این شهر سپری کرد و پس از گذراندن دوره دانشسرای مقدماتی، به آموزگاری پرداخت.
وی درسال 1327 در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و از سال 1332 ، فعالیت هنری خود را در زمینه های شعر ونقاشی به صورت جدی آغاز کرد.
سهراب، مانند بسیاری از شاعران زمان خود، با فرمهای "چهارپاره" و " شبه نیمایی" وارد عرصه شاعری شد، اما آشنایی عیمق وی با هنـر، عرفان، ادیان و اساطیر مشرق زمین، از یـک طرف و شعر و هنـر مدرن از سوی دیگر ، او را بـه قلمروهای تازه تری سوق داد.
تازگی و طراوت شعر واندیشه این شاعر نوگرای عصرما، همواره او را از دیگر شاعران معاصر ممتاز می کند.
یکی از چهره های ماندگارادبی سالهای اخیر، درکتاب "نگاهی به سهراب سپهری"، او را از معدود شاعرانی می داند که دستگاه منسجم فکری خاص خود را دارند و برای فهمیدن شعر ایشان باید با کلید آن ساختمان فکری، آشنا بود.
دکتر" سیروس شمیسا" دراین کتاب، می نویسد: مبنای عرفانی وافق فکری سهراب سپهری در آثار اصلی او، شامل " صدای پای آب" ، "مسافر" و "حجم سبـز" دیده می شود.
وی ،از مهمترین بنیادهای فکری سهراب را "در لحظه زندگی کردن" می دانـد و چنین می نویسد: در یک لحظه از نظر صوفی بسیار مهم است، همانکه سهراب آن را به "آب تنی کردن در حوضچه اکنون" تعبیر می کند.
دکتر شمیسا،"درک تازه پدیده های پیرامون" را از دیگرافقهای اندیشه سپهری دانسته و نوشته است: درک ما از پدیده های اطرافمان باید تازه و بـه دور از معارف و شناختهای موروثی باشد و فقط در ایـن صورت است که درسـت می بینیم ، همانکه سهراب معتقد است: "من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست و چرا در قفس هیچ کسی، کرکس نیست گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد چشمها را باید شست ، جور دیگر باید دید" با نگاه دقیق به شعرهای سهراب می توانیم صمیمانه اعتراف کنیم که این شاعر بزرگ ، با پایبندی بــه اصول اخلاقی، انسانی و همدلی و همنوایی با همنوعان خود، آنها را سروده و برای همه غمها، شادیها، انگیزه ها ، انـدیشه ها، آمال و آرزوهایشان اهمیت قائل شده است.
در واقع، سهراب سپهری، برای همـه تاریخها و همه اجتماعها سخن گفته است، شعر او از این نظر شعری انسانی و فرازمانی است، چراکه او در افقی وسیعتر، نگران انسان و سرنوشت اوست.
"فروغ فرخزاد" در مورد سهراب، اینگونه گفتـه است: او از شهر و زمــان و مردم خاصی صحبت نمی کند، سهراب از انسان و زندگی حرف می زند و به همین دلیل وسیع است.
شعر سپهری، شعری است طبیعت گرایانه و گلها، گیاهان، پرندگان و حیوانات، پدیده ها و مکانهای جغرافیایی و نظایر آن در اشعار او بسیار بکار رفته است و رنگی محلی و بومی دارد.
سپهری، از "گلستانه"، "شاسوسا"، "تپه سیلک"، کاشی، فرش، گلاب، کویر، شن، درختان وگیاهان و حیوانات کویری و از هرآنچه در اطراف محیط زندگی او وجود دارد سخن می گوید.
مرحوم دکتر"علی حسین پور" در کتاب "جریانهای شعری معاصر فارسی" می نویسد: شعر سپهری ، سابقه مذهبی دارد ، شاعر اهل کاشان است و کاشانی ها به مذهبی بودن شهره اند.
وی افزوده است: در شرایطی که برخی از شاعران و روشنفکران دهه های پیش از انقلاب، چندان به باورهای مذهبی توجه نداشتند، سهراب درکمال صراحت و صداقت ازمفاهیمی چون مسلمانی، نماز، سجاده، مهر، تکبیره الاحرام،حجرالاسودو قدقامت، سخن می گوید و با آنها تصاویر بدیعی خلق می کند.
محقق برجسته کشور دکتر "محمدرضا شفیعی کدکنی" نیز مهمترین شگردهای ادبی شعر سپهری در خلق و ابداع تصاویر شاعــرانه را شیوه "آشنایی زدایی" و "حس آمیزی" می داند.
وی معتقداست: آنچه رادر میان معاصران ، امتیازی بزرگ می بخشد ، نوع بیان طنزآمیز اوست و این طنز را چنان جدی عرضه می دارد که هزل و جد را نمی توان از یکدیگر باز شناخت.
همچنین دکتر "عبدالرضا مدرس زاده"، استاد و محقق ادبیات،درمورد جهان بینی سهراب چنین می گوید: در گستره ادراک این شاعر فرزانه، همه چیز وهمه کس جای می گیرد، از "خنج تا پلنگ"، از "حجرالاسود" تا "چراغابدی در کوچه های بنارس" و از "گاری چی مانده در حسرت اسب" تا "حوری، دختر بالغ همسایه".
وی، همه اینها را نشان از ژرف اندیشی و روشنفکری سهراب می داند که در نهایت حرفهای او را مثل "یک تکه چمن" روشن می سازد.
از نظر سهراب، انسان هیچگاه نمی تواند رمز و راز هستی را دریابدو همواره بین او و حقیقت فاصله وجود دارد.
سهراب معتقد است، زشتی هاو زیبایی ها تابع نوع نگاه ماست، اگر با چشم پاک و بی غرض نگاه کنیم، همه چیز را زیبا خواهیم دید.
او عقیده دارد سختیها، مهمترین عامل سازندگی در زندگی انسان است و باید خود را به فضایل اخلاقی، همچون سادگی، قناعت و سخت کوشی آراست و در سایــه چنین ویژگیهایی به آرامش اندیشید.
سهراب سپهری، پس از گذراندن تجربـه های ابتدایی خود که منجر بــه انتشار مجموعه های "مرگ رنگ"،"زندگی خوابها" و "آوار آفتاب" بـود، در مجموعه "شرق اندوه"، متاثر از ادبیات بودایی و با بهره گیری از هنجار غزلیات مولوی، به عرفان روی آورد.
وی، سرانجام با انتشار مجموعه های"صدای پای آب"، "مسافر" و "حجم سبز" به اوج شهرت خود رسید.
سپهری، در اردیبهشت ماه سال 1359، بـر اثر ابتلا به سرطان خون، در تهران درگذشت و در مشهد اردهال کاشان، در جوار بارگاه ملکوتی حضرت سلطانعلی ابن امام محمد باقر (ع) به خاک سپرده شد.
مرگ پایان کبوتر نیست مرگ در ذهن اقاقی جاری است مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد و همه می دانیم ریه های لذت ، پر اکسیژن مرگ است روحش شاد و یادش گرامی باد. ک/4 7428/562/ 607 شماره 311 ساعت 15:13 تمام
۰ نفر