۱۶ اسفند ۱۳۹۰، ۱۴:۱۲
کد خبر: 80026471
T T
۰ نفر

شهر ري - پيام شهيد علي خسروي: راهي را كه ما انتخاب كرده ايم راه امام حسين(ع)است و بايد آزادگي و چگونه جنگيدن و چگونه ايستادن در مقابل دشمن را از او ياد بگيريم.

به گزارش امور ایثارگران شهرداری باقرشهر، شهید علی خسروی در اردیبهشت سال 1347 در روستای آقچه مزار از توابع شهرستان بوئین زهرا در یك خانواده مذهبی چشم به جهان گشود.

وی كم حرف و خوش بیان و صبور بود و از كمك كردن به دیگران لذت می برد.

شهید خسروی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در همان روستا به پایان رساند و دوره دبیرستان را در شهر اشتهارد ادامه داد و از همین شهر بود كه به جبهه اعزام شد.

وی چندین مرحله عازم جبهه شد و در سن 14 سالگی از ناحیه دست و سینه مجروح و به درجه جانبازی نایل شد و در تاریخ 03/11/1365 در عملیات كربلای پنج و در منطقه شلمچه شهید و پیكر پاكش در گلزار شهدای روستای آقچه مزار به خاك سپرده شد.



* وصیتنامه شهید

در قسمتی از وصیت نامه شهید خسروی آمده وقتی كه یك رزمنده لحظه شماری می كند برای رسیدن به لقاءالله، خطاب می رسد از جانب پروردگار یكتا كه ای فرشته مرگ، تو بنشین ، خودم جان بنده ام را می گیرم، چون بین ما حجابی نیست.

خدایا قدمی به خاطر تو برداشتم ، كمكم كن و دستم را بگیر .

خدایا ، خودت گفتی كه بنده من ؛ هر چه می خواهی به من بگو تا اجابت كنم.

خدایا مرا كمك كن تا بتوانم جواب مادران، خانواده و فرزندان شهدا را بدهم.

خدایا خودت میدانی كه اگر یكی از برادران را از این دنیا در جبهه ببری ، مسوولیت ما بیشتر می شود.

برادرانم ! ما راهی را انتخاب كرده ایم كه راه حسین (ع) است و باید آزادگی و چگونه جنگیدن و چگونه ایستادن در مقابل دشمن را از او یاد بگیریم .

ای ملت ایران ؛ ما به فرمان امام (ره) اسلحه بر دوش گرفتیم و با كفر و كافران جنگیدیم.

آری ما جنگیدیم تا به جهانیان ثابت كنیم كه فرزندان اسلام از جنگ هراسی ندارند و به ندای ( هل من ناصر ینصرنی ) حسین زمانمان،‌ امام بزرگوار پاسخ مثبت دادیم.

اگر با مرگ من درخت اسلام آبیاری و بارور می شود، پس ای خمپاره ها و ای گلوله ها بدنم را تكه تكه كنید كه چه شیرین است چنین مرگی ، مرگی كه در راه حق باشد و چه گواراست شربت شهادت ، شهادتی كه در راه خدا و اسلام باشد.

ای جهانخواران این را بدانید كه من اگر بمیرم صدها چون من و خون شهدا باعث مستحكم تر شدن انقلاب می شود.



* سخنی با پدر و مادر

ای پدر و مادر عزیزم خودتان می دانید كه مقام شهید چقدر والاست پس خوشحال باشید و دعا كنید كه خدا این قربانی را از شما قبول كند، پدر بهتر از جانم، از شما تشكر می كنم كه مرا با اسلام آشنا كردید.

پدر جان از من راضی باش و چند خواهش دارم كه می خواهم برآورده فرمایید: اولا ً من شما را وصی و مادرم را ناظر خود قرار می دهم و به آنهایی كه در تشییع جنازه ام شركت می كنند بگوئید ، اگر توانستند دو ركعت نماز برایم بخوانند.

من كه هیچ دارایی ندارم ، لباسهایم را با نیتی خالص به مستمندان هدیه بدهید و به تمامی دوستان و آشنایان و روستاییان و فامیل بگویید مرا حلال كنند و در مجلس ختم اعلام نمایید اگر كسی حقی بر گردن من دارد، مرا عفو نمایند.

اگر بدنم بدستتان رسید و دفنم كردید روی سنگ مزارم بنویسید: اگر من بمیرم چو من صدها زنده شوند ، همگی بر كشتن كفر آماده شوند.

1194/688/
۰ نفر