به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده كند، زینب (س) این اسطوره تاریخ را می گویم.
آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش كند، آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند ، مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد.
آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد ، فریادی كه پژواك آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
اسیران بر هودجی از خون نشسته بودند ، با حسین آمده بودند و بی حسین بر می گشتند و سالار قافله، زینب بود.
هر چند خمیده و شكسته دل، ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بود تا امتداد راه برادر باشد. وصیت برادر این بود كه 'زینبم، بعد از من مبادا روی بخراشی و گریبان بدری و جزع و فزع كنی.
و زینب اكنون آرام چون شقایقی داغ دار با مصیبتی عظیم در دل همراه قافله شده بود.
زینب (علیهاالسلام) در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان كرامت پرورش یافته بود.
او لباس پاكی و تقوا پوشیده بود و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود.
حضرت زینب (س) فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شكیبایی را از حسن و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود ، او روح بلند و رضا بود.
حضرت زینب (س) در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود.
او بیش تر شب ها را با عبادت و بندگی حضرت حق به صبح می رساند و همواره قرآن تلاوت می كرد.
تهجد و شب زنده داری حضرت زینب (س) در طول حیات پربركتش نشد ، حتی در شب یازدهم محرم با آن همه رنج و خستگی و دیدن آن مصیبت های دلخراش هم به عبادت خدا پرداخت.
حضرت سجاد (ع) می فرماید: ' آن شب دیدم عمه ام بر سجاده نماز نشسته و مشغول عبادت است.
و نیز از آن حضرت نقل شده كه 'عمه ام زینب با این همه مصیبت از كربلا تا شام، هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترك نكرد' و نیز روایت می كنند: 'چون امام حسین (ع) برای وداع با زینب (س) آمد، فرمود: خواهرم، مرا در نماز شب فراموش نكن.'
زینب (علیهاالسلام) در ایام كودكی، با برادرش حسین (ع) انس و الفتی عجیب داشت و در كنار برادر، آرامش می یافت و دیده از دیدارش بر نمی بست و از حضور مباركش دور نمی شد.
روزی حضرت فاطمه (س) نزد پدر رفت و عرض كرد: 'پدر جان، متعجبم از محبت فراوانی كه میان زینب و حسین است.
این دختر چنان است كه بی دیدار حسین شكیبایی ندارد، رسول خدا (ص) چون این سخن بشنید، آه دردناكی از سینه بركشید و اشك دیده بر چهره روان كرد و فرمود: 'ای روشنی چشم من، این دختر با حسین به كربلا خواهد رفت و به هزار گونه رنج و بلا گرفتار خواهد شد.'
حضرت زینب (س) تنها 56 سال امانت الهی خویش را بر دوش كشید.
نقل است كه در اواخر عمر آن بانوی بزرگ، در مدینه منوره قحطی پیش آمد، عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب (س) در شام مزرعه ای داشت و ناچار به اتفاق همسر خود در آن دیار رحل اقامت افكند.
حضرت در آن سرزمین بیمار شد و در همان جا روح خود، این امانت الهی را به صاحبش باز گرداند و با جسمی خسته از فراز و نشیب زمان و رنجور از جور مردمان به دیار باقی شتافت.
چشمانش را گشود و برای آخرین بار به دورترین نقطه خیره شد. در این مدت حتی یك لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاق بیش از پیش شعله كشید و یاد برادر تمام وجودش را پر كرده بود.
لحظه وصال نزدیك بود ، دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت.
حضرت زینب (س) پلك ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: 'السلام علیك یا ابا عبدالله' و به برادر پیوست.
عروج ملكوتی آن بانوی مكرمه بنا به قول مشهور در پانزدهم رجب سال 62 قمری رخ داد.
اینك مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت در دمشق (سوریه) است.ك1
7536/1968
يزد - سلام بر عقيله بني هاشم حضرت زينب كبري (س) ، اسوه صبر و صداقت كه صدق و وفا و وقار را به همگان آموخت.