۲۰ تیر ۱۳۹۱، ۱۶:۰۳
کد خبر: 80223154
T T
۰ نفر
پژوهشي درتاثير ونقش زبان فارسي برزبانهاي شبه قاره هند

دهلي نو - بدون شك زبان فارسي يكي ازتاثيرگذارترين زبانها بر زبانهاي شبه قاره هند است كه بيش ازيك ونيم ميلياردنفر مردم شبه قاره به اين زبانها تكلم مي كنند واسناد زبان فارسي درهندوستان نشان مي دهد كه زبان فارسي هفتصدسال زبان اداري ونظامي هندوستان بوده وزبان فارسي براي چند سده دومين زبان رسمي هند و در دوره گوركانيان زبان رسمي و زبان فرهنگي و علمي به شمار مي‌رفت.

به گزارش ایرنا اسناد زبان فارسی درهندوستان نشان می دهد كه زبان فارسی هفتصدسال زبان اداری ونظامی هندوستان بوده و برای چند سده دومین زبان رسمی هند و در دوره گوركانیان زبان رسمی و زبان فرهنگی و علمی به شمار می‌رفت.

بسیاری از نویسندگان و محققان از جمله میرسندرسی و محمدعجم معتقدند، زبان فارسی كه درهند به قند پارسی نیز معروف است تا شروع دوره استعمار انگلیس درشبه قاره رواج داشت و دردوره استعمار در سال 1836میلادی 'چارلز تری ویلیان' زبان انگلیسی را به جای زبان فارسی درشبه قاره هند رسمیت داد.

همانندی‌های فراوان میان زبان اوستا و سانسكریت هم نشانه دیگری از پیوند دیرینه ایران و شبه قاره دارد و شباهت نمادهای مذهبی ایرانیان باستان و هندی ها از جمله خدای میترا و همچنین وارونای ودا كه معادل اهورای زرتشتی است و نمادهای آیین مهر یا میترا و صلیب شكسته و صلیب كه نماد خورشید و گردونه مهر است و از همه مهمتر مشتركات زبانی و مراسم های اوستایی و ودایی است.

در دوران اشكانیان (226 - 249 ق.م) این روابط رو به گسترش نهاد تااینكه در زمان ساسانیان (226 ق.م - 652 م) با وجود ترجمهٔ كتاب‌های مهم هندی مانند 'كلیله و دمنه' در عصر انوشیروان، پیوستگی‌های فرهنگی قوت گرفت و پارسیان هند نیز اگرچه جمعیت ناچیزی بودند اما تاثیرگذار بودند.

پس از حمله سلطان محمود غزنوی به هندوستان دراوایل سدهٔ پنجم هجری زبان فارسی در غرب شبه قاره گسترش می‌یابد البته نباید سهم غوریان كه زبان مادری آنها فارسی بود و نقش صوفیانی چون هجویری، خواجه معین الدین چشتی، شیخ بهاءالدین زكریا مولتانی، سیداشرف جهانگیر سمنانی، سیدعلی همدانی و... را نادیده گرفت.

پادشاهان فارسی گوی با حمایت و پشتیبانیِ فراوان خود از علما، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان و سایر فرهیختگان موجب شكوفایی و ارتقای زبان فارسی شدند و در این باره منابع و مآخذ فراوان است.

تعداد شاعرانی كه تنها در دورۀ صفویه یعنی از سال 907 ه. ق تا سال 1135 به هند رفته اند بالغ به 745 تن بوده اند در میان این شاعران تعداد زیادی علاوه بر شاعری، هنرمندان و دانشمندان دیگری مثل شاهنامه خوانی، طبابت، منجمی، خوشنویسی، موسیقی و... بوده اند .

'محمد عجم' محقق ایرانی و عضو هیات علمی دانشگاه درخصوص رواج زبان فارسی درهند می گوید: زبان فارسی در دورهٔ غزنویان به هند راه یافت اما غوریان كه زبان مادری آنها فارسی بود نقش مهمی در گسترش زبان و ادبیات فارسی داشتند.

به گفته عجم بهترین نماد همكاری فرهنگی و هنری میان هند و ایران را می توان در سه بنای معروف هند در شهر آگرا دید، بنای معماری قبر اكبر شاه، تاج محل از عجایب هفتگانه جدید ثبت یونسكو و قلعه سرخ اگرا و همچنین همایون تمب همایون شاه (متحد دولت صفوی ایران) در دهلی نو از بناهای میدان نقش جهان اصفهان و معماری صفویه(1502-1722) الگو گرفته اند البته بنا شدن بارگاه های اگرا بر سنگ های مرمر گرانقیمت بر عظمت این بنا ها افزوده است و نشانگر روابط امپراتوری صفوی و امپراتوری گوركانی بویژه شاه جهان و همایون شاه است كه علاقه خاصی به زبان فارسی داشته است.

دهها كتیبه قرآنی به خط ثلث ایرانی و دهها بیت شعر فارسی با خط نستعلیق وخط شكسته فارسی و امضای استاد عیسی و امانت خان شیرازی در یك سنگ نوشته دلیل بر الگوهای ایرانی این بنا است.

این محقق سرشناس ایرانی می گوید: اما از عجایب این بنا آن است كه معماری آن را درهند به تقلید از گزارشگران انگلیسی 'مغولی' معرفی می كنند.

وی ادامه داد: شاعران فارسی زبان هندوستان همچون بیدل دهلوی، و امیر خسرو دهلوی و اقبال لاهوری و دستگاه شعری سبك هندی را در خود پروراند و واژه نامه هایی مانند فرهنگ ابراهیمی از ابراهیم قوام‌الدین فروغی، فرهنگ آنندراج از محمد پاشا را برای ما به ارث گذاشته اند.

عرفا و مرشدان مذهبی مانند معین الدین چشتی ( ف633 قمری در اجمیر شریف هند. میر سید علی همدانی ف 786 قمری، در كشمیر) از قرن هشتم تا قرن دوازدهم قمری اوج شكوفایی زبان فارسی در هند 25 فرهنگ واژگان یا لغت نامه فارسی در هند تدوین شده است در حالیكه سهم كشور ایران در این دوره بسیار اندك است. این نشان می دهد كه ادبیات فارسی در این 4 قرن شاید بتوان گفت در هند از ایران شكوفاتر بوده است.



*** كتیبه های پارسی و فارسی ***

'محمد عجم 'می گوید: بر اساس كتاب 'نقش پارسی بر احجار هند'، در هندوستان تنها 6 كتیبه به خط میخی پارسی باقی مانده است كه متعلق به كلیساهای شهر بزرگ 'مدرس' هند كه منصوب به نسطوریان است و بر دور صلیب سنگی كلیساها نوشته هایی به زبان پارسی پهلوی دیده می‌شود و عبارات پهلوی این كتیبه‌ها در كلیساهای مختلف فرق چندانی با هم ندارند و هركدام مشتمل بر دوازده كلمه می‌باشد.

سنگ نوشته های فارسی فراوانی كه 80 مورد آن را حكمت در كتاب نقش پارسی بر احجار هند گردآوری نموده است و هنوز تقریبا سالم هستند اما نوشته هایی كه بر روی سنگهای نرم رسوبی بوده اند بكلی از بین رفته اند.

قدیمی‌ترین كتیبه فارسی در هندوستان در مسجد قبه‌الاسلام ( قوه‌الاسلام ) دهلی قرار دارد و این كتیبه در سال 587 هجری مطابق 1191 میلادی نوشته شده است و این همان سالی است كه قطب‌الدین ایبك دهلی را فتح كرد.

در این لوح سنگی آیات 92 و 96 سورۀ آل عمران و در سطر دوم به خط بسیار پیچیده به زبان فارسی آن دوره عبارت زیر نوشته شده است: 'این حصار را فتح كرد و این مسجد جامع را بساخت بتاریخ فی شهور سنه سبع و ثمانین و خمس مأه(587 ق) امیر اسفهسالار اجل كبیر قطب الدوله و الدین امیر الامرا ایبك سلطانی اعزالله انصاره بیست و هفت آلت بتخانه كی در هر بتخانه دوبار هزار و از هزار دلیوال صرف شده بود در ین مسجد بكار بسته شده است خدای عزّوجلّ بر آن بنده رحمت كناد هر كه بر نیت بانی خیر دعای ایمان گوید.'

در داخل آرامگاه تاج محل (عجایب هفتگانه جدید یونسكو)دو سنگ قبر كه با سنگ مرمر یكپارچه و آیه های قرآنی تزئین شده است وجود دارد و بر اولی با خط نسخ فارسی نوشته شده: مرقد منور ارجمندبانو بیگم مخاطب بممتاز محل متوفی سنه...

یكی از سنگ نوشته های مقبره اكبر شاه 1253 ق بر كنار سنگ مرمر چپ نوشته شده: مرقد مطهر اعلیحضرت فردوس آشیانی صاحبقران ثانی شاه جهان طاب ثراه سنه 1076 ق.

علاوه بر بیرون و داخل بنای اصلی تاج محل، در بناهای پیرامونی، طاق ورودی ها و مساجد ذكر شده انبوه آیات قرآن و نوشته‌های فارسی كه در نهایت زیبائی و دقت حجاری شده است، دیدگان هر بیننده‌ای را مسحور می‌كند و به عنوان نمونه در چهار طرف بنای اصلی آیات قرآن و بر روی سنگ مزار شاه‌جهان و همسرش این شعر حك شده است:

برمزارما غریبان نی چراغی نی گلی نی پر پروانه سوزد نی سراید بلبلی



از سنگ نوشته های فارسی به خط نستعلیق درهند می توان به ایوان نوشته های دیوان خاص قلعه لعل اگرا شاه جهان، قصر اكبر شاه اگرا اشعار نوشته شده بر ایوانها و دیوارها و سنگ قبر (سنگ نوشته ای با نام پنج تن آل عبا ) و دیوار نویسی های متعدد با شعر فارسی، سنگ نوشته های فارسی درگاه جهانگیر، نوشته های قبر تاج محل ارجمند بانو بیگم (15 آوریل 1593 - 17 ژوئن 1631) همسر ایرانی شاه جهان پادشاهان فارس زبان سلسله گورگانی كه در دیوان خاص قصر آگرا بر پنج كنگره و ایوان اشعار فارسی با آب طلا نوشته شده است و یك سنگ سیاه حجاری شده یك پارچه سه متر در دو متر كه گویا شاه بعد از مرگ ارجمندبانو شاه بر آن می نشسته و عزاداری می كرده اشاره كرد.

روی مزار جهان آرا (دختر شاه جهان) این بیت نگارش شده است: بغیر سبزه نپوشد كسی مزار مرا - كه قبرپوش غریبان همین گیاه بس است



** قلعه سرخ اگرا** :

قلعه سرخ اگرا در فاصله بیشتر از یك كیلومتر از گنبد تاج محل است كه مساحتی بالغ بر 15هكتار را دربر می‌گیرد و مدت زیادی محل حكومت اكبرشاه، جهانگیر و شاه جهان بوده‌است كتیبه‌های فارسی زیادی دیده می‌شود و در ایوان شاهی یا بارگاه خاص بر روی یكی از دیوارهای شعر بلندی نقش بسته است كه متضمن تاریخ بنا نیز می‌باشد .



از این دلگشا قصر عالی بنا - سر اكبر آباد شد عرش سا - بود كَنگرش از جبین سپهر نمایان چو دندان سین سپهر- بر احوال مردم چنان سر حساب - كه داندچه بینندشبها بخواب - در ایوان شاهی بصد احتشام - چو خورشید بر چرخ بادا مدام



در قلعه اگرا تختی از سنگ مرمر سیاه بطول تقریباً سه متر و به عرض دو متر است كه در چهار طرف آن اشعاری به خط نستعلیق بسیار ظریف نقش بسته است كه به بندهائی از آنها اشاره می‌شود و این تخت برای جهانگیر كه ابتدا سلطان سلیم خوانده می شده ساخته شده است.

باشد این تختگاه فرخنده تكیه گاه خدایگان كریم - پادشاهی كه تیغ او سازد - چون دو پیكر سر عدو بدونیم.



** قلعه سرخ دهلی ** (Red fort) یا لال قلعه دهلی كه مجموعۀ قصرهای شاهان گوركانی از شاه جهان به بعد در مساحتی حدود بیست هكتار است دیوان خاص آن از سنگ مرر سفید و ظریف ساخته شده كه اطراف آن مملو از پرچین سازی و منبت كاری‌های فاخر است كه دارای دو محراب شمالی و جنوبی است. در این دو محراب بر روی سنگ مرمر سفید به خط نستعلیق و با آب طلا بطور زیبایی نوشته شده :

'سبحان الله این چه منزلهاست - رنگین و نشیمنهاست - دلنشین قطعۀ بهشت برین چون گویم كه قدسیان همت بلند به تماشایش آرزومند... '

و در كتیبه محراب شمالی به ادامه چنین نقش بسته است:

'بمصاحفه آسمانیان مائل، یالآلی متلائی است بانعام زمینیان نازل و حوض كه همه از آب زندگانی پر بصفار شك نور و چشمه خور... '

ونیز این ابیات با آب طلا بر دیوار نقش بسته است:

شهنشاه آفاق شاه جهان باقبال ثانی صاحبقران

در ایوان شاهی بصد احتشام چو خورشید برچرخ بادا مدام



این دو بیت به خط نسخ بر پیشانی بنای قلعه لعل دهلی نوشته شده:



طاقی كه از رواق نهم چرخ برتر است/ روشن ز سایه اش رخ تابنده اختر است



این طاق، زیب نه فلك و هفت كشور است / از روضه ی منوره ی شاه اكبر است



*** قلعه فتح پور سیكری*** این بنا در مدت هیجده سال آغازین سلطنت اكبرشاه و در حدود 25 كیلومتری آگرا بنا و در ابتدای پایتخت وی محسوب می‌شده است و در بالای اطاق‌های قصر به آب طلا ابیات چهارگانه‌ای نوشته شده است كه بیتی از آن چنین است،

چون ملك هر كه كند سجده خاك در تو - شود از خاصیت خاك درت زهره جبین - فرش ایوان ترا آینه سازد رضوان - خاك درگاه ترا سرمه كند حورالعین



*** قلعۀ آمبر*** : این قلعه یكی از جذابیت های توریستی هند است و در شهر جیپور در مكان بسیار مرتفعی بر روی كوه‌ها ساخته شده است و جهانگردان سوار بر فیل به قلعه رفت و آمد می كنند. این بنا تا سال 1728 قصر مهاراجه بوده‌است و از نفایس معماری هندوستان محسوب می‌شود. در روی سنگ نوشته‌ای كه در دل دیواری قرار گرفته است جملات زیر نقش بسته است:



'در عهد شهنشاه سلاطین نشان جلال الدنیا و الدین محمد اكبر پادشاه خلد الله ملكه بامر عالی بانی قصر سلطنت و كامرانی انوشیروان ثانی مهاراج راجه مان سینگ ابن مهاراج... خلد الله اقباله بتاریخ شهر ذیحجه سنه هزار و هشت این بنای جنت مثال در مدت بیست و پنج سال در نهایت اهتمام زینت اتمام و زیب اختتام یافت بالخیر و الاقبال'

همیشه تا كه بنای فلك بود بادا بنای دولت عمر تو از خلل خالی

تمت فی سنه1008



***مسجد جامع دهلی***

این بنا از مهمترین و زیباترین مساجد هند است كه در بخش معروف به دهلی كهنه قرار دارد و معروف است كه در زمان سلطنت شاه جهان بن جهانگیر با سنگ سرخ و مرمر سفید در مدت شش سال ساخته شده است. بنای آن در سال 1060 هجری (مطابق 1650 م) آغاز گردیده و كتیبه آن به نام شاه جهان در شبستان با خط زیبائی خوانده می‌شود.

اما مشكل در اینجا است كه ابن بطوطه در سفر به هند از عظمت این مسجد دهلی تعریف و توصیف كرده و سفرهای ابن بطوطه 1325- 1352 میلادی ( 725- 754 قمری)بوده است و بنا بر این باید گفت این مسجد عمر طولانی تری از آنچه تصور می شود داشته و در زمان شاه جهان توسعه و تعمیر شده و یا ممكن است خراب شده و در این دوره ترمیم شده است.

این كتیبه به زبان فارسی فصیح بخط نسخ نوشته شده و شامل ده خانه مستطیل و در هر خانه سه سطر است. متون هر كدام از مربع‌ها قابل توجه و زیباست ولی برای نمونه به متن مربع نهم و دهم اشاره‌ای می‌شود .



'و مرآت خیال مرتسم نگشته و حقایق‌گزاران وقایع دهر و فكرت پردازان نظم ونثر را كه سوانح نگاران بدایع ارباب مُلك و دولت و صنایع شناسان اصحاب مِكنت و قدر تند افراخته بنائی باین شكوه و عظمت بر زبان قلم زبان نگذشته. فرازنده كاخ هستی و طرازنده بلندی و پستی این بنیان رفیع را كه قره‌العین بینش و زینت‌بخش كارخانه آفرینش است. '



'پایدار داشته صدای تسبیح مسبّحانش را هنگامه آرای ذاكران مجامع ملكوت و زمزمه تهلیل مهللانش را نشاط افزای معتكفان جوامع جبروت داراد. و رؤس منابرمعموره جهان را بخطبه دولت جاوید طراز این پادشاه دادگر دین‌پرور كه بمیامن ذات مقدس مباركش ابواب امن و امان بر روی روزگار گشاده است آراسته داراد بحق الحق و اهله. '



*** گنجینه‌های عظیم كتب خطی فارسی و اسلامی***:

محمد عجم محقق سرشناس ایرانی درادامه می گوید: انبوهی از كتب خطی فارسی بدلیل بی توجهی و یا عدم امكانات نگهداری یا پوسیده و از بین رفته اند و یا در حال نابودی هستند.

زبان فارسی توسط مهاجران ،ادیبان و شعرا ، صوفیان، لشكریان و حكام در هند نفوذ پیدا كرده است و از قرن ششم هجری، دهلی پایتخت سلاطین مسلمان فارسی زبان قرار گرفت و تا قرن سیزدهم هجری مركز حكومت‌های فارسی زبانان بود.



بطوریكه از كتب معروف تاریخی به دست می‌آید، بابر سرسلسه بابریان در حضر و سفر كتابخانه‌اش را همراه می‌داشت ،در فتح لاهور و پیروزی بر غازی‌خان، بابر كتابخانه غازی‌خان را بدست آورد كه دارای كتب ذی‌قیمت فارسی بود.

همایون نیز به كتاب و كتابخانه علاقه فراوانی داشت و پسرش اكبرشاه كه توانسته بود به تحصیل بپردازد به كتاب عشق عجیبی داشت و در جمع‌آوری آنها از هیچگونه بذل همت دریغی نورزید.



جلال الدین اكبر كه سرسلسله خاندان تیموریان بشمار می‌رود كتابخانه بزرگی را در تالار وسیعی در قلعه آگرا نزد برجی بنام برج مثمن قرار داده بود.



گنجینه‌های علمی و ادبی كتابخانه اكبرشاه از راه‌های متعددی پیوسته رو به افزایش بود اول اینكه خود نویسندگان و مولفان آثارشان را به سلاطین تقدیم می‌كردند و دوم اینكه مهاجرین ایرانی كه به انتظار كسب مقام و منزلت رهسپار به آن دیار می‌شدند، نسخ خطی نفیسی را از وطن به همراه می‌آوردند و برسم هدیه به اكبرشاه پیشكش می‌نمودند.

سوم اینكه در فتوحات مختلف همانند فتح گجرات ذخائر كتب ذی‌قیمت بعنوان مال غنیمت نصیب شاه می‌شد چهارم اینكه ماموریتی از طرف پادشاه به نقاط مختلف هندوستان و به ممالك اسلامی جهت خریداری نسخ خطی كتب نادر و مهمی فرستاده می‌شدند و پنجم اینكه تعدادی از خطاطان مدام به تكثیر نسخ مطلوب شاه اشتغال داشتند.

جمعیتی به عنوان خوشنویسان، مقابله‌نویسان،مصححین، نقاشان، جدول‌سازان، جلدسازان و غیره همواره مطابق خواست شاه به تذهیب و تزئین و تكثیر كتب می‌پرداختند و به همین طریق كتابخانه اكبرشاه توسعه زیادی یافته و شامل 24 هزار نسخه خطی شده بود.

جهانگیر، پسر اكبرشاه نیز به كتاب و شعر علاقمند بود و كتابخانه بزرگی داشت و وی هم مانند پدرش دارای ذوق خاصی به تذهیب(آب طلا نویسی ) و تزئین آثار ذی‌قیمت فارسی بود و مربی بزرگ هنرهای زیبا بشمار می‌رفت.



شاه جهان و اورنگ و اعقاب آنها دلبستگی فراوانی بكتاب و كتابخانه داشتند و داستان كتاب و كتابخانه در زمان آنها نیز اهمیت بسزائی دارد. حتی امرا و درباریان سلاطین مذكور و شاهزادگان آنها نیز كتابخانه‌های مجللی تهیه نموده بودند.



در موقع به پایان رسیدن حكومت اسلامی در دهلی به سال 1857 میلادی ذخائر كتب سلاطین گوركانی دستخوش دگرگونی اوضاع سیاسی گردید و نسخ ذی‌قیمت آنها بدست انقلابات به تاراج رفت و تعداد زیادی از كتاب‌های نفیس و نسخه های خطی فارسی عربی سانسكریت و اردو بطرق مختلف به انگلستان فرستاده شد.



مجموعه كتابهای خطی فارسی در كتابخانه‌های هند در حدود صد هزار نسخه تخمین زده می‌شود و شاید این بزرگترین ذخیره‌ایست كه از كتابهای خطی فارسی در جهان وجود دارد.

بعضی از مهمترین كتابخانه‌هائی كه در هند از حیث دارا بودن كتب خطی فارسی دارای اهمیت هستند می توان به كتابخانه قادریه شهر بدایون شامل چهار هزار نسخه خطی، كتابخانه خدابخش، شهر پنتا ،كتابخانه موزه مهاراجا در شهر جیپور مجموعه نفیسی از مینیاتورها و آثار تذهیبی ایران را داراست ،كتابخانه آصفیه 'كتابخانه مركزی حیدرآباد' یا مركز مطالعات و مخطوطات شرقی نامیده می‌شود به سال 1300 قمری تاسیس یافته است تعداد نسخ خطی این كتابخانه 16963 عدد است و كتابخانه دانشگاه حیدر آباد كه شامل 3418 نسخه خطی اشاره نمود.

ازدیگر كتابخانه ها كه آثار باارزش فارسی درآن وجود دارد می توان از كتابخانه های زیر نام برد:

كتابخانه موزه زاهد حیدرآباد دارای كتب خطی و مینیاتورهای ایرانی و هندی نفیسی است ،كتابخانه (دانشگاه) جامعه ملیّه اسلامیه دهلی نسخه‌های خطی آن بالغ بر 2000 جلد است ،كتابخانه آرشیوهای ملی هندوستان در دهلی نیز مجموعه بزرگ اسناد و مدارك تاریخ هند كه قسمت بزرگ آن به فارسی است ،كتابخانه دانشگاه همدرد كه این كتابخانه بالغ بر 4435 نسخه خطی به زبانهای فارسی، عربی، تركی و اردو دارد ،كتابخانه دانشگاه علیگر از معتبرترین مراكز كتب و نسخ فارسی است و در این كتابخانه جمعاً 14460 نسخه خطی اسلامی نگهداری می شود.

كتابخانه آكادمی ابن‌سینا. بیشترنسخه‌های خطی این آكادمی در زمینه پزشكی است و فهرست آنها توسط رایزنی فرهنگی ایران در دهلی به چاپ رسیده است ،كتابخانه دانشگاه كلكته كه مجموعاً بیش از 330 هزار جلد كتاب دارد و نسخ خطی فارسی را نیز شامل است.

كتابخانه ملی كلكته كه مجموعاً بیش از یك میلیون كتاب دارد و شامل دو كتابخانه بزرگ كتابخانه شاهی و كتابخانه عمومی كلكته می‌باشد ،كتابخانه آكادمی عبدالباری در شهر لكهنو دارای 5000 نسخه خطی است ،كتابخانه ناصریه. دارای حدود 45 هزار كتاب خطی و چاپی فارسی و عربی می‌باشد از دیگر كتابخانه های هند دارای كتابهای فارسی است.

محقق ایرانی می گوید: نسخه‌های خطی در هند عموماً رو به نابودی است، از یك سو آب و هوای نامساعد و به شدت شرجی اكثر مناطق آنها را به تدریج از بین می‌برد به گونه‌ای كه نه قابل استفاده‌اند و نه قابل مرمت و بازسازی و با اندك تماس دست با آنها پودر می‌شوند و از طرف دیگر سوداگران بین‌المللی به ذخایر مكتوب اسلامی هند هجوم برده و نسخه‌های نفیس هنری و كهن علمی و اسلامی را از هند خارج می‌كنند و به علت فقر فراگیر در هند شماری از نسخه‌های معروف از كتابخانه‌ها سرقت و به خارج هند منتقل شده است.



**نمونه هایی از واژگان فارسی در زبان های هندی**



در شاهنامه بیشتر از 90 بار نام هند و هندوستان و سند برده شده است و شرح چند نزاع یا جنگ مربوط به ایران و هند است و این خود نشانگر پیوندهای قدیمی دو فرهنگ است.

محمد عجم می گوید: در كتاب' فرهنگ تطبیقی واژگان مشترك زبان فارسی و هندی' كه پایان نامه دكترای آقای سوبهاش كومار است وی حدود 1850 كلمه فارسی در زبان هندی را معرفی كرده است كه به عنوان اولین قدم كار جالبی است اما كاستی هایی دارد و این تعداد همه كلمات مشترك نیستند شاید حدود نیمی از كلمات مشترك را دربر گیرند و ضمن اینكه نویسنده كلمات عربی و یا عربی فارسی را تفكیك نكرده و كلمات مشترك عربی و فارسی و هندی را هم نیاورده و اصولا این مجموعه بخشی از كلمات مشترك است و بهتر بود نویسنده كلمات را بصورت زیر تفكیك می كرد.

كلمات و تركیباتی كه از فارسی گرفته شده اند و در زبان هندی نیز دقیقا در همان معنی بكار می روند مانند: - آئینه- آرمان- آسان- آواز- آزادی- اندوه – انگور- بازار- باهو(بازو) – اگر- بادام- زیره – بخشش – بد رنگ – برابر- بزرگی- برف- بندر- بهار- بی آبرو- بی باك- بیگناه- تاج – پیغمبر- پیغام – پیام- تازه- ترازو- تماشاگر- توت- جادوگر- جگری- جوجه- بچه – چادر- چالاك – چشمه – چهره – چوب- خزانه چی – خمیر- خوب صورت(زیبا) خوش آمد- خوش دل- خونخوار- دامدار- دانه دار- دردناك- درستی- دربان - دروازه بان- درگاه – دلبر- روزگار- زبردست- زندگانی- رنگ – ساده - شاباش= شادباش- شاگرد- شمشیر- شیشه- شروع – حمله - طاق- كارخانه- كاغذ- كارگر- گاوكشی- گلشن- گلوبند- گنج- گنگ- گمشده- گران- لگام- مردانگی- میهمان- نادان- نامرد- نعل- نوكر- نیزه- هر هفته- هنر- هوش و هواس – یاری – هزار – هرگز- كمر درد- و ....



یك برگ از منظومه فارسی خسرو و شیرین قرن شانزدهم گوركانیان هند.



این محقق ایرانی كلمات و تركیبات فارسی كه تلفظ آنها تغییر كرده و یا در معنای همسان با معنی آن در فارسی بكار نمی روند و یا آنكه در فارسی امروز دیگر چنین كاربردی رایج نیست را نیز چنین معرفی می كند:

هم زلف= (باجناق) هـ = هست – نهه = نیست- ناتراش = (بی ادب)- همجات (هم طبقه) – صاف (پاك)- دستخط(امضا)- نم خانه یا نه خانه=(زیر زمین) – مهربانی(تشكر) خوب صورت (زیبا)- ریگستان(بیابان) سیر(گردش تفریح)- شادی=(عروسی)- ماهول(طبیعت) آدینه(جمعه)شیشه به معنی قلیان و شاشه به معنی صفحه شیشه تلویزیون- درگاه- بارگاه (حرم آرامگاه) زوركی بارش (باران تند)- نستعلیق (ادبی) – نانوا- نانبا- ناپخته یعنی بی تجربه- بهلا= بهره- بهلا منس= بهره مند(فرد مودب ) حیران ره = متعجب- بد تمیز= بدحالت – خوب تمیز = خوش حالت- سلیقه = فن خانه داری- تعلق= رابطه – فیصله = تمام كردن – مالی = باغبان- چهوده = چهارده- ابهت= زیاد- مصروف(مشغول) – امیر و غریب(ثروتمند و فقیر)- مزیدار= خوشمزه- پسند = خواستن- گوجه به معنی هویج – تعمیر به معنی ساختن – صاف گو = رك گو- لازم به معنی اجبارا – چالاك به معنی زرنگ و فعال. ناشتا = به معنی صبحانه.

در معنی متضاد یا غیر همسان مانند: گند ( كند(قند)) در فارسی امروز به معنی بوی بد است اما در پارسی كهن به معنی عسل و بوی خوش كه در زبان هندی به همان معنی قدیمی بوی خوش بكار می رود.

3- كلمات كه از فارسی گرفته شده اند و دارای یك بخش فارسی و یك بخش عربی هستند

مانند اقرار نامه – دعوتنامه - خدا حافظ- حرام زاده- خدمتكار- رشوه خوار- - نكاح نامه – غسل خانه - وصیت نامه- بی عقل – بی حیا – مبارك باد- مددكار- نا مروت- طلاق نامه – وكالت نامه- نامیمون – ناخلف – ناصالح - و ...

4- كلمات و تركیباتی كه از فارسی گرفته شده اند ولی ریشه عربی دارند :

مبارك - انتظار- انتخاب – امانت- اشتهار- استعمال - محبت- ضرورت- انقلاب – تجارت – جلاد- حرامی- حرام – حركت- خطر- خلاصه – قصور- لایق- رهن- مشهور- ممكن- ملاقات- نقب- تحقیقات- وصول- معطل – معلوم – تحكیم- مشكل - معصوم- جواب- سوال- ظالم- فورا- تحفه(متحف) در عربی بودن این واژه تردید هست. عربها بجای تحفه واژه هدیه و هدایا بكار می برند

5- كلمات و تركیباتی كه وزن و ظاهر آنها عربی است اما در زبان فارسی ساخته شده اند با استفاده از مفردات عربی و یا مفردات فارسی و عربها آنرا بكار نمی برند. مانند استفتاء برگرفته از كلمه فتوا ، مكلا ساخته شده از كلاه، استمهال برگرفته شده از مهلت ، بهلا (بهره، سود)- استرجا، استخاره ، انتظامی ، استهلال از هلال- اطلاعاتی – تحقیقاتی – متعاطف- مستاجر و ....

7- كلماتی كه عربها آن را در معنی دیگری بكار می برند: قبلا هم این كلمات را توضیح دادیم مانند: تعریف و تعارف = (شناساندن)- تحكیم- سجل- استثمار- استعمار – بحث (در زبان عربی بحث یعنی پژوهش و در فارسی یعنی گفتگوی انتقادی)– مخابرات- معاف- محاق – استیصال- استهلال- بیضه – مضبوط(در زبان هندی یعنی قدرتمند) رقابت(در زبان عربی رقابت و مرافبت به معنی سانسور و در زبان فارسی به معنی مسابقه) و ...

6- كلمات مشترك از سانسكریت و اوستایی در زبان فارسی و هندی:

آب – آش- اشتر- ابر- ایزد- برخ- بازو (باهو)- پدر- ترازو- چرخ- جشن- خسور(پدر زن) خواهر- نام اكثر اعداد شمارشی – مانند یك – دو – پنج- صد – بیست .... اسامی بیشتر حیوانات مانند ببر- پیل- كبك - كبوتر - شطرنگ - زم (سرد) نام بسیاری از گلها و گیاهان و ... .



*** كتابهای خطی فرهنگ های واژگان فارسی **



در هند گنجیه عظیمی از كتابهای خطی فارسی وجود دارد كه فقط از تعدادی از آنها میكرو فیلم تهیه شده است. اما بخش زیادی از آنها ممكن است در اثر بی توجهی از میان رفته باشد.

زبان فارسی یكی از زبانهایی است كه ایجاد واژگان نامه برای آن سابقه درازی دارد و از زمانهای باستان واژگان نامه‌هایی نوشته شده كه اكنون از آنها خبری نیست.

بنیاد زبان امروزی فارسی بر پایه زبان پارسی باستان در سده اول اسلام گذاشته شد و در مدت یكصد سال شعر فارسی رشد كرد و به پایه كمال رسید.در سده سوم هجری ابو حفص سغدی بمنظور كمك بتورانیان‏ در فهم دقائق شعر فارسی فرهنگی نوشت كه امروز از نام و نشان آن كسی را آگاهی نیست.

بلكه‏ جمال الدین حسین انجو در فرهنگ جهانگیری و محمد قاسم سروری در كتاب 'مجمع الفرس' كه هر دو در اوائل سده یازدهم تالیف شده و شمس الدین قیس رازی در كتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم‏ تالیف اوائل قرن هفتم و ابونصر فارابی در سال موسیقی خود از این كتاب یاد می‏كنند.

این تالیف‏ ابوحفص سغدی نخستین فرهنگ واژگان فارسی است و نیز نخستین كتاب نثر فارسی بشمار می رود و كتاب‏ دوم تاج المصار رودكی و سوم ترجمه تاریخ طبری است كه در حدود 352 ابوعلی محمد بلعمی‏ بحكم امیر منصور سامانی آنرا بپارسی گردانید.

فرهنگ دوم تاج المصادر است كه ابوعبداللّه جعفر بن محمد رودكی متوفی بسال 329 بمنظور حل مشكلات اشعار برای مردم خراسان نوشت و از نسخه آن نیز اطلاعی در دست نیست.

سوم لغت فرس تالیف ابومنصور علی بن احمد اسدی طوسی است كه در سدهء پنجم می زبسته و در آن‏ اشعار بسیاری از استادان سخن مضبوظ است كه در جایی دیگر دیده نشده. نام هفتاد و شش تن از شعرای قدیم و نیز بعض اشعار كلیله و دمنه و سند بادنامه گمشده رودكی و بعض اشعار و امق‏ و عذرای گمشده عنصری در آن آمده و در ترتیب لغات ملاحظه حرف آخر شده است. پاول‏هورن‏ خاورشناس آلمانی بسال 1897 مسیحی آنرا چاپ كرده‏[و چاپی دیگر پس از مقابله و تصحیح‏ آقای عباس اقبال بسال 1319 در چاپخانه مجلس خورده است.]

چهارم 'فرهنگ واژگان قطران' تالیف حكیم ابونصر قطران تبریزی معاصر اسدی است.در مقدمه فرهنگ‏ جهانگیری و صحاح الفرس بآن اشاره شده ولی امروز كسی را سراغ نداریم كه نسخه‏ای از این‏ فرهنگ را داشته یا دیده باشد.

پنجم فرهنگ 'صحاح الفرس' تالیف محمد هندوشاه منشی غیاث الدین بن رشید الدین فضل اللّه است كه‏ از لغت فرس استفاده كرده و ازفرهنگ ابوحفص بی‏اطلاع بوده است.

ششم فرهنگ لغات معیار جمالی تالیف شمس الدین محمد فخری اصفهانی است كه بسال 745 بنام انجو شاه‏ فارس نوشته و بسال 1885 مسیحی باهتمام كارل زالمان در روسیه بچاپ رسیده است. مؤلف بجای آنكه از استادان قبلی شاهد بیاورد اشعار خود را بمناسبت معانی لغات ثبت كرده است.



*** 27 فرهنگ واژگان زبان فارسی هند ***



از اواخر قرن هشتم به بعد دانشمندان هند به لغات فارسی و اصطلاحات شعری بیش‏ از ایرانیان توجه داشته‏اند زیرا كه دوازده فرهنگ مربوط باواخر سده هشتم تا آخر سده دهم در دست است كه در هند تالیف شده و در همین مدت فقط دو فرهنگ در ایران تالیف گردیده است.

فرهنگ جهانگیری بسال 1017 بهترین و جامع‏ترین فرهنگ فارسی در زمان خود بوده است.

مؤلف آن جمال الدین حسین انجوی شیرازی یكی‏ از امرای دربار اكبر شاه و فرزند و جانشین او جهانگیر شاه بوده و پنجاه و سه فرهنگ فارسی‏ را در دست داشته و در لغات مندرج در آنها و نیز در لغاتی كه خود پیدا كرده تحقیق و ریشه یابی نموده و تحریفات را دور ریخته است. خود گوید'بسیاری از لغات كه در هیچ فرهنگی نشانی از آن‏ نبود بهم رسید حل آنرا چاره جز تفحص از اهل دیاری كه مصنف یا ناظم از آنجا بوده یا توطن‏ در آنجا داشته نیافتم. مثلا لغاتی كه از حدیقه و دیوان حكیم سنائی غزنوی یافته شد از مردمان‏ غزنی و كابل پژوهش نمودم'. ترتیب لغات پسندیده نیست حرف دوم هركلمه را باب و حرف اول‏ را فصل قرار داده است. شاید بهمین جهت كمتر از آنچه شایسته است طرف توجه واقع گردیده‏ بسال 1293 هجری در شهر لكهنو چاپی سراسر غلط از این فرهنگ سودمند انجام یافته است. در قرن یازدهم و دوازدهم هفده فرهنگ در هند تالیف گردید از آنجمله است‏.

** برهان قاطع تالیف محمد حسین متخلص به برهان كه سال پایان تالیفش 1062 میباشد و به ترتیب‏ حروف تهجی تنظیم گردیده. هزارها لغت و معنی زائد بر فرهنگهای سلف دارد كه بعضی اصیل‏ نیست. این فرهنگ شهرت بسیار یافته و چندین نوبت چاپ شده است.

**دیگر فرهنگ رشیدی تالیف‏ عبدالرشید الحسینی از مردم سند است كه تحقیقات مفیدی در لغات فارسی كرده و حرف اول و دوم‏ بترتیب حروف تهجی است و بسال 1292 در كلكته چاپ‏ سربی خورده است.

**دیگر بهار عجم تالیف‏ تیك چند متخلص به بهار است. در 1152 باتمام رسیده و شامل الفاظ مركب و اصطلاحات فارسی‏ است. بقدری پسند ادبای معاصر او واقع شد كه تا 1200 كه تاریخ وفات مؤلف است هفت بار به چاپ‏ رسید و پس از آن هم چند بار چاپ سنگی خورده است.

از سده سیزدهم یازده فرهنگ در دست میباشد كه یكی از آنها انجمن آرای ناصری‏ تالیف رضا قلی هدایت از رجال نامی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار و صاحب تالیفات بسیار دیگر است‏ و بسال 1288 پایان یافته و در همان سال هم چاپ سنگی خورده است. بعض الفاظ جعلی برهان و دساتیر را ضبط كرده و بسیاری لغات تاریخی با تحقیقات زمان خود آورده كه قابل استفاده است.

ترتیب لغات بحروف تهجی است و تلفظ را بكمك هم‏وزن هر لغت روشن ساخته است. دیگر هفت‏ قلزم تالیف غازی الدین حیدر فرمانروای استان اود واقع در شمال هند است. از 1229 كه سال‏ جلوس او بوده تا 1232 آنرا نوشته و قبول محمد نام آنرا مرتب كرده و دیباچه آنرا نگاشته‏ است. این فرهنگ براساس برهان قاطع قرار دارد و دو بار به چاپ سنگی رسیده است.

** غیاث اللغات تالیف محمد غیاث الدین رامپوری كه چهارده سال رنج برده و كتاب خود را بسال 1242 بپایان رسانیده است. لغات عربی و اصطلاحات علمی بسیاری در آن مضبوط و حرف اول‏ و دوم هر لغت بترتیب حروف تهجی است.

در ابتدای قرن چهاردهم مفصل‏ترین فرهنگ فارسی بنام فرهنگ آنندراج فرمانروای شهرستان ویجی‏نگر واقع در جنوب هندنوشته شد. مؤلف محمد پادشاه متخلص بشادد بیرراجه آنندراج و مردی‏ دانشمند و شاعر بوده. لغات عربی را از منتهی الارب و منتخب اللغه و صراح و غیاث و فرهنگ‏ فرنك (اشتاینگس یا جانسون) و لغات فارسی را از مؤید الفضلا و بهار عجم و غیاث و انجمن آراء و برهان و هفت قلزم و كشف اللغات و شمس و مصطلحات وارسته با توضیح و شواهد هر یك نقل‏ كرده و بترتیب حروف تهجی در آورده است. از جهانگیری و رشیدی و سراج استفاده نكرده. تاریخ‏ پایان تالیف 1306 است به سال 1307 در شهر لكهنو در 3011 صفحه بزرگ چاپ سنگی خورده است.

دو فرهنگ دیگر بنام 1. فرهنگ آصف اللغات ونقش بدیع در هند. 2 .فرهنگ نوبهار و كاتوزیان در ایران چاپ شده است و علاوه بر فرهنگهای یاد شده چهار فرهنگ فارسی بتركی بنام 'اقنوم عجم‏' و شامل اللغات و قائمه لطف اللّه و لغت نعمت اللّه تالیف قرن نهم و دهم در دست می باشد. (شرح فوق از مقدمه جلد پنجم فرهنگ نظام تالیف علامه آقا محمد علی داعی الاسلام‏ باختصار نقل گردید).

این فرهنگ جامع لغات فارسی و لغات عربی مستعمل در فارسی بامر'نظام' حكمران دكن واقع در جنوب هند از سال 1340 تا 1358 قمری تالیف و در همانجا در 5 جلد و 3536 صفحه چاپ سنگی شده است. از فرهنگ جامع مرحوم ناظم الاطباء نفیسی كه از'ا'تا'ل' در چهار جلد بطبع رسیده و جلد آخر آن زیر چاپ است و نیز از لغت‏نامه آقای علی اكبر دهخدا كه‏ چهار جزء آن بتازگی از چاپ در آمده چون هر دو پس از 1318 تاریخ اتمام فرهنگ نظام انتشار یافته یاد نشده است.

آساق ** 589**1565