۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۳۲
کد خبر: 80797438
T T
۰ نفر

پایگاه های شكاری نیروی هوایی ارتش به نام اسطوره ها

۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۳۲
کد خبر: 80797438
پایگاه های شكاری نیروی هوایی ارتش به نام اسطوره ها

تهران- پایگاه های شكاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به نام خلبانان شهیدی كه با نثار جان خود عزت و اقتدار را برای كشورمان به ارمغان آورده اند، نامگذاری شده است كه شاید نام برخی از آنها برای همگان نیز ناشناخته باشند.

به گزارش روز یكشنبه به نقل از روابط عمومی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، پایگاه‌های شكاری را باید سرپنجه‌های بُران نیروی هوایی در مقابله با تهدیدات دانست كه با استقرار در نقاط حساس و مهم كشور وظیفه حراست از آسمان ایران را برعهده دارند.

هشت سال جنگ تحمیلی در حالی آغاز شد كه اولین ضربات مهلك و غافلگیر كننده جمهوری اسلامی ایران را خلبانان همین پایگاه های شكاری در دزفول، همدان، تبریز، تهران، اصفهان، شیراز و ... بر پیكر ماشین جنگی عراق وارد كردند.

عملیات كمان 99 (با شركت 140 فروند از جنگنده‌های ارتش)، حمله به اچ 3 (به عنوان بزرگترین عملیات هوایی در جهان)، عملیات مروارید (به عنوان نابود كننده نیروی دریایی عراق)، حمله به بغداد (برای ناامن كردن این شهر در آستانه برگزاری اجلاس غیرمتعهدها)، عملیات اوسیراك، حمله به پایگاه ها و تاسیسات نظامی عراق، پشتیبانی از تمامی عملیات‌های بزرگ ایران در جنگ و ده‌ها عملیات و ماموریت دیگر، برگ های زرینی از عملكرد این نیروی پرافتخار است كه اولین بیعت كننده نیروهای مسلح با بنیانگذار انقلاب اسلامی در 19 بهمن ماه 1357 نیز بود.

پایگاه های نیروی هوایی در نقاط مختلف كشور را بسیاری افراد با نام شماره‌های آن می‌شناسند، برای مثال پایگاه تهران، به نام پایگاه شكاری یكم، تبریز دوم، همدان سوم، دزفول چهارم و...

هرچند برخی از این پایگاه ها مانند اصفهان و تبریز و همدان از مدت ها قبل به نام شهدای این نیرو نامگذاری شده، اما در سال­های اخیر برخی دیگر از این پایگاه ها مانند تهران، چابهار و بندرعباس نیز به نام اسطوره‌های نیروی هوایی نامگذاری شده اند كه در نوع خود یك اقدام مثبت در جهت شناساندن این خلبانان شهید به نسل های آینده است.

در این گزارش، سعی شده به صورت اجمالی زندگینامه برخی از این شهدا كه نامشان امروز بر تارك پایگاه های شكاری نیروی هوایی ارتش می‌درخشد، مرور شود.



* پایگاه تهران، به نام سیدالاسرای ایران

پایگاه یكم شكاری واقع در تهران و به نوعی پوشش دهنده آسمان پایتخت است كه به همین دلیل مهمترین پایگاه هوایی كشور شناخته می شود.

این پایگاه كه در ماه های اخیر به نام امیر سرلشكر خلبان شهید حسین لشكری نامگذاری شده، باتوجه به این كه در مجاورت فرودگاه مهرآباد قرار دارد وظیفه حراست از تاسیسات صنعتی و نظامی مركزی و همچنین سرفرماندهی دیگر پایگاه‌ها را بر عهده دارد.

امیر حسین لشكری در سال 1331 در یكی از شهرهای استان قزوین به دنیا آمد و در تیرماه 1356 با درجه ستوان دومی خلبانی فارغ‌التحصیل شد و در یگان‌های نیروی هوایی دزفول، مشهد و تبریز دوره شكاری را تكمیل كرد.

با آغاز جنگ تحمیلی به خیل مدافعان كشور پیوست و پس از انجام 12 ماموریت، در تاریخ 27 شهریور 1359 هواپیمای وی مورد اصابت موشك دشمن قرار گرفت و در خاك دشمن به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمد.



** اعطای درجه از سوی فرمانده معظم كل قوا به خلبان لشگری

وی به مدت 18 سال در زندان‌های این رژیم اسیر بود. در سه ماهه اول دوران اسارت در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت 8 سال در كنار 60 نفر از دیگر همرزمان در یك سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری می‌شد اما پس از پذیرش قطعنامه وی را از سایر دوستان جدا كردند كه دوران اسارت انفرادی وی 10 سال طول كشید.

امیر لشكری سرانجام پس از 16 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در 17 فروردین 1377 به خاك مقدس وطن بازگشت و در بدو ورود به وطن لقب «سید الاسرای ایران» را از مقام معظم رهبری دریافت كرد.

وی پس از سال ها تحمل رنج و آلام ایام اسارت بامداد روز دوشنبه 19/5/88 در بیمارستان لاله تهران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.



** پایگاه تبریز به نام وزیر دفاع شهید

پایگاه دوم شكاری واقع در تبریز است و شمالغرب كشور را پوشش می‌دهد. این پایگاه نقش بالایی در جنگ تحمیلی ایفا كرد و تعدادی زیادی از عملیات‌های هوایی با محوریت اف 5 ها از این پایگاه صورت گرفت.

این پایگاه از مدت ها قبل به نام امیر خلبان شهید جواد فكوری نامگذاری شده است.

مسئولیت هایی نظیر معاونت عملیات گردان 102 شكاری، گردان یكم شكاری، گردان پرواز كور و عملیات تیپ سوم شكاری از عمده مسئولیت های جواد فكوری تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود.

فكوری برای گذراندن دوره ستاد در آمریكا زندگی می‌كرد كه انقلاب اسلامی پیروز می‌شود و در اسفند 57 او به ایران باز می‌گردد و بعد از سه ماه به تبریز منتقل می‌شود.

او به ترتیب به عنوان فرمانده پایگاه هوایی تبریز، فرمانده منطقه هوایی مهرآباد، معاونت عملیات نیروی هوایی و به علت جدیت در كار و مسئولیت های محوله، در هفتم خرداد سال 1359 به عنوان فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب و در بیستم شهریورماه سال 1359 با حفظ سمت به عنوان وزیر دفاع در كابینه شهید رجایی انتخاب شد.

یكی از كارهای ماندگار او، اعزام 140 فروند از جنگنده‌های نیروی هوایی در اولین روز جنگ تحمیلی (یكم مهرماه سال 1359) به سوی خاك عراق بود كه درست پس از اولین حمله هوایی ناگهانی مزدوران بعث صورت گرفت و به عملیات كمان 99 معروف شد.

سرانجام در شامگاه هفتمین روز مهرماه سال 1360، بعد از شكسته شدن حصر آبادان به فرمان امام (ره)، جمعی از فرماندهان ارتش و سپاه تصمیم می‌گیرند كه گزارش فتح و پیروزی را به اطلاع امام خمینی (ره) برسانند.

برای همین منظور با یك فروند هواپیمای ترابری سی 130 عازم تهران می‌شوند كه هواپیما در محدوده كهریزك تهران دچار سانحه شده و با از دست دادن هر چهار موتور خود با زمین برخورد می‌كند كه در این سانحه، شهیدان نامجو، فلاحی، كلاهدوز، جهان آرا و فكوری به شهادت می‌رسند.



** پایگاه همدان؛ «نوژه» را اینگونه بشناسید

پایگاه سوم شكاری شهید نوژه در نزدیكی شهر همدان در میان كوه‌های بلند الوند قرار گرفته است و قبل از انقلاب به نام شاهرخی بود و بعد از انقلاب مدت كوتاهی به نام حُر و پس از شهادت شهید محمد نوژه به نام او نامگذاری شد.

در اوایل انقلاب مخالفان نظام و سلطنت‌طلب‌ها به دنبال این بودند تا از این پایگاه استفاده و عملیاتی هوایی را رقم بزنند كه با هوشیاری مسئولین با شكست مواجه شدند.

این پایگاه نقش بسزایی در جنگ تحمیلی داشت و حدود 35% عملیات‌های مهم برخاسته از این پایگاه بود.

در تاریخ 23/5/1358 حدود ساعت 22:00 مهاجمان مسلح طرفدار حزب دمكرات كردستان و گروهی از عشایر وابسته منطقه با انواع سلاح‌های سبك، سنگین و خمپاره انداز به شهر پاوه حمله كردند.

نیروهای ژاندارمری و نیروی های مردمی و پاسداران انقلاب پس از یك روز مقاومت ناگزیر با ارسال پیامی در ساعات 23:10 و 24:00 مورخ 24/ 5/ 58 به مراكز فرماندهی خود، از سقوط شهر پاوه توسط مهاجمان مسلح خبر دادند.

در بخشی از این پیام آمده بود كه براساس برآورد‌های انجام شده، مدت مقاومت شهر یك ساعت پیش بینی می‌شود و برای همین از مسئولین خواسته شده بود نیروهای ارتش را جهت سركوب اشرار مسلح و دفع تجاوز به منطقه اعزام كنند.

در پی ارسال پیام مذكور، هیأتی مركب از دكتر مصطفی چمران (معاون نخست وزیر و وزیر دفاع وقت)، تیمسار ولی فلاحی (فرمانده نیروی زمینی) و ابوشریف معاون عملیاتی سپاه جهت بررسی اوضاع با سه فروند بالگرد كه حامل مهمات و اقلام ضروری برای نیروهای ژاندارمری و سپاه بودند، بعداز ظهر 25/5/58 عازم شهر پاوه شدند.

در آن مأموریت پرمخاطره هلی‌كوپتر حامل دكتر چمران مورد اصابت گلوله واقع شد و در نتیجه وی در محاصره مهاجمان مسلّح گرفتار آمد و دوشادوش نیروهای ژاندارمری و پاسدار به مقابله و مقاومت در برابر عناصر فریب خورده پرداخت.

پایگاه سوم شكاری همدان كه از قبل در جریان تحركات گروهك‌ها در منطقه بود و آمادگی انجام هر گونه عملیاتی را براساس دستور داشت، پس از مطلع شدن از ماجرا، با به پرواز درآوردن 2 فروند هواپیمای «اف- 4» بر فراز شهر و شكستن دیوار صوتی لحظات پراضطرابی را برای مهاجمان مسلّح فراهم كرد تا زمینه حضور نیروهای مسلح خودی را فراهم كند.



**خلبان شهید محمد نوژه

در مورخ 25/ 5/ 1358 خلبان محمد نوژه به همراه ستوان یكم خلبان بشیر موسوی(كابین عقب) كه به جهت پشتیبانی از بالگردهای نیروی زمینی ارتش و ستون اعزامی كرمانشاه به پاوه اعزام شده بود پس از انجام عملیات، در حین انجام گشت‌های هوایی هواپیما مورد اصابت آتشبار عناصر ضد انقلاب قرار گرفت و از كنترل خارج شد.

درحالی كه دست راست خلبان كابین جلو در اثر اصابت گلوله به درون كابین قطع شده بود، متأسفانه هیچیك از خلبانان فرصت استفاده از صندلی پران را نیافتند و هواپیما به كوه اصابت كرد و در منطقه قشلاق بین پاوه و روانسر سقوط كرد و در حالی كه سرگرد خلبان محمد نوژه روزه بود با خون خویش افطار كرد.

پس از شهادت وی مسئولین نیروی هوایی، پایگاه سوم شكاری را به پایگاه شهید نوژه تغییر نام دادند.

این پایگاه به لحاظ موقعیت جغرافیایی و امكانات دفاعی با برخورداری از خبره ترین خلبانان ومستعدترین كاركنان، یكی از پر جنب و جوش ترین، فعال ترین و از كانون های اصلی درگیری در طول سال های دفاع مقدس بود.

در 18 تیرماه 59 برخی عناصر خودفروخته و معاند نظام اسلامی دست به كوتایی نافرجام زدند كه طی آن قرار بود از محل پایگاه سوم شكاری (نوژه) به مناطق حساس در تهران حمله كرده و دست به كودتای نظامی بزنند.

از آنجا كه این پایگاه به نام شهید نوژه نامگذاری شده بود، امروزه به غلط در برخی روایات و افكار عمومی از این كودتا به نام كودتای نوژه نام می برند كه این ظلمی ناخواسته در حق این خلبان شهید است.

كودتای نافرجام ضدانقلاب «عملیات نقاب» نام داشت كه البته به همت نیروهای حافظ انقلاب و با خواست خدا این كودتا قبل از انجام لو رفت و بیشترین عناصر و رهبران آن نیز دستگیر شدند.

پایگاه سوم شكاری همدان، قبل از پیروزی انقلاب، پایگاه شاهرخی و پس از پیروزی انقلاب، مدت كوتاهی پایگاه حرّ و پس از آن به پایگاه شهید نوژه تغییر نام یافته است.

خلبان شهید محمد نوژه، در هشتم فروردین‌ماه 1324 در تهران به دنیا امد و تنها 18 سال داشت كه به استخدام نیروی زمینی ارتش درآمد، او پس از گذراندن دوره های آموزش نظامی و دریافت درجه ستوان دومی از آنجا كه علاقه وافری به آموختن فن خلبانی داشت داوطلبانه به نیروی هوایی انتقال یافت و پس از طی آموزش‌های نظامی و موفقیت در آزمون‌های زبان انگلیسی و مهارت‌های تخصصی و انجام دوره‌های آكادمی پرواز و پرواز مقدماتی با هواپیماهای پاپ و اف -33 در دانشكده پرواز، در تاریخ 25 /5 /1349 به منظور تكمیل دوره خلبانی و پرواز با هواپیماهای پیشرفته جت شكاری به هنگ آموزشی 38 پایگاه هوایی «لاردو» ایالت تگزاس كشور آمریكا اعزام شد.

وی پس از طی دوره های تكمیلی پرواز و گذراندن دوره سامانه كنترل اسلحه در آمریكا و پرواز با هواپیماهای تیt>t>t>- 41 تی-6، تی-37 ، تی-38 به مدت 55 هفته و دریافت نشان خلبانی درتاریخ 20/ 5/ 1351 به ایران بازگشت و جهت پرواز با هواپیمای اف- 4(موسوم به فانتوم)در تاریخ 25/6/ 57 به پایگاه سوم شكاری انتقال یافت و به جمع تیز پروازان نیروی هوایی پیوست.

فرماندهی گردان یكم و گردان 31 پایگاه سوم شكاری، رئیس شعبه عملیات مشترك، معاون عملیاتی پایگاه ششم شكاری، معاون دایره عملیات و افسر ستاد عملیاتی پایگاه از جمله مسئولیت‌های وی بوده است.



** پایگاه بوشهر به نام شكارچی ناوها

بوشهر محل استقرار ششمین پایگاه هوایی نیروی هوایی ارتش است. این پایگاه به دلیل مجاورت دریا اهمیت و موقعیت استراتژیك خاصی داشته و دارد و در طول جنگ بیشتر به عنوان پشتیبان هوایی تاسیسات شریانی و مهم نفتی و گازی ایران عمل می‌كرد كه اكنون نیز حفاظت از تاسیسات بوشهر و تاسیسات گازی عسلویه و پارس جنوبی نیز می‌تواند در دستور كار این پایگاه باشد.

این پایگاه نیز از مدت ها قبل به نام امیر خلبان شهید علیرضا یاسینی معاون اسبق هماهنگ كننده نیروی هوایی نامگذاری شده است.

یاسینی بیشترین نزدیكی و دوستی را با شهید عباس دوران داشت. از آن خلبان های اتو كشیده و اصطلاحا با پرستیژ نیروی هوایی بود.

یاسینی در خاطرات خود می گوید: «من ماموریت های زیادی روی خلیج فارس داشتم. ما دو نفر بودیم كه در اوایل جنگ می توانستیم موشك ها را بزنیم. تنها دو نفر؛ من بودم و شهید عباس دوران. اكثر ماموریت های خلیج فارس را ما انجام می دادیم و نیروی دریایی عراق را به جایی رساندیم كه برای دستگیری و یا زدن ما جایزه تعیین كرده بودند.»

یاسینی بچه آبادان بود و از سال 48 وارد دانشكده خلبانی شد. به آمریكا رفت و دوره تكمیلی خلبانی را آنجا گذراند و برای پرواز، جنگنده فانتوم اف 4 را انتخاب كرد.

فرمانده پایگاه شكاری بوشهر، در طول مدت دفاع مقدس، بیش از 90 پرواز عمقی به خاك عراق داشت كه این تعداد، تنها عملیات های برون مرزی او بود و ماموریت های بسیاری نیز در جبهه های جنوب بر روی نیروهای دشمن انجام داد به طوری كه بعد از تیمسار محققی با 2759 ساعت پرواز با هواپیمای فانتوم، بیشترین پرواز را با این هواپیما داشت.

یكی از شاهكارهای او و دوستانش عملیاتی بود كه در آن كمر نیروی دریایی عراق شكست: عملیات مروارید.



** عملیات مروارید

در تاریخ هفتم آذر سال 1359 شهید یاسینی به همراه شهیدان بزرگوار عباس دوران، حسین خلتعبری و حسن طالب مهر، در عملیاتی مشترك با نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، توانستند نیروی دریایی عراق را نابود كنند. در این عملیات بزرگ، شهید یاسینی به تنهایی 8 سورتی پرواز داشت.

علیرضا یاسینی در سال 52 ازدواج كرد كه ثمره آن سه فرزند پسر و یك دختر بود.

15 دی ماه 1373، روز پرواز یاسینی است. پروازی كه این بار نه تنها كه با جمعی از دوستان دیرینش انجام شد و روح بلند او را در آسمان ها جاودانه كرد.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در مراسم این شهید بزرگوار در وصف او فرمودند: «فقدان بزرگی بود؛ نه فقط برای شما برای من هم این طور بود. ولی خب چاره ای نیست باید تحمل كرد. شهید یاسینی مردی مومن بود، پرتلاش بود، صادق بود، صمیمی بود و خود همین ها موجب شده بود كه به ایشان امیدوار باشم. در این حوادث سخت است كه جوهر ما آشكار می شود و نیروها و توانایی های درونی ما آشكار می شود...»

«من به شهید یاسینی خیلی امیدوار بودم. همین حالا به ایشان (سرتیپ بقایی فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش) می گفتم خیلی به این جوان امید داشتم برای آینده، ولی حالا خداوند متعال این جوری مقدر كرده بود، چاره ای نیست باید تحمل كرد و این تقدیرات الهی است.»

در بخشی از وصیت نامه شهید یاسینی می خوانیم: «من یك خلبان هستم. سال ها از بیت المال برایم هزینه كرده اند تا به اینجا رسیده ام. حال وظیفه دارم كه دینم را ادا كنم. مگر نه این كه همواره آرزو كرده ایم كه ای كاش در واقعه عاشورا می بودیم و فرزند زهرا(س) را یاری می كردیم؟

اكنون زمان آن فرا رسیده و همگان مكلفیم كه برای لحظه ای روح خدا را تنها نگذاریم. بنابراین از من انتظار نداشته باشید كه بیش از این در كنارتان باشم.

به یقین اجر شما نیز كه به تربیت فرزندان و امور خانه همت می گمارید و زمینه را برای حضور بیشتر ما در صحنه فراهم می كنید نزد خدا محفوظ خواهد بود.»



** پایگاه شیراز؛ عملیات استشهادی در بغداد

پایگاه هفتم شكاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در شیراز واقع شده و یكی از مهمترین پایگاه‌های مركزی كشور است كه به نام شهید عباس دوران نامگذاری شده است.

پس از شكست نیروهای صدام در عملیات بیت‌المقدس، جایگاه سیاسی دشمن در جهان متزلزل شد.

عملیات رمضان در حال شكل‌گیری و انجام بود كه موضوع برگزاری كنفرانس سران غیرمتعهدها در بغداد مطرح شد تا صدام حسین رئیس این اجلاس باشد.

جمهوری اسلامی ایران سیاست بی‌اثر كردن این اجلاس را در دستور كار خود قرار داد و در اولین گام، اجلاس غیرمتعهدها را تحریم كرد.

بغداد از مدت‌ها قبل به كمك آمریكا به دژ نفوذ ناپذیري تبدیل شده و تبلیغات بسیار وسیعي در این رابطه به راه افتاد و عنوان شد «هیچكس توانایی ناامن كردن پایتخت عراق را ندارد.»

در این زمان بود كه ایجاد ناامني در بغداد در دستور كار نظامي - سیاسي جمهوري اسلامي قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهي 'الدوره' در جنوب شرقي این شهر، از برگزاري نشست سران غیرمتعهدها در بغداد نیز جلوگیري شود.

انجام این ماموریت به نیروی هوایی ارتش واگذار شد و سرهنگ خلبان عباس دوران براي جلوگیري از تشكیل كنفرانس سران غیرمتعهدها در بغداد، در تاریخ بیستم تیرماه سال 1361 مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن كند.

تصمیم بر این بود تا سه فروند فانتوم كاملا مسلح به پرواز درآیند، هر سه تا مرز پرواز كرده و تنها دو فروند از مرز گذشته و به هدف حمله‌ور شوند. فانتوم سوم در همان جا منتظر می‌ماند تا در صورت نیاز به آنها بپیوندد. مأموریت خلبانان، انجام عملیات روي بغداد و بمباران پالایشگاه، نیروگاه اتمي، پایگاه الرشید یا ساختمان اجلاس در این شهر بود.

ساعت5:30 صبح سی‌ام تیرماه 61 مأموریت آغاز شد و فانتوم شماره یك، رهبری گروه پرواز را بر عهده داشت. حركت گروه پرواز از شرق بغداد به جنوب شرق آن شهر و سپس 'پالایشگاه الدوره' پیش‌بینی شده بود.

خلبانان می‌بایست پس از عبور از مرز و ناامن كردن آسمان بغداد، به انجام ماموریت خود بپردازند و این در حالی بود كه پیشرفته‌ترین تجهیزات پدافند هوایی از آسمان این شهر حفاظت می‌كرد.

عباس دوران در نامه‌هاي مربوط به این ماموریت، مقابل اسم پدافندهاي مختلفي كه عراق از كشورهاي اروپایي خریده بود، نوشته است: «نود درصد احتمال برگشت نیست.»

جنگنده‌ها تا 15 كیلومتری بغداد بدون هیچ مشكلی پیش می‌روند تا این كه در این نقطه، با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‏رو شده و در همین فاصله چند گلوله به یكی از هواپیماها برخورد می‌كند. با اصابت این گلوله‌ها، موتور سمت راست هواپیمای دوران از كار می‌افتد اما او باز هم تصمیم به ادامه عملیات می‌گیرد.

بنابراین هواپیماها به سمت جنوب شرقي شهر بغداد كه پالایشگاه 'الدوره' در آن جا بود، ادامه مسیر داده و با این كه پدافند دشمن بسیار قوي عمل می‌كرد، تمام بمب‏ها را روي این پالایشگاه تخلیه می‌كنند.

جنگنده‌ها پس از تخلیه بمب‏ها به مسیري ادامه می‌دهند كه در نهایت به سالن كنفرانس سران غیرمتعهدها ختم می‌شد. پالایشگاه به شدت در آتش می‌سوخت و دود ناشی از سوختن پالایشگاه، فضا را پوشانده بود و تا این لحظه عملیات كاملا موفقیت‌آمیز به پیش می‌رفت.

در این زمان قسمت عقب هواپیمای دوران نیز مورد اصابت چندین گلوله ضدهوایی قرار گرفته و از بین می‌رود. هواپیما آتش گرفته و عباس از خلبان عقب ( سرتیپ آزاده منصور كاظمیان) می‌خواهد كه هواپیما را ترك كند و وقتی جوابی نمی‌شنود، دكمه خروج اضطراری كابین عقب را زده و كاظمیان به بیرون پرتاب می‌شود.

فرمانده گروه در این لحظه طبق گفته‌های قبلی خود، تصمیمی مبنی بر ترك هواپیما ندارد. وي بارها گفته بود: «اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال در آورده و بر سر دشمن فرود مي‏آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.»

شعله‌های آتش هرلحظه شدیدتر و ارتفاع هواپیما نیز هر لحظه كمتر می‌شد تا این كه هتل محل برگزاری اجلاس غیرمتعهدها پیش روی خلبان قرار گرفت. به سوی هتل حركت كرده و هواپیما را (درحالی كه هنوز هدایت آن را برعهده داشت)، به ساختمان آن می‌كوبد.

این اقدام شهادت‌طلبانه عباس دوران در ناامن ساختن آسمان بغداد، موجب شد تا برگزاری این اجلاس از بغداد به دهلی نو منتقل شود. بقایای پیكر پاك امیر الاستشهادیون، خلبان عباس دوران بعد از 20 سال در تاریخ 30 تیرماه 1381 به كشور بازگشت و در زادگاهش (شیراز) به خاك سپرده شد.



** پایگاه اصفهان؛ گلویی كه در عید قربان بریده شد

پایگاه هفتم شكاری در اصفهان یكی از پایگاه‌های مركزی و مستعد نیروی هوایی ارتش محسوب می‌شود. پایگاه هفتم را شاید بتوان یكی از مشهورترین پایگاه های ایران و منطقه نیز دانست.عباس بابایی هم مشهورترین خلبان شهید دفاع مقدس بود.

او دوره های آموزشی خود را مانند بسیاری از خلبانان نسل قدیم نیروی هوایی ارتش در آمریكا گذراند كه این دوران آموزش سرشار از خاطرات نابی است كه بارها گفته و شنیده شده است.

با ورود جنگنده‌های پیشرفته اف ـ 14 به نیروی هوایی، وی كه جزو خلبان‌های تیزهوش و ماهر در پرواز با جنگنده‌های اف ـ 5 بود، به همراه تنی چند از خلبانان برای پرواز با هواپیمای جنگی اف ـ 14 انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد.

پس از پیروزی انقلاب، سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه را برعهده گرفت و در تاریخ 7/5/1360 بود كه به عنوان فرمانده پایگاه هوایی اصفهان منصوب شد.

وی در نهم آذر سال 1362 ضمن ارتقاء درجه به سرهنگ تمامی، به عنوان معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب و به تهران منتقل شد ولی هیچگاه پشت میزنشین نشد.

عباس بابایی تنها از سال 1364 تا هنگام شهادت، بیش از 60 مأموریت جنگی را با موفقیت كامل به انجام رسانید.

بابائی به علت لیاقت و رشادت هایش در تاریخ 8/2/66 به درجه سرتیپی مفتخر شد و در پانزدهم مرداد همان سال در حالی كه به درخواست‌های پی در پی دوستان و نزدیكانش مبنی بر شركت در مراسم حج آن سال پاسخ نه را داده بود، در روز عید قربان در یك عملیات برون مرزی، به شهادت رسید.

وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاری‌های بیش از حد دوستان جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود: تا عید قربان خودم را به شما می‌رسانم.

صبح روز پانزدهم مرداد سال 1366 مصادف با عید سعید قربان، تیمسار بابایی به همراه سرهنگ خلبان بختیاری با یك فروند هواپیمای اف 5 دو نفره، در پایگاه هوایی تبریز به زمین نشست.

به محض این كه هواپیما به زمین می‌نشیند، سرهنگ خلبان علی محمد نادری و تعدادی دیگر از خلبانان به استقبال آمده و بابایی به همراه سرهنگ نادری، وارد گردان عملیات می‌شود.

ماموریت جدید پروازی را در دفتر مخصوص نوشته و زیر آن را امضاء می‌كند. سرهنگ نادری به او می‌گوید: تیمسار شما خسته هستید بهتر است استراحت كنید.

- نه آقای نادری خسته نیستم...

و سپس به سرهنگ نادری می‌گوید: محمد آقا! بگو هواپیما را مسلح كنند.

- عباس جان ... امروز عید قربان است چطوره این كار را به فردا موكول كنیم؟

- امروز روز بزرگی است... روزی است كه اسماعیل به مسلخ عشق رفت ...

پس از تبادل نظر با سرهنگ نادری، درحالی كه تجهیزات پروازی خود را همراه داشت، محوطه گردان عملیات را ترك كرده و پیاده به سوی جنگنده به راه می‌افتد.

ماموریت بلافاصله آغاز شده و هواپیما پس از مانوری در آسمان، به نقطه مورد نظر می‌رسد. ارتفاع گرفته و با شیرجه به سمت تاسیسات دشمن، آن جا را مورد هدف قرار می‌دهد.

با اصابت بمب‌ها، كوهی از آتش به آسمان زبانه می‌كشد و صدای تیمسار در گوش نادری می‌پیچد: «الله اكبر... الله اكبر ... می رویم به طرف نیروهای زرهی دشمن.»

پس از چند لحظه، باران گلوله و موشك بود كه بر سر دشمن فرو ریخته می‌شد.

بعد از پایان تیرباران نیروهای زرهی، هواپیما با گردشی 180 درجه از منطقه دور می‌شود. هواپیما درحال عبور از كوه‌های بلند و جنگل‌های سرسبز بود كه صدای عباس در رادیو می‌پیچد:

- آقای نادری! پایین را نگاه كن درست مثل بهشت است.

سپس آهی كشیده و ادامه می‌دهد: خدا لعنتشون كنه كه این بهشت را به جهنم تبدیل كرده‌اند.

پس از لحظاتی صدای عباس در كابین می‌پیچد: «مسلم سلامت می‌كند یا حسین ...»

هواپیما پس از انجام دادن مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفت و عباس بابایی از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسید.

یكی از راویان مركز مطالعات و تحقیقات جنگ درباره این واقعه نوشته است: به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای تیمسار بابایی و اختلالی كه در ارتباط هواپیما و پایگاه تبریز به وجود آمد، پایگاه مزبور به رابط هوایی سپاه اعلام كرد كه یك فروند هواپیمای خودی در منطقه مرزی سقوط كرد برای كمك به یافتن خلبان و لاشه آن هر چه سریعتر اقدام نمایید.

مدت كوتاهی از اعلام این موضوع نگذشته بود كه فرد مذكور مجدداً تماس گرفت و در حالی كه گریه امانش نمی‌داد گفت: هواپیمای مورد نظر توسط خلبان به زمین نشست، ولی یك از سرنشینان آن به علت اصابت تیر در داخل كابین به شهادت رسیده است. برخی از فرماندهان ارشد سپاه در جلسه‌ای مشغول بررسی عملیات بودند كه تلفنی خبر شهادت عباس بابایی به اطلاع برادر رحیم (صفوی) رسید.

با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشك در چشمان حاضرین به خصوص آنان كه آشنایی بیشتری با شهید بابایی داشتند، حلقه زد.

بابایی هنگام شهادت 37 سال داشت و اسوه ای بود كه از كودكی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداكاری و ایثار زندگی كرد و سرانجام نیز به آرزوی بزرگ خود كه شهادت بود، دست یافت و نام پرآوازه اش درتاریخ پرافتخار كشور جمهوری اسلامی ایران جاودانه شد.



** پایگاه بندرعباس به نام استاد قرآن

پایگاه نهم شكاری نیروی هوایی، در بندرعباس و در لبه آبهای خلیج فارس واقع شده و از این لحاظ به عنوان یكی از مهمترین پایگاهای شكاری ارتش به حساب می‌آید.

وقتی در اسفند ماه سال 1388 عبدالمالك ریگی در آسمان ایران به دام افتاد، این خلبانان فانتوم پایگاه بندرعباس بودند كه بیشترین نقش را در فرونشاندن هواپیمای مسافربری حامل ریگی ایفا كردند.

پایگاه شكاری بندرعباس به دلیل نزدیكی به تنگه هرمز و محل عبور ناوهای نظامی كشورهای فرامنطقه‌ای در خلیج فارس، از اهمیت خاصی برخوردار است.

در ماه های اخیر، این پایگاه به نام یكی از خلبانان شهید نیروی هوایی نامگذاری شد كه یك خصوصیت او بنابر گفته دوستان و همرزمانش بسیار بارز و شاخص بود.

او استاد قرآن برای خلبانان نیروی هوایی و از اساتید اخلاق پایگاه بندرعباس و پیش از آن در همدان به شمار می‌رفت.

بعد از شهادت خسرو عبدالكریمی در سال 1374 در شمال خلیج فارس، همسر فداكار او راه شوهرش را ادامه داد و امروز این اوست كه خانه را به محلی برای برگزاری كلاس های قرآن تبدیل كرده و خلبانان بندرعباس و استان هرمزگان بیشترین استفاده را از این كلاس‌ها دارند.



** پایگاه چابهار؛ افسانه دو برادر

این پایگاه به عنوان پایگاه دهم شكاری نیروی هوایی ارتش در دورترین نقطه كشور در جنوب شرق از آسمان ایران حراست می‌كند.

خلبانان خبره نیروی هوایی، معتقدند یك خلبان زمانی خلبان كامل و به اصطلاح شش دانگ می شود كه بداند چطور باید پس از ایجكت در دریا و كویر زنده بماند.

ممكن است خلبانی بر فراز دریا دچار سانحه شده و مجبور به ایجكت شود؛ این خلبان چطور باید در دریا زنده بماند، با كوسه مقابله كند، خورشید او را نسوزاند، چطور باید آب شور دریا را شیرین كرده و از آن استفاده كند، چطور باید روی آب شناور بماند، چطور باید با سیگنال‌های مخصوصی كه در اختیار دارد، پیام زنده ماندن خود را به آسمان ارسال كند و...

شهید حسین دل‌حامد را قطعا باید نمونه و الگویی برای خلبانان نیروی هوایی در این حوزه دانست.

حسین دل حامد خلبان جنگنده فانتوم E بود كه در بهمن 1362 دچار سانحه شده و مجبور به ایجكت شد.

دل حامد مدت 48 ساعت را در خلیج فارس بر روی آب ماند و با مرگ مبارزه كرد؛ اتفاقی كه برای كمتر خلبانی پیش می آید و بسیاری از افراد قادر نخواهند بود این مدت در دریا زنده بمانند.

بعد از 48 ساعت، وقتی او را پیدا كردند كه امواج دریا مسافت زیادی جابجایش كرده و تقلا برای زنده ماند، رمقی برایش باقی نگذاشته بود.

بدن نیمه جان دل حامد در آخرین لحظه نیز وقتی توسط بالگرد حمل می شد، مجددا رها شده و درون آب افتاد و خلبان می بایست 24 ساعت این بار بدون آن تجهیزات گذشته در دریا بماند.

از آنجا كه دیگر به نزدیكی های ساحل رسیده بود، 24 ساعت بعد، خلبان افسانه‌ای نیروی هوایی توسط بومیان و محلی‌های ماهی‌گیر جنوب پیدا شده و دل‌حامد زنده می‌ماند.

در بسیاری نقاط عالم رسم بر این است كه چنین خلبانی دیگر یك اسطوره خواهد بود و در معرض توجه قرار خواهد گرفت اما در اینجا وضع به گونه‌ای دیگر است.

دل‌حامد پس از مدت كوتاهی، مجددا در عملیات ها حضور پیدا می كند تا نهایتا در تاریخ 11بهمن 1366 وقتی جنگ آخرین ماه های خود را پشت سر می گذاشت، به همراه خلبان شهید سلیمانی، در نزدیكی جزیره خارك به آرزوی خود برسد.

ابراهیم دل حامد برادر بزرگتر حسین و خلبان جنگنده اف 5 بود كه در سال 1364 بعد از اخد دیپلم به استخدام نیروی هوایی درآمد.

او پس از طی دوره آموزشگاه همافری، برای گذراندن دوره تخصصی سیستم های اسلحه هوایی جنگنده به كشور آمریكا اعزام شد ولی عشق و علاقه او به پرواز موجب شد تا ابراهیم وارد دانشكده خلبانی شود.

او دوره مقدماتی پرواز را در ایران و دوره عالی و تكمیلی را مانند بسیاری از خلبانان نیروی هوایی در قبل از انقلاب، در آمریكا گذراند و در سال 1353 با اخذ نشان و مدرك خلبانی به جمع خلبانان اف 5 پیوست.

ابراهیم دل‌حامد در اولین روزهای جنگ، آخرین ماموریت خود را انجام داد و در هجدهم مهرماه 1359 در حین انجام یك ماموریت برون مرزی به همراه خلبان شهید اسدالله بربری به شهادت رسید اما خبر شهادت او یازده سال بعد در سوم تیر 1370 رسما اعلام شد.



** پایگاه دزفول، پایگاه وحدتی

در میان پایگاه های شكاری نیروی هوایی، تنها پایگاه چهارم شكاری است كه به نام شهدای خلبان بعد از انقلاب نامگذاری نشده است.

وحدتی، نام یكی از خلبانان نیروی هوایی بود كه در پیش از انقلاب به همین نام، نامگذاری شده و تا امروز نیز به نام وحدتی شناخته می‌شود.

پایگاه چهارم شكاری یكی از مهمترین پایگاه‌های هوایی در دوران دفاع مقدس بود كه در دزفول واقع شده و به دلیل قرار گرفتن در نزدیكی مرز ایران و عراق عمدتا به عنوان اولین واكنش دهنده به تهاجمات هوایی دشمن محسوب می‌شد.

سیام(1)**7261**1478
۰ نفر