يكي از موضوعات بحث برانگيزي كه چند سالي است در دنياي غرب به صورت بسيار جدي دنبال مي شود مساله همجنسگرايي و قانوني شدن آن است. يكي از اهدافي كه حكومت هاي غربي از طرح اين مساله دنبال مي كنند ريختن قبح اين مساله و عادي كردن آن به عنوان يك رفتار طبيعي است؛ البته بحث هاي متعددي نيز در اين زمينه بين كارشناسان علوم اجتماعي و روانشناسي و نظريه پردازان حوزه اخلاق در غرب مطرح است.
بحث ها هر چه باشد، از منظر اديان الهي اين رفتار كاملا ممنوع و حرام اعلام شده است. البته برخي تفكرات جديد كه در حوزه مسائل ديني و در قالب فرقه هاي نوين اديان مطرح مي شوند كه با همجنسگرايي به صورت قاطع برخورد نكرده و بعضا آن را فعلي جايز مي دانند. به عنوان مثال برخي كليساها همچون كليساي انگليكان كانادا، كليساي منونايت هلند و كليساي سوئد و بسياري ديگر از كليساها در كشورهايي همچون نروژ و آلمان، ازدواج همجنسگرايان را رسمي مي دانند و آن را تقديس مي كنند.
به هر حال اين عمل از سوي اكثريت فرقه هاي مسيحي و نيز دين يهود و اسلام گناهي بزرگ محسوب مي شود. از منظر عرفي نيز همجنسگرايي، فعلي قبيح است و اكثر قريب به اتفاق مردم دنيا آن را فعلي ناپسند مي دانند. اما حكومت هاي غربي به دلايل مختلف سعي كرده اند قبح اين فعل ريخته شود تا با امتياز دادن به طرفداران همجنسگرايي به اهداف پنهان خود برسند.
در اين ميان يكي از ابزارهاي بسيار فعال در زمينه عادي سازي و ترويج اين عمل مشمئزكننده، سينما و شبكه هاي تلويزيوني است. اين رسانه با قدرت بسيار بالاي خود در متقاعد كردن مردم، به راحتي مي تواند رفتار و اخلاقياتي را القا و قبح فعلي همچون همجنسگرايي را كم كنند؛ حتي در اين راه با توليد فيلم هاي خوش ساخت به سادگي همجنسگرايي را ترويج مي كنند. رسانه ها به عنوان بازوي بسيار قدرتمند در زمينه فرهنگ سازي، فعاليت خود را شدت بخشيده اند و با ساخت فيلم ها و سريال ها در اين زمينه به عادي سازي و ترويج همجنسگرايي پرداخته اند.
در برخي از اين آثار فيلمساز به دنياي يك يا چند همجنسگرا وارد مي شود و در داستاني دراماتيك سعي مي كند اين افراد را انسان هايي عادي و بدون مشكل جلوه دهد. در برخي ديگر نيز، فيلمسازان پا را فراتر مي نهند و همجنسگراها را افرادي بسيار مهربان و دوست داشتني معرفي مي كنند. زماني كه به نوع شخصيت پردازي اينگونه فيلم ها توجه مي كنيم مي بينيم به گونه اي نشان داده مي شود كه همجنسگرايي عنصري است كه موجبات اين اخلاق مهربانانه و انسان دوستانه را در فرد فراهم مي آورد. البته تا انتهاي فيلم هيچ دليل منطقي براي اين مساله ارائه نمي شود.
اگر به رسانه هاي غربي نگاهي بياندازيم، به تبليغات كم نظير براي همجنسگرايي پي مي بريم. براي نمونه مي توان به گزارش روزنامه يواسايتودي اشاره كرد.
يواسايتودي در گزارشي به نقد و بررسي فيلمها و سريالهاي ساخته شده در هاليوود پرداخت و تاكيد دارد برخورد صميمانه با همجنسگرايان و روابط همجنسگرايي در هاليوود و تلويزيون آمريكا در حال افزايش است.
اين روزنامه آمريكايي در گزارشي به قلم 'ماريا پونته' به مقاله اي تحت عنوان 'آغوش باز هاليوود براي شخصيت هاي همجنسگرا' به اين نكته بسيار مهم اشاره دارد كه رسانهها سعي دارند فرهنگ زندگي مردم دنيا، خصوصا آمريكا را تغيير دهند.
يو اس اي تودي در آغاز گزارش خود، همجنسگرايي را موضوعي جنجال برانگيز مي خواند و مينويسد: ازدواج همجنسگرايان در حالي صورت ميگيرد كه سياست مداران هنوز در حال كشمكش و دادگاه ها نيز در حال بررسي موضوع هستند.
در اين گزارش آمده است: هاليوود كه طبق سنت گذشته خود همجنسگرايان را افرادي غيرعادي و فاجعهآميز به تصوير ميكشيد، اكنون فيلم ها و برنامههايي مانند 'بچهها حالشان خوب است'، 'خانواده مدرن' را در شبكه 'اي بي سي '، و 'خوشحالي' را در شبكه 'فاكس' پخش مي كند كه همجنسگرايي و خانوادههاي همجنسگرا را همانند ديگر خانواده ها، عادي، معمولي و بدون هيچ مشكلي نشان مي دهد.
'ديويد هازليپ'، مؤسس 'كويرتي'(مجله اي درباره شيوه زندگي همجنسگرايان)، اعلام كرد: اين اشخاص نقش هاي اصلي فيلمنامه ها را ايفا مي كنند. نويسندگان اين فيلمنامه ها به دنبال آن هستند دوره جديدي را در عرصه همجنسگرايي به وجود آورند و طولي نمي كشد كه همجنسگرايي به عنوان نكته اصلي در فيلم نامه ها مورد استفاده قرار مي گيرد.
يواس اي تودي ادامه مي دهد: 'جرت بريوس'، رئيس اتحاديه زنان و مردان همجنسگرا عليه بي آبرويي، اعتقاد دارد: توصيف هاي مثبت از خانواده همجنسگرا در حال افزايش است و اين يك تصادف نيست. اينگونه داستان ها متقاضيان زيادي دارند، اما در اين حال باعث عصبانيت بسياري نيز ميشود ولي همجنسگرايان آن را تفريح مناسبي براي خود مي دانند، همچنين هاليوود نيز از اين امر به نفع خود بهره برداري مي كند. هاليوود سعي دارد از بين افراد همجنسگرا، تغيير جنسيت داده و دوجنسيتي داستان هايي در مورد همجنسگرايي تهيه كند.
بر اساس اين گزارش، 'بچه ها حالشان خوب است ' The Kids Are All Right ' فيلمي با محتواي طنز است كه با بازي 'آنته بنينگ' و 'جوليان مور' كه به عنوان يك زوج ايفاي نقش مي كنند، اين دو زن دو فرزند نوجوان دارند كه به طور اشتراكي براي هر دوي آنها به اصطلاح مادر محسوب مي شوند.
'هاوارد برگمن'، مسئول تبليغات هاليوود كه خود را به عنوان 'پيشكسوت همجنسگرايي' معرفي مي كند ميگويد 'اين فيلم كاملا در مورد همجنسگرايي است. همجنسگرايان ادعا دارند كه ميخواهيم جزئي از طبيعت باشيم.'
'بريان فيسچر'، مدير تحليل و بررسي جامعه خانواده آمريكا، و يكي از مدافعان قانون ممنوعيت ازدواج همجنسگرايان در كاليفرنياست، اظهار داشت: پايين آوردن حساسيتهاي مردمي باعث مي شود كه بسياري از مشكلات با رفتار همجنسگرايان در هم آميخته شود و هاليوود تمام تلاش خود را مي كند كه ذهن بينندگان را آماده كند. براساس آنچه كه ما در پردههاي سينما مي بينيم به اين صورت نتيجه گيري مي كند: وقتي ازدواج دو همجنسگرا را تحت يك گزارش ويژه خبري به نمايش مي گذارند و به طور زنده از طريق رسانه ها پخش مي شود اين يك گام مثبتي براي پيشرفت به شمار مي رود. در صورتي كه هاليوود تلاش ميكند فيلم هايي را به تصوير بكشد كه در آنها خلاقيت و حيله گري هايي به كار رفته كه اين امر باعث عقب نشيني ما مي گردد. هاليوود در صورتي موفق مي شود كه واقعيت ها را به تصوير بكشد. فيلمسازان تلاش ميكنند كه زندگي يك خانواده همجنسگرا را عادي به نمايش بگذارند و برنامههاي تلويزيوني خود را با جزئيات كامل در اختيار بينندگان قرار دهند و بگويند واقعيت آن چيزي است كه در حال ديدن آن هستيد.'
فيلم 'Milk' با بازي 'شان پن' در مورد 'هاروي ميلك'، سياستمدار همجنسگراي سانفرانسيسكو است كه به قتل رسيد. 'داستين لانس بلك'، نويسنده و كارگردان اين فيلم كه جايزه اسكار بهترين فيلمنامه را نيز برد گفت: اين فيلم نشان دهنده شيوه زندگي خانواده هاي ما است؛ تلاش هاي زيادي كرده ايم كه خانواده همجنسگرايان را به طور كامل معرفي كنيم و نشان دهيم زندگي افراد همجنسگرا با افراد عادي تفاوت چنداني ندارد. در فيلمهاي گذشته مانند فيلم شير و بسياري از فيلم هاي ساخته شده در مورد همجنسگرايي، شخصيت اصلي فيلم مي ميرد ولي در فيلمهاي حاضر اينگونه نيست.'
فيلم 'بچه ها حالشان خوب است' به عنوان سينماي خانگي در جذب تماشاگر نسبتاً موفق بود به طوري كه در زمان اكران اين فيلم حدود هجده ميليون دلار فروش داشت كه براي اينگونه فيلم ها فروش نسبتاً خوبي محسوب ميشود.
'ليزا چولودنكو' - Lisa Cholodenko - كارگردان اين فيلم كه خودش يك زن همجنسگراست درباره اين فيلم ميگويد: در اين فيلم هرگز داستان سياسي يا حتي داستاني در رابطه با همجنسگرايي روايت نكردهام، بلكه اين فقط يك داستان خانوادگي بود.
وي در گفتوگو با يو اس اي تودي گفت: ما ميخواهيم فيلم هايي بسازيم كه موضوعات آنها در هيچ فيلمي بررسي نشده باشد مانند: ازدواج در ميان سالي و حتي در سطح پايين تر مسائل پشت پرده خانواده ها.
نويسنده گزارش با اشاره به گسترش رفتار صميمانه با همجنسگرايان ادامه مي دهد: براي مثال موضوع فيلم 'خوشحالي' در مورد پدري است كه با پسر نوجوان خود به نام 'كرت – Kurt' كه در مقطع راهنمايي مشغول به تحصيل است، روابط همجنسگرايي دارد و فيلم فوق به صورت واضح در مورد هنجارهاي ناشي از اين روابط، رنجها و پيروزيهايي است كه اين شخص به طور طبيعي دچار آن شده است ولي آنطور كه انتظار ميرفت دچار ترس مشابه نشده است.
مضمون فيلم 'خانواده مدرن' - Modern Family- يك زوج همجنسگرا است كه 'اريك استون استريت - Eric Stonestreet' (غير همجنسگرا) و 'جسي تايلر فرگوسن - Jesse Tyler Ferguson' (همجنسگرا) در آن بازي ميكنند و كودكي را نيز به فرزندي پذيرفته اند و سعي و تلاش خود را مي كند كه زندگي خود را با شرايط جديد وفق دهند.
وي در ادامه افزود: سعي كرده ايم خانواده اي را به تصوير بكشيم كه با ديگر خانواده ها متفاوت باشد زيرا به نظر ميرسد خانواده ها در حال تغيير هستند و يك خانواده همجنسگرا از آن جمله خانواده هايي است كه بايد مورد بررسي قرار گيرد. اين فيلم ها به هيچ عنوان به دنبال منافع اقتصادي خود نيستند و حتي مخاطبان ما هم در اين فيلم ها ناديده گرفته شدهاند كه اين امر باعث شگفتي گرديده است.'
اين گزارش ادامه داد: سريال 'بتي زشته' - Ugly Betty- در شبكه اي بي سي كه بهار امسال پخش شد قسمت آخر آن به طوري با حالت كم اهميت و متاثر كننده پايان يافت كه در آن 'جاستين – Justin' خواهرزاده نوجوان و هوسران بتي، همجنسگرايي خود را با خانواده مهربان 'لاتينو – Latino' اعلام كرد و براي اولين بار مخاطبان شبكه، يك كودك همجنسگرا را مشاهده كردند كه رشد مي كند و هويت خود را پذيرفته است.
تعدادي از سريالهاي تلويزيوني، اشخاص همجنسگرايي را نشان مي دهد كه به واسطه همجنسگرا بودن خود مشكلات و مسايل اندكي دارند. در برنامه 'خانه – House' در فاكس، دكتر 'رمي – Remy' فردي همجنسگرا است و در روابط خود دچار بيماري هاي گوناگوني شده است كه از اين بيماري ها احساس نگراني مي كند. و در سريال 'خواهران و برادران - Brother & Sisters' در اي بي سي، برادر همجنسگرا و همسرش بيش از اينكه از كنار هم خوابيدن لذت ببرند از خوابيدن در كنار خواهران و برادران خود لذت مي برند.
'استفاني كونتز 'استاد تاريخ در دانشگاه ايالت اورگرين در المپياي واشنگتن و كارشناس مسايل و مشكلات خانوادههاي مدرن گفت: هاليوود توانايي آن را دارد كه از روابط همجنسبازان فيلمهاي مثبتي را بر روي پرده ببرد و اين يك امر ناشدني است و اگر به همين روال پيش برود يك حركت گسترده را در فرهنگ ايجاد خواهد كرد. زمانيكه اين مسئله مطرح شد، هاليوود مورد انتقاد قرار گرفت، اما آنها قادر به انجام آن نيستند مگر اينكه بازاريابان و سرمايهگذاران متوجه شوند كه مخاطبي براي آن وجود دارد.
اگر به رفتار برخي سياست مداران غربي در سالهاي اخير توجه كنيم، اتحاد بي سابقه رسانه ها و حاكمان غربي براي ترويج همجنسگرايي به خوبي مشخص مي شود. براي نمونه مي توان حمايت هيلاري كلينتون از همجنسگرايان اشاره كرد. به عقيده وي حقوق بشر يعني حقوق همجنسگرايان، و حقوق همجنسگرايان يعني حقوق بشر.
مدتي قبل نيز باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا حمايت از همجنسگرايي را اينگونه اعلام مي كرد: '... اما واقعيت اين است كه اين موضوع (ازدواج همجنسگرايان)، گسترش منطقي چيزي است كه آمريكا قرار است در آينده باشد. همين تفاوت در دورنماهاي تصور شده براي آمريكا است كه موضوع ازدواج همجنسبازان را پديد آورد. آيا ما كشوري هستيم كه همه را در نظرمي گيرد و با همه منصفانه رفتار ميكند؟'
وي ادامه داد: 'اينجا در واشنگتن شما فرصت داريد كه نظراتتان را به گوش ديگران برسانيد و اطمينان حاصل كنيد كه با شما بدون توجه به گرايش جنسي تان منصفانه رفتار مي شود'.
در اين ميان هنر پيشگان هاليوود نيز بيكار نمانده و به حمايت بي سابقه اي از همجنسگرايي پرداخته اند.
طي گزارشي كه چندي پيش دويچه وله منتشر كرد جرج كلوني و برد پيت، فوق ستارگان عالم سينما، به همراه شماري ديگر از بازيگران هاليوود براي اجراي نمايشنامه اي به روي صحنه رفته اند كه موضوع آن تلاش همجنسگرايان آمريكا براي كسب حقوقي برابر در امر ازدواج است.
در اين گزارش آمده است شهر لسآنجلس تاكنون چنين نمايشنامه اي را به چشم نديده بود؛ نمايشنامهاي كه با حضور شماري از برندگان جايزه اسكار، ستارگان سريال هاي سينمايي و اسطوره هاي هاليوود اجرا شد، از جمله جرج كلوني، برد پيت، مارتين شين، جيمي لي كورتيس و كوين بيكن.
اين ستارگان نمايشنامهاي را تحت عنوان '8' اجرا كردند كه موضوع آن تلاش همجنسگرايان در راه كسب حقوقي برابر براي ازدواج است. نويسندهي اين نمايشنامه داستين لنس بلك، فيلمنامه نويس و كارگردان آمريكايي است كه در سال 2009 جايزه اسكار بهترين فيلم نامه را دريافت كرد.
جرج كلوني كه در اين دوره از مراسم اسكار نامزد جايزه بهترين بازيگر مرد شده بود، در گفت وگويي با نشريهي آمريكايي'مدافع' گفته است: ازدواج ميان همجنسگرايان به كسي آسيب نميرساند و ازدواج بين زن و مرد را نيز زير سوال نميبرد.
به اعتقاد او، مسئله بر سر اين نيست كه به گروهي حقوق ويژه داده شود، بلكه همه بايد از حقوقي برابر برخوردار شوند.
برد پيت كه از دوستان نزديك كلوني است، نظري يكسان با كلوني دارد و تاكنون چندين بار اعلام كرده است كه زماني با آنجلينا جولي، شريك زندگي خود رسما ازدواج خواهد كرد كه همه آمريكاييها از حقوق برابر براي ازدواج برخوردار شوند.
پشتيباني جرج كلوني و برد پيت از تلاشهاي همجنسگرايان در راه دستيابي به حقوقي برابر سبب شده است كه شايعات درباره همجنسگرا بودن اين دو بازيگر، به ويژه كلوني، بالا بگيرد.
اين شايعهپراكني ها و گمانه زني ها در حالي بالا ميگيرد كه برد پيت و آنجلينا جولي يكي از زوجهاي پرطرفدار هاليوود محسوب ميشوند و جرج كلوني نيز غالبا به همراه زناني جذاب در مراسم و محافل حضور دارد.
كلوني خود در گفتوگو با نشريه 'مدافع' در ارتباط با اين شايعات ميگويد: زندگي خصوصي من خصوصي است و من از اين بابت بسيار خشنودم.
او مي افزايد: سال ها بعد از مرگم هم مطمئنا آدم هايي پيدا ميشوند كه ادعا كنند من همجنسگرا بودهام. راستش اين حرفها براي من سر سوزني ارزش ندارد.
حمايت سينماي غرب از همجنسگرايان در چند سال اخير گسترش زيادي داشته و غير از جرج كلوني و برد پيت برخي ديگر از فعالان عرصه هنر هفتم با پرداختن به اين موضوع چند سالي است به ترويج همجنسگرايي كمك بسيار جدي كرده اند. براي نمونه مي توان به سه فيلم بسيار مطرح چند سال اخير اشاره كرد.
**كوهستان بروكبك
فيلم كوهستان بروكبك (Brokeback Mountain) فيلمي رومانتيك و محصول سال 2005 ميلادي است كه رابطهٔ احساسي و جنسي بين دو مرد همجنسگرا / دوجنسگرا را در آمريكا بين سالهاي 1963 ميلادي تا 1983 ميلادي به تصوير مي كشد.
اين فيلم توسط آنگ لي كارگرداني شدهاست و برگرفته از داستان كوتاه «كوهستان بروبك» نوشتهٔ آني پروكس مي باشد. در اين فيلم بازيگراني مانند هيت لجر، جيك جيلنهال، آن هاتاوي و ميشل ويليامز ايفاي نقش كرده اند.
كوهستان بروكبك برنده شير طلايي فستيوال ونيز شد. علاوه بر اين، اين فيلم جوايز گلدن گلوب، جوايز فيلم منتخب منتفدين و جوايز اينديپندنت اسپريت را در كارنامه خود نيز ثبت كرده است. از ديگر افتخارات اين فيلم مي توان به برنده اسكار بهترين كارگرداني سال 2005، برنده اسكار بهترين فيلمنامه اقتباسي سال 2005، برنده اسكار بهترين موسيقي متن سال 2005، نامزد دريافت اسكار بهترين بازيگر نقش اول مرد براي هيت لجر، نامزد دريافت اسكار بهترين بازيگر نقش مكمل مرد براي جيك جينيهال، نامزد دريافت جايزه اسكار بهترين بازيگر زن نقش مكمل براي ميشل ويليامز، نامزد دريافت جايزه اسكار بهترين فيلم سال 2005 و نامزد دريافت جايزه اسكار بهترين فيلمبرداري اشاره كرد كه اين جوايز حمايت بي سابقه از فيلمي با موضوع همجنسگرايي را به خوبي نشان مي دهد.
كوهستان بروكبك ماجراي انيس دلمار (هيت لجر) يك كارگر مزرعه و جك توئيست (جيك جيلنهال)، يك گاوچران است كه در كوهستان بروكبك در وايومينگ در سال 1963 عاشق يكديگر ميشوند. فيلم به روايت زندگي آنها تا بيست سال بعد مي پردازد.
**كلوئه
فيلم كلوئه Chloe كه در سال 2009 با بازي جولين مور و ليام نيسون و به كارگرداني آنتوم آگويان اكران شد. حوادث «كلوئه» حول محور سوء تفاهمي شكل ميگيرد كه ميان يك زن وشوهر به وجود ميآيد. كاترين استوارت (جوليان مور) پزشك زنان است و ديويد (ليام نيسون)، شوهر او، يك استاد دانشگاه است. كاترين به ديويد مظنون است و تصور ميكند كه او با شاگردان جوانش رابطهٔ جنسي دارد. اين تصور چنان كاترين را عذاب ميدهد كه او تصميم ميگيرد سر از كار شوهرش در آورد. به همين دليل، كاترين روسپي جواني به نام كلوئه را استخدام ميكند تا حقيقت را درباره شوهرش كشف كند. قرار بر اين است كه كلوئه ديويد را اغوا كند تا خيانت و هرزگي او به كاترين ثابت شود.
**پشت چلچراغ- 2013
---------------------
فيلم پشت چلچراغ (Behind The Candelabra) آخرين فيلم استيون سودربرگ است كه براي شبكه تلويزيوني HBO ساخته و به 10 سال پاياني زندگي 'والژو والنتينو ليبراچي' نوازنده پيانو و 'اسكات تورسون' (دوست صميمي ليبراچي) پرداخته است. در اين فيلم مايكل داگلاس در نقش ليبراچي و مت ديمون در نقش اسكات ظاهر شده اند.
فيلمنامه پشت چلچلراغ از روي كتابي نوشته اسكات تورسن نوشته شده كه شرح رابطهاي واقعي بين او و ليبراچي كه از مشهورترين نوازندگان پيانو در دهه 70 و 80 ميلادي بوده را توضيح مي دهد.
در چند سكانس ابتدايي فيلم اسكات به بيننده معرفي مي شود كه طي آن به همجنسگرا بودن او پي مي بريم. سپس شخصيت ليبراچي براي بيننده معرفي مي شود. نكته بسيار جالبي كه در معرفي ليبراچي وجود دارد ديالوگ كليدي بين اسكات و يكي ار دوستان مشرك او و ليبراچي است. در يكي از كنسرت هاي ليبراچي اسكات به دوستشان مي گويد 'عجيب است كه مردم طرفدار يك همجنسگرا هستند' و او به اسكات جواب مي دهد كه مردم از اين موضوع اطلاع ندارند. اين ديالوگ به بيننده اين خبر را مي دهد كه قرار است وارد زندگي بسيار خصوصي و روابط مخفيانه او با مردان ديگر شود.
در سكانس هاي بعدي اسكات و ليبراچي به شدت به يكديگر علاقه مند شده و روابط بسيار صميمي با هم بر قرار مي كنند. در اين ميان اطلاعات بسيار جالبي درباره ليبراچي به بيننده داده شده به نوعي كه ليبراچي را در حد يك انسان بسيار پاك و دوست داشتني بالا مي برد. در همان ابتداي فيلم به اين نكته نيز تاكيد مي شود كه ليبراچي به مسيح و مسيحيت اعتقاد داشته به صورتي كه او شفايافته اين دين است. در يكي از سكانس ها ليبراچي بعد از بيان كاتوليك بودن خود به اسكات مي گويد كه بعد از علاقه به همجنس خود و رابطه با آنها سعي در اعتراف كردن داشته است ولي از نظر كاتوليك ها او گناهي نابخشودني داشته است. ليبراچي مي گويد: 'مي خواستم اعتراف كنم، البته نمي توانستم همه چيز را اعتراف كنم، مشكل، اعتقاد داشتن به كاتوليك بود نه اعترافِ به گناهي كه معصيت به حساب آمده است، پس چه اعتراف مي كردم چه نه، نفرين شده بودم' سپس ادامه مي دهد كه در گذشته دچار بيماري بسيار سختي شده بوده ولي روزي حالتي معنوي به وي دست داد و پس از ديدار زني روحاني كه خبر شفا يافتن او را داده است، بهبود مي يابد.
فيلمساز طي اين سكانس عملا مساله گناه بودن همجنسگرايي را رد كرده و همجنسگرايان را در حد يك قديس بالا مي برد. در ادامه فيلم نيز شاهد روابط دوستانه اسكات و ليبراچي هستيم كه طي آن همجنسگرايي عملي طبيعي و همجنسگرايان انسانهايي بسيار خوب معرفي مي شوند. سودربرگ به قدري ماهرانه فيلم را ساخته است كه بيننده از يك سوم ابتدايي فيلم به بعد همجنسگرايي اين دو نفر را فراموش كرده و در جهت همذات پنداري با آنها پيش مي رود.
در انتهاي فيلم نيز مرگ ليبراچي در اثر ابتلا به ايدز را شاهديم كه فيلمساز در اين سكانس حال و هوايي بسيار غم انگيز را حاكم مي كند؛ تا در انتها بيننده براي همجنسگرايي چون ليبراچي و مرگ تلخ او بگريد.
اين سه فيلم و در كنار ديگر آثار سينمايي و تلويزيوني به خوبي نشان مي دهد كه هنرمندان غربي نيز در جهت سياست هاي حاكمان كشورهاي خود در جهت ترويج همجنسگرايي حركت مي كنند. اين مساله خبر از تلاش بسيار زياد براي اشاعه اين عمل شنيع در دنيا را مي دهد كه طي سالهاي اخير قوت و شدت بيشتري يافته است.
تحقيق**م.ع.**9130
گروه تحقيق و تفسير خبر - در چند سال اخير شبكه هاي تلويزيوني و سينماي كشورهاي غربي همسو با سياست هاي دولت هاي غربي تلاش بسيار زيادي مي كنند تا همجنسگرايي را عملي طبيعي و حتي فعلي نيكو معرفي كنند.