انتخاب در این گزارش با عنوان «هاشمی كه جای خود دارد برای كسی كه امام موسی و شهید صدر را جاسوس صهیونیسم می خواند»، اظهارات امام خمینی(ره) در نقل خاطرات صادق طباطبایی را به صفحه 14 جلد دوم صحیفه امام ارجاع داده است.
متن این گزارش را بخوانید:
سید حمید زیارتی(روحانی) كه دیروز مسوولان ستاد نماز جمعه تهران، در حركتی سوال برانگیز تریبون آن را به این چهره نه چندان خوش نام دادند، سوابق مشخص و مشهوری در هجمه و تهمت به بزرگان مكتب تشیع دارد و این كه او اكنون به آیت الله هاشمی اهانت و به دیپلمات های كشورمان حمله می كند، جای شگفتی ندارد.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» به نقل از آینده، حمید زیارتی كه تخصصش در حملات غیرشرعی به بزرگان مكتب و انقلاب است، برای تهمت زدن به آیت الله روحانی، یك سند جعلی بانكی درست كرد و نام دوم او (روحانی) نیز مربوط به همان اقدام جاعلانه است.
یك نمونه از این اقدامات افراطی وی، تهمت زدن به دو چهره ممتاز جهان تشیع، یعنی شهید آیت الله سید محمدباقر صدر و امام موسی صدر است كه هر دو از افتخارات شیعه اند، اما این چهره افراطی، آن دو را بدون هیچ دلیلی عامل و جیره خوار امپریالیسم و صهیونیسم می نامید و زمانی كه از او دلیل خواسته می شد، می گفت طوری حركت كرده اند كه هیچ ردپایی از خود به جای نگذاشته اند
زمانی كه خبر این اتهام پراكنی های سخیف وی در سال 1349 در نجف، به امام خمینی رسید، ایشان چنان ناراحت و نگران می شود كه درس دو روز بعد خود را تعطیل و به جای آن به تذكر درباره این اقدامات خلاف شرع می پردازد.
دكتر سید صادق طباطبایی در خاطرات خود در این باره می نویسد:
امام در تمام سفرهایی كه من خدمتشان می رسیدم، در مورد آقای صدر از من سؤال می كردند! احوالپرسی می كردند و سلام ایشان را می رساندند! حتی امام خمینی از بدگویی اطرافیان نسبت به امام موسی صدر ناراحت می شدند. از جمله در سفری به عراق (به نظرم سال 1349 بود)، یك شب منزل آقای شیخ حسن كروبی بودم. عده ای از دوستان روحانی از جمله آقایان محتشمی، شریعتی، معین، فاضل و زیارتی و احتمالاً مرحوم املائی و شیخ احمد نفری هم آنجا بودند. البته آقای دعایی مرا به آنجا رساند ولی خودش داخل نیامد، چون زیاد در این جلسات شركت نمی كرد.
اظهارات سید حمید روحانی علیه شهید سید محمد باقر صدر و امام موسی صدر
آن شب آقای زیارتی (سید حمید روحانی) سخنان تندی علیه امام موسی صدر و سید محمد باقر صدر اظهار كرد. از جمله این كه آقای موسی صدر عامل و جیره خوار امپریالیسم و صهیونیسم است و طور هم حركت كرده كه هیچ ردپایی از خودش به جای نگذاشته است. دلیل هم این كه ایشان مروّج آقای خویی است نه امام خمینی. آقای سید محمد باقر صدر هم كه در اینجا (نجف) است همینطور.
دلایلی كه آقای زیارتی علیه آیت الله صدر اقامه می كرد، این بود كه: روزی كه امام مبحث ولایت فقیه را شروع كردند، جا داشت كه آقای صدر هم همان مبحث را دنبال می كردند. دوم این كه ایشان در قید و بند مرجعیت است، در حالی كه ما مرجع داریم. سوم این كه آقای صدر طهارت اهل كتاب را به آقایان حكیم و خویی تحمیل كرده است و این موضوع در راستای خواسته سید موسی صدر بوده، زیرا او در ارتباط با غربی هاست و می خواهد راه آنها را به جهان اسلام باز كند و از طریق طهارت اهل كتاب می خواهد مقاومتی از سوی مسلمانان نسبت به كفار بروز داده نشود.
طباطبایی در ادامه تعریف می كند كه بعد از آن جلسه به منزل خاله اش رفته و با شهید آیت الله سید محمدباقر صدر صحبت كرده و این مسایل را مطرح كرده كه شهید صدر با لبخندی به همه آنها پاسخ داده است.
وی درباره تاثیرگذاری بر مراجع درباره طهارت اهل كتاب گفته، اگر مراجع به واسطه حرف من و بدون اجتهاد چنین نظری بدهند كه اساسا نظراتشان زیر سوال است و اینگونه نبوده كه نظراتمان را به آنها تحمیل كرده باشیم.
آیت الله صدر درباره در قید و بند مرجعیت بودن هم گفته: هر طلبه ای كه وارد حوزه علمیه می شود، برای این شهریه می گیرد كه روزی بتواند خودش احكام را استنباط كند. به علاوه مگر كسی می تواند خودش را مرجع كند؟ مردم باید به او رجوع كنند.
ایشان افزوده بود: وقتی آیت الله خمینی درس ولایت فقیه را شروع كردند و به صورت جزواتی منتشر شد، دوستان ایشان این جزوات را در جلسات دیگر آقایان بردند و همه نپذیرفتند و رد كردند، فقط من بودم كه نه تنها گفتم جزوات را توزیع كنند، بلكه در آن جلسه درسم یك فرصت كوتاهی باز كردم و به مبحث ولایت فقیه پرداختم.(ج 2، ص180-182)
وی در بخش دیگری از این خاطرات می گوید:
عكس العمل امام خمینی به اظهارات سید حمید روحانی
صحبت من با آیت الله صدر تمام شد. فردا بعد از ظهر با امام قرار داشتم، وقتی رفتم خدمتشان گفتم: آقا! شما وقتی كه در حضور خودتان اجازه نمی دهید افراد با بی احترامی از مراجع نام ببرند چه برسد به اسائه ادب و غیبت كه اصلاً تحمل نمی كنید، پس چرا عده ای از كسانی كه به شما منتسب هستند، از شاگردان و اطرافیان كه فكر و گفتار و اعمال و كردار آنها به حساب شما گذاشته می شود، به خودشان اجازه می دهند در مورد بعضی از شخصیت های برجسته كه به هر دلیل اختلاف نظر و سلیقه با آنها دارند، چنین اتهاماتی را مطرح كنند از جمله در مورد آقا سید محمد باقر و آقا موسی صدر این مطالب گفته شود؟
پرسیدند چه كسی این مطالب را می گوید؟ من هم ماجرای روز قبل و نیز پاسخ شهید صدر را شرح دادم.
پس از آنكه من این حرفها را زدم، امام خیلی متأثر شدند. به حدی كه من احساس كردم بهتر بود این مطالب را با ایشان در میان نمی گذاشتم. هیچ پاسخی ندادند. سكوت كردند و یك حالت نگران كننده ای در چهره شان نمایان شد. اصلاً جلسه آن روز من با ایشان ادامه پیدا نكرد، قرار بود مطالبی را بگویند كه موكول به فردا شد. من خداحافظی كردم. شب شام منزل یكی از همین دوستان مهمان بودم. همه آمده بودند. یك نیم ساعتی از شب كه گذشت، آقای [حسن] كروبی شتابان رسید و با یك حالت چهار ركعت خواندند. گفتم من چیز خاصی به ایشان نگفتم فقط به عنوان یك وظیفه شرعی احساس كردم به ایشان هشدار بدهم كه مراقب باشند در حوزه یك جاسوس امپریالیسم و صهیونیسم وجود دارد به نام سید محمد باقر صدر كه با پسر عمویش موسی صدر در لبنان كه او هم عامل امپریالیسم و صهیونیسم است در ارتباط است، می خواستم ذهن ایشان روشن بشود.
دوستانی كه حضور داشتند یك مقداری ناراحت شده بودند. ظاهراً امام فردا یا پس فردا در درس خود در این زمینه تذكراتی به آقایان داده بودند. (ج2، ص 183)
طباطبایی سپس بخش هایی از این سخنرانی امام را از مجموعه كوثر (ج 1، ص 204) به بعد نقل كرده كه در صحیفه امام(ج2، ص 14) نیز كامل آن آمده است:
سخنان امام خمینی در جلسه ی درس خارج فقه مورخ 12/12/49 در نجف:
بنده مي خواستم امروز مباحثه بكنم، لكن دیروز دو نفر از آقایان آمدند و مطالبي گفتند كه موجب تأسف شد، و لازم شد كه من یك تذكراتي به آقایان عرض بكنم... من نمي دانم كه این اختلافات سر چیست؟...من متأسفم كه یك نفر جوان- از اروپا آمده بود اینجا، یكي دو دفعه با من ملاقات كرد، و شاید هفت- هشت روز، پنج- شش روز، هفت- هشت روز، یك همچو چیزي، خیلي كم اینجا بود، به یكي از آقایان گفته بود- به من صحبتي نكرد- به یكي از آقایان گفته بود كه خوب شد كه من كه آخوندزاده ام آمدم نجف، اگر یك كس دیگري مي آمد و این وضع را مي دید چه مي كرد؟! من نمي دانم كه در این چند روز، در این چهار- پنج روز، یك نفر، یك نفر آدم محصل خارجي كه از سنخ ما هم نیست، [یعنی روحانی نیست] ولو پدرش از سنخ ماست، خودش از سنخ ماها نیست، این در این حوزه مباركه چي دیده است! با چه اشخاصي تماس پیدا كرده، آنها چه مطالبي به این آدم گفته اند كه باید اظهار تأسف كند یك نفر آدم محصل جدید. اظهار تأسف كند از اینكه چرا وضع نجف این طور است!
اگر یك دستهایي در كار باشد و شما را همین دستها وادار كند با هم جبهه بندي كنید ... و خداي نخواسته اگر راست باشد این مطلب... دستهاي ناپاكي هم اینها را دامن بزند و این آتش را روشن كند ... علاوه بر اینكه در دنیا ما كاذب مي شویم و نجف ساقط مي شود- نه من و شما تنها- یك حوزه هزار ساله دیني ساقط مي شود، یك اشخاص عالم متدین ... اینها هم در جامعه ساقط مي شوند...
انسان خودش را بازي مي دهد كه من در فلان جبهه كه واقع شدم تكلیف شرعي اقتضا مي كند! تكلیف شرعي اقتضا مي كند كه انسان اهانت كند به مسلمین؟! اهانت كند به ملّا؟! اهانت كند به ...همجنس خودش؟! این تكلیف شرعي است؟! ...اینها هواهاي نفس است...
اگر ما به جان هم بیفتیم و من آن را تكفیر كنم، او من را تكفیر كند، هر دومان ساقط بشویم ... ملت هم از دست ما مي رود؛ چنانچه رفته است حالا ...
اگر بنا شد كه حب دنیا و حب نفس در ما همچو غلبه كند كه نگذارد حقایق را ببینیم، نگذارد واقعیات را ملاحظه كنیم، سد راه هدایت ما بشود... همه وسایل براي این است كه ایمان را از انسان بگیرد...
براي چي شما نزاع با هم دارید؟ آخر چه تان است؟ چه دشمني اي با هم دارید شما؟ ...دعواي شما پیش خدا اعظمِ از همه معاصي است ...براي اینكه یك جامعه را شما به گند مي زنید؛ یك نجف را شما ساقط مي كنید در نظر مردم ...شما خیال نكنید تا آخر عمر بتوانید با ریاكاري كارتان را درست ... بالاخره كشف مي شود فساد ...چند سال با ریا و تزویر و با خدعه و با فحشِ به مردم زندگي مي كنید ....من خیلي خوف از این مطلب دارم كه یك اشخاصي ...به وسایط، وسایط به واسطه، واسطه به واسطه برسد به اینكه تكلیف شرعي درست كنند!
تكلیف شرعي من این است كه باید چه بكنیم ...با این تكلیف شرعي یك فسادي در حوزه نجف ایجاد بكنند. آنها از آدم مي ترسند؛ مي خواهند این آدمها ساقط بشوند...آن بیایند حوزه ها را این طور كنند كه اگر یك جواني كه براي آتیه اسلام مفید هست یا اشخاصي براي آتیه اسلام مفید هستند، اینها ساقط بشوند در جمعیت كه نتوانند دیگر فایده بدهند به اسلام و مسلمین...این دسته بندیها غلط است؛ این دسته بندیها فسق است. حوزه ها را ضایع مي كند این كارها...دست بردارید...تهذیب كنید خودتان را آقا ...اخلاقتان را تهذیب كنید..حب دنیا را از دلتان بیرون كنید...به ضرر آبروی یك جامعه تمام می شود، به ضرر آبروی یك ملت تمام می شود...دست بردارید از این طور اختلافات جزئی. كه خیلی مبتذل است...خودمان این را نمی فهمیم چقدر مبتذلیم...این حرفا چیست؟ آقا...شما با نظر رحمت نگاه كنید به بندگان خدا...» (ص 199 به بعد)
گفتنی است حمید زیارتی چندی پیش برای دفاع از خود، در پاسخ به این خاطره، كتاب خاطرات صادق طباطبایی كه چاپ شده و موجود است را هم تحریف كرد و با نسبت دادن مطلب غلطی كه در این كتاب نبود، تلاش كرد اعتبار آن را زیر سوال ببرد.
1610
تهران - پایگاه خبری-تحلیلی انتخاب در یك گزارش به خاطراتی از سید صادق طباطبایی پرداخته كه در آن امام خمینی(ره) اواخر دهه 40 در نجف به اظهارات سید حمید روحانی(زیارتی) واكنش نشان داده اند و آن را اختلاف برانگیز و موجب سقوط حوزه دانسته اند.