اینك ساعتی است همینطور مات و منگ، شاهد تراژدی دهن كجی(چه می گویم) تخریب یك اثر باستانی در گوشه ای از این زابودم كهنم كه هر روز نیز نمونه هایش در جای جای سرزمین مادری رخ می دهد و در پیكاری یكسویه و ناجوانمردانه، خوره طمع پیشگان به جان پیكره عزت و شوكت تاریخی و فرهنگی این سرزمین می افتد و كسی هم جیك نمی زند.
اینك لختی است در مبداء یك شهر حاشیه كویری با شگفتی به دوردست زل زده ام تا آمد و شد قطار تریلی هایی را مشاهده كنم كه با به راه انداختن دود و دم زیاد از سینه كش یك جاده خاكی بالا می آیند تا بعد از پیمودن مسیر یو(U) شكل حول یك اثر باستانی دوهزار ساله، لرزه بر اندام این بنای كهن فخرآور بیندازند.
آنها بعد از عبور از حریم یك سازه بی همتای خورشیدی، مسافتی دورتر از نفس می افتند تا سنگهای عظیمی را كه به ضرب انفجار دینامیت ها یا دستگاه های غول آسای حفاری از دل زمین كنده شده اند، بار بزنند و دوباره همین مسیری را كه گفتم، البته این بار با كوهی از سنگ معدنی سروته كنند و با زلزله عبور مخربشان از حریم یكی از بی نظیرترین بناهای كهن این سرزمین، زهره هر ایرانی و ایران دوستی را آب كنند.
هر بار كه ماشین آلات حفاری با صداهای گوشخراش و ارتعاشات بنیانكن خود شروع به شكافتن قلب زمین این دیار می كنند، یا انفجار مهیب دینامیت هایشان، دل سخت زمین معدن اینجا را می درد یا سروكله یكی از این غول های حامل سنگ و سودا از دور پیدا می شود، انگار نفس دوهزار ساله خانه خورشید و میعادگاه پیوند زمین و زمان در این خطه كهن به شماره می افتد.
دو معدن، یكی معدن سنگ تراورتن در فاصله حدود 150 متری جنوب و یكی هم معدن سنگ آهن در فاصله یك كیلومتری این سازه وجود دارد.
عصرگاه یك روز تبدار بهاری در زیر تاق خاكستری آسمان و از خلال شاخسار یك چنار پیر 1200 ساله، و از فاصله 70 متری جنوب شرقی یك سازه كهن باستانی، شاهد تكوین تراژدی دیگری در دیار كهن آبا و اجدادیم، تراژدی رویارویی سودای سیری ناپذیر طمع آدمی و روح شگرف و خلاق یك سرزمین تمدنساز.
اكنون دقایق متمادی است با شگفتی به سرنوشت محزون یكی از بی نظیرترین چارتاقی های ایران چشم دوخته ام كه بعد از عمری رسالت پایش تولد خورشید، به گونه ای اندوهبار اسیر حرص و آز كسانی شده است كه با ضرب و زور وسایل انفجاری و حفاریشان، مانند خوره به جان زمینهای اطراف اینجا و در اصل به جان این بنای پیر افتخارآفرین افتاده اند.
وقتی 30 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ به سمت ﺷﻤﺎل ﻏﺮﺑﯽ ﮐﺎﺷﺎن و در ﻣﻨﻄﻘﻪ ای نیمه ﮐﻮھﺴﺘﺎﻧﯽ در ارﺗﻔﺎﻋﺎت 'كركس' گز كنید، به شهر خوش آب وهوای نیاسر می رسید كه ظاهرا' بانیش اردﺷﯿﺮ بابكان ﻣﺆﺳﺲ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎن بوده اﺳﺖ.
نیاسر نه تنها بخاطر گل و گلابش، نه تنها بخاطر غار ویسش (ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ دوره ﭘﺎرتها)، نه تنها بخاطر چشمه اسكندرش(از ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﺸﻤﻪ ھﺎی ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﯾﺮان در ارﺗﻔﺎع هزار و680 ﻣﺘﺮ ﻣﺮبعی ﺑﺎﻻی درﯾﺎ) و نه تنها بخاطر آبشار نامی و روح انگیزش، بلكه بخاطر جاه و جلال بی همتای چارتاقی اش نیز شهره عام و خاص است.
بنای مذكور در مسیر جاده كاشان به دلیجان و در۲۰ كیلومتری اتوبان قم - كاشان و بر فراز تپه ای در منتهی الیه جنوب غربی شهر نیاسر و در جوار غربی چشمه اسكندریه قرار گرفته است.
اصل حرفم در باره همین اعجاز معماری دانشمندان ایرانی دو هزار سال پیش است كه مثل حدیث مزمن همه مواریث در معرض خطر كشور، انگار باید در نزاع مزمن میان طمع انسان زیاده خواه و طبع تمدنساز فرهنگ این سرزمین فدا شود و كسی هم پیدا نشود كه به دادش برسد.
حرف، حرف چارتاقی نیاسر است كه 'تاكنون' در نوع خودش بیتا و بی رقیب بوده و هنوز كه هنوز است سالمترین و به نوعی مهمترین چارتاقی كشور است و هنوز كه هنوز است كاربریش بعنوان یك تقویم دقیق آفتابی و نجومی در نوع خود در همه گیتی تا ندارد.
گفتم 'تاكنون'، می دانید چرا؟ چون با این آشی كه چند سالی است برایش پخته اند، شاید دیگر جاه و جلال بیتائی این سازه خورشیدی دیری نپاید و روزی فرابرسد كه دیگر نه از تاك نشان بماند و نه از تاك نشان.
در اینجا بگذارید كمی از قصه چارتاقی ها برایتان بگویم و سپس به ذكر مصیبت نوع نیاسریش بپردازم اما پیش از آن بگذارید خاطرنشان كنم كه در دوران باستان، بناهایی برای سنجش رسیدن خورشید به مواضع سالانه و استخراج تقویم ساخته میشده كه چارتاقی نیاسر هم یكی از همانهاست.
خورشید، این چلچراغ زرفام حیاتبخش همواره محبوبترین و جالب توجهترین پدیده محسوسی بوده كه انسان در محیطش میدیده و در باره آن می اندیشیده است.
حركات منظم و تغییرات میل محور خورشید كه موجب پیدایش فصلهاست، همواره سبب شده تا این ستاره درخشان، شاخص و معیار زمان سنجی بشر باشد.
اهمیت خورشید در میان مردم باستان موجب شده بود تا آنان با بهرهگیری از ریاضیات و علوم دقیق، ضمن محاسبه تغییرات میل سالانه خورشید، بناهایی بسازند تا در حكم «خانه خورشید»، مفاهیم نجومی و كیهان شناختی، تجسم زمینی هندسه كیهانی و چگونگی نگاه و اندیشه انسان به«چرخ فلك» را دربربگیرد.
این خانهها و سازهها را در زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی با نامهایی همچون خورخانه(درغرب و نواحی استانهای كردستان و كرمانشاه)،خورآباد(در نواحی استان مركزی)، خرابات(در جنوب و نواحی استان فارس)، خوربین(در شمال و نواحی استان تهران)، مهربین (در مركز و نواحی استان اصفهان) و بازه هور(در شرق و نواحی خراسان) میشناختهاند.
چارتاقی، سازه ای بوده كه از زمان كهن یا دارای كاربری آتشكده ای بوده یا تقویمی و نجومی، كه این سازه دومی برای سنجش و شناخت فصل ها ساخته می شده كه یكی از مهمترین آنها همین چارتاقی نیاسر مورد بحث ماست.
چارتاقی به بنایی متقارن چهار وجهی با قاعده مربع گفته می شود كه از چهار پایه با چهار تاق تشكیل و گنبدی بواسطه چهار فیلپوش (قطعهای از تاق به شكل مخروطی یا كروی) بر روی آنها ساخته شده است.
در اصل، چارتاقی در تعریف اختصاصی اش به بناهایی با عمر تقریبی یكهزار و500 تا دوهزار سال گفته می شود كه در نواحی گوناگون ایران دیده و با همین نام شناخته می شود.
از نظر سازه و معماری، چارتاقی، بناهای بزرگ و مستقلی است كه عناصر معماری دیگر در آنها بكار نرفته و حتی بدون دیوار محاطی و در یا پنجره است.
پراكندگی جغرافیایی چارتاقیها اغلب در نیمه غربی ایران، استانهای میانی و جنوب غربی بویژه در جنوب استان فارس است و پراكندگی آنها در نیمه شرقی ایران بسیار محدود و اندك است.
علاوه براین، نوعی دیگر چارتاقی وجود دارد كه بخاطر شباهتش به چارتاقیهای منفرد با آنها اشتباه گرفته میشود زیرا با اینكه بظاهر شبیه چارتاقیها هستند اما تفاوتهای مهمی با آنها دارند.
شبه چارتاقیها در واقع بناهایی كوچك با ساختی ساده است كه معمولاً در سدههای اخیر به منظور پوشش قبر، سایبان، خانه باغی، بقعه و كاركردهای روزمره دیگر شبیه آن برپا شدهاند.همچنین در شهرهای اردستان و زواره و برخی شهرهای جنوب كویر، بادگیرهایی چارتاقی مانند بر بام سرسرای خانهها میسازند كه آنها را نیز چارتاق مینامند.
با همه این تفاصیل، چارتاقی نیاسر نمونهای حی و حاضر از یك تقویم خورشیدی باستانی است كه بگونهای ساخته شده تا در ابتدای هر یك از فصول سال بتوان پرتوی دلگشای خورشید عالمتاب را در یكی از روزنههای متشكله در میان پایههایش مشاهده كرد و از طریق آن زمان آغاز فصلهای سال را تشخیص داد.
از نظر اهل فن، این سازه از ﻧﻈﺮ ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﯿﻮه ھﺎی ﻣﻌﻤﺎری در ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺷﯿﻮه ﺑﺪﯾﻊ و ﻣﺒﺘﮑﺮاﻧﻪ ﺳﺎﺧﺖ تاق ﺑﺪون ﻗﺎﻟﺐ ﭘﯿﺶ ﺳﺎﺧﺘﻪ، روش ﺟﺎﻟﺐ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﭘﻼن ﻣﺮﺑﻊ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ داﯾﺮه ﮔﻨﺒﺪ آن، ﺗﻨﺎﺳﺐ ھﻨﺪﺳﯽ ﻣﺘﻮازن و ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮد در ﻃﺮاﺣﯽ اش و رﻋﺎﯾﺖ ﺗﻨﺎﺳﺐ در اﺟﺰا و دقت محاسبات تقویمی در بین دیگر تقویم های آفتابی دنیا بی نظیر و شگفت انگیز است و وجودش نشانه توانایی علمی نیاكان ماست، بخصوص اینكه اﮐﻨﻮن ﭼﺎرﺗﺎﻗﯽ ﻧﯿﺎﺳﺮ ﺗنها ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺎقی ﻤﺎﻧﺪه از ﻣﯿﺎن ده ھﺎ ﭼﺎرﺗﺎﻗﯽ اﯾﺮان اﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﻤﺎﮐﺎن ﮐﺎرﺑﺮی رﺻﺪی ﺧﻮد را ﺣﻔﻆ ﮐﺮده اﺳﺖ.
ﺑﺮای ﺳﺎﺧﺖ اﯾﻦ ﺑﻨﺎ از ﺳﻨﮓ ھﺎی آھﮑﯽ، رﺳﻮﺑﯽ و ﻣﻼت ﮔﭻ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ، ضمن اینكه ﺳﺒﮑﯽ ﺳﻨﮓ ھﺎی ﻣﺘﺨﻠﺨﻞ و اﻧﻌﻄﺎف ﭘﺬﯾﺮی ﻣﻼت آن ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺤﻤﻞ زﻣﯿﻦ ﻟﺮزه و ﭘﺎﯾﺪاری ﺑﻨﺎ در ﻃﻮل دو ھﺰار ﺳﺎل ﺷﺪه اﺳﺖ.
چهار ﺳﻮی اﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﺑﻃﻮر ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺎز است و هیچ در و ﭘﻨﺠﺮه ﯾﺎ ﺑﺎزدارﻧﺪه دﯾﮕﺮی ﺑﺮای ورود ﺑﻪ آن وﺟﻮد ﻧﺪارد و ﺗﺎ ﻣﺪتها ﺑﺮ ﭘﺎﯾﻪ رواﯾﺖ داﺳﺘﺎن ﮔﻮﻧﻪ ﮐﺘﺎب موسوم به 'قم نامه' اﺣﺘﻤﺎل داده ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺑﻨﺎ آﺗﺸﮑﺪه ای از زﻣﺎن ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﺷﻮاھﺪ ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ آن را ﺗﺄﯾﯿﺪ ﻧﮑﺮده است.
از اﯾﻦ ﺑﻨﺎ، ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎر ﮔﺰارش ﻣﺨﺘﺼﺮی از ﺳﻮی «ھﻮﺗﻮم ﺷﯿﻨﺪﻟﺮ» پژوهشگر انگلیسی آلمانی نژاد مسائل ایران ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ ﺳﭙﺲ«آﻧﺪره.پ.ھﺎردی» ﺑﺎﺳﺘﺎنﺷﻨﺎس ﻓﺮاﻧﺴﻮی، ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﻮﺗﺎھﯽ در باره آن اﻧﺠﺎم داد كه ﮔﺰارش آن در ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ «آﺛﺎر اﯾﺮان» از ﺳﻮی «آﻧﺪره ﮔﺪار» ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ.
آﻧﺪره ﮔﺪار ﻣﻌﻤﺎر و ﺑﺎﺳﺘﺎن ﺷﻨﺎس ﻓﺮاﻧﺴﻮی ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﻣﻮزه ﻣﻠﯽ اﯾﺮان ﮐﺎر اوﺳﺖ، اﯾﻦ ﺑﻨﺎ را ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ دوره اردﺷﯿﺮ ﺑﺎﺑﮑﺎن ﻣﯽ داﻧﺪ و ﮐﺎرﮐﺮد آﺗﺸﮕﺎھﯽ آن را رد ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
چارتاقی نیاسر در سال ۱۳۱۶ هجری مورد بررسی علمی و فنی كاوشگران فرانسوی كه در تپه های سیلك كاشان كار می كردند، قرار گرفت؛ سپس در ۱۹ دی سال ۱۳۱۷ با شماره ۳۱۶ در فهرست آثار باستانی ایران به ثبت رسید و در سال ۱۳۳۴ بوسیله اداره كل باستان شناسی وقت مرمت شد تا اینكه بالاخره در ﺳﺎل١٣٨٠ﮐﺎرﺑﺮدش بعنوان ﯾﮏ ﺗﻘﻮﯾﻢ آﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﺎ ﺷﺎﺧﺺ اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﯿﻞ ﺧﻮرﺷﯿﺪ از ﺳﻮی 'رﺿﺎ ﻣﺮادی ﻏﯿﺎث آﺑﺎدی' اخترباستان شناس مورد ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ قرار گرفت.
چارتاقی نیاسر بعنوان بنایی متعلق به اواخر عصر اشكانی یا اوایل عصر ساسانی، جزو كهن ترین و سالم مانده ترین چارتاقی های ایران است كه با قاعده ای مربع شكل اما در واقع ذوزنقه ای و با اضلاع تقریبی ۱۲ متر، از سنگ های آهنی رسوبی و ملات گچ ساخته شده است.
چهار روزنه بسوی چهار جبهه در بالای این بنا و 16 روزنه كوچكتر با فاصله نامساوی در پاكار گنبد آن وجود دارد كه البته اكنون این 16 روزنه پر و مسدود شده است.
آنگونه كه در نقشه های این سازه خورشیدی دیده می شود؛ ساختار تقویمی اش به گونه ای است كه در آغاز و میانه هر یك از فصل های سال، پرتوهای خورشید بامدادی به شكلی خاص از میان پایه های بنا دیده می شده و هنوز هم دیده می شود.
در این چارتاقی، اول 'انقلاب تابستانی' و اول 'انقلاب زمستانی' به ترتیب در روزهای نخست ماه های تیر و دی، 'طلوع خورشید' رصد می شود.
این سازه در نزد پژوهشگران تاریخ معماری و اختر باستان شناسان از دو نظر دارای اهمیت فوق العاده است: نخست اینكه تنها چارتاقی سالم باقی مانده در ایران است. اگر تعدادی چارتاقی های دیگر هم در ایران سالم باقی مانده بودند، این سازه شاید تا این اندازه اهمیت منحصر به فرد پیدا نمیكرد زیرا از حدود 40چارتاقی دیگر شناسایی شده در كشور، بقیه كم یا زیاد از بین رفتهاند و یك پایه یا حتی چهار پایه آنها فرو ریخته است به همین دلیل چارتاقی نیاسر تنها بنایی از این نمونه است كه هنوز هم بعد از حدود دو هزار سال ، مشاهده پرتوهای خورشید را در هنگام معینی از سال امكانپذیر میكند.
اما دلیل دوم اهمیت این چهار تاقی بعنوان یك بنای تقویمی این است كه تقویم های آفتابی گوناگونی كه در دنیا بویژه در آمریكای لاتین وجود دارند اولا برای رصد یك هنگام سالیانه مثلا انقلاب زمستانی یا تابستانی طراحی و ساخته شده اند یا این كه اصولا بسیاری از آنها آسیب جدی دیدهاند، با این وجود بنای تقویمی نیاسر این اهمیت را دارد كه برای هر چهار ابتدا و هر چهار میانه فصلها، این كارآیی را دارد و از این نظر در دنیا اثر ممتازی شناخته می شود.
پس چارتاقی نیاسر تنها چارتاقی سالم برجا مانده در ایران است، البته حدود 50 چارتاقی دیگر در كازرون، محلات، تفرش، كهك، نطنز، درهشهر، سراب، بهبهان، فراشبند، یزد و جاهای دیگر وجود دارد كه همگی آنها نیز آسیب دیده اند.
در هر حال، این تنها چارتاقی سالم كشور اكنون سالهاست به میعادگاه برخی از ستاره شناساسان و باستان شناسان تبدیل شده كه در بزنگاه انقلابهای تابستانی و زمستانی به اینجا می آیند تا به رصد پرتوهای بامدادی خورشید و آشنایی با كاربری تقویمی این بنای مهم تاریخ علم ایران بپردازند.
با این همه، اكنون چندسالی است این تنها خانه خورشیدی سالم برجا مانده از عهد ایران باستان در معرض نگاه هزاران گردشگری كه گذرشان به نیاسر می افتد، بخاطر فعالیت بی محابای دو معدنی كه در جوار آن سرگرم حفاری و كندو كاوند، در معرض آسیب جدی قرار دارد.
ﺑﺎزدﯾﺪﮐﻨﻨﺪﮔﺎن این ﭼﺎرﺗﺎﻗﯽ دو دﺳﺘﻪ اﻧﺪ؛ دﺳﺘﻪ اول ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﻋﻠﻤﯽ اﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای رﺻﺪ ﺧﻮرﺷﯿﺪ در اواﯾﻞ ھﺮ ﻓﺼﻞ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺳﺮ ﻣﯽ آﯾﻨﺪ و دﺳﺘﻪ دوم ﮔﺮدﺷﮕﺮان ﺗﻔﺮﯾﺤﯽ اﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺑﺎزدﯾﺪ از شهر ﻧﯿﺎﺳﺮ و ﺟﺎذﺑﻪ ھﺎﯾﺶ و آﯾﯿﻦ ﮔﻼبگیریش ﺑﻪ اﯾﻦ شهر ﻣﯽ آﯾﻨﺪ و ﺑدﻟﯿﻞ ﻧﺰدﯾﮑﯽ ﭼﺎرﺗﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺳﺮ، ﺳﺎﻋتی را هم ﺑﻪ ﺑﺎزدﯾﺪ از اﯾﻦ ﺑﻨﺎ اﺧﺘﺼﺎص ﻣﯽ دھﻨﺪ.
از نظر كاشناسان، عملیات انفجار معدن سنگ در 150 متری جنوب غربی بنا، خاكبرداری و زمینكاوی ماشینآلات سنگین در فاصله 20 متری، تخریب پایهها برای نصب نورافكنهای تزئینی، كوشش برای احداث بنای بلندمرتبه در شرق بنا و در مسیر پرتوهای خورشید بامدادی، رفت و آمد ماشینهای سنگین حمل سنگ معدن از داخل حریم چارتاقی، آسیبهای ناشی از حضور بازدیدكنندگان همچون یادگارنویسی بر روی دیوارهای چارتاقی و آتشافروزی در جوار آن، انباشت برف و یخ بر اثر سنگفرش نسنجیده در اطراف پایهها و فرسایشهای ناشی از یخبندان و تغییرات دما، همه و همه این بنای دوهزار ساله را تهدید می كند.
'ناصر مشهدی زاده' مسوول اسبق پایگاه میراث فرهنگی نیاسر و مدیر فعلی پایگاه جهانی باغهای تاریخی ایران معتقد است: چون این چارتاقی با ملات گل و سنگ ساخته شده، دیری نمی پاید كه بر اثر تردد خودروهای سنگین نه تنها ساختمانش فرو خواهد ریخت بلكه بستری كه این بنا روی آن ساخته شده است نیز از بین خواهد رفت.
وی انفجار در معادن سنگ و بهره گیری از دستگاه های سنگ شكن را هم برای این بنای ارزشمند تاریخی بسیار زیان آور می داند.
مرادی غیاث آبادی نیز در اعتراض به تخریب این بنای كهن تاكنون دونامه سرگشاده در تیرماه 1384 و دی ماه 1386 برای نهادهای ذیربط فرستاده كه به گفته او به هر دو نامه هیچگونه پاسخ و ترتیب اثری داده نشده است.
وی در نامه دومش نوشته است: اكنون پس از دو سال از انتشار نامه سرگشادهام به نام«اعلام خطر در باره چارتاقی نیاسر»، نه تنها هیچگونه اقدام مفیدی انجام نشده، بلكه عملیات تخریبی در عرصه و حریم بنا با شدت بیشتری گسترش یافته است.
به نوشته او، عملیات انفجاری در معدن سنگ مجاور چارتاقی همچنان ادامه دارد و پیگیریهای پایگاه میراث فرهنگی برای توقف این عملیات نیز سودی نبخشیده است، چرا كه همواره منافع مادی سودجویان و دلالان و ریزهخوران آنان در دستگاههای گوناگون به دلسوزی دلنگرانان میراث علمی و فرهنگی میهن میچربد.
به گفته این اختر باستان شناس، رفت و آمد تریلرهای سنگین حامل سنگ از داخل حریم چارتاقی نه تنها متوقف نشده، بلكه با راهاندازی معادن بزرگتر دیگری در منطقه، به چندین برابر میزان پیشین رسیده و روزانه دهها تریلر سنگین بدون توجه به عرصه و حریم چارتاقی از میان آن گذر میكنند.
ادامه نامه این پژوهشگر آثار باستانی حاكیست: شهرداری و شورای شهر نیاسر نیز در این میدان كارزار در میان سود و فرهنگ، بجای آنكه در اندیشه ساخت كنارگذری برای این معادن باشد، در فكر خیابانهای تازهای هستند كه دسترسی به تفرجگاههای سودآور نیاسر را راحتتر كنند ضمن اینكه كندوكاوهای ماشینآلات سنگین حفاری در اطراف چارتاقی- همچون گذشته- متداول است، حفاریهای كه هیچیك از مسئولان محلی از آن «خبر ندارند» و سفارشدهنده آن نیز همچون همیشه «ناشناس» است.
به نوشته غیاث آبادی، پایههای چارتاقی نیاسر بدلیل انجام نشدن هیچگونه مرمت اساسی در 50 سال اخیر، دچار فرسودگی و آسیب عمیقی شده است كه آتشافروزیهای مكرر و كودكانه برخی از ایران دوستانی كه در تب پاسداشت آثار باستانی میسوزند و قصد دارند احساسات خود را بدینگونه اقناع كنند، به آن بیشتر دامن زده و زخم دیگری بر پیكر رنجدیده آن وارد میكنند.
وی همچنین افزوده است: سنگهای تراش خورده سطوح بالایی سكوهای چارتاقی كه در حكم ابزار محاسباتی بنا هستند و به بهانه نصب نورافكنهای رنگارنگ و شلنگهای نورانی مضحك كه تجلی هنر مدرن و رایج شهرداریهاست، تخریب و به اطراف پراكنده شده است .
جالب اینكه این اختر باستان شناس دوآتشه معترض به وضعیت حفاظتی این سازه خورشیدی، بعد از این همه نامه نگاری، اینك دیگر حاضر نیست در باره مشكلات چارتاقی نیاسر سخن بگوید و به گفته خود بعد از 18 سال آزگار فعالیت در این زمینه، از صحنه كناره گرفته است چون دیگر اصلا امیدی به اصلاح وضعیت این سازه بی همتای باستانی ندارد.
وی می گوید: بعد از 18 سال تلاش دیگر امیدی به بهبود اوضاع ندارم و نتیجه این همه تلاش جز ویرانی بیشتر چارتاقی نیاسر نبوده است ضمن اینكه اصلا دیگر سرنوشت این سازه برایم اهمیتی ندارد چون لیاقت ما بیش از این نیست.
غیاث آبادی با لحن طعنه آلودی گفت: اگر این بنای بی نظیر در كشورهایی حتی نظیر تونس، كویت، بحرین، قطر و نظایر آنها بود به آن افتخار می كردند و آن را روی سر خود می گذاشتند اما در كشور ما حفظ این آثار اصلا' اهمیتی ندارد.
این پژوهشگر كه پیش از این حتی پیشنهاد ایجاد چارتاقی و سازه های خورشیدی را داده و خواسته بود تا سنت كهن ساخت سازههای خورشیدی/ بناهای تقویمی و بخصوص چارتاقیها مجدداً در ایران احیاء شود، اكنون دیگر از سرنوشت این بنای كهن پاك ناامید است.
یادآور شوم كه در طرح پیشنهادی این صاحبنظر ابنیه باستانی، ساخت اینگونه سازه ها علاوه براینكه دارای جلوههای زیبای هنری و بصری و آموزشی توصیف شده، احیای یك سنت علمی و هنری كهن و تولد دوباره یك گونه معماری اصیل و بومی ایران زمین بشمار رفته و هم اكنون نیز میتوان این نوع معماری را با افتخار و به یاد پیشینیان خردمند و اندیشمند و به منظور تقدیم به نسلهای امروز و فردا احیاء كرد، احیای بناهایی كه جلوه تاریخ علم در ایران و تجلی تواناییهای ریاضی و محاسباتی، آگاهیهای كیهانی و نجومی و خلاقیتهای هنری و زیباییشناسانه معماری است.
با همه این تفاصیل و بر اساس قرائن موجود در باره سرنوشت آثار تاریخی از جمله همین چارتاقی نیاسر كه چشم و چراغ سازه های خورشیدی ایران محسوب می شود، واقعیت این است كه نه تنها كسی به اینگونه پیشنهادات آرمانگرایانه توجهی ندارد بلكه حتی كسی در فكر حفظ و حراست از سازه های كهن برجا مانده مانند نوع نیاسریش هم نیست.
البته داد و فغان 'علی ابوالفضلی' سرپرست پایگاه میراث فرهنگی نیاسر هم از فعالیت معادن همجوار با این چارتاقی و زیان ناشی از عملیات انفجاری و حفاری آنها بلند است و به گفته او، این كار در نهایت علاوه بر تخریب این سازه دوهزار ساله می تواند موجب تغییر مسیر و حتی كور شدن آبشار معروف نیاسر شود و سرنوشتی همانند سرنوشت زاینده رود را برایش رقم بزند.
نكته قابل اعتنا اینكه 'سیدحسین رضوی' بخشدار نیاسر با اشاره به ضرورت برطرف كردن هرگونه مانعی در راه صیانت از این اثر مهم باستانی، در باره اینكه آیا فعالیت معادن یاد شده در حریم مصوب چارتاقی دو هزار ساله نیاسر قرار دارد یا نه، اظهار بی اطلاعی می كند و اعلام چنین امری را بر عهده اداره میراث فرهنگی می گذارد.
این در حالی است كه سرپرست پایگاه میراث فرهنگی نیاسر با تاكید براینكه فعالیت این معدن در حریم مصوب چارتاقی است، می گوید: با اینكه مسوولان این معدن مدعی اند در عملیات خود به هیچ وجه از مواد انفجاری و دستگاه 'پیكور' (چكش هیدرولیكی) استفاده نمی كنند، ما فیلمی در دست داریم كه نشانه استفاده معدنكاران از این ابزار است ضمن اینكه برای نمونه، صبح امروز ارتعاش شدید ناشی از وقوع انفجار در معدن، نه تنها چارتاقی دو هزار ساله بلكه كل شهر نیاسر را هم لرزاند.
به قرار اطلاع، تاكنون ارجاع موضوع این چارتاقی به مراجع قضایی هم تاثیری نداشته و این معدن سنگ و معدن آهن موجود در جوار چارتاقی نیاسر همچنان و بی محابا به فعالیتشان ادامه می دهند.
با این حساب، انگار دیری نخواهد پایید كه چارتاقی نیاسر بعنوان نمادی پرشكوه از تاریخ علم ایران و میعادگاهی برای مشاركت ایرانیان در بزم تولد خورشید در این زادبوم مادری، فرو ریخته شود.
اكنون دو هزار سال است كه انوار زرفام خورشید از روزنه های این تماشاگه خوش استیل دیرپا می تابد و این خانه خورشید از چاك قلب ستبرش، راستانه، خبر از آغاز زمان نو و عصر كهن دانش كم نظیر ایرانیان در طول قرون متمادی می دهد اما انگار در پرتو نیشتر بی توجهی ها، شمارش معكوس برای به سوگ نشستن ایرانیان در عزای خورشید دوهزار ساله ساكن این خانه آغاز شده و شاید كم كم نسل های آتی این سرزمین دیگر این شانس را نداشته باشند كه میلاد نور را از پنجره چشم افسونگر خورشید این خطه، آنگونه كه پیشینیانشان به نظاره مینشستهاند، تماشا كنند.
براستی وقتی ما به میعادگاه خورشید دیارمان رحم نمی كنیم، چه انتظاری برای صیانت از میراثمان در دایره زمین داریم.
پس دلگدازانه باید بگوئیم كه شاید دیری نپاید كه اشك دلارای قدیمی ترین نیایشگاه خورشید این سرزمین گوهرزاد برای همیشه خشك شود و بعد از این دیگر تلالووی پرتو زرفام چلچراغ آسمان از خلال ستون های چارتاقی نیاسر، خبر از آغاز فصلی نو، رویش دنیایی نوتر و كوششی مسوولانه تر ندهد.
آفتاب نیاسر در حال جان كندن است، شاید عین چارتاقی اش.
وقت، وقت دل كندن و رفتن است. برای آخرین بار با حزنی جانكاه به خانه خورشید نیاسر می نگرم تا برغم حدیث حزینش، شاید خاطره خوبی را از آن با خود یادگار ببرم اما در همین اثنا، یك زن و شوهر پزشك اهل استرالیا را می بینم كه از هزاران كیلومتر آنسوتر، مشتاقانه به این دیار آمده و در صحن چارتاقی، با كنجكاوی در حال ورانداز زوایای بنای دو هزار ساله میعادگاه خورشیدند.
دلم از این همه توجه دیگران و این همه بی توجهی خودمان، بیشتر می گیرد.
انگار غمگنانه باید رفت، كه می داند، شاید عمر یلدای خانه خورشید نیاسر، دیگر این بار بسر نرسد.
از: محمدرضا شكراللهی
543
كاشان- ایرنا- عینهو مار روی كمركش جاده سر می خورد و بی هوا پیش می آید تا دور گردن 'خانه خورشید' بتابد و زهراب طمعش را به كام این طلایه دار كهن روشنی بریزد و در چشم برهم زدنی در برود.