پای صحبتش كه می نشینی صداقت در تك تك كلماتش تجلی می یابد و از زمانی می گوید كه برای تامین مواد خود دست به دزدی و مواد فروشی هم زده است.
بدون حجاب از گذشته پر درد و رنج دوران اعتیاد خود سخن به میان می آورد چرا كه اعتقاد دارد پنهان كاری مهمترین مانع معتادان برای تغییر رویكرد زندگی و بازگشت به كانون خانواده و اجتماع به شمار می رود.
از روزهای سرد زمستان هایی سخن می گوید كه بدون سرپناه در خرابه های شهر و زیر پل ها خوابیده است، چرا كه تمامی قهوه خانه و دكه ای كه محلی گرم و آتشی افروخته داشتند، مانع از حضور وی در جمع خود شده اند.
ستاری كه امروز چهره ای بشاش و بدنی استوار و چهار شانه جای چهره زرد و بدن تكیده روزهای اعتیادش را گرفته است، در گفت و گو با خبرنگار ایرنا، تایید شدن از طرف دیگران و ترس از قضاوت اطرافیان و جامعه را از عوامل اصلی روی آوردنش به اعتیاد عنوان می كند كه همگی ریشه در كودكی اش دارد.
وی می افزاید: نخستین چیزی كه در این خصوص به خاطر می آورد دروغی است كه برای تایید شدن از طرف همكلاسی ها در خصوص شغل پدرش گفته است چرا كه تصور می كرد گفتن واقعیت می تواند جایگاه وی را نزد اطرافیانش مخدوش كند.
ستاری می گوید: از همان كودكی تایید طلبی، حس خود بزرگ بینی و متفاوت بودن با دیگران را داشتم و زمانی كه در سن 16 سالگی در شرایط مصرف مواد مخدر قرار گرفتم این احساسات موجب شد تا تصور كنم می توانم به صورت كنترل شده و به اصطلاح تفننی اقدام به مصرف مواد مخدر كرده و لذت ببرم.
این معتاد رو به بهبودی ادامه می دهد: ولی افسوس كه همه اینها خیالی باطل بود و خیلی زود متوجه شدم كه برای بازگشت به حالت عای باید روزانه مواد مصرف كنم و ظرف كمتر از یك ماه وابسته به مواد مخدر شدم.
وی آن ایام را روزهای دور شدن از انگیزه ها، مسوولیت ها و هدف های زندگی عنوان و اضافه می كند: آن روزها به جای اینكه تمام حواسم به درس و تعیین رشته تحصیلی باشد و به زندگی خود سر و سامان بدهم به فكر تامین و مصرف مواد مخدر آنهم از هر طریق و روش ممكن و غیر ممكن بودم.
ستاری ادامه می دهد: برای تامین پول مواد از هیچ تلاشی حتی غیرقانونی دریغ نمی كردم و برای این منظور حتی اقدام به سرقت و مواد فروشی نیز كرده ام و بارها به دلیل اعتیاد زندانی شده ام.
وی مجموعه این عوامل و رویكردها فكری و عملی را عاملی برای آغاز ضرر رساندن به خانواده، جامعه و مردم و در نهایت تباهی خود می داند.
ستاری از روزی سرد می گوید كه وقتی از همه جا و همه كس رانده شد با این تفكر كه مدتی را در محلی گرم همچون بندرعباس زندگی و در همان جا اقدام به تامین و مصرف مواد كند راهی جنوب كشور می شود.
وی می گوید: در آن سفر نیمه های شب به تهران رسیدم و قصد داشتم صبح به سمت بندرعباس راهی شوم به همین منظور زیر پلی خوابیدم و زمانی كه بیدار شده و خواستم مواد مصرف كنم از آنجا كه پل زیر ایستگاه اتوبوس قرار داشت مردم متوجه حضور من شدند و كسی فریاد زد كه بیایید این معتاد را آتش بزنیم.
ستاری ادامه می دهد: در آن لحظه با هر زحمتی بود خود را از چنگ آن افراد خارج كردم ولی هر لحظه به این می اندیشیدم كه مگر من انسان نیستم و این افراد در كتاب های درسی نخوانده اند كه ' بنی آدم اعضای یكدیگرند '
وی با بیان اینكه این سوال مدت ها ذهن مرا درگیر خود كرده بود، می افزاید: در بازگشت دوباره به تبریز زمانی كه بار دیگر هوا سرد شده و برف سنگینی باریده بود فردی پیشنهاد كرد كه خود را به كمپ های ترك اعتیاد معرفی كنم تا حداقل از سرمای هوا در امان بمانم.
ستاری با اشاره به اینكه برای مراجعه به این كمپ ها باید هزینه و ضامن داشت، می گوید: من كه هیچكدام این دو را نداشتم از طریق شورای هماهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر به یكی از این كمپ ها معرفی شدم.
وی از تفكرات به اصطلاح خام خود در لحظه مراجعه به كمپ ترك اعتیاد سخن می گوید كه می خواست پس از رهایی از دام اعتیاد بار دیگر به سمت مواد روی آورد ولی تحولی بزرگ زندگیش را دگرگون كرد.
این معتاد درحال بهبودی ادامه می دهد: در آن كمپ در آیینی تحت عنوان روز شكرگزاری به این نتیجه رسیدم كه این تصور كه بدون مواد مخدر خواهم مرد یك باور غلط است و در همان لحظه از خدا خواستم كه كمكم كند تا از منجلاب اعتیاد نجات یابم.
ستاری اضافه می كند: این تحول موجب شد پس از اینكه از نظر جسمی بازتوانی شدم برای تغییر افكار و مسیر فكری و منطقی خود اقدام كنم تا بتوانم بدون بازگشت به مواد مخدر زندگی سالمی داشته باشم.
وی می گوید: پس از رسیدن به این مرحله و رعایت برخی اصول این روزها هفتمین سال پاكی خود را تجربه می كنم و دیگر نیازی به مصرف مواد حتی سیگار را در خود احساس نمی كنم.
ستاری تاكید می كند: در این مدت متوجه شدم كه منطق و مسیر فكری من در زندگی اشتباه بوده و پس از ترك اعتیاد و ازدواج كردن زندگی جدید، خوب و سالمی را تجربه می كنم و از خدا به خاطر این هدیه سپاسگزارم.
وی با یادآوری دوباره روزی كه مردم قصد آتش كشیدنش را داشتند، می گوید: در ششمین سالگرد پاكی خود به بیمارستان امام رضا (ع) تبریز رفتم و تمام اعضای بدنم را در صورت مرگ مغزی اهداء كردم تا بتوانم علاوه بر جبران خسارات وارده به خانواده و اجتماع خود این پیام را به جامعه بدهم كه هر معتادی می تواند قطع مصرف كند و حق و لیاقت هر معتاد است كه بدون مصرف مواد زیبا زندگی كند.
7240/587/ 1495
تبریز - ایرنا - نعمت ستاری به گفته خود معتاد در حال بهبودی است كه پس از 31 سال اعتیاد به هفت ماده مخدر این روزها هفتمین سال پاكی اش را جشن می گیرد.