هم در آن دو ماه كه فقط نامزد این سمت بودم و هم در این دوره كه رسماً ردای خدمتگزاری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به تن كردهام، همواره با این پرسش بنیادین دست و پنجه نرم كردهام كه چگونه میتوان فرهنگ پرمایه ملت متمدن ایران را كه درونمایه همه فعالیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است رونق دوباره بخشید و چگونه میتوان شكوه فرهنگ ایرانی- اسلامی را در چشم جهانیان به رخ كشید و چگونه میتوان مهر این فرهنگ كهن و ریشهدار را در دل جوانان بالنده این كشور تعمیق بخشید. آن روزها كه هنوز به عمارت بهارستان نیامده بودم، گمان میكردم نخستین وظیفه آتی من، عرضه تصویر جذاب و وفادارانهای از ساحت فرهنگ این سرزمین است. امروز كه از دوران مسئولیتم یك سال سپری شده، آن گمان نخست در من راسختر از پیش است. آنگاه كه تأكیدات مكرر مقام معظم رهبری مبنی بر تقویت فرهنگ ایرانی - اسلامی و استحكام درونی نظام را میشنیدم، اشتیاقم دوچندان میشد كه تدبیری كنم تا ملاط آن استحكام درونی، از جنس فرهنگ باشد. سخنان عالمانه و اعلام مواضع شفاف رئیس جمهوری فرهیخته و دانشمند جناب آقای دكتر حسن روحانی، كافی بود تا این ذهنیت را در من به یك باور استوار برساند كه مسئولان ارشد نظام، «فرهنگ» را مغز و مضمون هویت ایرانی- اسلامی ملت ما میدانند. توجه به این نكات، از سویی شوق را در من شعلهور میساخت و از سوی دیگر دشواری كار را مجسم میكرد. اما عهد من با دكتر روحانی آن بود كه از تراكم كار و انبوهی مشكلات یا نامهربانیها و گزافهگویی لافزنان و دروغپردازان و خردهگیریهای دوستان هرگز ملول و درمانده نشوم و روی خط نورانی ارزشهای اصیل دینی و ملی، از مدار اعتدال در عرصه فرهنگ خارج نشوم. اكنون كه به ارزیابی شتابزده كارنامه یكسالهام نظر میكنم، یا از اهل فضل و فرهنگ، ضعف و قوت فعالیتهای ارشاد را جویا میشوم، آنچه درمییابم، آمیزهای از توفیق و ناكامی است، توفیق از اینكه:
الف) نگاه «ارشاد» هیچ گاه از محكمات و مسلمات ارزشهای دینی، دستورات بیّن قرآنی و روایی، وصایای تابناك امام راحل و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب منحرف نشده است.
ب) در عزم مدیران و همكاران من برای ترسیم چهرهای رحمانی، انسانی، عقلانی و جذاب از فرهنگ شكوهمند ایران اسلامی، كمترین خلل و سستی وارد نشده است.
ج) در حد توان و طاقت و امكانات مادی و سرمایه انسانی این وزارتخانه، همگان تلاش كردهایم تا نشاط و پویایی به ساحت فرهنگ بازگردد. رونق نسبی به بازار نشر بازگشته است. خانه سینما گشوده شده وقفل از دروازه سینما برداشته شده است، اهل موسیقی، شور آسمانی خود را بازیافتهاند و نقاش، نگارگر، نویسنده، خوشنویس، شاعر و ترانهسرا و همه كسانی كه روزگارشان با فرهنگ و هنر آمیخته است، نه به كمال، لااقل به درجاتی قابل قبول، به آینده خود امیدوار شدهاند.
د) قاعدههای خودساخته و تحكمی كه خانواده یكدست و یكپارچه اهل هنر و اصحاب فرهنگ را از یكدیگر جدا میساخت و میان آنها خط میكشید، نقض و ابطال شد و در این ماجرا سكه شجاعت را باید به نام دكتر روحانی رئیس جمهوری ضرب نمود كه تقسیم هنرمندان را با صدای بلند باطل اعلام كرد.
ﻫ) فرهنگ به عنوان سفیر ماندگاری برای ایران بزرگ بدل شد و تولیدات هنری و فرهنگی كشور، در مسیر دیپلماسی فرهنگی عمل كردند و با حضور در محافل و جشنوارهها و نشستهای بینالمللی به عنوان بازوی توانایی در عرصه دیپلماسی عمومی ظاهر شدند.
و) چرخه زنگار گرفته نشر روان شد؛ صف طویل ناشران كه پشت اتاق مدیران ردیف شده بود، جمع شد و اكنون دیگر اثری از آن نیست؛ تكلیف كتابهای در محاق مانده و بلاتكلیف تا حد زیادی روشن شد؛ جانی به جامعه مطبوعات كشور تزریق شد و رونق به عناوین مجلات بازگشت.
ز) به سهم خود و در قواره یك وزارتخانه، فرهنگ قرآنی چه در مدارس و چه در نمایشگاهها و چه در بازار نشر شكوفا شد و به ثمر رسید. نمایشگاه قرآن در ماه رمضان گذشته خود بهترین گواه این مدعا است.
اما در كار و بار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مانند هر سازمان و نهاد دیگری فقط توفیق و كامیابی نیست. در كنار آنچه توفیق و كامیابی نامیده شد، مواردی هم به چشم میآید كه از جنس ناكامیهاست:
الف) با وجود آنكه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تنها یكی از نهادهای متولی فرهنگ است و تمامی امور فرهنگی كشور طبعاً در اختیارش نیست، اما بسیاری خوش دارند این گونه وانمود كنند كه اگر كژی و كاستی در فرهنگ وجود دارد، به سوء مدیریت یا سوء نیت مدیران ارشاد برمیگردد. ارشاد البته ضعفهای احتمالی خود را میپذیرد اما برخی از منتقدان نمیخواهند بپذیرند كه سهم وزارتخانه در عرصه فرهنگ، در مقایسه با خیل عظیم دستگاهها و نهادهای فرهنگی سهمی ناچیز است. این نقیصه را من به پای ضعف اطلاعرسانی در خانواده فرهنگ وارشاد اسلامی مینویسم.
ب) گرچه شخصاً سالیان متمادی در كشورهای عربی منطقه حضور داشتهام و از زیر و بم مناسبات فرهنگی در این كشورها تا حد زیادی آگاهم، اما به دلایل عدیده نتوانستیم در یك سال گذشته، خیمه فرهنگ ایران اسلامی را در كشورهای عربی واسلامی آنگونه كه شایسته است تقویت كنیم.
ظرفیتهای فراوانی در فرهنگ ایران وجود دارد كه میتواند در تناسب با پیوندهای قومی و دینی كشورهای عربی و اسلامی، همكاریهای دوجانبه و چند جانبه را تقویت كند. رویكرد ما در سال آتی مسئولیت، حركت به این سمت است.
ج) اگرچه مدیران ارشد این وزارت از مقبولیت تخصصی میان خبرگان حوزه خود برخوردارند اما به حكم آنكه هنوز در نهادهای موازی فرهنگ، جریانهایی حضور دارند كه همگرایی همه اهل فرهنگ را برنمیتابند، تلاش میكنند مدیران میانی ارشاد را در تحقق برنامههای مصوب، دچار فرسودگی و شكست كنند. ساماندهی و انسجام مدیریتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از جمله عرصههایی است كه در دستور كار قرا دارد. به فهرست توفیقات و ناكامیها چه بسا بیش از اینها میتوان افزود. اما لازم میدانم در این مجال به همه كسانی كه با نگاه بدخواهانه به جریانسازیهای نخ نما و دروغ پردازی وتحریف سخنان این و آن تلاش میكنند تا چهره خادمان فرهنگ و هنر اصیل را مخدوش جلوه دهند بگویم كه ما بر عهد دیرینه خود مبنی بر پایبندی به ارزشهای اصیل اسلامی وفادار بوده و رهنمودهای حكیمانه رهبر فرزانه انقلاب در حوزه فرهنگ همواره چراغ راه و مشعل فروزان ما در این مسیر پر خطر و طولانی خواهد بود و اینگونه اقدامات بیمارگونه تأثیری در اراده فرزندان اصیل انقلاب نخواهد گذاشت و در این زمینه از خداوند قادر متعال برای پیشبرد آرمانهای مقدس جمهوری اسلامی استعانت میجوییم.
*وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
اول ** 1610
از روزی كه سكان مدیریت اجرایی كشور رسماً به دست كابینه اعتدال افتاد، یك سال میگذرد، اما از روزی كه به عنوان رئیس جمهوری منتخب ملت، مرا به دفتر خود فرا خواند و مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به من پیشنهاد داد، نزدیك به 14ماه میگذرد.