۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ۷:۵۷
کد خبر: 81305237
T T
۰ نفر

شهید آبشناسان، تكاوری كه به شیر صحرا شهرت داشت

۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ۷:۵۷
کد خبر: 81305237
شهید آبشناسان، تكاوری كه به شیر صحرا شهرت داشت

تهران - ایرنا - ارتش سرافراز جمهوری اسلامی ایران، شهدای بیشماری را تقدیم آرمان های مقدس نظام اسلامی كرده كه در این میان می توان به شهید سرلشكر تكاور« حسن آبشناسان»اشاره كرد. او كه استاد آموزش جنگ های چریكی و نامنظم بود و به شیر صحرا شهرت داشت.

شهید سرلشكر تكاور «حسن آبشناسان» در هشتم مهر 1364 در «عملیات قادر» كه در منطقه «سرسول و كلاشین» در شمال عراق انجام شد، در سمت فرماندهی لشكر 23 نیروهای ویژه هوابرد همچنان در نوك پیكان عملیات به قلب دشمن بعثی می ‌تاخت، تا اینكه با اصابت تركش توپ به آرزوی دیرینه اش رسید و شربت شیرین شهادت را نوشید تا به دیدار معبود خود بشتابد.

این امیر سرافراز ارتش جمهوری اسلامی ایران، مصداق ارزنده ای از بزرگمردان تاریخ جبهه های حق علیه باطل است كه با خضوع و شجاعتی مثال زدنی در راه دفاع از انقلاب و میهن جنگید تا سرانجام «ارجعی الی ربك» را لبیك گفت و در این راه به دیدار معبود خود نائل آمد و آسمانی شد.

شهید آبشناسان انسانی بسیار مصمم و جدی بود و روحی بسیار بزرگ و عظیم داشت، او افسری منضبط ، ورزیده، باسواد، پركار، علاقه مند، دلسوز و بسیار شجاع و جسور بود كه در انجام وظیفه، هیچ چیز را جز رضای خداوند بزرگ در نظر نداشت.

حسن آبشناسان در سال 1315 در محله امامزاده یحیی، نزدیك نازی آباد تهران به دنیا آمد، از آن جهت كه تولدش چند روز قبل از شهادت امام حسن علیه السلام بود، مادرش وی را حسن نامید، حسن بعد از گرفتن دیپلم مصمم شد تا در كسوت سرباز میهن، به كشورش خدمت كند و با حمایت و تشویق عموی مادرش «سرهنگ زنده نام» در سال 1335 وارد دانشگاه افسری شد.

شهید آبشناسان، پس از فارغ ‌التحصیلی، از همان ابتدا در شهرستانهای دورافتاده به خدمت مشغول شد و به رغم همه‌ مشكلات و نابسامانی‌ها، با جدیت و پشت كار فراوان كار می ‌كرد، به طوری كه توانست در پناه پرهیزگاری و با توكل به خداوند منان و تاسی از مولای متقیان علی علیه السلام خود را از پلیدی‌ها و پلشتی‌های جامعه زمان حكومت پهلوی به دور نگهدارد و به مصداق بنده های مومن هیچگاه از یاد خداوند و توكل به ذات مقدسش غافل نشود.

این شهید بزرگوار پس از آنكه در سال 1350 به استان فارس منتقل شد، حدود 10 سال را در شیراز گذراند و توانست در این مدت، دوره تكمیلی چتربازی و تكاور كوهستان را در داخل كشور و اسكاتلند بگذراند و به زبان انگلیسی مسلط شود، در همان سال ها بود كه به همراه تیم تكاوران كوهستان ارتش ایران، به مسابقاتی كه در اسكاتلند برگزار می شد، اعزام شد، به طوری كه تیم اعزامی ایران با رهبری وی موفق شد بالاتر از دیگر كشورها از جمله عراق به رتبه نخست دست یابد.

همچنین بعدها به خاطر نظم و پاكیزگی، این ورزشكار با اخلاق، مورد تقدیر قرار گرفت و از طرف داور مسابقات برایش تقدیرنامه فرستاده شد.

شهید آبشناسان در تمام لحظات عمرش از اوان جوانی به ورزش و تحرك پایبند بود و در طول خدمت درجات پایین‌تر همواره در سمت افسر ورزش یگان انجام وظیفه می‌ كرد، به ورزش باستانی علاقه وافر داشت و همواره در منزل و محل كار و حتی در ماموریت‌ها به این ورزش می‌پرداخت و همواره با ذكر نام مولی‌المومنین (ع)، الگوی جوانمردان بود و با یاد حق به پالایش تن و روان می‌پرداخت.

این شهید والامقام ارتش، در آخرین روزهای عمر شریف خود نیز با وجود ‌48 سال سن به گواهی همرزمانش هر روز صبح در محل كار به ورزش و آماده كردن جسم خود می‌پرداخت و همیشه این شعر در دفتر كارش نقش بسته بود و هم اكنون نیز زینت‌بخش سنگ مزارش است: ما زنده به آنیم كه آرام نگیریم - موجیم كه آسودگی ما عدم ماست.

شهید آ‌بشناسان به رغم جدیت و قاطعیت، ازخلق و خوی بسیار رئوف و مهربان برخوردار بود، افراد كم كار و ضعیف از او ناراضی بودند و افراد زحمتكش و پر كار او را به عنوان سمبل و الگوی خود پذیرفته بودند، او هیچ‌ گاه بیكار نمی ‌ماند و هنگامی كه در منطقه عملیات بود و یا در مدت كوتاه استراحت، به مطالعه و تفكر مشغول بود.

وی به استاد شهید مطهری بسیار علاقه مند بود و بیشتر كتب و جزوات استاد شهید را مطالعه و یادداشت ‌برداری كرده بود، او در كارهای خود همواره به خدا توكل می ‌كرد و آنجا كه به یقین می‌رسید، دیگر كوچكترین شكی به خود راه نمی ‌داد، نماز را در اول وقت اقامه می ‌كرد و برای نماز جماعت اهمیت بسیاری قائل بود و با تشویق و تاكید فراوان كاركنان خود را به نماز جماعت دعوت می‌كرد.

او بر سر یك سفره با سربازان و دیگر كاركنان غذا می‌خورد و تاكید داشت: بعد از نماز جماعت همه افراد در نمازخانه و سر یك سفره و از یك غذا میل كنند.

آبشناسان تا قبل از شروع جنگ در كردستان بود و با آشوبگران و ضد انقلاب وابسته به استكبار جهانی مبارزه می كرد و با آغاز تجاوز عراق به خاك مقدس ایران، او یكی از كسانی بود كه در به كارگیری نیروهای مردمی و سپاه پاسداران، در كنار رزمندگان ارتشی همت گماشت.

وی موتورسیكلت سوارهای حرفه ای را از كوچه و خیابان های نازی آباد جمع كرد و به آنها آموزش‌های خاصی داد و همه را با عنوان «گروه ویژه اسب آهنی» به جبهه فرستاد.

امیر سرافراز ارتش اسلام همیشه می گفت: «در میدان نبرد، اضافه بر توكل به خدا، دانش و معلومات، جسارت، لیاقت و ابتكارات در فرماندهی هم لازم است».

آبشناسان كه خود در كسوت نیروهای ویژه متخصص جنگ‌های چریكی بود، در عملیات‌های نفوذی فراوان، ضربات بسیاری بر دشمن وارد آورده بود.

این شهید سرافراز ارتش به حرفه خود به شدت علاقه داشت و معتقد بود كه در جنگ‌ های چریكی نسبت به عملیات منظم، اگر حساب شده و دقیق عمل شود، با امكانات كمتر و تلفات و ضایعات ناچیز می‌توان تلفات و ضایعات زیادی به دشمن وارد كرد و دشمن را از درون و برون متلاشی كرد.

شهید آبشناسان در اوایل جنگ تحمیلی، مسوولیت یكی از تیپ‌های لشكر 21 حمزه را به عهده داشت، لیكن با تشكیل ستاد جنگ های نامنظم به آن ستاد پیوست و با تعدادی معدود از بسیجیان داوطلب، عملیات چریكی خود را در منطقه دشت عباس آغاز كرد و در مدت كوتاهی، تلفات سنگینی به نیروهای عراقی وارد كرد.

او در یك عملیات، نیروهای دشمن را در عمق مواضع پدافندشان به كمین انداخت و تعداد بسیاری از آنان را به هلاكت رساند و چندین نفر را نیز به اسارت درآورد، چندي بعد در عملیاتي از ناحیه كتف مجروح شد ولي براي مداوا در بهداري توقف نكرد و از آن به بعد اهالي دشت عباس به وي لقب «شیر صحرا» را دادند.

وجود این فرمانده در هر منطقه، دشمن را مضطرب و نگران می كرد و در برابر آن آرامش و امنیت خاطری را برای روستاییان آن منطقه فراهم می ‌كرد و خاطره دلاوری های او همچنان در ذهن بسیاری از آنان باقی است.

امیرسرتیپ دادبین در وصف شجاعت وی می گفت:« برای من عجیب بود كه ترس در این آدم راهی نداشت . می گفت باید مثل ابراهیم علیه اسلام در آتش رفت، مگر ابراهیم نرفت و نسوخت»؟

در سال 1362 به فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا منصوب شد و بسرعت به سازماندهی نیروهای ارتش و سپاه همت گماشت و در كنار دلاورمردی دیگر از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یعنی شهید «محمد بروجردی» با هماهنگی كامل و در حد اعلا و با پشتكار و تلاش شبانه ‌روزی و استقرار واحدهای نظامی در مناطق تردد و نفوذ ضدانقلاب، از هرگونه تحرك آنان ممانعت به عمل آورد.

در پی آن عملیات پاكسازی شهر بوكان از وجود ضد انقلاب نیز با موفقیت انجام گرفت و سپس محور سردشت، پیرانشهر كه از جنگل‌های انبوه آلواتان و كوههای سر به فلك كشیده و تنگه ‌های پر پیچ وخم و نهرهای متعدد عبور می‌كنند، با تلاش وی، شهید بروجردی، شهید ناصر كاظمی و جمعی دیگر از رزمندگان ارتش و سپاه پاكسازی و بازگشایی شد، بازگشایی این محور، منطقه وسیع و بسیار حساسی را از لوث وجود ضد انقلاب پاك و ضربه محكمی را بر دشمن وارد آورد و در حقیقت طومار كثیف آنان را در هم پیچید.

شهید امیر سرلشكر آبشناسان در سال 1364 به فرماندهی لشكر 23 نیروهای ویژه هوابرد منصوب شد.

او در مدت كوتاه فرماندهی خود(حدود چهار ماه) در این لشكر، تحولات بزرگی به وجود آورد و این یگان را منشاء خدمات بسیاری ساخت.



**نامه به صدام حسین دیكتاتور منحوس بغداد

آن موقع كه صدام خیلی از شهرها را موشك باران می كرد، آبشناسان نامه ای با این مضمون به او نوشت:

«اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می داند و نظریه پرداز جنگی است، پس به راحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات كند و با هر شیوه ای كه می پسندد، بجنگد، نه این كه با بمب افكن های اهدایی شوروی محله های مسكونی و بی دفاع را بمباران كند و مردم را به خاك و خون بكشد».

صدام در جواب نامه ایشان، ژنرال قادرعبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس كه جولانگاه آبشناسان و شیران ایرانی اش بود، فرستاد تا آن ژنرال عراقی در اصطلاح یك جنگ تخصصی را به وی نشان بدهد، دلاور دشت عباس كه سالها قبل در اسكاتلند، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه كوهنوردی ارتش های منتخب جهان شكست داده بود، بار دیگر در نبردی حقیقی مقابل ژنرال عراقی قرار گرفت و بعد از یك درگیری طولانی، وی و لشگرش را شكست داد و توانست تعداد بسیاری، از جمله خود عبدالحمید را به مدد نیروهای كارآزموده و جنگ آورش به اسارت بگیرد.



**تأسی از امام حسین علیه السلام

شهید آبشناسان برای مسائل اعتقادی و نماز، اهمیت زیادی قائل بود و در سخت‌ترین شرایط نماز اول وقت و جماعت را فراموش نمی كردند.

امیر سرتیپ كیانی درباره آن شهید سرافراز ارتش اسلام می گوید:«در عملیات قادر، ایشان به دیدگاه تاكتیكی آمد (جایی كه با دشمن فاصله كمی دارد) آن شهید بلافاصله دستور داد تا چادری برای نماز برپا كنند تا نماز به جماعت برگزار شود، در آن موقع گلوله های دشمن برسر ما می بارید و تعدادی از پرسنل از شركت در نماز جماعت اضطراب داشتند.شهید آبشناسان متوجه موضوع شد و گفت عملیات ما و جنگ ما برای نماز است، به دنبال فرمایش آن بزرگوار، همه در نماز جماعت شركت كردیم و نماز عاشقانه ای اقامه شد».



** دلدادۀ الهی

وقتی قرارگاه كمیل تشكیل شد، آبشناسان در كنار امیرسپهبد « علی صیاد شیرازی» به آنجا رفت و در آن زمان هنوز با گروه موتورسوارها كار می كرد و معمولاً برای شناسایی با آنها به قلب دشمن می زد.

امیر سرتیپ عبدالمجید جمشیدی از آن روزهای آبشناسان نقل می كند و می گوید: «محل استقرار ما جزیره مجنون بود، یك شب من متوجه شدم كه شهید آبشناسان در سنگر نیست، نگران او شدم و خواستم سر و گوشی آب دهم، آهسته از سنگر بیرون آمدم، شبحی را از دور دیدم، خود را به او رساندم و متوجه شدم آبشناسان در دل آن صحرا رو به قبله نشسته و اشك ریزان از خدا طلب شهادت می‌كند.

یاد آن فرمایش شهید مطهری افتادم كه می گفت: كسی كه عاشق شد، خود را رها می كند، در یك لحظه دیدم كه شهید آبشناسان خود را رها كرده و می رود كه به خدا بپیوندد».

شهید آبشناسان از مدافعان عملیات‌های چریكی و نامنظم در ارتش بود. وی فرماندهی«تیپ نوهد»،«قرارگاه حمزه سید الشهدا» و فرماندهی «لشگر 23 تكاور» را در دوران فرماندهی شهید صیاد شیرازی برعهده داشت و از حامیان جنگ‌های نامنظم بود.

این شهید آسمانی ارتش جمهوری اسلامی ایران با شهادتش آسمان جبهه را گلگون و روحیه هم سنگرانش را به نشانه پایداری در راه مكتب اسلام، انقلاب و امام (ره)، عاشورایی ‌تر ساخت و پیكر عطرآگینش در گلزار شهیدان بهشت زهرای تهران در آغوش خاك آرام گرفت.

یاد و خاطره این شهید سرافراز ارتش جمهوری اسلامی ایران جاودانه به یادگار خواهد ماند و سرخی فلق، داستان ایثار و مردانگی های او را در دفاع از میهن و ایران اسلامی را هر روز تكرار خواهد كرد.

از : فرهاد شرف پور

اجتمام(2)**7029**1436