به گزارش گاردین، اورسون ولز در جولای سال 1944، یكی از برنامه های رادیویی خود را در هنگام جنگ به خواندن داستانی احساسی و ساده از جان اشتاین بك یكی از نویسندگان مطرح آمریكایی اختصاص داد.
عنوان این داستان «با بال های تو» بود كه از سرنوشت یك خلبان سیاه پوست الهام گرفته شده بود.
جان اشتاین بك این داستان را برای برنامه ولز نوشت، اما به نظر می رسد به محض قرائت آن در رادیو، متن آن ناپدید شد و از آن پس هیچ اثر مكتوبی از این داستان در هیچ كتاب یا مجله ای یافت نشد.
حتی كارشناسانی همچون استاد «سوزان شیلنگ لا» و «جیمز دوركاریان» كه در مورد جان اشتاین بك تخصص دارند، در این باره اطلاع اندكی كسب كرده اند.
دوریگاریان كه درباره نخستین دور انتشار آثار اشتاین بك مطالعه كرده می گوید: هیچ چیزی درباره این داستان نشنیده ام. همه كارهای اشتاین بك در جایی چاپ شده اند.
«با بال های تو» ابتدا به صورت روایی و از زبان قهرمان بازگشته به وطن خوانده شد. ستوان دوم «ویلیام تاچر» دوره خدمت خود را طی كرده و طی مراسمی، نشان بال های نقره ای بر سینه اش نصب، و سوار بر خودری كهنه اش می شود و به زادگاه نامعلومش باز می گردد.
از او همچون یك قهرمان استقبال می كنند، یا حداقل همچون یه چهره سرشناس؛ از میان مردم و كودكانی كه لباس های آهار زده خود را پوشیده اند و روبان به سر زده اند، می گذرد.
جان اشتاین بك می نویسد: او صدای همسایگانش را می شنود كه آهسته آهسته نزدیكش می آیند و دورش حلقه می زنند. انگار مردمش نشسته اند تا درباره او قضاوت كنند.
احساس تاچر زمانی برای خواننده رنگ می گیرد كه اشتاین بك فاش می كند او یك سیاه پوست است و در ارتشی خدمت كرده كه طبقه بندی شده است.
او كلاهی را كه عقاب طلایی روی آن نصب شده از سر بر می دارد و آن را در دستانش می گیرد. پدر بلند قدش مقابلش می ایستد به نرمی می گوید: پسر، هر مرد سیاه پوست در دنیا از این پس با بال های تو پرواز می كند.
ضربان قلبش تندتر می شود. او زمزمه هایی را مقابل خانه اش می شنود. می داند آنها می خواهند آواز بخوانند و می داند كه چه جایگاهی نزد آنها دارد.
اشتاین بك كه در سال 1968 در گذشت، اغلب درباره بی عدالتی های اجتماعی می نوشت و برخی شحصیت های او از جمله «كروكز» در داستان كلاسیك وی به نام «موش ها و آدم ها» سیاه پوست بودند.
به گفته كارشناسان، اشتاین بك با این داستان، ایده آلیست بودن خود را ثابت كرده است.
به باور آنها، او نشان داده كه طبقه متوسط آمریكا و آنهایی كه تبار آفریقایی دارند چه بار سنگینی را در دفاع از آمریكا و متحدانش در جریان جنگ به دوش كشیدند.
جان اشتاین بك در قامت یك طرفدار جنگ، در دهه 40 میلادی به عنوان خبرنگار به كشورهای درگیر در جنگ سفر می كرد.
دوریگان می گوید: اشتاین بك به جای شرح خلاصه اتفاقات روزمره و نقل اطلاعات مقامات نظامی، داستان هایی «غیرمعمول» از جنگ می نوشت.
«جان ارنست اشتاین بك جونیور» معروف به جان اشتاین بك، یكی از پر آوازه ترین نویسندگان قرن بیستم است و آثار وی همواره خوانندگان فراوانی دارد.
«خوشههای خشم» معروف ترین اثر وی در سال ۱۹۳۹ منتشر شد و جایزه پولیتزر را از آن خود كرد.
وی همچنین سال ۱۹۶۲ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
دیگر اثر مشهور جان اشتاین «موشها و آدمها» نام دارد كه همچون «خوشه های خشم»، بازتابی از زندگی طبقه كارگر و كارگران مهاجر در دوره ركود بزرگ اقتصادی آمریكا است.
«جام زرین»، «تورتیلا فلت»، «نبردی مشكوك»، «یادداشت های روسیه»، «دره طویل»، «ماه پنهان است»، «راسته كنسروسازی»، «اتوبوس سرگردان»، «داستان مروارید»، «یكبار جنگی رخ داد»، «به خدای ناشناخته»، «اسب سرخ»، «شرق بهشت» و «پنجشنبه شیرین» از دیگر آثار جان اشتاین بك هستند.
نسخه سینمایی «خوشه های خشم» به كارگردانی جان فورد و «شرق بهشت» ساخته الیا كازان از جمله آثار كلاسیك سینما هستند.
جان اشتاین بك در سال 1968 و در سن 66 سالگی درگذشت.
1553 ** 1071
تهران - ایرنا - داستانی كه «جان اشتاین بك» در جریان جنگ جهانی دوم برای برنامه رادیویی «اورسون ولز» خالق فیلم سینمایی ماندگار «همشهری كین» نوشت، پس از 70 سال پیدا و منتشر شد.